انجنیر حفیظ ا له حازم
دولت ها و ملت ها ترکیب شده از اقوام مختلف هستند نه مخلوط شده
مخلوط و مرکب دو اصطلاح شناخته شده و مروج در علم بیولوژی و کیمیا است. مخلوط به چیزی اخبار میگردد که دو و یا بیشتر مواد و اشیآ با هم یکجا شوند و دوباره قابل جدا شدن و تنها شدن باشند. که درین مورد میتوان از مخلوط کشمش و نخود, چوب و سنگ, گوشت و برنج, پلاستیک و شیشه و دها و صدها مثال دیگر نام برد.
ولی مرکب به چیزی اطلاق میشود که دو و یا بیشتر عناصر و مواد کیمیاوی با هم داخل تعامل شوند و شی جدیدی را بسازند که قابلیت جدایی و تجزیه را هم نداشته باشند.
منظورم از یادهانی این مثال های بیولوژیکی و کیمیاوی روشن تر کردن قضیه در ساختار های دولت و ملت است.
دولت ها و ملت ها هم در اکثر کشور های جهان ترکیبی از اقوام و اتنیک های مختلف میباشد که این اتنیک ها و اقوام مطابق قوانین شهروندی از تمامی حقوق سجل شده در قوانین این کشور ها برخوردار میباشند.
وقتی میگوییم و مینویسیم (ترکیبی) از اقوام نه (مخلوطی) از اقوام, ببینید موضوع دارد بخود وضاحت میگیرد, بنآ برای ملت شدن ترکیب شدن امر ضروری است.
در یک عده از کشور ها و از جمله کشور ما سیاست ها طوری بوده که مردمان و اقوام کشور را به گونه های اجبار و غیر داوطلبانه مخلوط کرده اند تا گویا ملت بسازند.
برای ملت شدن آنطوری که ملت مولفه های خودش را دارد که اقتصاد واحد, جغرافیای واحد و فرهنگ واحد از ضروریات آن است. بر علاوه اینکه این مولفه ها دربعضی کشور ها و کشور ما در نظر گرفته نشده و خواسته اند ( کشمش و نخود) وار با کوچ های اجباری, اسکان های غیر داوطلبانه و توزیع زمین های یک مردم به مردم دیگر و راندن صاحبان این سرزمین به مناطق دیگر, ملتی بسازند به زور و اکراه و جبر. بدون شک طوریکه تاریخ ثابت کرده هیچگاهی ملت سازی با زور و جبر صورت نگرفته و تا این اقوام و اتنیک ها بصورت داوطلبانه با حفظ تمامی حقوق شهروندی مطابق قانون و داوطلبانه با هم یکجا نشوند, دو لت های خود کامه, ظالم و یکه تاز هرگز نتوانسته اند که با مخلوط کردن اقوام ملت بسازند.
به نظرم ریشه مشکلات کنونی در کشور,جنگ ها, نا آرامی ها و معضلات قومی و سمتی, ناشی از سیاست های غلط, زورگو,یکه تازی و عدم درک از واقعیت های عینی جامه ما توسط سردمداران و حکام این مرز و بوم بوده است.
آنها بدون توجه به خواسته های میلیونی مردم و اقوام مختلف کشور ما با عقاید مختلف, فرهنگ مختلف, زبانهای مختلف, داشته های تاریخی و دیدگاه های مختلف , تلاش نموده اند با زور و جبر این مردمان و اقوام را با هم مخلوط کنند و ملت بسازند, که همه این تلاش ها درین سالیان دراز ناکام بوده و نتیجه یی جز مصیبت, دوری این اقوام از همدیگر, دشمنی ها و بد بینی های بیشتر نسبت به همدیگر ارمغان دیگری نداشته است.
تعدی و زورگویی حاکمان این سرزمین درین چند قرن اخیر بدون نتیجه بوده و در نیم قرن اخیرهم شاهد جنگ های فزیکی و ریختاندن خون های بیشتر این اقوام علیه همدیگر شان بخاطر تصاحب قدرت کشور بوده است, که دامنه این بی اعتمادی و ناباوری روز تا روز وسعت پیدا کرده و کشور دچار بحران اندوهگینی گردیده است که دیگر حتی کشور های بیگانه و بین ا لمللی هم حاضربه گفتمان و پیشنهاد راه حل معضلات کشورو مردم ما نیستند.
جنگ های تنظیمی, تجزیه کشور به جزیره ها, ظهور مجاهدین, القاعده, طالبان و داعش همه و همه ریشه در بی اعتمادی و ناباوری مردم این سرزمین به همدیگر است. که نتیجه آن نوکری و اجنت شدن یک عده به سازمان های استخبارات بیگانه و آوردن نیرو های اجنبی بخاطر حفظ قدرت و سیطره خود شان میباشد.
امروز که بازار آمد آمد طالبان باز گرمی گرفته و هراس و بیم هم همه مردمان سرزمین مارا در خود پیچیده, که کشور باز بدست یک قوم و بدست یک ولایت و بدست یک نیروی متحجر سقوط کند و این بحران چندین سال و یا هم چندین دهه دیگر ادامه پیدا کند.
به عقیده من با این روش های چند قرن اخیر و مخصوصآ چند دهه اخیر هرگز نمیتوانیم در افغانستان به صلح و آرامش دست پیدا کنیم, بدون شک بدون صلح و آرامش حرفی از رفاه, زندگی باهمی و در کنار هم زیستن نخواهیم داشت.
فکر میکنم وقت آن رسیده که همه اقشار وطن پرست, روشنفکران و همه کسانی که میخواهند افغانستان خانه مشترک همه ساکنین این سرزمین باشد و همه با حقوق شهروندی تمام که سجل شده در قانون اساس کشور باشد و هر کس خود را صاحب این سرزمین بداند و از نوامیس کشورش دفاع کند و آماده خون دادن بخاطر منافع بزرگ وطنی اش باشد, باید اول در جهت ملت شدن تلاش و مبارزه کند.
از زور گویی و خود خواهی ها پرهیز کند, خود محوری و قوم پرستی را حرام بشمرد, به همه ساکنان کشورش منحیث انسان و شهروند کامل الحقوق احترام بگزارد, به نیروی خود و مردمش باور داشته باشد که این سرزمین را فقط افغانها خواهند ساخت وباور داشته باشند که هیچ نیروی بیگانه هرگز نمی خواهند برایمان بهشت برین بسازند.
سیاست همه کشور ها روی منافع کشور شان میچرخد, و هیچ کشوری هم بخاطر منافع کشور دیگری قربانی نمیدهد.
اگر این ایده و آرمان در وجود مان نهایی شود و ما به آن بلاغت سیاسی دست پیدا کنیم که ما با هم برادریم و افغانستان خانه مشترک همه ماست و منافع کشور ما بالا تر از همه چیز برای ما اهمیت دارد.
آنروز ما ملت بزرگی خواهیم بود و بدون شک با این همه داشته های طبیعی و زیر زمینی از مرفع ترین و خوشبخت ترین مردمان کره خاکی خواهیم بود.