گــلبیدین و بردگــی شــیعیان

 

گــلبیدین میــگوید ایران اجــازه نمــیدهــد کــه پشــتون هــای افغــانســتان از بردگــی شــیعیان رهــا گــردند!

این یک واقعیت غیر قابل انکاریست که در کشور های جهان سوم خصوصا ممالک اسلامی اگر هم بروی کاغذ نظام های دیمکراسی و حکومت قانون وجود داشته باشد اما در عمل همان بافت های سنتی و کهن اجتماعی که از قرن ها در آن جوامع تعین کننده نظم اجتماعی بوده هنوز هم بجای دیموکراسی و حکومت قانون حرف آخر را میگویند.

در افغانستان از سه قرن بدینسو حکام جابر و ستم پیشه شیعه و هزاره این دست نشاندگان مزدور دولت ایران زمام امور مملکت را بدست دارند که با ادعای تبار برتر و قوم اکثریت دیگر اقوام افغانستان خصوصا پشتون های مظلوم را از همه حقوق مدنی و شهروندی شان به نحوی ظالمانه ای محروم گردانیده اند طوریکه در مناطق پشتون نشین کشور از مکاتب و دانشگاه های دولتی اصلا خبری نیست و کودکان بیچاره در زیر آفتاب سوزان بروی خاک و ریگ و در زمستان به زیر برف و باران در دشت ها گرد هم جمع شده به سواد آموزی ابتدایی می پردازند.

افغانستان در روی دنیا یگانه کشوریست که در عصر انترنت و فیسبوک هنوز هم در آنجا باقیمانده های شیوه زندگی عصر حجر یعنی کوچیگری وجود دارد که کوچی های بیچاره و مظلوم بعلت تعلق به قوم پشتون از مزایای اسکان گزینی دایمی و زندگی عادی شهروندی محروم گردیده اند با آنکه به دولت مالیه گزاف می پردازند ولی از هیچ نوع مصونیت جانی و مالی برخوردار نیستند و همیش مورد حمله و اذیت و آزار مردم محل و روستاییان قرار میگیرند.

کوچی های بیچاره حتی از حق تابعیت کشور نیز محروم گردیده اند که از سر مجبوری یکعده شان تذکره تابعیت پاکستان را بدست آورده اند.

نخبگان پشتون با وجود داشتن درجات بلند علمی در دولت دست نشانده و مزدور ایران فقط شانس این را دارند که یا منحیث سخنگو بکار گماشته شوند و یا پست های سمبولیک و تشریفاتی دیگری را احراز نمایند ولی در بدنه قدرت دولتی هرگز کسی آنها را شریک نمی سازد.

این دولت مزدور خودکامگی ، تمامیت خواهی و انحصار طلبی را بجایی رسانیده که بیشتر از نود فیصد ارکان بلند رتبه دولتی از رئیس جمهور گرفته تا رئیس امنیت ملی و دادستان کل ، از وزرا گرفته تا سفرای کشور در سراسر جهان را فقط متعلقین یک قوم خاص تشکیل میدهند و هر صدای اعتراض و انتقاد علیه وضع موجود ولو نهایت مسالمت آمیز و مدنی با گلوله سربی جواب داده می شود.

دولت مزدوز خیلی ماهرانه و بیشرمانه از انتحاری های فاطمیون این قاتلان بیرحم و جلادان خونخوار منحیث آله فشار علیه مخالفین استفاده کرده و هر صدای اعتراض و انتقاد را در نطفه خفه می کند ، خود به انتحاریون فاطمی دستور قتل و کشتار مخالفین را میدهد و خود در مجلس فاتحه شهیدان اشتراک ورزیده و اظهار غم شریکی میکند.

بیشرمانه شعار وحدت ملی سر میدهند اما همه چیز کشور را فقط در انحصار یک قوم در آورده اند ، سرود ملی کشور را که به زور نیزه به لهجه هزارگی بالای مردم تحمیل کردند اما حالا در صدد آن اند که دمبوره هزارگی را منحیث آله موسیقی عنعنوی کشور جاگزین رباب سازند.

گفته می شود که حتی پلان های بزرگتری روی دست است که تصمیم دارند نام کشور را از افغانستان به هزارستان تغیر دهند تا در آینده های نزدیک بتوانند ادعا کنند که هر باشنده هزارستان یک هزاره است.

  

با تقــــــــــــديم حــــــــــــــــرمت

حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی

https://www.facebook.com/zahrkhand

 

 

 


بالا
 
بازگشت