يوسف
رنگ و رخ های سیاست روز
بعد دیسانت نوبتی گلبدین در بازارتجارت سیاسی افغانستان ، دامن زدن مجدد به اختلافات قومی و سمتی و تشدید حملات طالبان در ولایات کندز ، هلمند ، فاریاب و نا امن شدن شاهراه ها ، وسعت و کثرت حملات انتحاری پیهم در کابل و ولایات ، کنش و واکنش های سیاسی و تبلیغاتی موافقین و مخالفین تحرک بیشتر کسب نموده بازیگران کهنه کار و تازه نفس با سرو صدا قویتر وارد میدان نبردگردیده اند .
جزایرو محور های سرگردان ح د خ ا و حزب وطن نیز با موضع گیری های متفاوت درین راستا خاموش نبوده است . شهنواز تنی خلقی سرخ و دو اتشه و وزیر دفاع حاکمیت انقلابی با تبسم و ترنم یار روز های شکست کودتا و شکست شخصیتش ، حکمتیار را در آغوش می گیرد ، وزیر داخله حکومت انقلابی ح د خ ا سید محمد گلابزوی به عیادتش می رود فیض الله ذکی عضو بیروی اجراییه س د ج ا عضو کمیته مرکزی ح د خ ا و معاون شعبه تشکلات آن حزب در مقابل حکمتیار با قد خمیده و چمیده به ادای احترام مبادرت می ورزد و ... درین اشفته روزگارسیاسی کشور بخشی از چهر ها و حلقه ها از جا ها و تشکیلات های مختلف حزب دیروز، اعضای آن حزب را به وحدت وهمبستگی فراخوانده خواستار سهم فعالتر ، بیشتر، بارز و برجسته ترو محسوس ترآنها می گردند. که این صدا ها ،فراخوان ها دعوت ها، تقاضا ها که در حقیقت از آغاز فرو پاشی و سقوط حاکمیت حزب د. خ . ا و حزب وطن بلند بوده که نه تنها منتج به وحدت و همبستگی نه گردیده بلکه طبل تفرقه و تشتت هر روز از روز دگر بلند تر به صدا در می آید . بخشی از حزبی ها به گونه فعال به احزاب جهادی می پیوندند و در خدمت حکومت وحشت ملی و اشغال یاوه سرای می کنند ، برخی ها نیز به ساز و نغاره قوم ، زبان ، سمت و مذهب می کوبند وعده ی هم به خصوص در اروپا و امریکا قاری و ملا و خطیب وموذن شده از پول سوسیال که در حقیقت همان مالیات گوشت خوک ، شراب ، فاحشه خانه ها و ... است با سوی مکه و مدینه به سفر حج می شتابند و آنجا طالب پوزش گناهان شان می شوند برخی ها هم با اظهار ندامت از دیروز شان می خواهند با چهره و لباس جدید و اتکا به قوم و زبان در کنار جهادی های منطقوی و زبانی شان به خود و فرزندان شان جای پا درست کنند.
آیا به چنین احزاب و شخصیت ها ، منجمله جزایر منقسیم ح د خ ا و چهره های سرشناسش با تجارب عملی فراوان شان از فراز و نشیب روند تحولات کشور می توان چشم امید داشت ؟ و یا اینکه دیروز اندیشی ، گروپ محوری ، رهبرپرستی و یا هم گذشت زمان و تقاضای عصر دیگر این دوستان و رفقا را جز ارشیف تاریخ ساخته است ؟ و چرا جزایر محورها کادرها و اعضای چپ افغانی نمی توانند حد اقل با ایجاد جبهه با پلاتفرم واحد سیاسی وارد مبارزات فعال سیاسی شوند ؟
من به همه رهبران ح د خ ا و حزب وطن احترام دارم . مرحوم تره کی ، مرحوم ببرک کارمل ،مرحوم داکتر نجیب الله و سایر پیش کسوتان آن حزب قابل قدر اند . رهبران نامبرده ، اکثریت اعضای دفتر سیاسی و دارلانشا کمیته مرکزی ، کادرها صفوف و شخصیت های ملی اجتماعی به نوبه خود در آن برهه از تاریخ صادقانه ، شجاعانه ، با تدبیر، با تقوا ، با وطنپرستی ، با مردم دوستی و با عشق و احساس به امر عدالت اجتماعی و ارمان تحقق برابری و برادری کار و پیکار نموده اند ولی تذکار بالا به مفهوم این نیست که آنها از اشتباهات تند روی ها ، وابستگی افراطی ایدیالوژیک تغیرشخصیت ، تقوا و وطنپرستی هر یک ازین رهبران و کادر در پیوند با مقام های حزبی و دولتی شان چشم پوشی شود . اشتباهات بزرگ کادری ، سیاسی و اجتماعی در زمان حاکمیت ح د خ ا نیز صورت گرفته است که خوشبختانه رهبران زنده ، کادر و صفوف با نقد های سازنده بدان ها اعتراف نموده اند. ارواح شان شاد و کارنامه های شان جاویدانه باد ولی در زمان حیات شان همین رهبران در حقیقت عامل وباعث عدم وجود وحدت سراسری در حزب و ایجاد یک حزب متحد یک پارچه و ارمان گرا بودند. علت بوجود آمدن انشعاب ها ، فرکسیونها ،گروپ و گروه سازی ها نیز متاسفانه همین رهبران بودند که اکثریت اعضای حزب به خوبی و وضاحت این موضوع می دانند و این واقعیت تلخ را رد نمی کنند .
با کمال تاسف در شرایط حاضرارواح این بزرگ مردان نیز منحیث مانع بزرگ بر درک عینی ضرورت تاریخی بسیج وسیع جوانان و روشنفکران به دور یک ارمان بزرگ ملی میباشد چنانچه طرف داران مرحوم ببرک کارمل با نشر ویدیو های زمان رهبری او هنوز از مرحوم ببرک کارمل دستور می گیرند ، طرف داران مرحوم نجیب الله از مشی مصالحه ملی که اساسا در تیزس های ده گانه کمیته مرکزی ح د خ ا تدوین گردیده بود لباس مقدس بر تن نموده به جز شخص داکتر نجیب همه رهبران حزبی را مرتد ، مسول و محکوم به خیانت ساخته موضع گیری های روتین اکثریت اعضای ان هیچ پیوند با خواست ارمانی داکتر نجیب الله ندارد . اگر مرحوم نجیب زنده می بود و از محتوای و شکل ملاقات طاقت .....با گلبدین آگاه می شد و یا موضع گیری های قومی طرفدارانش را به بررسی می گرفت پاسخ او به این نجیب پرستان چه می بود ؟ طرفداران تره کی و امین نیزمصرف بت سازی و پرستش رهبران شان بوده داس و چکش شان را به سر همدیگر می زنند.
سخنوران قلم بدستان مبصرین تحلیل گران مبلغین ومفسرین حزب دیروز که در سایت های اجتماعی فعال اند بخش اعظم شان با وجود ادعا های فرا قومی ،فرا ملیتی انسان محوری ، قانون محوری ، عدالت محوری ، وحدت ملی ، تساوی حقوق شهروندی ، و ... به نوعی تمایلات سمتی قومی و زبانی در گفتار کردار رفتار و تحریر و تقریر شان هویداست . به گونه مثال از پیوستن گلبدین به دولت پشتونهای فعال در سیاست به خصوص طرفداران داکتر نجیب الله و اهل و بیت سلیمان لایق به گونه علنی با توجیه جنایات حزب اسلامی با او و حزبش همنوایی و با الفاظ و کلمات شدید و رکیک جمعیت و شورای نظار را به باد توهین و حقارت گرفته و تقریبا همه جنایات جهادی ها را به آنها نسبت داده ، دارند حزب اسلامی گلبدین را براات می دهند . در قطب مقابل این گروپ به اصطلاح روشنفکران تاجیک اعم از خلقی پرچمی گروه کار افراد وابسته به پدرام برادران مسعود قرار دارند که عینا با همان شکل و محتوا با استفاده از نام حزب اسلامی خریت ونوکریت کرزی و اشرف غنی و جنایات جهادی ها را به دوش حکمتیار و حزب اسلامی انداخته در بسا موارد به همه اقوام پشتون توهین و ناروا روا داشته در تلاش براات دادن به جمعیت و شورای نظار اند . در چنین وضع بغرنج وپیچیده که چپ و راست به گروه ها دسته تمایلات قومی مذهبی منقسیم و منشعیب اند رسالت داد خواهی ، عدالت ، ازادی ، و نجات وطن و مردم را که ها چگونه و از کجا شروع باید کرد ؟ من خود نتوانستم پاسخ در خور قبول برایم بیابم و به همین جهت این چند سطر از نگرانی هایم را با گذاشتن علامه سوال نقطه گذاشتم .
.