انجنیر حفیظ ا له حازم
فداکاری بیآموزیم تا خوبی ها را در آغوش بکشیم
عصر ما عصر جنگ ها, اعتیاد جهانی به نفت, نسل کشی های مختلف, تجارت انسان, سوآ استفاده و بهره کشی از انسان ها برای کار های ارزان و رایگان, عصر کشتار سلاح های جمعی, سوآ استفاده های جنسی با روش های غیر اخلاقی, کشتار انسان ها برای فروش ارگانها و اعضای بدن آنها, تبلیغ خشونت بصورت آشکار و علنی و رسانوی,خود محوری و فرد گرایی, سرمایه اندوزی چه مشروع و چه غیر مشروع و دها و صد ها عوامل دیگر که بشریت کنونی را گروگان گرفته و از آنها رنج میبرند.
مگر روزنه یی وجود دارد که بر این تحدیدات غلبه کرد؟ میشود راهی را جستجو کرد که بشریت بشکل انسانی و اخلاقی آن اداره و سوق شود؟ در وجود انسان امروز میتوان قدرت تغیر را دید؟
بلی, طوریکه انسانها خود خالق این وضعیت دشوار و بحرانی اند, اگر بخواهند میتوانند با برداشتن گام های حسابی و دقیق ازین منجلاب رهایی پیدا کنند. مهم ترین اصل بخاطر تحقق این اصل عشق ورزیدن به انسان است.
لازمه عشق ورزیدن به انسان تحمل رنج و رنج بردن بخاطر آدمیت است. وقتی میگوییم عاشقیم یا عشق میورزیم باید دلایل عشق ورزیدن مانرا بررسی بکنیم که چقدر آماده هستیم بخاطر رهایی ازین بحران چه برای خود و دیگران, چه در سطح روستا و شهر و یا کشور و جهان در کل. چقدر حاضریم درین معضل زمان, انرژی, پول , خون, اشک,خودگزری, فداکاری و شفقت خرچ کنیم؟
افرادی میتوانند درین راه گام بردارند که شجاعانه, قدرتمندانه, هوشمندانه و خردمندانه رنج هایی را که میدانند با آن مواجه شوند در جهت رهایی انسان از این بند ها را در آغوش بکشند.
اگر نیلسن ماندیلا 19 سال ریاضت زندان نمی کشید, اگر گاندی زندگی خود را در راه مردم و اعتقادش صرف نمی کرد, اگر مادر تریزا زندگی راحت و کودکانه خود را رها نمی کرد و با شادی برای کمک به فقرا به سمت کلکته نمی شتافت, اگر سربازان بیشماری که عاشقانه زندگی, خانواده, خوشی, دارایی و حیات شانرا در طبق اخلاص بخاطر آرمان های انسانی شان نمی گزاشتند که از وطن و ناموس شان پاسداری بکنند, پدران و مادرانی که ایثارگرانه خود و خواسته هایشان را آگاهانه در تامین نیاز های فرزندان شان فراموش نمی کردند, افراد خیر خواهی که در هر گوشه جهان بخاطر کمک به همنوع شان حاضرند آخرین لقمه نان شانرا تقسیم بکنند وجود نمی داشتند شاید جهان ما زشت تر, بی معنی تر و ناخواستنی تر از امروز میبود.
خدمت و ایثار چه کوچک و چه بزرگ عمل انسانیست و با خود شجاعت, اعتبار, شرف و عشق حقیقی را همراه دارد. با ایثار گری آگاهانه میتوانیم نقش و سهم خود مانرا در جهت رفع این عناصر غیر اخلاقی و اجتماعی داشته باشیم.
با درک حقایق بصورت علمی و درست آن و خود شناسی که شناخت ماحول و جامعه را در بر گیرد و با داشتن علاقه و عشق به انسان اگر برای تغیر این وقایع با هم متحد شویم وبی باکانه درین عرصه قدم برداریم که همانا ایثار و فداکاری جوهر آن باشد, بدون شک میتوان تغیر آورد و برای بشریت خدمت گذار بود.
آنهایی که به بحران ها دامن میزنند, جنگ ها را راه میآندازند, ثروت می اندوزند, بی باکانه هر نوع ظلم و تعدی روا میدارند,اخلاق و شرف شانرا زیر پا میکنند به کسانی میمانند که سر شانرا زیر برف فرو کرده باشند و از حقایق درد ناک جامعه چشم پنهان کنند. لیک بشر خرد ورز و نیک اندیش نظاره گر اعمال اینهاست.
هستند انسان هایی که گرسنه هستند, خانه و آشیانه یی ندارند, از بیکاری رنج میبرند, بیمار و مریض هستند و پولی برای درمان ندارند و هزار و یک مشکل دیگر, لیک اکثریت مطلق این افراد مشکل دید گاهی دارند که خود از آن بی خبرند. این افراد درک روشنی از جامعه و ساختار های آن و روابط فی مابین آن آگاهی ندارند. این بدان معنی است که کسی داخل محکمه نشسته باشد ولی معنی عدالت را نداند. بنآ اول باید به مفهوم عدالت پی برد و آنرا شناخت و بعد راهی محکمه شد.
بنآ داشتن آگاهی و دانستن پرابلم ها ما را در جهت رفع آنها کمک و معاونت میکند و ماموریت ما این است که آگاهانه بیآموزیم که رهایی دیگران در رهایی ما نهفته است و خوشبختی و سعادت را کسی به کسی تحفه نمیدهد و برای بدست آوردن آن باید آمادگی ایثار و فداکاری را داشت.