محمد علی مهرزاد
ایاافغانها ؛اتفاق کرده اندکه اتحاد نکنند!؟
بیدارگرشرق،فرزندبرومندومبارزنستوح،سیدجما ل الدین افغانی متفکربزرگ شرق زمین که درقرن19 میلادی تلاش ومبارزه بخاطراتحاد وبسیج هم وطنان خود درداخل کشور،ووحدت کشورهای اسلامی ، علیه استعماربراه انداخت ؛ اما استعمارکهنه کار ومکار با شناخت که ازاقوام وملیتهای دیروزوحتی امروزافغانستان داشته ودارد، زمینه را برای تحقق این دوپیام چنان تنگ ساخت که سید ناگزیرشد ، تا بمارزه خود درخارج از وطن ابایی خود افغانستان علیه استعمارگران ادامه دهد. موقع خروج از وطن وسفربه کشورهای متعدد با هزاردرد وافسوس این پیام را برای هم وطنان خود ابلاغ و بجا گذاشت: (( اندیشه های پراگنده را جمع کردم وتصورات گوناگون را گرد آوردم وبه شرق ومردم ان نگریستم ؛ کشورمن مرابه خود مشغول داشت ونخستین سرزمین است که بدن من خاک انرا لمس کرده است وبا زهند که دران عقلیت برومند گشته وایران به حکم همسایگی وعلایق وجزیرت العرب ازحجازکه فرودگاه وحی است ونجد ویمن وشاهان آن وعراق وبغداد، هارون ومامون ان واندلس وکاخ های حمراء آن وسرنوشتی که به ان دچار گشته اند، شرق!شرق! دستگاه مغزخودرابرای تشخیص بیماری ووارسی علاج ان اختصاص دادم ودیدم که کشنده ترین بیماری های ان همان تفرقه مردم ان وپراگندگی افکارشان است که(درامراتحاد اختلاف دارند ودرامراختلاف اتحاد میکنند)، پس به توحید گفتارشان پرداختم واز خطرمغرب زمین که ایشان را احاطه کرده است هشداردادم)) . حقانیت وتحلیل این مرد بزرگ را درین روزها در محافل تجملی گروهای سیاسی ؛ گاهی پنهان .وگاهی اشکار از دید مردم افغانستان در کا خهای که دست رنج پدران یتیمان که اکنون در کوخ ها زیست دارند ، ودر راه حفظ ارزشهای اسلامی وملی جانهای شیرین خودرا برای حفظ نا موس وطن فدا کردند ؛ محافل برای حفظ سرمایه های غارت شده در پی کسب قدرت سیاسی در حال چانه زنی اند.مفاهیم نا اشنا وغیر معمول چون حکومت وحدت ملی گاهی بنام اتحاد انتخاباتی ، گاهی ائتلا فهای نا مقدس ونا موفق وشکننده ، مارا بیاد پیام سید جمال الدین افغان می اندازد ؛ که این محفل بازیها برای اینست تا این پیام که قبلاً تذکررفت در عمل تحقق ببخشند وباردیگرملیت های باهم برادر افغانستان را در نفاق وشقاق آغشته سازند وبه عمرننگین خود ادامه دهند؛ ودرعمل ثابت کنند که این گفته ای بزرگ مرد در افغانستان توسط این چهره های شناخته شده که صرف سنگرتبدیل کرده اند تکرارتاریخ است. مدعیان حکومات سه دهه اخیر با ترکیب غیر متجانس با عنوان کردن شعارتامین عدالت اجتماعی ، از ادرسهای رنگارنگ در افغانستان ، عملاً جهنمی مخوف برای افغانها ساختند واز جامعه افغانستان قربانی ها گرفتند، وهنوز که هنوزاست تداوم ان اعمال ضد ملی وضد انسانی تار وپود وهست وبود مردم افغانستان را پی هم ویران و باقی مانده را به یغما وبه تاراج بردند. سوال ا ینجاست که تنوع قومی –مذهبی در افغانستان اینقدرعمیق است که اختلافات نظرها غیرقابل حل بدانیم؟ ایا تضادها ی طبقاتی اینقدرحادشده است که به مداخله بیگا نه گان مشروعیت بخشیده شود تا برای ما حکومت سازی کند؟ ملتی که صلاحیت وتوانایی حل وفصل امور خودرا نداشته باشدودرتامین منافع ملی خود از دیگران مشوره بگیرد، ودر مصالح عامه وی اراده بیگانگان دخیل باشد ؛ملتی که وضع ثابت وسیر منظمی نداشته باشد، بدبختی ونیکبختی پیهم می بیند، علم وجهل ، فقر وثروت در ان دوران داشته باشد، عزت وذلت متناوب ببیند، وتابع بیگانگان وهمسایگان مداخله گر ونا مطلوب ، زورگویان تفنگ سالار داخلی باشد؛ درهم چوشرایط واوضاع واحوال چگونه انتظار بیرون رفت از ین همه نابسا مانیها را ازحکومت وحدت ملی ویا انتخابات شفاف را درآینده برای یک رئیس جمهور که از مشروعیت مردمی برخوردارباشد می توان داشت؟ مابه ملت شریف افغانستان خطاب می کنیم که : چگونه ناپاک را با پاک معاوضه می کنید؟ وشما تا این حد اغفال وخدای ناکرده در انحطاط قرار ندارید که امورخودرا به دست خفاشان وزورگویان که خون مارا چون خفاشان شبگرد بمکند بسپارید، تا هرطوریکه بخواهند در ان تصرف وامیال شوم خودرا بر اورده سازند.!؟ ایا قبول وانتخاب این اشخاص شمارا به دوران بردگی اختیاری واجباری ، وتحمل ذلت وداغ ننگ وعارکه شایسته شما نیست نمی برد؟ ایا افتخارتاریخی که دربین ملل جهان داشتید به سوال مواجه نمی سازد؟ درست است که در عرصه داخلی وخارجی ائتلافها در گذشته وامروز درصحنه سیاست سابقه طولانی دارد ، البته کوتا ه ترین تعریف که برای ائتلاف می توان گفت اینست که : ائتلاف عبارت از توافقی است میان دوویا چند طرف برای حمایت از دیگربه منظورپیشبرد منافع متقا بل نه تامین منافع مردم ، درعین زمان ائتلاف یک سازمان پیچیده ولغزنده بسوی منافع گروهی در کوتا مدت ودراز مدت می باشد، همچنین کار برد ائتلاف در سطح سیاست داخلی وبین المللی رایج است ؛ از جمله ائتلاف های بزرگ که درسال های اخیر در سطح جهانی بعد ازحادثه 11 سیپتامبرشکل گرفته ، مبارزه با تروریزم در افغانستان را می توان نام گرفت . البته امریکا که خودرا سردمداراین ائتلاف تصورمی کرد، سعی نمود تا با استفاده ازین توافق و ائتلاف علیه تروریزم درافغانستا ن، برای حمله به عراق بهره جست ، اما با مخالفت بعضی از کشورها ی عضو ملل متحد وحتی اعضای ائتلاف قرارگرفت . اکنون درداخل کشور این ائتلاف ها می خواهند روی اعمال خودکه به حق مردم افغانستان بصورت کل وبصورت اخص به حق مردم کابل انجام دادند سرپوش بگذارند.ازاین امرنمی توان انکار کرد، که این گروهای داخلی هرگزباهم تفاهم نداشته ؛ صرف در یک نقطه به قول سید جمال الدین افغان باهم مشترک عمل می کنند ( درامراتحاد اختلاف دارند ودر امراختلاف باهم اتحادمی کنند) ، البته این گفته نه تنها در این 13 سال به ثبوط رسید؛ بلکه در طول جنگهای تنظیمی سراپا گوش به فرمان کارگردانان خارجی از جمله ایران وپاکستان گذاشته بودند. همه مصائبی که سرزمین ومردم مارا در نوردیده ، ازقدرت های مادی ومعنوی ما کاسته ،جزءتفرقه ودوری ما از یک دیگرکه خداوند ( ج)و پیامبرمارا از آن نهی کرده هیچ چیزی دیگرنبوده که مارا به بلا های ان آغشته کند وهدف تیرهای زهر آگین تفرقه قرارداد. مردم افغانستان باید آموخته باشند که درین چند دهه اخیر اساساً نه تنها در افغا نستان ، بلکه در هرنقطه جهان آزادی واقعی به آن معنی نیست که مردم ازادی برگزیدن سروران وروسای واقعی خود را داشته باشند . پس درهم چو فضای غم باروبغرنج که شبکه های استخبارات جهنمی پاکستان وایران بدورما چون تارعنکبود تنیده اند چه باد کرد!؟ باید دست های آلوده به خون ستون پنجم را درداخل شناسایی وقطع کنیم؛ واجازه ندهیم تا دیگر این آدم کشان قرن 21 بر سرنوشت این مردم حق شناس در انتخابات اینده ریاست جمهوری حضورپیدا کنند. البته از ما بهتران خوب تر می دانند که آزادی واقعی فعلاً در شرایط موجود کشوردر این است که خودرا ازباطلاق انتخاب بد وبدتربه لحاظ وجدان این ودیعه خداوندی وبخا طر مردم بلاکشیده نجات دهیم .آزادی واقعی انست که با آب نریختن به اسیا ب مافیای مواد مخدروفساد پیشه گان خود داری کنیم. ازگذشته باید آموخته باشیم که رای دادن به اشخاصیکه به ریاست جمهوری ویا شورای ولایتی وحتی به شورای ولسوا لی انتخاب می شوند،بر انان اجازه داده نشود که برملیون ها انسان هم وطن ما حکمرانی وبرجان ومال انها تجاوزکنند ؛ وبجای مردم بدون در نظرداشت منافع علیای کشور تصمیم بگیرند ، انصافاً باید این حق رای مااز شناخت همه جانبه روی معیارات اسلامی وملی بهره مند و استوار باشد، هرقدردر رای دادن خود ازوجدان انسانی واسلامی استفاده شود بدون شک حق رای ما به ستم واستبداد وسرکوب نمی گراید. برعلاوه حق رای هم وطنان ما باید، نه تنها حق کنترول روی نماینده گان منتخب شان دایمی باشد ، بلکه حتی می تواند مطابق قانون اساسی برعملکرد رئیس جمهوررا توسط نما ینده گان خود داشته باشند. شما می دانید که در جهان امروز، تحولات شگرف درعرصه های گوناگون سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی چنان وسعت ودر عین حال بغرنج شده است که بدون تکثرنظرات وپذیرفتن تکثرگرایی یافتن پاسخ وراه حل معضلات کشور نا ممکن است. ازطرف دیگر ایاعدم شرکت در انتخابات ورای ندادن می تواند راه حل باشد ؟ درین صورت مشروعیت انتخابات چه به رای مثبت و یا منفی مورد سوال قرار میگیرد. جریا نات انتخابات گذشته هم وطنان مارا شدیداً بمبارزه می طلبد تا درین برهه زمانی ، هرچند یکبارشده خودرا در معرض محاکمه وجدانی قراردهند ، خودرا ازمایش کنند که چه قدر می توانند از ودیعه وامانت خداوندی که همان ازادی حق رای است ازین نعمت الهی در انتخاب خود اولاً رضای خداوند ودر قدم دوم رضایت مردم حق شناس افغانستا ن را نسبت به انتخاب رئیس جمهورآینده ونماینده گان شورای ولایتی وولسوالی ها که زمان برگزاری ان اعلان خواهدشد بکار می برند.؟ اگرچه مبرهن است که هنوزراهی طولانی برای ایجاد چنین فضای که در ان از استقلال رای خود بدون تعلقات ووابستگی قومی- مذهبی ، زبانی، تنظیمی ، سمتی استقلال رای داشته باشند درپیش داریم ؛ اما باورداریم به توفیق خداوند وبه همت سکا نداران عرصه فرهنگ وفرهنگیان ، دانشمندان ملی و رسالت مند ، می توانیم افکارمردم خودرا به سوی فلاح ورستگاری ووحدت نظروعمل جهت داد واقوام باهم برادر افغانستان راازبند این جبهات کاذب نجات دادوبا اتحاد وهمدلی جنایت کاران جنگی رابه محاکمه عدل الهی بکشانیم ، وازین طریق جلوی بی عدالتی وزورگویی ها وتجاوزبه حریم مقدس مردم خودرا بگیریم . برای حسن پایانی این مقاله بازهم لازم می افتد تا ازسخنان گهرباروتحلیل وشناخت دقیق که سید جمال الدین افغان از جامعه انروزخود داشته نقل قولی داشته باشیم؛ تا ماهم از جامعه امروزی خود با در نظرداشت تحولات اخیر شناختی دقیق وهمه جانبه بعمل آوریم ،تا علت وعوامل اصلی که موجب این همه اختلافات در افغانستان ایجادشده ریشه یابی ودر ایجادحکومت وحدت ملی واقعی ؛ نه به شکل وشمایلی بیگانگانکه زیرعنوان(( حکومت وحدت ملی)) تضاد طبقاتی ومرزبندیهای جدیدی که رنگ وبوی تعصبات متعفن وتهوآورتبارگرایی، تنظیمی را برما تحمیل کردند ذهنیت وباورهای مسموم کننده را با کارفرهنگی روشن کنیم؛ برای تائید گفته خود توجه شمارا به گفته بیدارگرشرق سید جمال الدین افغان جلب می نمایم:(( زمانیکه خداوند خیرملتی را خواهد سخن شان را یکی نماید ؛ جهان انسانی، جهان اندیشه است، پس اندیشه صا لح ونشران در کتاب ها، رساله ها وجراید در تهذیب اخلاق مردم ، بهره مندی عقول واز میان بردن کینه توزی تباه کن فاسد درمعاش ومعاد ( دنیا وآخرت)شان، سود فراوانی دارد. هرگاه اگاهان به پا شوند ، بیانیه دهند،مردم را از بدی ها اگاه سازند ، بنویسند وان را به چاپ برسانند وازمرزهای دینی واصول شرعی ، تجاوزنکنند،با این کار خداوند ، کامیابی را برای شان ارزانی خواهد کرد. آلمان ها درمسئله دین مسیح ، مانند افغانها درمذاهب دیانت اسلامی ، باهم اختلاف داشتند، چون این اختلاف فرعی ، بروحدت سیا سی اثرگذاربود، ضعف وناتوانی برامت آلمان روی اورد وتجاوزهمسایگانش برالمان شدت گرفت ودرسیاست اروپا کسی ازآلمان حرفشنوی نداشت، زمانی که به خویشتن مراجعت کردند وبر اصول بنیا دین ، تمسک ورزیدند ووحدت ملی را در مصالح عمومی مراعات کردند ، خداوند ، قدرت وشوکت را ، بار دیگربه ان ها برگرداند وامروز انها ، فرمانروایی اروپا را بدست آوردند ومیزان سیاست اروپا دردست انها قرار دارد )) .