محمد علی مهرزاد

 

حرف داریم تاحرف؛حرفی که عمل می زایدباید گفت!؟

جامعه ما نیم ازآن خوبیده اند وافیون شده اند، ونیمی دیگرکه بیدارشده اند درحال فراراند.ما می خواهیم این خوابیده هاوافسون شده ها را بیدارکنیم وواداریم که برپا شوند، وهم آن فراریهارابرگردانیم واداریم تا بمانند، این کا رساده ای نیست ، بخصوص وقتی که این را هم در نظر بگیریم که ما انقدرها ازنظرکمیت زیاد نیستیم،همان عده کمی که هستیم خیلی ها بینا واگاه نیستیم وهمان عده کمتری که می مانیم بازهمه مان با شها مت وقا طعیت لازم  را دارا نیستیم ،وحتی محافظه کار ومصلت کاریم؛ وهمین چند نفری که هم که اگاهند وهم دانا وهم با هوش وهم لایق وهم تجربه دار ودر عین زمان بی باک وهم چنان پاک وعاشق وطن ووطندار اما درحاشیه قرار گرفته اند؛اما داشتیم مردانی  چند بعدی، خوش نگر، دانشمند، دلیر،مبارز، نترس ، بی اعتنا به این آن مصاحت وموقعیت ، پا رسا، وتحقیر کننده پول وپست وپارتی نویسنده وسخنور، سیا ستمداروجا معه شنا س ، زمان شنا س واسلام شناس،متواضع وصمیمی، محبوب خلق وآشنا با تمدن وفرهنگ جدید وقدیم، ضد استعما ر، استثمار واستحمار کهنه ونو که د رراه وحدت ملی وکسب آزادی خوش درخشیدند وانها بودند که می خواستند عدالت عمری وعلی واررا درجا معه پیاده کنند،وهم خلق ها رابیدارکنند، وهم رفته  ها وتبعیدیا ن که توسط طاغوطیان جوروا ستبدادرا باز گردا نند، براستی این مسئولیت سخت سنگین بود؛ با اینکه می دانستند که صد زنجیربرپا، صد د ست بند بردست،صد ریسمان برگردن ،صد شمشیربرسر،صد مانع پیش پا ، صد توطئه پشت سر، هرلحظه خطری وحادثه ای در انتظا ر؛ انها ییکه اگرمی خواستند کا ری کنند عا شقا نه کارمی کردند ، با تا سف که روشنفکران،جامعه مدنی وسیا ستمداران ما راههای رفته وکوفته ای ومعروف ومعمول راسته وطبعی وعادی راهروان حق وحقیقت ، ومبارزین راستین وطن را نتوانستند تعقیب کنند ؛ چه رسد به اینکه ما د ر راه بیداری مردم وتا مین عدالت اجتماعی از میا نه کوه وکویرومرداب وصدها مانع کاخ وکوخ راهی تازه وابتکا ری با زمی کردیم.! ازحق نگذریم که  مبا رزین مشروطه خواهان اول ودوم با آن شرایط اختناق آوروامکانات محدود، جنبش ازادی بخش ونهضت های مردمی علیه استبداد داخلی واستعمارخارجی را نه تنها در افغا نستان براه انداختند ؛ بلکه درایجاد انگیزه های ضد استعما ری برای کشورهای همسا یه ممد واقع شدند. راهای معمول وفاقد تعهد ملی وپرازدهام ونا مشخص وبی هدف فعلی متروک درکشورما برای تحول وتغیرتیریست که درتا ریکی رها شده وبه فراموشی سپرده می شود. چرا باید در آغازکاراز خیلی چیزها گذشت وخیلی چیزهارا تحمل کرد .چنین کا ری، کا ری آن عده شیک پوشان ونکتایی پوشان وزلف های رنگا رنگ ، بوت های مودکی ودستکشهای سفید وسگرت درلب نها دن نیست. تغیر وتحول کاریست پیغمبروار، از جانب کسانی که پیغمبرنیستند! هرچند درظاهر انها هم حرف می زنند ، یعنی فقط می نویسند ومی گویند حوصله شان سر می رود وفریاد می زنند: حرف بس است باید عمل کرد! اینها متوجه نیستند که حرف داریم تا حرف، حرفی داریم که حرف   ا ست وحرف می ماند ، حرفی داریم که عمل می زاید وحرکت می افزایند وبیداری می دهد ورسوا گری می کند، درمقابل حرفی داریم که خود زد نش عمل است وهم چنان حرفی داریم که عمل وسیله ای است برای زدن آن ؛ یعنی حرف ، هدف عمل است وعمل مقد مه ووسیله حرف.! پیغمبربزرگوارکه می جنگید برای آن بود که مانع جهل ونادانی ودیوارجدایی را بردارد تا پیا مش را بگوش مردمی برساند که بین او، وقلدران ،اشراف ، حکام سلاطین وبرده داران وروحانیون نما ها وبت پرستان ونظا میان چون ایران وروم مانع شده وجدایی انداخته بود ند. با شمشیراین پرده های سیاه را کنار می زندتا حرفش را به توده مردم آزا دشده بزند. وانگهی عمل یک نویسنده ، عمل یک مورخ ، عمل یک روشنفکر،، حرف زدن است.حقیقت را با گلوله کلیمات آتشین بر سپاه سیاه دشمن شلیک کردن وخفته هارا بیدار کردن ، چادرسیاه شب جهل را پاره کردن و به آتش کشیدن وبا شعله اند یشه ، شب را آتش زدن و زمستا ن راگرم کردن حرف زدن است ؛ البته حرف د اریم تا حرف ، حرفی که حرف می ماند وحرفی که کلیمه اش ، گلوله است و(( مرکبش)) از خون شهید برتر است! وشما ای هم وطن اگر نمی خواهی به دست هیچ دیکتاتوری گرفتا رشوی فقط از جمله یک کار بکن تا می توانی بخوان تا اگاه شوی ودامنه ای این سیاه کا ران بد اندیش وبد کنش را افشا وبرچینی و به کج روی های آنها پایان دهید. شما باید اگاه با شید که انحطا ط افغانستان ومشکلات امروزی، تنهاعامل خارجی نیست ، بلکه عوامل داخلی است که جامعه ما را به زوال ونا بودی می کشاند ، طوریکه به تجربه رسید که کشورخود مان افغا نستان ر ا نه اسکندرونه عرب وحتی مغل نتوا نست نابود کند ؛ بلکه زوال تمدن وحیا ت اجتماعی افغانستا ن را دررکود وانحراف از ارزشهای اسلامی وملی توسط نظامهای وابسته به بیگا نگان دولت مردان د یروز امروز جست؛ همه پریشانی ها وشومی ها را صرف به گردن خارجیان انداختن ، اغفال مردم از واقعیت های زشت وخشونت امیز توام با عدم اگاهی از جریانا ت داخلی است که در دوتیم غیر متجانس وما ورای قانون اساسی روی منافع  ثروت وقدرت توسط بیگا نگان ایجاد شد، بازهم درکنارعامل  داخلی عوامل خارجی در نا بسامانی  را در افغانستان نباید نا دیده گرفت ، چرا نتیجه اش نا دیده گرفتن وپوشاندن سرچشمه ای اصلی وکانون نخستین ا ست که استعمارسیاه وسرخ گاهی مخفی وگاهی علنی در زوال ارزشها د ست بکاراست.علمای د ینی وروشنفکران وابسته به هردو تیم مقلد وهم متحجروهردو متعصب وهردو جزمی ود گم وهردوفاقد قدرت تحمل عقیده مخالف وهردومومن به آنچه نمی شنا سند، یکی گرفتارتعصب مذهبی، د یگری هم بیما رتعصب وضد مذهبی هستند.! انتخاب وتن دا دن داوطلبا نه وسکوت مردم به ا ین سا ختا رکه درغیاب رای دهنده گان توسط خارجیان صورت گرفت ؛ وسرانجام به قیمت جان هم وطنان ما تما م شد. رای دهنده گان بنا برهردلایلی بود تن به اطاعت وانقیاد اختیا ری واجبا ری به نتایج انتخابات دادند؛ تا حد اقل د ریک مقطع زما نی ازتقابل اقوام باهم برادرجلوگیری کرده باشند. اندیشمندان وروشنفکران جا معه ما روی عوامل وعلل ودرپی دریافت جواب این سوا ل نشدند که اصولاً مردم افغا نستان در طول تاریخ به خصوص درین نیم قرن اخیربه اسارت وانقیاد وبرده گی اختیاری وبعضاًاجباری حکام مستبد داخلی را پذ یراشدند.؟ درمقابل این همه بی عدالتی ها ، قشرروشنگرواندیشمندافکار مردم مارادرجهت شناخت واگاهی از حقوق شان، سمت وسو ندادند ودرین راه کوتاه آمدند.! این عدم توجه روشنگران اندیشمندان ملی و جامعه مدنی که تازه تشکیل وفعالیت خود آغازنموده، موجب شد که اعضای این دوتیم حکومت وحدت ملی درطی دوسال روی تقسیم غنا یم جنگی وتلاش برای کسب قدرت وثروت، اتحاد ووحدت جا معه افغا نستان را قربانی منافع تیمی خود سا ختند؛ وهنوز که هنوزاست دامنه اختلافات شان مردم مارا درحالت بلا تکلیفی قرارداده ؛ تداوم این حالت فعالیت دشمنا ن مارا تشدید نموده است .شکا یت تیم نا راضی نه بخا طر رفاه اجتماعی ومنافع ملی است ، بلکه بخاطر بحران آفرینی است تا همسا یگان نامطلوب ما از جمله ایران وپاکستان گستاخ تردر کشورما  به مداخله خود تداوم بخشند،ملت ومردم را نزد جهانیان بی ظرفیت معرفی کنند. بلکه د رسطح داخلی وبین المللی اعتبارمرد م مارا به تا راج ومورد سوال قراردادند.باید به این امرحیاتی روشنفکران واندیشمندان ملی وجامعه مد نی درجهت بیداری اذهان بی خبران درمقابل حوا د ثی که درین روزها در داخل هردوتیم جریان دارد با خبرسا خت راه بیرون رفت ازین همه مصیبت ها را باید چاره شد؛ ودیگراجازه نداد تا سرما یه معنوی وما دی وبه ویژه انسا نی ما به تا راج برده شود؛ نشوداز  بی تفا وتی ما د شمنان خون آشام وکینه توز چون پاکستان وایران به وحدت ملی ما به بها نه ای اختلافات این دوتیم پرتناقض وپر تعصب ا سیب برسانند؛ بدون شک این حالت امروزی معما گونه است.! درحالیکه به قدرت عمومی ومردمی نظر انداخته شود، ملیون ها انسان وطن در فلاکت وبد بختی وزیریوغ اسارت شرایط بد اقتصادی وسا یه سنگین سنتهای د ست وپاگیر، وپذیرش برده گی اختیاری واجباری؛ وبا لاخره تن دادن به این همه بی عدالتی های حکومات دیروز وامروزحیرت آورنیست؟ ایا در این انقیاد همه گیروبرده گی اختیا ری پیش آهنگان نهضت های اجتماعی امروزوجامعه مد نی  شریک جرم نیستند؟ اگرقبول این همه اعمال استبدادی نا شی از ترس وتوافق ضمنی عوام الناس نا اگاهانه باشد؟ پس روشنفکران واندیشمندان ملی وجامعه مدنی چرا افکار عا مه را به سوی بیداری وآزاد اندیشی ، ونجات شان از انقیاد واطاعت کورکورانه وباورهای غلطی که از مراجع قدرت های پوشالی که امروز خودرا به حیث قیم ومتولیان مقد س قرارداده اند  مقابل این  همه مردم قد علم کنند ؛ چرا مردم هردم شهید افغانستان که سرتاج جنبش های مترقی بودند وامروزدربین انتخاب، بد از بد ترگیر مانده اند ودر تشخیص وشناخت خود نسبت به شخصیت های ملی و خد مت گذاران واقعی ازبیگانگان امداد می جویند.؟ اگرقرارباشد که  به قانون اسا سی خود وحتی حقوق بین الدول وقعی گذاشته با شیم و رعا یت کنیم ؛ بد ون تردید ایجاد حکومت وحد ت ملی توسط وزیرخارجه امریکا خلاف خواست اکثریت مردم افغانستان صورت گرفت وبد ترومضحک تر ازهمه که تواقق سیا سی که دربین رهبران این دوتیم صورت گرفت نه تنها خلاف قانون اسا سی بود؛ بلکه پا یه های اساسی وحدت ملی مردم افغانستا ن را از بیخ وبن ویران سا خت.      سیا ست با زیهای قدرت های بین ا لمللی به حیث عا مل خارجی وفا ق ملی ما را ازبدو تاریخ ایجاد حکومت وحدت ملی وبه خصوص درسه دهه ا خیراسیب های غیرقابل جبران به خود دیده است؛ به این ساده اندیشی وپیوند کاری خارجیان ،بدون کارفرهنگی فشرده وخستگی ناپذیروشکستن مرزهای قبیله سالاری وتفنگ سالاری که توام با تعصبات متعفن گونا گون آلوده شده است و تازه در ادبیات کشورما خودرا تحمیل کرده اصطلاح حکومت وحد ت ملی که سا خته وبا فته دیگران است تداوم آن موجبات سازشهای مقطعی وماست ما لی ومیانجیگریهای صا حبان غرض که منافع خودرا به خطر می بینند ؛ نه مفهوم تحول وتداوم ونه هم شعار بی محتوایی اصلاحات وهمگرایی کا رایی نداشته راه که این دوتیم اتنخاب کرده اند از طریق ترکستان عاقبت به قصرسفید امریکا می انجامد.! تحلیل گران سیا سی واندیشمندان ملی از  هما ن اغا زبه این باوربودند که تها جم وتجاوز بیگا نگان به همکا ری همسا یگان نا مطلوب وکینه توزاز جمله پاکستان وایران و فریب خوردگان واغفال شده گا ن داخلی پیامد مصیبت با ربرای افغا نستا ن دارد ؛ با درد ودریغ که این پیش بینی به واقعیت ملموس پیوست؛ وامروزبعد از دوسال مردم عام ما به این نتیجه رسیده اند که حکومت وحدت ملی ادامه دهنده حکومت تنظیمی قبلی است.!  نشان های انکار ناپذیراز عملکرد حکومت وحدت ملی با این سا ختار تیمی وسها می زند گی شهروندان را متاثرساخته است ؛ زیرا حکومت هنوز که هنوز است به شکل محوری به دورخود می چرخد؛ البته این چرخش تا زمانی دوام خواهد داشت که امریکا با این پیوند کا ری وپینه دوزی در بد نه لرزان حکومت ادامه دهد.سوال اینجا ست که با این همه پرمدعایی بازهم در تشدید اختلافات درون تیمی روزتا روزافزوده می شود ؛ به عوض اینکه در فکر رفع حوایج اقتصا دی وفقروحشت ناک باشند انها از یکد یگرشکا یت دارند؛ که د ر تقسیم غنا یم جنگی باهم مشوره نمی کنند وبد ترازهمه که به این شکا یت های خود دفاع مشروع می دهند؛ وهنوزبرتطبیق توافق سیاسی که خلاف تمام نورم های حقوق داخلی وبین ا لمللی است اصرار می ورزند.! مردم افغانستان دربین خود ضرب ا لمثلی پر معنی دارند به این عبارت:( اززور  کا کا ست که انگور  د رتا کها ست).!  اگرقرار باشد که حکومت وحدت ملی با این عینک های دودی خود اوضاع وشرایط داخلی ، منطقه وجهان را ببیند ، می توان پیش بین بود که کشتی تحول وتداوم واصلاحات وهمگراییی به گل بنشیند. در صورت که خود نتوانند مشکلات سلیقوی داخلی خودرا حل نکنند ، بدون شک حل مشکلات  جا معه ریا ضت کش افغا نستان را که ابعاد گسترده تر دارد، بران افزوده وهرگزبه حل آن موفق نخواهند شد.نهایتاً مردم ما در این دوسال به این تنیجه رسیده اند واذعان می کنند که شعارهای انتخاباتی هردوتیم به حکومت پیوندی انجا مید ، که درعمل تا اکنون نشانی نه از اصلاحات وهمگرایی ونه هم از تحول وتداوم خبری است؛ بجای اصلاحات اداری انحطا ط ساختاری وبجایی همگرایی اختلافا تی درونی ، وبجایی تحول وتداوم ، رکود اقتصا دی وتوقف تولیدات داخلی وبی تفاوتی  خارجیا ن به موضوع  امنیتی افغا نستان وسپردن ما به گروهای تازه نفسی چون داعشیان خود سا خته قدرت های بزرگ استعماری ، درخاورمیا نه وانتقال آن به افغا نستا ن ؛ همان طوریکه مواد مخد ررا استعمار بریتا نیا درقرن 19  و20 به ولایا ت کنر ونورستان وسپس به تما م ولایات کشورتوسط پاکستان به حیث تحفه جدید انتقال دادند؛ امروز داعش را از همان طریق به حیث پدیده یی جدید چون مواد مخدربه دلالی پاکستان درپی  گرفتن انتقام از شکست های است که امپراتوری بریتانیا ودیگران در افغانستان به خود دیده اند .!؟ اکنون که تاریخ گذشته ومردم ما به سخن امده وبه قول فرزند برومند ومبا رز نستوه کشورسید جما ل الد ین افغانی که گفته بود :(( هرزمانیکه کشور را خطری بیرونی تهدید کند، اقوام برادرساکن درافغا نستان تمام اختلافات خودرا کنارگذاشته چون تن واحد درمقابل تهدید دشمن به پا می خیزند)). نها یتاً باید به این واقعیت تن داد که حل مسایل امروزوطن به این سیا ست بازیهای پشت پرده که از دید مردم افغانستان پنهان انجام می شود؛ راه بسوی آینده روشن که در آن عدالت اجتماعی تامین شود، مغشوش به نظر می اید، واز طرف دیگرحل مسایل کشوربا این اختلافات درون تیمی از صلاحیت وتوان مندی این حکومت فراتر است ، پس درین شرایط حسا س این وظیفه پیش آهنکان ومیراث خواران نهضت های آزادی بخش این وطن ومردم  هستند که اجازه ندهند تا بیشتر ازین افغا نستان ویران شود وجلوی اختلافات که مانع وحدت ملی وتهدید برای تمامیت ارضی است یکبارد یگردر احیای مجدد مجد وآبادانی این کشوردرصحنه عمل حضورفعال داشته باشیم وراه برون رفت را هرچه عا جل برای این دولت بحیث طرح های قابل دسترسی داده شود ودرتطبیق آن نظا رت جدی داشته باشیم ، وبرای ایجاد وتشکیل دولت  بعدی که عا ری ازین همه نا بسا ما نی ها وپراکند گی ها، اختلافات که نا شی از دوگانگی حاکمیت ودولت دردولت می باشد پایان داده شود.

 

 


بالا
 
بازگشت