خوشه چین

 

روح

 

روح یعنی آزادی واستقلال دمیده درمیان چهارچوکات« کالبد» متحرک پویا جویا متحول ومتغیربه سوی کشفیات اختراعات بمنظوراعتلا وارتقا تامدارج عالی انسانی.

هموطنان عزیز

زعامت بعد ازحاکمیت حزب وطن،آزادی(روح)واستقلال(کشور) شماراگرفتند دربدل پرکاهی هزاران ملیارد دالرارزش های مادی ومعنوی وانسانی تان را برای اجانب فروختند....

کالبد بدون روح جسم مرده است مرده ای گندیده وفرسوده که سگهای دیدو مورومورچه برلاشه اش چنگاومیباشند.یعنی که چنگ میزنند.تانعشش را به طورقطعی به نیست مبدل گردانند.

افغانستان درهمین محدودۀ اربعه« کالبد»بدون روح،روحش باپرداخت دالرازنزد به اصطلاح نمایندگان اقوام ومذاهب کشیده شده است.افغانستان جسد مرده وگندیده درچنگ وحشی ها مورومورچه وملخ بی حرکت افتیده سگان تابه آخرین توته های استخوانش علیه همدیگرغروفش میزنند همدیگرخودرا میدرندوپاره مینمایند.

آن کس

  آنکس کـــه درینجـــا نشسته است منم

ازتــریبیون عیاران باتــــوسخــن میــزنم

چون که هستم تـــواوودیگران میشناسم

سه قطـــره باران دریک ضرب میــــزنــم

مســـاوی جـــــرعه درجــــرعه آب روان

همه باهم هم آغوش همصدا سیـلان میزنم

سفری داشته باشیم که جای ما گردد سبــــز

تخم فرورفته ازجنس«عیار»گفت جوانه میزنم  

وطنم ·

المعنی و فی المغز ترامپ


تشریح ،خواندن متن آنقدرمهم نیست مگر ضروراست درمفهوم سخنش داخل شد.
برداشتم براین است که پروژه به پایان رسیده است فصل جدید تاریخ می آغازد.

حملۀاتحاد شوروی را مستحق برشمرد ومجاهدین را ترورست.

مهدآریـــان وطنـــم نامـــت جاویــدان وطنم

جلوه گاهت آسمان وطنم،مهرت ناتمام وطنم

های وطنم ،های وطنم، های وطنم،های وطنم

تومعنی منی ازآبای منـــی وازاولاد مــــنی

منزل روزهای منی آرام گاه شبهـــای منی

بی توانسان بودن نتوان بود

حتی درکل جهـــان نتوان بود

مهدآریـــان وطنـــم نامـــت جاویــدان وطنم

جلوه گاهت آسمان وطنم،مهرت ناتمام وطنم

های وطنم ،های وطنم، های وطنم،های وطنم

تومعنی منی ازآبای منـــی وازاولاد مــــنی

منزل روزهای منی آرام گاه شبهـــای منی

پرنده های مهاجربالاخره تصمیم گرفتند خصوصن پرنده های که (منقار)چنگ وچنگال ندارند.

باهم جمع شدند.باهم درگفت وشنود شدند.ازجنگل بزرگ حمام زنانه تیارنمودند.

خداوند بزرگ برای ما پرپروازداد تاازان بوجه احسن استفاده نماییم برای ما درفضاوزمین بحر مرزتعین نکرده است.

 دشمن های گوناگون آفرید.

پرنده های نول چنگ ودارای چنگال را براین است طبق ضرورتش باداباد هرکی درچنگ افتاد باید بخورد ورنه میمیرد.

چراکه طبعیتش گوشت خواراست.

این درایت را باید داشت که مسیرحرکت را درزمان مهاجرت ازجنوب به شمال وازشمال به جنوب تغیرداد.

علی الخصوص مناطق شمالی اطراف ونواحی کوهدامن،پروان، کاپیساو پنجشیر،فرازسلسله کوهای هندوکش.زمانی که هواسرد میشودویا ضرورت به آب دانه پیش میشود.

دردام این مردم می افتیم کسی را درتورشکارمینمایند کسی را دردام کسی را درآب استاده.

ازبعضی پرنده ها که آوازمیخوانند مانند (خلق وپرچم وشعله ومتحدینش) (هفت وهشت)درقفس انداخته آب ودانه برایش می اندازند.

به شنیدن خوانش آنها فکرمینماییم که محل مصؤن است ازآسمان فرود می آییم.

ازقبل درآب ودشت نمادی را(کالبد)که قبلن شکارش کرده بودند گوشتش را خورده بودند.

درمیان پوستش کاه پرمینمایند(زیارت)بامصارف هنگفت برایش میسازند. ازاعتقادات پاک پرنده ها استفاده نموده شکارشان مینماید.این شیوه تکراری هزاران سال را دربرگرفته است.

بناَ وقت آن رسیده است که به سراغ  راه جدید شتافت.

 محمدعلی مزاری، احمد شاه مسعود، داکترنجیب وببرک کارمل اینها همه کالبدهای اند که توسط یک شکاری شکارشده اند.

رفتن درپای مزاراینها همان تلک ودامی است که شکارچی(فیربه هدف نمایند).

این گرد هماییها به آن میماند که:

درزیر سایۀ نظام ستمگر.

اظهار عجزنزد ستم پیشـــه ابلهیست

اشک کباب موجب طغیان آتش است

عدالت طلبیدن وحق خواستن ازنظام تحت اشغال واین گونه گرد هماییها نشانه ای ازآماده سازی مردم شکارلقمه توپ دشمن است.این خودش درذات خود غیرمستقیم جنایت است.

راه بیرون رفت ازاین راه خطرناک به اصطلاح مذهبی(پل صلا ت)ازشب کره تاریک ازموی کرده باریک.

ویا هفت خوان رستم میخواهد.

مُلیی  

درینجا نماد ازانواع شکار

ماتکیه به ارادۀ خود باپاهای برهنه برای دریافت مواد خام وساخت موزه درحرکت افتیده ایم.

میسازمت میســـازمت وطــن زنــــده میســازمت

ازخشـــت وجود درقالــــب نـــوزنده مســـازمت 

اخــــلاق وانسانیت رادزدیده انداهــــــریمـــنان

به منظــــوراین روح ،دوبــــاره زنده میسازمت

نسخه های بیگــــانه بودند همه زهـــروجـــود

بانسخۀ ابن سیناویعقوب لیث زنـــده میسازمت

فرهنگ عیاران سپهرآبی، شــــوی تــــو«مهر»

به پندارنیک،گفتارنیک،کردارنیک زنده میسازمت 

بیگانه

عاشق نشدی زاهد ، "دیوانه" چه میدانی ؟

در شعله نرقصیـدی  ، "پروانه" چه میدانی ؟

لبـــــریز می ِ غم هــا شد ساغــر جــان من

خندیدی و بگذشتی ،  "پیمانه" چه میدانی؟

یک ســلســله دیوانــه  افســـون نگــــاه او

ای غافل از آن جادو "افسانه" چه میدانی؟

عاشق شو و مستی کن ترک همه هستی کن

ای بت نپــرستیده! "بتخانه" چه میدانـی ؟

تو سنگ سیه بوسی ، من چشم سیاهی را

مقصـــود یکی باشد!   بیگــانه چه میدانی؟

من مست می عشقم، بس توبه که بشکستم

راهــم مـــزن ای عابد ، "میخانه" چه میدانی ؟

ضایع چه کنی شب را ، لب ذاکر و دل غافل

تو ره به خدا بردن ـ مستانه ـ چه میـــــدانی ؟

روزی که فروریـــــزیم بنیــــاد تعصــــب را

دیگرنه تــــو میمانــــی ونه ظلم پریشانی 

 

«مولانا»

بنوش

با پیرخرابات گـــرشوی رودررو

چـــه طلب داری دفعتــــن تو ازاو؟

گویدت بنوش که لحظه گذران است

میشوی پشیمان فردا ای تند خـــــو

شعاروستم

لطیف پدرام شعاراست واسمعیل یـــون ستم

این اصطلاحات سیاسی جراید خلـــق وپرچم

تحلیل وتجزیۀ موضوع قابل فهم ودرک است

 کلتک چوب دوسردارد شیطان زند دهل دم دم

گوش هایم کرشده است ازشنیدن سرنای نفاق

«خوشه چین»چه باید کرد؟که نامت نهندبنی آدم

امروزازمن پرسیدند که راجع به جنایت کاران معروف نمی نویسی.
در جواب بگفتم که برای ما یادی ازمدفوع در جریان کلام ونوشتن عیب است.

ترامپ‌ اعلان کرد که ما میرویم
پای خردردهن سگ.
دیده شود که کی میشود خروکی سگ؟؟
می شنویم آوازهای ناموزن سگان و آهنگ خران را.


اوضاع مغلق وپیچیده سیاسی بمثابه گرد باد است.    هم به دور خود می چرخد وهم گردوخاک را به آسمان بالا مینماید مطابق به ظرفیت و توانایی اش به ویرانی دست میزند.                                  
یک زمانی درحاکمیت به اصطلاح تحت اشغال اتحاد شوروی سابق که من هم افتخار عضویت کمیته مرکزی آن (ح، د، خ، ا) را داشتم (محکمۀ غیابی)حکمتیارومسعود صادرگردیده بود.                                        
فرداهای همان دوران باب تفاهم درپرتو سیاست مصالحه ملی به هردوطرف بازگردید.
تا آن حدی که قدرت ازجانب دولت حاکم به گل بدین حکمت یار داده شود ویا به احمد شاه مسعود.
حزب را دونیمه و پارچه پارچه وبه پارچه ها مبدل کرد این پکه کردن ها (افتراقات ملی )ناشی ازهمان خطاهای غیرقابل جبران میباشد.
کنون همان سرکوب گرطالب درپای طالب به اصطلاح فرزند ناخلف خودش به سجده میرود.

چند رفیق
ازیک جرقه حتمن که حریق برمیخیزد.
ازیک طریق نه ازدیگرطریق برمیخیزد.
هرلگه ولوگه را درین کارمصلحت نیست.
فقط بواسطه ای یک چند رفیق برمیخیزد.

. اصطلاح مجاهد را باید به آدرس کسی خطاب کرد که ازبیگانه معاش نگیرد ازدسترخوانش نان نخوردو
این ملیونر هاهنوز نمی دانند که پول دادن ازجانب فردی گروپی حلقه ای کشوری به منظور هدفی در در دست افراد قابل استفاده گذاشته میشود که تاازشان لذت ببرند.
مردم باشعوروباننگ وباشرف افغانستان بدانید که اینها شمارا فریب داده اند.

عیب جویی
بیایید که اول از عیب های کلان آغازنماییم وبعد به سراغ عیبهای متوسط وبعد عیبهای خوردوریز خود به خود پیدا و اصلاح میشوند.
عیب کلان ما همین است که آزاد گی نداریم.
عیب دوم ما همین است هریک خودرا پنج چارک میگیرد.تا انسان متساوی الحقوق.
هرگاه که آزاد شدیم خودرا انسان برابر دانستیم.
همه کینه دشمنی و نفرت ازبین میرود محبت ها شاخ و پنجه می کشند حس همدردی و همکاری متقابل راه را به سوی پیشرفت می گشاید.

رسالت مندان شریف وطنم

باشمادوام دارسخـــن میزنم

آزادگان شمالی سلاح درذهن

متحدانه دردهن مهاجم میزنم

...

 

 

 


بالا
 
بازگشت