مهرالدین مشید

 

پاکستان به مثابۀ کانون شرارت بزرگ ترین کشور صادر کنندهء تروریزم

تروریزم و پاکستان به مثابۀ کانون شرارت؛ دو روی یک سکه

پاکستان هر روز بیشتر از روز دیگر به کانون شرارت و دهشت افگنی در منطقه و جهان بدل می شود. اسلام آباد به مثابهء بازوی ضربتی تروریزم، تنها در عقب تروربستانی قرار ندارد که نظامیان پاکستان روازانه صدها تن از آنان را پس از آموزش، تجهیز و تمویل برای راه اندازی حمله های انتحاری و انفجاری به افغانستان نمی فرستد؛ بلکه این کشور با راه اندازی حمله های پیهم انتحاری در داخل هند و کشمیر و ایران، منطقه را به جولانگاه خطرناک تروریستان بدل کرده است. پاکستانی ها به قول قاضی امریکایی که در زمان محاکمهء کانسی در سال ۱۳۶۸ گفت، از معامله تحویلی پول در برابر نحویل دادن تروریزم به امریکا اجتناب کنید؛ زیرا که پاکستانی ها حاضر اند تا در برابر پول " مادر خود را هم به امریکایی ها تحویل می دهند. در این روز ها نظامیان پاکستان برای حادثه آفرینی های وحشتبار در کشور های همسایه خود به سگ هار تبدیل شده اند و این کشور را به کانون دهشت آفرینی و فرمان روای دهشت آفرینان بدل کرده است که بیش از هر زمانی خشم و انزجار کشور های ایران و هند را بیشتر از پیش برانگیخته است. سازماندهی دو حملهء انتحاری از سوی نظامیان پاکستان در هند و زاهدان در آستانهء سفر محمد بن سلمان پرده از دهشت افگنی ها و سود جویی های آنان برداشت و این واقعیت را برملا کرد که زمامداران پاکستان برای منافع خود حاضر اند که منطقه را به آتش بدل کنند.

امروز پاکستان در جایگاهء بزرگ ترین کشور صادر کنندهء ترویزم در جهان قرار گرفته است. احمد رشید رورنامه نگار پاکستانی می گوید، پاکستان پیش از این برنج، گندم و نساجی صادر می کرد و اما حالا تروریزم به جهان صادر می کند و اکنون بنگله دیش بجای پاکستان برنج، گندم و پنبه به جهان صادر می کند. امروز فرماندهء سپاهء ایران نیز به گونهء رسمی اعلان کرد که پاکستان به افغانستان و ایران تروریستان را صادر می کند. وی در حالی این سخنان را گفت که در مورد دست داشتن جیش العدل در حملهء انتحاری در زاهدان سخن می گفت. وی برای نخستین بار اعتراف کرد که پاکستان به افغانستان تروریست ها را می فرستد و به دخالت این کشور در افغانستان اذعان کرد. وی به پاکستان هشدار داد و گفت نباید این کشور با پول های سعودی تروریستان را تربیه و به کشور های دیگر بفرستد. وی افزود، در صورتی که پاکستان تروریستان را مجازات نکند، کشورش برای مجازات آنان آماده گی کامل دارد. فرماندهء سپاه ایران درحالی به کمک های عربستان به پاکستان اشاره کرد که چند روز پیش ولیعد سعودی قرار داد بیست میلیارد دالری را با پاکستان امضا کرد که این به صدا آمدن زنگ خطر بر ضد ایران است.

 حمله های تروریستی عمال پاکستانی ها ماننند جیش محمد و جیش العدل واکنش های تند هند و ایران را برانگیخته است و از هشدار های آنها معلوم می شود که در صورت اندک ترین جرقهء جنگ تمامی منقطقه به آتش بدل خواهد شد و مسوءول آنها هم پاکستان است. شاید شیخ های سعود هم در این جنگ برنده نخواهند بود و در آتش آن خواهند سوخت و رویا های ایرانی ستیزی و شیعه زدایی آنان به سر نخواهد رسید و بالاخره اسراییل جهان عرب را خواهد بلعید. در این تردیدی وجود ندارد که تروریزم و پاکستان دو روی یک سکه است و نابودی تروریزم به معنای نابودی پاکستان است و نابودی پاکستان هم برابر به نابودی تروریزم است. از همین رو پاکستان محور شرارت است و بازوی ضربتی تروریرم تا زمانی که این محور شرارت محو نشود، نابودی تروریزم در منطقه وجهان ناممکن است. بنا براین هر نوع تلاش برای نابودی تروریزم مفهوم مبارزهء خستگی ناپذیر برای محو پاکستان و مزدوران و ایادی آن را دارد. نباید بعضی ها فریب مزدوران آی اس آی را بخورند که از بام تا شام برای پاکستان می جفند و بر مصداق این سخن " نان از ما می خورند و تو تو به صلاح خان می کنند" هرچند آنان وظیفه دارند و ناگزیر اند که وظیفهء خود را در حصهء پاکستان انجام بدهند و اما این درد را مردم افغانستان و بویژه آن مادر و کودک هلمندی و وردکی و لغمانی و بدخشانی و بغلانی و قندهاری و هراتی و ننگرهاری و ... از جان و دل احساس می کنند که زخم انتحار و انفجارتروریست های رها شده از آغوش آی اس آی بر پشت و پهلوی شان چقدر سنگینی دارد. این مزدوران آی آی اند که زیر نام اسلام عزیز و مقدس برای منافع پاکستان تبلیغ می کنند، برای آنانی که از کشتن کودکان و زنان و مردان بیگناه افغانستان وحشیانه لذت می برند و از کشتن آنانی لذت می برند که از بام تا شام سرگردانی لقمۀ نانی هنستند. بنا بر این مصلحت دین و دنیا در نابودی این سکهء شرارت است که در دو روی برای رنجاندن و نابودی مردم و ویران کردن افغانستان هر روز مصیبت های تازه می آفرینند. پس یگانه راه علاج به آتش کشیدن هر دو روی سکهء شرارت یعنی پاکستان و تروریزم است تا نه " کل ماند و نه کدو" و مردم افغانستان و مردمان جهان از شر پنحابی های نامسلمان برای همیش رهایی پیدا کنند.

حال زمان آن رسیده است که جهان برای نابودی پاکستان متحد و همدست شوند تا این کشور بزرگ ترین حامی و میزبان تروریستان را از نقشهء جهان برچینند. نظامیان پاکستان تنها حامی تروریزم نیستند؛ بلکه تمویل و رهبری آنان را نیز به دوش دارند بدتر و خطرناک تر از تروریستان می باشند. نظامیان پاکستان بیش از هفتاد گروه تروریستی را تمویل، تجهیز و به کشور های افغانستان، هند، ایران و سایر کشور ها صادر می کنند. آیا چشم پوشی از این همه جنایات نظامیان پاکستان زیر نام همدردی با مسلمانان آن کشور چقدر می تواند، منطقی باشد. از نظر من کاربرد واژه های همدردی زیر نام اسلام به پاکستانی ها معنای خاک افگندن در چشم مردم افغانستان و حمایت غیرمستقیم از جنرالان تروریست پرورو و تروریست منش آنان را دارد. مگر مجلس سنا و مجلس فدرال و صوبه یی پاکستان از این همه جفا های نظامیان پاکستان در افغانستان بی خبر اند که روزانه صدها تروریست و صدها اسلحۀ سبک و سنگین را به افغانستان می فرستد. مگر آنان نمی دانند که نظامیان پاکستان نه تنها صادر کننده گان جنایت و وحشت در افغانستان اند که عاملان اصلی این همه جنایت ها می باشند. مجلس های صوبه یی، فدرالی و سنای پاکستان که نماینده گی از مردم پاکستان می کند، مگر سکوت آنان در برابر این همه جنایات نظامیان و حکومت این کشور برضد مردم افغانستان معنای حمایت ازاین همه جنایت ها را ندارد.

حوادث اخیر انتحاری در زاهدان ایران و کشمیر هند نشان داد که عامل تمامی حمله های تروریستی در جهان پاکستان است. پس از این حوادث هندی ها و ایرانی ها در برابر پاکستان اعتراض شدید نشان داده و آماده گی های شان را برای مقابله با پاکستان گرفته اند. چنانکه هند نیرو های نظامی خود را به حالت آماده باش درآورده و می خواهد بار دیگر درس سال های ۱۹۷۶ را برای پاکستان بدهد. هند در زمان جدایی پاکستان برای حمایت از شبخ مجیب الرحمن اقدام نظامی کرد و بیش از ۱۹۰ هزار نیروی پاکستانی را اسیر گردانید. نخست وزیر پاکستان هم در واکنش به آماده گی هند گفت، به نیرو های نظامی پاکستان اختیار کافی داده شده تا در هنگام خطر برضد هند دست به کار شوند. من یقین دارم که جهان از هند حمایت می کند و چنان که سفیر امریکا در هند به تایید از حقانیت هند کفت که لانه های تمامی گروه های تروریستی در پاکستان است و از همین رو کشورش کمک هایش را به پاکستان به حالت تعلیق درآورد. اسلام آباد که خود را در برابر حمله های تروریستی اخیرش بر ایران و هند زبون یافته و درک کرده که پاکستان به منفور ترین کشور جهان بدل شده است. از همین رو اسلام آباد در یک تلاش ناکام کوشید تا باز هم مقام هندی را به فریب بکشاند و از همین رو دست به کار شد و ولیعهد سعودی این قانل خاشقچی را درهنگام سفرش به هند، ترغیب کرد تا از تنش ها میان دو کشور بکاهد. این در حالی است که هند از رابطۀ ریاض و اسلام آباد آگاهی دارد و این را می داند که پاکستان به هیچ میثاقی وفادار نیست؛ زیرا پاکستان یک کشور تروریستی است و رهبران آن جز به منافع یک جانبۀ خود به هیچ اصولی باورمند نیستند. در این شکی نیست که هند به عربستان نیاز نفتی دارد؛ اما ناگزیر است که این رابطه را با توجه به روابط سیاسی خود با ایران توازن ببخشد و برای ایجاد چنین توازنی نمی خواهد خود را قربانی رابطه با سعودی نماید. از سویی هم هند می داند که میان ایران و عربستان درگیری شدیدی در یمن و فلسطین و جا های دیگر موجود است و در این جهت گیری ها پاکستان در برابر رشوت های بلند سعودی همسو با ریاض است. بنابراین روابط میان هند و پاکستان آنقدر متشنج است تنش آلود که ماموریت سلمان برای کاهش این تنش نامحتمل به نظر می رسد. ولیعهد عربستان با توجه به تنش ها میان هند و پاکستان، در هنگام دیدارش از هند قرار داد همکاری های اقتصادی بیشتر از صد میلیارددالر را در بخش های مختلف با هند امضا نمود. هدف از این پیمان ایجاد تعادل روابط میان هند و پاکستان می باشد؛ اما برای محمد بن سلمان معقول تر این بود  راهء معقول این است که کمک هایش را به اسلام آباد مشروط به مبارزهء این کشور با تروریزم بسازد، به یقین که هند هم چنین مطالباتی از سلمان خواهد کرد. هرگاه سلمان کمک هایش را مشروط به پاکستان نسازد، طبیعی است که این کمک کمر کشوری را می بندد که تمامی تلاش اش دهشت افگنی و وحشت آفرینی در کشور های شرق میانه، افغانستان، ایران و هند است. کمک به این کشور در واقع کمک به تروریزم و تقویت آن است.

با تاسف که تهاجم شوروی افغانستان و مردمش را در چنگال آهنین جنرالان پاکستانی قرار داد. جنرالان پاکستانی با استفاده از امکانات غرب و شیخ های سعودی و در تبانی با آنان و وابسته کردن اکثر رهبران جهادی، زیر نام کمک به جهاد مقدس، شمشیر زهرآگین را در گلوی مردم افغانستان نهادند. پس از آنکه هر روز از زمان تهاجم شوروی می گذرد، شمشیر آخته آی اس آی بیشتر در قلب های مردم ما فرو می رود و نظامیان پاکستان هرگز از نوشیدن خون مردم ما سیراب نمی شوند. این موضوع ضرب المثل معروف را در خاطره ها تداعی می کند که می گویند، "درخت گفت اگر دسته از خودم نباشد، هرگز تبر یارای بریدن من را ندارد" در این شکی نیست که عامل وابستگی های رهبران و جهاد افغانستان به پاکستان دست تنگی های نظامی و سیاسی و نیاز به سلاح و پول بود و کمک هایی هم که صورت گرفت، نه برای خدا بود؛ زیرا "هیچ گربه یی موش را بخاطر خدا شکار نمی کند" بنا بر این آنان منافع راهبردی خود را زیر پوشش جهاد در افغانستان تعقیب می کردند و در کل گفته می توان که در بازی های سیاسی برد از آنانی است که یا پول دارند و یا عقل، باتاسف گذشته ها نشان داده که ما از آزمون هر دو موفق بدر نشدیم. این سبب شد که جهاد افغانستان تا گلو غرق معاملهء استخبارات پاکستان و قربانی عمق ستراتیژی اش برضد هند شد. در نتیجه جهاد افغانستان به پروژهء راهبردی آی اس آی بدل شد و کار از دست ما رفت. درنتیجه سرشتهء کار رهبران گروه ها و جهاد به دست نطامیان پاکستان افتاد تا این که جهاد و قربانی های مردم افغانستان به کلی شکار آی اس آی گردید. این وابستگی ها بحایی رسید که ضیاالحق شهید جهاد افغانستان خوانده شد و قربانی های هزاران مجاهد پاک باز ما در پای خوکی مثل ضیالحق ریخته شد. جنرالی که در همکاری با امریکا برضد حکومت قانونی بوتو کودتاه کرد و در همکاری با سایر جنرالان پاکستانی چون حمیدگل، اختر عبدالرحمان، نصیرالله بابر و کرنیل امام و دیگران تباهی افغانستان را در سر داشتند و طرح بربادی افغانستان را تا تبدیل شدن افغانستان به ایالت پنجم پاکستان ریختند. از همین رو بود و است که ما از چهل سال بدین سو در برابر پاکستان بازنده هستیم. باخت ما در ناتوانایی ها و وابستگی های رهبران جهادی و ناکارایی های شماری از آنان بود و برد پاکستانی ها در سازش و معاملهء شان با امریکا، عربستان، انگلیس و سایر کشور ها بود. پاکستان توانست در زمان جهاد زیر ریش رهبران و فرماندهان جهاد و پس از سقوط نجیب زیر نام گروه و قوم و بعدتر زیر ریش طالب مردم ما را با "پنبه حلال کند" یک بار هم نه؛ بلکه تا کنون چندین بار حلال کرده و این حلال کردن ها هر از گاهی زیر نام چنگ و صلح ادامه یافته و هنوز هم ادامه دارد. ماموریت خلیل زاد شاید آخرین سناریو است که هنوز هم نشاندهندهء دست ما زیر سنگ پاکستان است و هنوز هم بجای ما بازی گر اصلی او است تا زمانی این بازی گری ها ادامه داشته باشد،  دستان پاکستان در امور افغانستان فراتر از شانه ها دراز است. پس یگانه راهء رهایی قطع کردن دستان پاکستان از امور افغانستان است، دستانی آهنینی که دیروز زیر دستان مجاهدین و امروز زیر دستان طالبان چون کابوسی بر روان ما سنگینی دارد و هر روز از مردم ما گروه گروه قربانی می گیرد تا  زمانی که این دستان قطع نشوند، صلح و ثبات در افغانستان رویایی همیشه دست نیافتنی است. شکسته شدن این دستان زمانی ممکن است که ما برضد دشمنان  یک دست و متحد شویم. طالبان باید بدانند که وابستگی با اسلام آباد و در رکاب آنان جنگیدن برضد مردم افغانستان، جفایی نابخشودنی است. طالبان باید بدانند که ماۀ عسل رابطه با آی اس آی چند روزه است و از روابط تنگاتنگ شماری رهبران جهادی باید عبرت گرفته باشند که دیروز آی اس آی آنان را در پای طالبان ریخت و به همین گونه فردایی هم در پیش است که اسلام آباد طالبان را در پای کس دیگری می افگند. پس بر طالبان است تا پیش از آن که اسلام آباد آنان را در پای دیگران بیفگند، به خود آیند و با پیوستن به یک روند شفاف گفت وگو های بین الافغانی دراز راۀ صلح را کوتاه نمایند و دست پنجابی ها را از دامن مردم افغانستان هرچه زودتر  کوتاه کنند تا بر کابوس ناامنی، وحشت و دهشت و انتحار در افغانستان پایان ببخشند. بیش از این نگذارند که کودکان این کشور بی پدر و بی مادر شوند و سرنوشت آغشته به خون مردمان این کشور در موجی از بازی های استخباراتی بیشتر از این آلوده به خون شود. طالبان این را هم به یاد داشته باشند که مرگ جاسوس را آخرین هدف شبکه های استخباراتی تعیین می کند و آن زمان که بداند، دیگر ماموریت جاسوس پایان یافته و به سان روسپی های از کار افتاده  در پای شبکه های استخباراتی چیع می زند. درست این زمانی است که  جاسوس با آخرین شلیک شبکه های استخباراتی طرد می شود؛ پس جا دارد تا پیش از آنکه طالبان طرد شوند و فرصت عزت داشتن را از دست ندهند. یاهو

 

 

 


بالا
 
بازگشت