مهرالدین مشید

 

شخصیت ها، مردم و حکومت ها در جهان سوم هر ازگاهی قربانی توطیه های نرم افزاری شده اند

مردم ما در طول تاریخ در برابر توطه های نرم یا ابریشمین زمینگیرشده اند

کشور های جهان سوم بیشتر قربانی توطیه های نرم افزاری شده اند تا قربانی توطیه های سخت افزاری، آزمون های دشوار تاریخی نشان داده است که ملت های شرقی و بویژ مردم افغانستان هر از گاهی در برابرتوطیه های سنگین و حملات تهاجمی نیرو های خارجی موفق شده اند و اما در طول تاریخ شهکاری ها و جانبازیهای شان قربانی توطیه های نرم شده است.  به گونۀ مثال حوادث سه جنگ افغان و انگلیس نشان داد که چگونه مهاجمان در برابر مقاومت مردم زمین گیر می شوند و اما دشمن زمانی که در برابر مردم شکست می خورد، به حیله متوسل می شود و شاۀ فراری یی را از کشمیر، پشاور و  دیره دون و گاهی هم ثمرقند و بخارا در رکاب قیام آوران ملی همره کرده و با نیرنگ خاصی اورا به قدرت نشانده است. این توطیه از شاه شجاع های تاریخ تا نادر خان های تاریخ ادامه پیدا کرده است. صدها دریغ و درد که مردم ما در طول تاریخ قربانی توطیه شده و تیوری توطیه سرنوشت شان را به تاراج برده است و هر روز این توطیه ها با سر و کلۀ دیگری از یخن های دیگری سر می کشند و هر آن یشتر از روز دیگر سرنوشت شان بیرحمانه به بازی گرفته است.

توطیه در هر دو حالت چه به گونۀ عادی و چه به گونۀ تیوریک آن در اشکال گوناگون سیاسی، اقتصادی، نظامی، فکری و فرهنگی طراحی و در دست اجرا قرار داده می شود. در این میان یک توطیه که از آن به عنوان توطیۀ نرم یا ابریشمین می گویند، خطرناک تر از همه است. این توطیه برای کشتن شخصیت ها، حکومت و ملت های خطرناک تر از هر توطیه است. این طوطیه خیلی زیبا و فیشتی رخ می نمایند و طرف مقابل را چنان فریفتۀ خود می سازد که به تعبیری به نحوی در زیر بار از خود بیگانگی اسیر توطیه کننده شده و چنان در دام او می افتد که توطیه گر را قادر می سازد که او را به قول معروف با "پنبه حلال کند" این توطیۀ نرم هر از گاهی در تاریخ سر های سبزی را به باد داده است و مردان مردی را خیلی قشنگ گویی دست و پای بسته شکار کرده است. این گونه توطیه فیشنی تر از شکارچیان میمون در افریقا توطیه گران را به هدف نزدیک می سازد. شکارچی های میمون در افریقا در مسیر راۀ عبور میمون ها، ظرف های آب را پیش روی خود می گذارند و آب را بر روی خود می زنند و بعد در مقابل آفتاب می نشینند که گویا روی شان خشک شود؛ اما شکارچی ها در مسیر راۀ میمون ها کاسه های پر از شرش مخلوط با آب را می گذارند و شادی ها هم به تقلید از انسان عین کار را می کنند واما چند لحظه بعد آفتاب روی شان را خشک می سازد و چشم های شان بسته می شود و خیلی ساده دردام شکارچیان می افتند. هرچند این سخن بازگو کنندۀ تقلید میمون وار است و اما سر نخ توطیه ها هم گاهی چنین است و خیلی زیرکانه طرح ریزی می شود که حتا شخصیت های خوبی به دام توطیه گران می افتند. توطیۀ نرم هر از گاهی آنانی را به قربانی می گیرد که در مقطع خاص زمانی مانند شماری از رهبران و فرماندهان جهادی به نحوی شخصیت کاذب پیدا می کنند و نزد مردم عزیز پنداشته می شوند؛ اما باتوجه به ناتوانی های فکری و ناآزموده گی های شان زود به دام توطیه های نرم می افتند. چنان که دیدیم، چگونه شماری فرماندهان و رهبران ردۀ اول و دوم گروه های جهادی قربانی فرصت سازی های توطیۀ گرانۀ ثروت و قدرت و حتا پول و موتر و دختر و غیره شدند و با نشان دادن بازار های سرخ و سبز، از تمامی شان اسناد فساد و دوسیه های کلان اختلاس ساخته شد و حال چون میمون ها در دام افتاده اند که حتا مجال جنبیدن را از دست داده اند و حال از ناگزیری ها گذشته های طلایی خویش را در آینۀ زشتی ها و کارنامه های بعدی و ضد ارزشی خود ناگزیرانه و دردمندانه به تماشا نشسته اند.  این گونه توطیه ها گاهی چنان کارایی دارند که به مراتب کاراتر از توطیه هایی موثر واقع می شوند که ریشۀ تیوریکی دارند و از تیوری توطیه آب می نوشند.

این به معنای آن نیست که خطر های توطیه های سنگین و تیوریزه شده را از نظر دور داشت؛ زیرا این توطیه ها در سطح کلان سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و فکری مطرح می شوند و خطرناک تر اند. از جمله راه اندازی کودتا ها برای براندازی نظام های مشروع  و جاگزینی آن به نظام های دست نشانده، بستر سازی برای تهاجم، کشتن و مسخ شخصیت های واقعی،  دادن شخصیت به افراد گم نام با توجه به حضور قارج گونۀ آنان، توطیه های سیتماتیک فرهنگی از طریق نفوذ در نظام رسانه یی و فکری و فرهنگی یک کشور با توجه به روان شناختی فکری و فرهنگی آن و به همین گونه در اشکال دیگر راه اندازی می شوند که خیلی خطرناک اند و هر از گاهی نه تنها شخصیت ها و حکومت های ملی؛ بل ملت ها و هویت تاریخی و ملی یک کشور را به گونۀ بیرحمانه یی به قربانی گرفته می شود. شخصیت ها و ملت ها تا زمانی اسیر این گونه توطیه ها اند که در خواب از خود بیگانگی غوطه ور باشند و رسالت انسانی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی خود را به باد فراموشی سپرده و تمامی ارزش های خوب را قربانی بدست آوردن قدرت و ثروت کذایی نمایند. بدون تردید سیاستگران و زمامداران بیشتر در معرض این گونه توطیه ها قرار می گیرند و ابزاری در دست توطیه گران خارجی می شوند. درست این زمانی صورت می گیرد که توطیه گران بزرگ با مسخ شخصیت ها چهار رسالت و چهار مسؤولیت انسانی، اجتماعی، زمانی و مکانی آنان را در قبال مردم شان خدشه دار کرده و گویا از آن بلند گو ها درست می کنند و بدین وسیله آنان را فاقد اعتبار جلوه داده و خود آگاهی انسانی، اجتماعی و جغرافیایی و تاریخی آنان را سخت زیر پرسش می برند.

افغانستان پس از تهاجم انگلیس به نیم قارهء هند، به دلیل موفعیت مهم جیو استراتیژیک، جیو پولیتیک و جیو ایکونومیک اش، بحیث معبر آسیای مرکزی و آسیای حنوبی، هر از گاهی بستر توطیه های سنگین و سازمان یافتهء قدرت های جهان بوده است. چنان که افغانستان در قرن نوزدهم به مرکز رقابت و منازعه میان روسیه و انگلیس بدل شد و این سبب شد تا بریتانیا سه بار به افغانستان حمله کند. حملۀ نخست از سال ( ۱۸۳۹- ۱۸۴۲)، حملۀ دوم از سال ( ۱۸۷۹- ۱۸۸۰) و حملۀ سوم  در سال ۱۹۱۹ صورت گرفت که جنگ اخیر در حدود ۴ ماه را در بر گرفت. بریتایی که آفتار در قلمرو هایش غروب نمی کرد، در این سه نبرد شکست افتضاح باری را از مردم افغانستان در میدان های جنگ متحمل شد، چنانکه قصهء زنده ماندن نیم جان داکتر برایدن پس از کشته شدن تمامی سربازان انگلیس در استقامت خورد کابل مشهور است؛ اما دریغ و درد،  با وجود آن که مردم در هرسه نبرد در برابر انگلیس پیروز شدند، مگر انگلیس با استفاده از ضعف شاهان با راه اندازی توطیه در هر سه نبرد مقاومت مردم را شکست و با بنشاندن شاهء دست نشانده سرنوشت مردم ما را بار بار به بازی گرفت. این داستان از شاه شجاع شروع و به دوست محمد خان و تا عبدالرحمان و امیر حبیب الله و نادر خان ادامه یافت. این شاهان فراری برای رسیدن به قدرت زمانی به دامن انگلیس و زمانی هم به دامن روسیه افتادند و جان فشانی ها و ایثار مردم را در پای خوکان تاریخ ریختند.  این سناریو به گونه يي ادامه یافت که مردم ما  در هر برهه یی از تاریخ قربانی توطیهء نرم شده و با دفع تهاجم سنگین مهاجم نه تنها  به دامن توطیۀ نرم مهاجم افتادند؛ بلکه زمانی که فرصت رهایی از چنگال مهاجم نخستین را یافتند، به دامن مهاجم دیگر افتادند. سرنوشت مرگبارمردم افغانستان در هر برهه یی از تاریخ این گونه ناباب رقم خورد. چنانکه دیدیم، مردم تهاجم شوروی را عقب زدند و اما در معرض تهاجم پاکستان، وارث انگلیس در منطقه قرار گرفتند و این تهاجم زیر نام طالبان تروریستان تا کنون ادامه دارد. تهاجم پاکستان با به قدرت رسیدن دست نشاندهء آنان یعنی طالبان پای امریکا را در جنگ افغانستان کشید. حال پس از هفده سال جنگ شاهد یک سناریوی دیگر هستیم که گویی بار دیگر تاریخ در کشور ما تکرار می شود و مردم ما قربانی بار دیگر قربانی توطیهء نظامیان پاکستان می شوند و نزدیک است که با اندک ترین غفلت، تاریخ کشور ما بار دیگر با ورود شاه شجاع دیگری، تراژیدی خونین گذشته را دنبال و تکرار کند.

توطئه یا دسیسه به مجموعه یی از نقشه های ازحیله و نیرنگ ها گفته می شود، که بوسیلۀ فرد دسیسه گر طراحی و اجرا می گردد تا وی در نتیجهٔ آن به هدف دلخواه خود برسد. در هنرهای نمایشی، هم به مجموعهٔ درگیری ها و موانعی گفته می شود که بوسیلۀ یکی از شخصیت های نمایشنامه طراحی می شود؛ اما تیوری توطیه  در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی بدبختی‌های عالم در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ به گونه یی پنهان است. در بیان این مفهوم گفته می‌شود گروه‌های کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی در پس تمام حوادث خوب و بد این دنیا هستند.از دید صاحب نظران این گروه‌ها برنامه‌های خود را به گونه‌ یی جلو میبرند که اذهان عمومی جامعه درگیر مسائل دیگری باشد تا افراد توانایی تمرکز و تفکر بر علل و دلایلی که نشان دهنده وجود انواع برنامه پیش برنده جوامع به سوی اهداف گروه‌های تشکیل دهنده این تئوری است را نداشته باشند.[۳]  یکی از معانی بسیار ساده و ابتدایی "تیوری توطیه" این است که علل اصلی حوادث و وقایع نه در خود پدیده ها، بلکه در دست قدرت های پشت پرده قرار دارد. یا به عباره دیگر باور کردن به قدرت های که مسلط بر همه امور و واقف از همه جریانات اند و بازیگران و سیاست گران داخلی عروسک های اند که مطابق فرمان آنها عمل می کنند. یعنی آنچه روی می دهد، محصول اراده افرادی است که از قبل پیش بینی و طراحی شده و سر نخ های آن در دست قدرت های خارجی است. (۱) در آخرین تحلیل تیوری توطیه نظریه‌ یی است که حوادث تاریخی و تحولات آشکار اجتماعی را محصول مستقیم دسیسه‌های پشت پرده‌ی گروهی معدود از توطئه‌گران می‌داند و فرض را بر این می گذارد که دست‌های آشکار ـ و بیشتر ـ پنهان رقم‌زننده‌ی مقدرات فرد، جامعه و یا یک ملت هستند.[3]

با تاسف فراوان باید گفت که مردم ما از چهار دهه بدین سو در معرض بدترین توطیه های نرم و سنگین قرار گرفته اند. پیش از آن که از دام یک توطیه رهایی یافته باشند، در جال یک توطیۀ دیگر گیر مانده و به سرعت در دام توطیۀ سازمان یافتۀ دیگر قرار می گیرند. در این مدت نه تنها بر پشت و پهلوی مردم ما زخم های جنگ تحمیلی سنگینی کرده است و قربانی توطیه های مریی و نامریی آنان شده اند؛ بلکه بدتر از آن در اوجی از فقر، تنگدستی، یاس و ناامیدی بجای بزرگداشت از پیروزی های خویش، برعکس پیروزی های خویش را سوگ گرفته اند و برشهکاری ها و حماسه آفرینی های خویش اشک یاس ریخته اند و با انگشت نهادن بر کارنامه های بیمار و سود جویانه و قدرت خواهانه شماری از رهبران و فرماندهان گروهی پیشین و زمامداران و سیاستگران پسین گل های پرپر شدۀ نفرین را نثار می کنند و هر از گاهی بدین وسیله  مخل آرامش و تن آسایی های نسبی آنان می شوند که زنده گی را در وسوسۀ ثروت های بادآورده به بهای خون هزاران انسان مظلوم چون کابوس به تماشا نشسته اند و در دادگاۀ وجدان هر لحظه انتظار مرگ تدریجی خویش را بی صبرانه و اضطراب آلود به تماشا نشسته اند. یاهو

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت