سنجر غفاری
شکست یک استراتیژی وطلوع تروریزم طالبانی
افغانستان درگرداب شکست استراتیژی نامیمون مبارزه با تروریزم بین المللی !
در سال ۱۹۸۹ اتحاد جماهیر شوروی پس از ده سال حضور نظامی افغانستان را ترک نمود و نظام تحت رهبری ح.د.خ افغانستان را میان طوفان های ناشی از هجوم و حضور ناعاقبت اندیشانه ای اهداف پشت پرده و خاموش یکعده ای از کادر رهبری کریملن وقت بنآ بر فشار ها و تعهدات کاذبانه ای حلقات بین المللی و عوامل ایجاد بحران بخصوص اداره نظامی و استخبارات پاکستان که به ژاندارم منطقه بوسیله ای قدرت های بین المللی شامل پیمان نظامی ناتو باهم متحد بودند، شوروی هارا مجبور به عقب نشینی اجباری وفوری با عقد توافقنامه ژینوا بتاریخ ۱۴ اپریل ۱۹۸۸ بعداز سپری نمودن ۴۱ دور مزاکرات میان مقامات دولتی وقت افغانستان ، پاکستان ، شوروی و امریکا با میانجیگری دیه گو کوردویز نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور افغانستان به امضآ رسید. دگروال محمد یوسف مدیر ای.اس.ای. در امور افغانستان در کتاب اش بناک تلک خرس نوشته است : وزارت خارجه ای پاکستان در آن زمان حاضر به پذیرش نظرات رهبران مجاهدین درگفتگو های ژینوا نبود و به آنها حق ویتوکردن برای پیشبرد این گفتگو هارا نمی داد، این افسر پیشین ای.اس.ای، اختر عبدالرحمان رئیس وقت سازمان اطلاعات پاکستان را معمار و طراح استراتیژی جنگ افغانستان دانسته و اظهار داشت که به رهبری این جنرال جنگ افغانستان به نقطه ای رسید که منجر به شکست شوروی شد، دگروال یوسف در کتاب دیگرش تحت نام خاموش مجاهد نوشت جنرال عبدالرحمان را چهره پشت پرده جهاد افغانستان معرفی کرده است ، واقعیت این است که جنگ افغانستان میدان اصلی جنگ سرد میان امریکا و شوروی بود، شوروی عملآ در افغانستان حضور نظامی داشت و دولت بر سر اقتدار افغانستان هم مورد حمایت آنها بود ، امروز همچنان شاهدتکرار تاریخ و نظام سازی، در حضور داشت قوت های نظامی امریکا در افغانستان و نظام تحت حمایت اش قرار داریم ، پاکستان محل استقرار رهبران گروهای عمده مجاهدین وقت ، مرکز جمع آوری کمک های غرب و کشورهای اسلامی و دارای اهمیت سیاسی در آن جنگ بود و کانال اصلی سازماندهی جنگ محاسبه می شد و امروز همچنان به اصطلاح مردمی ما همان آش است و همان کاسه ؟
پس ازسقوط شوروی وقت که خود درپای توافقنامه ای زینو به حیث تظمین کننده خیالی امضآ نمود، همانند گژدم خودرا درحلقه ای معاصره یافت و نیش زد تا اینکه به اضمحلال و سقوط مواجع گردید ! در عقد توافقنامه ژینوا برای رهبران تنظیم ها و مجاهدین هیچگونه نقش و امتیازی از طریق اداره استخبارات پاکستان داده نشد و الی امروز در آن سند مشاهده گردد حتآ نامی از ایشان ذکر نیست ؟ اکنون که حالات بشکل دیگریست وحضور نظامی هم متعلق به قدرت دیگری، بازهم کلید بنیادی بحران در اختیارای.اس.ای قرار دارد و طالبان اسباب بازی به عوض مجاهدین دیروز، روسیه، چین ، ایران و پاکستان با اتحاد مشترک شان استراتیژیست نخست این بازی ( امریکا ) را پیش انداخته اندو انتقام ویتنام و شکست شوروی در میان است ؟
انچه باعث گردید تا پای ایالات متحده امریکا به افغانستان و منطقه کشانیده شود ظهور طالبان و ادامه ای بازی استراتیژیک منطقوی روی انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان و هند ،اشغال جمهوریت های آسیای میانه ، قفقاز، استحکامات نظامی و برتری جوئی منطقوی علیه جمهوری چین ، با استفاده ازناتوانی روسیه درمنطقه ، دسترسی کامل به منابع طبیعی و معادن افغانستان ، حاکمیت بر ارتفاعات هندوکش که خواب های دیرینه ای ابرقدرت های جهانی را در مقطع زمانی تشکیل می دهد ، واقعیت این است که پاکستان تلاش نمود تا در این بازی از کشور ایران و هندوستان سبقت جوید که ظهورطالبان بنیاد این استراتیژی بودتا کشورهای عربی را به شکلی از اشکال با انگلیس و امریکا پروژه انتقال گاز بوسیله یونیکال و شرکای بین المللی آن در منطقه شامل بازی بزرگ استراتسژیک بوسیله طالبان بنمایند و جنگ های رقابتی هندوستان، روسیه ، ایران که در حمایت ازجبهه ای مقاومت علیه این استراتیژی قرار گرفتن طولانی گردید و بالاخره سیاست و دیپلوماسی ، جنگ و حمایت نظامی در این کشور به اصل واقعیت زندگی مردم افغانستان گره خورده باقی ماند.
بادر نظر داشت برنامه های فوق الذکر می شود به اصل بازی درجهت بوجود آمدن زمینه های قهر و خشم ایکه منجر به حضور نظامی گردد دقت نمائیم ، بیاد داریم انفجارات سال ۱۹۹۸ میلادی در نزدیکی سفارتخانه امریکا دردوشهر نایروبی کنیا و داراسلام در تانزانیا را که منجر به کشته شدن ۲۵۰ تن گردید،و دوازده امریکائی در این حمله نیز کشته شدند، اما بیشتر مردم محلی کینیایی و تانزانیایی بودند و در این حمله بیش از چهار هزار نفر زخمی شدند و این بمب گذاریها گروه القاعده را به کانون توجه افکار عمومی کشاند و نام اسامه بن لادن رهبر شبکه القاعده در راس فهرست افراد تحت فوکس جهانی و پولیس فدرال امریکا اف.بی ای قرار داد، از دیدگاه استراتیژیک این حملات تروریستی آغاز دورانی بود که در آن حملات تروریستی محدود به مرز های مناطق مختلف نمی شد. به دنبال این حادثه در اکتوبر۲۰۰۰ ناوشکن امریکایی موسوم به یو اس اس کول که در بندر عدن یمن درحال سوختگیری بود مورد حمله تروریستی قرار گرفت و هفده تن از ملوان امریکائی کشته و دها تن دیگر زخمی شدند ، بعدآ برای نخستین بار حملات موشکی کروز امریکائی نقاطی را در افغانستان و سودان هدف قرار دادند، که گفته شد در این حملات کمپ های تمرینات و انبار مهمات شیمیایی بوده است . واشنگتن گفت که این حملات به واکنش حملات القاعده بوده است ، اما امروز فراموش گردیده است که این ای.اس.ای پاکستان بود تا تروریزم بین المللی را در آغوش کشیده و متاسفانه که هنوز هم دارد و چشم ها بسته است ؟ فراموش نکنید که این حملات امریکا خشم اعراب را برانگیخت و تجمعات اعتراضیه در افغانستان تحت امارت اسلامی طالبان ، پاکستان تروریست پرور و سودان برگزار گردیدو بیرق های امریکا را آتش زدند ، اینجاست که برای نخستین بار وضعیت بین المللی درزمینه ای بازی بزرگ تروریزم بین المللی به آشفتگی ها می گراید وشورای امنیت سازمان ملل متحد درزمینه نگرانی اش را ابراز میدارد از سال ۲۰۰۰ ای امروز شورای امنیت سازمان ملل متحد در زمینه ای تروریزم بین المللی قطعنامه های متعددی را به تصویب رسانید و در اکثر این قطعنامه ها از تروریزم و طالبان نگرانی هی بین المللی موجود بوده والی امروز طالبان و تروریزم باهم جسم و روح بوده ودر آغوش استخبارات و نظامیان پاکستان خوابیده اند، که میشود از قطعنامه ای های ۱۳۶۱ مورخ ۳۰ ژونیه ۲۰۰۱ در مورد اوضاع افغانستان، قطعنامه ای ۱۳۶۸ مورخه ۱۲ سپتامبر۲۰۰۱ یعنی فردای حمله ای تروریستی در امریکا که درمورد تهدیدصلح وامنیت بین المللی ناشی از اقدامات تروریستی ، قطعنامه ۱۳۷۳ مورخه ۱۲ نوامبر۲۰۰۱ در این مورد یعنی اقدامات تروریستی که القاعده وطالبان شامل آن است ، و قطعنامه های ۱۳۷۸ نوامبر ۲۰۰۱ ، ۱۳۸۳ ۶دسامبر ۲۰۰۱ ۱۳۸۶ ۲۰ دسامبر ۲۰۰۱ وسایر فیصله نامه ها و اجلاس شورای امنیت سازمان ملل متحد که اقدامات نظامی امریکا در مبارزه باتروریزم بین المللی در افغانستان و سایر نقاط جهان را مجوز قانونی بخشید، اکنون که حدود بیش از هجده سال از جنگ و خونریزی بوسیله ای پاکستان و اجیردست داشته اش طالبان در حضور داشت نظامی امریکا در کشور ما می گذرد و حدود یکنیم ملیون انسان کشور ما طی مدت قربانی جنگ باتروریزم بین المللی گردیده است و اشکارا پاکستان طالبان و تروریزم را حمایت ، رشد و پرورش نمود و تمامی اکمالات و سوقیان طالبان را عهده دارشده است ، مقامات قصر سفید و ملت امریکا بیاد بیاورند و فراموش ننمائیند این سخنان جورج دبلیوبوش رئیس جمهور وقا امریکا را که بعداز حمله ای القاعده به رهبری اسامه بن لادن که در تحت حمایت طالبان در امارت اسلامی افغانستان قرار داشت : امریکا به گروه طالبان هوشدارداد که گروه تروریستی القاعده را از افغانستان تحویل امریکا دهد ، اما به دنبال خود داری طالبان از پذیرش در خواست ایالات متحده امر فرمان حمله بر افغانستان را در هفتم اکتوبر ۲۰۰۱ تحت نام رسمی عملیات بلند مدت آزادی صادر نمود ، حال سوال اینجاست که افغانستان از خطر تروریزم و طالبان آزاد شده است ؟ آیا طالبان و تروریزم بین المللی بشکل ایکه امریکا و جامعه جهانی تعهد داشتند نابود شده و پایگاه های امن در پاکستان ندارند؟ آیا قوت های امنیتی امریکا در تعهداش بامردم امریکا ، در دفاع از قانون اساسی ، دموکراسی ، حقوق زنان و اطفال در افغانستان هنوزهم مسیر موفقیت در جنگ با تروریزم بین المللی را باوجود مصارف چشمگیر در این مبارزه موفقانه دنبال می دارد؟ وقتی باقاطعیت بسوی نابودی تروریزم پس از حادثه خونین سپتامبر ۲۰۰۱ مقامات ارشد در امریکا تصمیم نظامی گرفتند، گزینه ای مذاکره، مصالحه و صلح با طالبان و تروریزم بین المللی را شامل برنامه های شان داشتند ؟ اگر داشتند چراگزینه ای نظامی را انتخاب و برای نابودی کامل پایگاه های تروریستان بین المللی که در آغوش پاکستان خوابیده اند اقدام ننموده اند؟ این است راه اصوالی و خواست ملیونی روشنفکران و مردمان ملکی و مصیبت دیده بیش از هجده سال حضور نظامی امریکا و جنگ باتروریزم که قرار است امروز تروریستان حاکم برسرنوشت ملی و کشوری ملیونها تن از مردم ما که نفرت شدید با قاتلین فرزندان شان دارند تحت عنوان مذاکره ّ ، مصالحه و آشتی به خواست ای.اس.ای به بهانه ای صلح تحمیل گردند و جنگهای خونین و حوادث ناگوار دهه نود تکرار گردد و یکباردیگر زمینه سازی اشغال چین ویا پیمان شانگهای در کشور ما بوسیله ای ای.اس.ای . طرح و عملی گردد . سنجر غفاری