عارف عرفان

 

بازتاب نشست بین الافغانی درمسکو


افغانستان به مثابه پرنده طلایی در لحظات کنونی آماج تیر همه شکارچیان خود قرارگرفته است.
درمیان همه جنگهاودر آستانه خروج احتمالی ارتش آمریکا از افغانستان ،جنگ نیابتی پاکستان علیه افغانستان وارد فاز نوینی خود میگردد.
از بخت بد ما،روسیه به مثابه قهرمان معاصر شکست تروریسم درجهان که ازجایگاه ویژه وپرافتخاری برخوردار بود،امروز بخاطر شکست آمریکا وتثبیت جایگاه ژئوپلتیک خویش در افغانستان آینده ، طالبان را افزارووسیله بازی های خود ساخته وبابزرگنمایی وشستشوی چکمه های خونین انها،در نظر دارد تااین"پروژهٔ سهامی" را تحت ترفند برنامه های صلح برمقدرات سیاسی افغانستان حاکم گرداند.راه جنایتکارانۀ را که تاکنون آمریکا در پایانی ترین نفس های سیاسی اش ریخته وتوسط نماینده ویژه خود زلمی خلیلزاد طی نموده و میخواهد آنرا به شکل فجیعانه تکمیل نماید.
ازقضا،آب رود خانه های طالبانی مسکو وواشنگتن هردو دریک آسیاب که پاکستان است جاری میگردد. تنها اختلاف ورقابت برمقدارسهمیه مزد آسیاب باقیست.
نشست مسکو که در آن نیم رُخ صیقل شدهٔ طالبان به نمایش درآمد
بطرز هوشمندانه توسط سازوکارهای اطلاعاتی منطقوی چون روسیه ،ایران وپاکستان  برنامه ریزی شده بود، نردبانی بود بسوی اقتدار نظام امارتی طالبان‌ در افغانستان واین گذرگاهی بود که باویرایش برگه های خون آلود دفترچه طالبان ،صفحات فریبنده جدید را در پهنه جهانی برای آنها گشایش بخشید.
فقید میر غلام محمد غبار در یکی از برگه های کتاب خود « افغانستان در مسیر تاریخ  »مینویسد: "افغانستان هرگز در میدان جنگ شکست نخورده است ،این سیاست مداران اند که افغانستان را در میدان صلح شکست داده اند.
نشست مسکو که مارک گفتمان بین الآفغانی را برپیشانی داشت بخشی از برنامه های جهانی و منطقوی واوج بازی رقابتی بود.هم طالبان وهم اپوزسیون دولت هردو از صلاحیت تصمیم گیری درین اجماع محروم بودند،این خود سازماندهی درامهٔ بود برای نمایش طالبان وبازنویسی تاریخ جدید برای این لشکر تاج شکن وتاجگذار.
کمترین نقص این نشست در واقع "غیر" بین الافغانی بودن آن بود.نخست اینکه طالبان به مثابه لشکر نیابتی بیگانه وفقدان استقلالیت سیاسی،هرگز نمی‌توانند صدای مردم افغانستان باشند وثانیأ اشتراک کنندگان این نشست که اکثرأ آگاهانه وغیرآگاهانه آب را برآسیاب دشمنان مردم افغانستان به جریان انداختند،بیش ازپیش برمشروعیت،بزرگنمایی ووجاهت طالبان افزودند،وخودنقش سیاست مداران وسیاست گذاران درجه دو را در آنجا برتافتند نمی‌توانند از وجهه نمایندگی مردم افغانستان برخوردار باشند.انها از هیچ مرجعی حق مشروعیت نمایندگی مردم افغانستان را باخود نداشتند.
درین نشست ودر اوج جنگ نیابتی پاکستان علیه افغانستان وحضور نیابتی طالبان، بگونه مستقیم وغیر مستقیم  کشوری بنام افغانستان ودولت مربوط درتیررس برنامه ریزان اصلی قرارداده شد وسعی بعمل آمد تاحلقه انزوای سیاسی دولت افغانستان تکمیل گردیده تاروند تسلیم پذیری افغانستان برای پاکستان بطرزفزونبخشی تسهیل گردد.
سران ویژۀ مجاهدین وتکنوکرات های غربی درین نشست یکبار دیگر حق نمک شناسی شانرا برای پاکستان به اثبات رسانیده ونشان دادند که در مراحل خطیروسرنوشت سازکشور، چگونه تبرپاکستان را دسته نموده وبرای قطع سرزمین و نونهالان افغانستان آنرا آماده می‌سازند.بی خبر ازآنکه بدون دور اندیشی ،آنهاداوطلبانه به پای خود به سمت پایهٔ دار در حرکت اند‌.
آنها باسنگرداران ضد افغانستان ولشکر نیابتی پاکستان عهد وپیمان بستند.
وقتاکه یک لشکر نیابتی بطرز آگاهانه وحساب شده وبخاطرایجاد نفاق ملی،تضعیف پایگاه دولت، وبرداشتن موانع عمده از سراهداف سلطه جویانه شان عدم مشروعیت دولت را مورد پرسش قرار داده ،از گفتگو بادولت اجتناب میورزند،پس چرا این نخبگان(!) سیاسی مان مشروعیت طالبان وحق نمایندگی آنها بنام شهروند افغانستان را مورد پرسش قرارنداده وبدون توجه به بلانس سیاسی موجود ،با آنهابطور یکسان دور یک میز نشسته وحول سرنوشت یک کشور بزرگ مثل افغانستان بحث نمودند؟ آیا آنها نمی‌دانند که طالبان ازحق تصمیم گیری محروم اند؟
پرواضح است که به روایت طالبان بحث مشروعیت رژیم،بحث کرسی دکتر غنی نیست.این بحث شامل انهدام وفروپاشی همه سیستم،نهادها،سازمان ها،ودست آوردهای مادی ،معنوی،فرهنگی وتاریخی منجمله حقوق و آزادی‌های زنان میگردد.بحثی که حتی برخی از نخبه نمایان افغانستان از عینک طالبان به این موضوع نگاه نموده وساده اندیشانه بدون هیچ پیش شرطی خواهان برپایی زمین لرزه شدید سیاسی برپیکر دولت وفرپاشی یک تمدن در افغانستان اند.
بی نیاز از گفتار است که مااین حق را برای خود محفوظ میداریم تا کماکان سیاست ها وکارکرد های دولت رابطرز نقادمورد برسی قرار داده و اتخاذ موضع اصولی نماییم ،اما دربحث سرنوشت مردم افغانستان،حاکمیت وتمامیت ارضی کشور نباید تا همسفر باد شده وبا دشمنان مردم افغانستان همصدا گردیم.
از دید این قلم در ساختار یک نظام نیابتی و در بازیهای پیچیده استخباراتی موجود، هنوزجایگاه رییس جمهور وموقف سیاسی آن درمحوریت برنامه صلح میان آمریکا وطالبان بطرز قابل اعتمادی تضمین کننده نیست،وهرلحظه درخط اهداف برناموی طراحان این برنامه قابل تغییر است.لذا جایگاه شخص نباید ملاک قضاوت وموضع گیری سیاسی اش در خط منافع ملی افغانستان گردد.
ما نباید به سان زنبور های عسل عقب امیران وشاهان حرکت نماییم.
نشست ماسکو باردیگر برخط سیاسی امارتی وتمدن ستیزانه طالبان سخن گفت ومعلوم شد که طالبان به جز از استقراررژیم استبدادی بنیادگرایی مذهبی چیزی دیگری در افغانستان نمیخواهند.نخستین نشانگاه آنها قانون اساسی ،ارتش و انهدام کامل نیروهای امنیتی ونظامی  افغانستان است.پیام بهترازین برای عزم وارادهٔ طالبان برای انهدام شالوده دفاعی کشور نمیتوان سراغ داشت.آرمان های را که سالها قبل نواز شریف بخاطر تحقق اش جایزه گرفت.
لحن بلند پروازانه نمایندگان طالبان نشان داد که آنها خود را ماموراستقرارنظام آینده افغانستان میدانند ودولت موجود باید برای آنها تسلیم داده شده وبقایای آن درخط آنها حرکت نماید.
این نشست همانطوری که پیش‌بینی میگردید،نتوانست تاراهکار های معین را برای استقرار صلح عادلانه در افغانستان جستجو نماید.حتی قادر نگردید تا خلاف اراده مهندسین اصلی جنگ به حیاتی ترین عنصروقت که همانا آتش بس است،به توافق بپردازد.
از سوی دیگر نشست مسکو حاکی چرخش نوین در همسوی بادید گاه های میهندوستانه مردم افغانستان است. این نشست بطرز یکسان ودرسراسر افغانستان ،درمیان همه اقوام ،قبایل و مذاهب کشور،اقشار،طبقات ،سازمانها واحزاب سیاسی واکثریت قاطع مردم افغانستان به خشم وانزجار سراسری ملی مواجه گردید.
واکنشهای سراسری در افغانستان نشان داد که با حفظ تشنگی صلح ،مردم افغانستان صلح ذلتبار واسارتبار را نمی پذیرند.جامعه حاضر نیست تا برای صلح کذایی قیمت بزرگ را متحمل شده ،با ازدست دادن سرزمین،پذیرش بربریت واسارت همیشگی قربانی ترفند های صلح خیالی گردند.
شعار تاریخی جنرال ضیا که گفته بود"افغانستان را آهسته آهسته بسوزانید" هنوز سیاست اصلی آی آس آی را درقبال افغانستان بازتاب میدهد.
مردم افغانستان بطرز آگاهانه ووطنپرستانه درین نشست موضع گیری واحد از خود تبارز داده و آنرا محکوم نمودند.
واکنش مردم تصادفی نیست،مردم بخوبی میدانند که این گونه نشست های عوام‌فریبانه،به انقطاب ملی دامن زده ،اتحاد و همبستگی ملی را متلاشی نموده ،حق استقلال و آزادی را از آنها سلب نموده وکشور شانرا در آستانه خروج احتمالی ارتش آمریکا از افغانستان،به صوبه پنجم پاکستان مبدل میسازد.
مردم افغانستان باردیگر نشان دادند که بخاطر حفظ سرزمین شان ودفاع از افغانستان واحد وسربلند،حاضر اند تا همه مرز ها را عبور نموده وباهم متحدانه عمل نمایند.
حفظ اتحاد و همبستگی ملی مردم افغانستان در وضع کنونی بهترین وعالیترین وثیقهٔ پیروزی درمیدان جنگ وبرپایی صلح در افغانستان است؛؛
به پیش بسوی ختم جنگ و استقرار صلح عادلانه درکشور؛؛

با احترامات بی پایان
عارف عرفان
لندن ،فبروری
۲۰۱۹
.........................................................................

 

 

 


بالا
 
بازگشت