عبدالقیوم میرزاده
مورخ ۴ مارچ ۲۰۱۹
یادداشتی در جواب نظریات هموطنان عزیز ما در قبال انتشار مقاله روزنامه دان پاکستان در باره سیاست های اقتصادی حکومت افغانستان
افغانستان از پنج دهه بدینسو مورد دسیسه، توطعه و تجاوز قدرت های بزرگ و کشور های منطقه بویژه پاکستان و ایران قرار داشته که در بعد داخلی عامل این همه دسیسه، توطعه و تجاوز همانا پاهین بودن سطح درک مردم ما خاصتآ درس خوانده گان از منافع ملی کشور بوده است. مردم ما دانسته و یا ندانسته با شعار ها و حرکت های مغایر منافع ملی آب به آسیاب دشمنان افغانستان میریزند. بعد از حادثه ۱۱ سپتمبر و اشغال افغانستان بوسیله امریکا یان و فرار دادن و انتقال طالبان به پاکستان از آنهمه دکتوران علوم سیاست و اقتصاد و جامعه شناسی، از آنهمه فیلسوفان و پروفیسوران علوم دینی و تجربی و آنهم در کشوری که به تاریخ پنجهزار ساله اش می بالند یکی پیدا نشد که در مقابل این سیاست ضد ملی امریکایان مبنی برمسلح ساختن لجام گسیخته صد ها هزار دزدان سر گردنه (مجاهدین) بایستد و امریکایان وسایر شرکای شانرا متقاعد سازند که مسلح ساختن بدون کنترول و اداره مردم آنهم در شرایطی که بنابر حوادث سه دهه اخیر بحران اعتماد سراسر کشور را فرا گرفته است عملی است برخلاف منافع ملی درجهت تقویت گروه های متخاصم سیاسی، مذهبی، قومی، محلی و زبانی علیه یکدیگر در حالیکه راه های بیشماری از مجاری دیموکراتیک چون ایجاد و تقویت ارتش ملی در چوکات وزارت دفاع ملی زیر رهبری دولت افغانستان وسایرگزینه ها برای اداره جامعه وجود داشت یعنی با هزارحیف و افسوس که تا امروز ما در آتش همان جنگی میسوزیم که در گام نخست آمریکا، عربستان سعودی، کشور های خلیج و متحدین غربی امریکا به همکاری پاکستان در دهه هفتاد با صرف میلیارد ها دالر در دادند بعد ها با پیشگیری نقش پاکستان در وجود طالبان، برای غربی ها وجود طالبان و ارجحیت نقش پاکستان مشکلاتی را در پی داشت که حضور بالقوه و بلفعل خودشان را نیازمند بود وبه این ترتیب تا امروز کشورما در همان آتش میسوزد که چه بنام مجاهد وچه بنام طالب وچه بنام داعش راه اندازی شده و هنوز هم ادامه دارد. شما خود شاهد بودید که امریکا با نمایش مسخره برج های دو گانه نیویارک در عوض بازپرسی از کشور های معهد تروریزم چون عربستان سعودی، پاکستان، ایران و غیره به بمبارد افغانستان پرداخت و طالبان دست ساخته خودش را یک شبه تروریست معرفی کرده گویا به تار ومار آنها پرداخت در حالیکه اکثریت شان به شمول پرسونل اداره استخبارات پاکستان ISI ذریعه طیارات پاکستانی به پاکستان منتقل گردید و نابودی در حقیقت نصیب مردم بیدفاع کشور مان شد. ولی امروز همان امریکا با بلند پایه ترین نماینده گان وزارت های خارجه و دفاع خویش عزم اش را جزم کرده تروریست های شناخته شده اش را دو باره بر سرنوشت مردم ما حاکم سازد و منطقه را بیشتر از پیش پر آشوب گردانند.
اساسآ من در پی دفاع هیچ شخصی و شخصیتی نیستم تا منحیث وکیل مدافع اش در دفاع برآیم. اما آنچه را علم جامعه شناسی و تجربه تکامل جوامع در راه مدنیت بما می آموزد این است که دولت – ملت یا هر دولتی از طریق توزیع ثروت وقدرت در میان همه مردم از مشروعیت لازم برخوردار میگردد و یا در غیر آن مشروعیت خویش را در میان مردم از دست میدهد. که همین عدم حمایت مردم از دولت یا حکومت پایه های آنرا لرزان کرده وعامل بحرانات داخلی میگردد و در صورت آشفتگی مناسبات بین المللی زمینه ساز مداخلات خارجی را نیز فراهم میگرداند. در شرایط حاضر کشور ما که بحران های متداوم اجتماعی، سیاسی واقتصادی را پشت سر گذاشته و وضعیت در حال حاضردر زیر نفوذ قوت های خارجی ودست باز کشور های همسایه در همه امور کشور ما وضع آنقدر وخیم گردیده است که با درنظرداشت این آشفته بازار سیاسی داخلی و مداخلات مستمر خارجی بهتر خواهد بود تا در گامهای نخستین برای رسیدن به مرحله دولت – ملت با درک بزرگ از منافع ملی همه مردم همکاری و همیاری کنند تا ما صاحب یک دولت مقتدرکه از پوتانسیل بزرگ اداره وتآمین امنیت سراسری ودفاع مستحکم از سرحدات اش را داشته باشد گردیم. تا زیر سایه نفوذ این دولت مقتدر سراسری جلو نفوذ خارجی ها وعمال داخلی شان گرفته شده واین دولت با تآمین امنیت سراسری بتواند آزادی های مردم را تآمین و تضمین کند، آنگاه است که مردم میتوانند در زیر چتر حفاظتی و امنیت سراسری آزادی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بدست آورده و آنگاه است که مطالبات شانرا میتوانند با شیوه های پذیرفته شده در چوکات قانون و نورم های حقوق بشری مطرح کنند و با شیوه های دیموکراتیک برای رسیدن به این مطالبات اقدامات عملی را رویدست گیرند.
به قول ماکس وبرتاریخ دان، جامعه شناس و سیاست مدار آلمانی " مردم آزادی شان را با تضمین تآمین امنیت با دولت شان معامله میکنند" یعنی اگر امنیت در کشور تآمین شد آنگاه است که جامعه مدنی هم آزاد میگردد. یعنی تمام امور اجتماعی و فرهنگی بعد از تآمین امنیت مفهوم پیدا میکنند. پس باییست همه مردم همه ای آنهاییکه سنگ وطن دوستی به سینه میزنند دست بدست هم بدهند تا یک دولت مستحکم ومقتدر در کشور ایجاد گردد و این دولت مقتدر حاکمیت قانون را در سراسر کشور بدون در نظرداشت مصلحت ها برقرار سازدو همه مردم در زیر چتر قانونیت و عدالت قرار بگیرند. نه اینکه هرکدام برخواسته در پی سرنگونی این دولت و آن حکومت بوده و با ارایه دلایل مؤجه و نا مؤجه مردم را بغرض اغراض شخصی اش فریب داده وروپوش دایه مهربانتر از مادر برای مردم بصورت گرفته و مردم وکشور را به مخاصمت و دشمنی بیشتر سوق دهند.
در این کارزار آنچه بسیار از اهمیت برخوردار است همانا اراده جمعی همه شهروندان مخصوصآ قشر جوان و نهاد های مدنی میباشد متآسفانه بنابر عدم احساس مسولیت مردم در برابر کل کشورونا کاره گی جامعه مدنی وروشنفکران ما در راستای آگاهی مردم از وظایف خطیر شان برای دولت سازی وانتخابات تمام ساختار های انتخابی این مردم فریب شعار هایی میان تهی واحساساتی عده از فرصت طلبان را خورده ودر گرو آنها و باور های قومی شان که بر پایه منافع بیگانگان طرح وتطبیق میگردد باقیمانده اند.
اگرمردم ما با درک مسولیت ملی دیگر فریب این دسایس را نخورند واز گرو قومیت خود را وارهانند وبه این اطمینان برسند که رهبری خردمند انتخابی شان این توان را میداشته باشد تا در معادلات ومعاملات بین المللی برپایه منافع ملی عمل کرده وبه قناعت متحدین وتمویل کننده گان این آشوبگران قومی ومافیایی میپردازند ومطمنآ روزی کانال های حمایت مالی وتسلیحاتی این نیرو ها قطع میگردد که با قطع آن این گروه های فرصت طلب وآشوبگرنابود میگردند واین را درک کنند که آنها شهروندان کامل الحقوق یک کشوری بنام افغانستان اند که بنابر لنگش سیستم وموجودیت گروه های مسلح تاکنون نتوانسته اند از این حقوق کامل شهروندی بهره مند شوند باییست شعار ها از برکناری افراد به اصلاح سیستم و نهادینه شدن حکومت دیموکراتیک بر اصول زرین انسان محوری، عقل محوری، شایسته سالاری، قانون محوری و شهروند سالاری تبدیل گردد.