عبدالرووف لیوال

 

اضرارحکومت ایدیالوګ ها

تجربه ی چهل ساله درافغانستان ثابت ساخت که حکومت ایدیالوګ ها چی راستی وچی چپی مردم مارا تباه وکشوررابه ګودال بدبختی سوق داد ، نقیصه ی بزرګ ایدیالوګ های فوق افراطی بودن آنها ست که بصورت دګم دوآتشه میشوند وهمین افراطی بودن آنهاباعث کشانده شدن مردم ما به ورطه ی هلاکت بوده است .

ضررازهمه بزرګتر آنهابه مردم ما اینست که از جانب افراطیون چپ صدها شخصیت نخبه چون موسی شفیق وازجانب افراطیون راست ده ها شخصیت علمی ونخبه چون سیدبهاءوالدین مجروح به ناحق سر به نیست شدند که این ګونه ضربه هابه سرمایه ی ملی وذخیره علمی کشورجبران ناشدنی هست .

افراطی بودن چپی ها :

اکثراًدرمجالس رسمی شوروی وقت ،زمانی ازدهن کدام افغان می برآمد که رفیق کمونست ، اظهار این کلمه ازجانب افغانها ، شوروی ها را به خنده وحیرت درمیآورد وباعث تمسخرآنها میشد ، آنها نزد خود میګفتند که ((مادرکمیته ی مرکزی حزب کمونست خود تعدادی انګشت شمارکمونست داریم که تاهنور بطور ناقص مانفست حزب کمونست راهضم نموده اند ودربین شان کمونستی به ندرت پیدا میشودکه سجایای کمونست واقعی را داشته باشد ، ولی افغانها راببین که ازهمه اولتر کمونست دوآتشه شده اند))

درحالیکه دررهبری حزب دموکراتیک حتی اشخاصی دارای سجایای سوسیالت ندرتاً پیدا میشد آنهم به شکل لمپن آن  ، برای اثبات چند سطرفوق ناګزیردو چشم دید خودرااززمان که هنوزمحصل بودم ، بنګارم :

درماه اسدسال۱۳۵۷مارشی عظیمی جهت تقبیح نمودن به اصطلاح کودتاچیان پرچمی ازطرف محصلین پوهنتون کابل راه اندازی شد واین مارش ازجمال مینه عازم مرکز شهر بود ، درنزدیک منارنایب سالارعبدالوکیل خان نورستانی (دهمزنګ ) یکی ازمارش کنندګان ، چپلی مظاهره چی دیګری رادردست داشت که نسبت اذدحام ازپایش برآمده بود  ، هی به لسان پشتو صدا مینمود که (داڅپلۍ دچاده ) این چپلی ازکیست ؟ درجواب ، صدای دهاتن ازهمجوارانش (هورا) بودوبس– زیراآنها به فکر این بوند که این جوان روی احساسات زیا د حتی چپلی خود را ازپا کشیده و( هورا) میګوید ، درحالیکه اصلاً صاحب چپلی راپیدا مینمود ، که تامرکز شهر پیدا هم نشد ، افراطیت آنزمان تا این حد بود.

افراطی بودن راستی ها :

زمانی درشهر پیشاوربه عروسی ی دعوت شدم ، چون عروسی ازپسر مرحوم عبدالحکیم کتوازی بودواشخاصی مدرنی به تالار می آمدند ، من هم کراوات (نکتایی) زدم وروانه ی تالاربودم که درمسیر راه یکی ازوطنداران حزب اسلامی برایم چنین ګفت (( اینکه درګردن آویخته ی ،نشان صلیب وکفر است وآنرا دور کن )) من بجوابش ګفتم این سمبول (الف) حرف اول کلمه ی الله است ، قریب بود باهم پرخاش نماییم ، ولی یکی ازپاکستانی ها بین ما میانجګری نمود واز شرم اواز نزاع ګذشتیم ، ورنه کله وکاپوز یکدیګررا پرانده بودیم .

همچنان باپیروزی طلبای کرام به یاری جنرال مالک خان درشهر مزار شریف ، عده ی ازطالب ها میخواستند که باموتر داخل روضهء حضرت علی کرمه الله وجهه شوند ، ایشانهای روضه برای شان هرچه اصرارمینمودند که اینجا اشخاص بسیار بزرګ به سطح رهبران جهان با وسیله خودداخل روضه نشدند ، شما که اهل اسلا م هستید نبایدبا موتر خود داخل روضه شوید ، آنها به لسان پشتو جواب دادند ((زه مړه ! دی هم یوپاالوان وو، اوموږ هم پهلوانان یو)) یعنی حضرت علی هم یک پهلوان بود وماهم پهلوان هستیم .

مثال های فوق رابخاطرتحریرنمودم که مردم ماباافراطیت چپی وراستی مواجه بودند وهمین افراطیون چپی وراستی که درراس اقتداروحکومت هاقرارداشتند باعث تباهی کشورما شدند ، بناءاًبخاطراینکه کشور مادرآینده ازکشمکش هاوتشنج مبراوحکومت های کارکن ومردمی داشته باشیم ، ایجاب مینمایدتادرراس حکومت ها اشخاص بیطرف آګاه وملی قرارداشته باشند که به عرف وعادات مردم مااحترام وازافراطیت دورباشند ، به امیدآمدن چنین روزی !

عبدالرووف لیوال .

 

 


بالا
 
بازگشت