احمد سعیدی
از يک سو حکومت افغانستان هيأت مذاکره کننده خود را به خاطر گفتوگو با نمايندهگان گروه طالبان توظيف و به ابوظبي فرستاده است، از سوي ديگر داکتر زلمي خليلزاد نماينده خاص وزارت خارجه امريکا نيز از چند ماه بهاينسو مذاکرات چند جانبه را با طالبان، کشورهاي منطقه و فرا منطقه آغاز کرده است. از جانبي هم تا هنوز نتايج انتخابات پارلماني که بسياريها سرنوشت آينده افغانستان را به همسو ميخوانند نهايي نشده است.
اين درحاليست که کميسيون انتخابات اعلام کرده که تا هفته آينده، ثبت نام نامزدان انتخابات رياست جمهوري آغاز خواهد شد.
روز دو شنبه 26 قوس 1397 گروه طالبان در امارات متحده با مقامهاي پاکستاني، سعودي و امارات متحده عربي ديدار و گفتوگو کردند و بعد از چاشت همان روز با زلمي خليلزاد نيز با طالبان ديدار و گفتوگو کرد که تا کنون با لجاجت که گروه طالبان دارند حاضر نشدند، با هيأت حکومت افغانستان مذاکره کنند. با در نظرداشت اين همه تلاشها و گفتوگوها در راه آوردن صلح هنوز همه چيز در پردهيي از ابهام است و اين بازي پيچيده و مغلق به نظر ميرسد. سالهاي گذشته با فرا رسيدن سرما و زمستان جنگها به طور نسبي فرو کش ميکرد، اما امسال برعکس سالهاي گذشته جنگ و دهشت افگني مانند فصل گرما با قوت تمام همچنان ادامه دارد.
بدبختانه هم افغانستان و هم خارجيها خونين ترين و طولاني ترين جنگ را در اين کشور تجربه ميکنند. به نقل از نهادهاي بينالمللي ادامه اين جنگ طي 18 سال گذشته در حدود 45 هزار کشته و حد اقل 62 هزارافراد در نقاط مختلف افغانستان زخم برداشته اند، صدها خانواده کشور را ترک و مهاجرتهاي داخلي به شکل سر سام آوري ادامه دارد.
تا هنوز دريچه روشن براي پايان اين روزهاي سياه ديده نميشود و با گذشت هر روز شهروندان افغانستان دشوار ترين و خونين ترين روزها را تجربه ميکنند.
هر زماني كه به اوضاع بغرنج جاري کشور و بحران عظيم که توسط دشمنان داخلى و خارجى انجام ميشود، نگاه ميكنم، جنگ هاى اول، دوم افغان، انگليس و مشكلاتي را كه مبارزين ملى و فرزندان اصيل افغانستان در آن زمان با آن دست و گريبان بودند مطالعه مينمايم يکبار ديگر گذشته تاريخ و خاطرات تلخ در ذهنم زنده ميشوند؛ بريتانياى كبير با تأسيس كمپنى هند شرقى كه در قرن 18و 19 در نيم قاره آسيا فرمانروايى ميكرد ، ابر قدرت شكست ناپذير بود كه كمتر حكومتهاى قرون وسطايى آسيايى ميتوانستند در برابر طغيان و تلاطم امواج توپهاى مدرن و تفنگهاى دهن پر آن زمان انگليسها كه با كشتىهاى توپ دار جنگي مجهز و بعداً توسط خطوط آهن در كشور پهناور هند بريتانيوي تا سرحدات كشور ما از طريق پاكستان امروزه و از طريق بحر تا جنوب شرق آسيا به خصوص كشور چين انتقال داده ميشدند، مقاومت نمايد، استيلاگران بريتانيايى، فرانسوى، روسى، اتريشى و غيره كشورهاى اروپايى كه بعد از پنج قرن تمدن طلايى اسلامى و رنسانس توانستند بنيان گذاران تمدن شکوفاى قرن بيستم باشند بدون شك در پهلوى اين خدمت بزرگ براى بشريت، توجه به ساختن كشتىهاى بخارى جنگى و وسايل نقليه مجهز به اسلحههاى ثقيل و توپهاى مدرن مبذول داشته و ميدارند كه آنها را به تجاوز و توسعه حدود كشورهايشان و خاصتن به تاراج و يغما بردن منابع طبيعى و معادن مهم و سرمايه هاى كشورهاى مستعمره تشويق مينمود كه كشور ما يكى از ان مستعمرهها بود در مدت بيشتر از نيم قرن در قرن 19 الا اوايل قرن بيست تا سال 1919 تحت استيلاى بريتانياى كبير قرار داشت، اما همدلي مردم در آن زمان استعمار و اشغالگري را با دادن قربانيهاي زياد خاتمه داد، بار ديگر نگراني از اين است که اين سناريو تکرار نشود.
در حال حاضر سناريوي قرن 19 و 20 را ابر قدرت بزرگ ديگري يعني ايالات متحده امريکا و کشورهاي که مذبوحانه از سياستهاي آن در منطقه و فرا منطقه حمايت ميکنند عهده داراند.
به باور نويسنده اگر اوضاع جلوگيري نشود يکبار ديگر افغانستان قرباني رقابتها و زور آزمايي ميان کشورهاي متخاصم يعني امريکا، روسيه، پاکستان، هند، سعودي و ايران خواهد شد. ادامه اين رقابتها جنگ را به درازا خواهد کشيد و حکومتي که بعد از انتخابات سال آينده رياست جمهوري به قدرت برسد با چالشهاي فراگيري سياسي، اقتصادي، اجتماعي و امنيتي مواجه خواهد بود.
راه نجات اين خواهد بود که زمامداران و نخبهگان سياسي به جاي بازي در مقياس ملي و با توجه به منافع ملي کشور در مقياس قبيله و قوم بازيهاي سياسي خود را که ناعاقبت انديشانه است کنار بگذارند و روي ارزشها و معيارهاي منافع ملي تمکين کنند.
با در نظرداشت تجارب گذشته به خصوص طي سالهاي اخير منافع و مصالح ملي براي رهبران ما در افغانستان اولويت نداشته است. بازي با معيار قوم، زبان، سمت بوده که طرز تفکر نه تنها منجر به تحول مثبت و دگرگوني سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و امنيتي نشده است، بلکه تنشها و منازعه ميان گروههاي اجتماعي تشديد يافته است.
جدالها در تاريخ سياسي افغانستان تنها در چارچوب سازوکار قبيلهيي، قومي، زباني و مذهبي نزد سياسيون قابل تحليل، فهم و پذيرش بوده است. بنابراين در وضعيت کنوني و در سالهاي آينده آنچه سرنوشت مرکزي و وضعيت افغانستان را مشخص ميکند، بستهگي عام و تام به نوع و مقياسهاي بازي نخبهگان سياسي و قدرتهاي بزرگ منطقهيي و فرا منطقهيي که در افغانستان مصروف جنگهاي رقابتي و نيابتي هستند، دارد.
اگر بازي احزاب و نخبهگان سياسي در سطح قوم، زبان، تنظيم و منطقه فروکش ننمايد، بدون شک، حکومت مرکزي با بحران هاي خطرناک ديگري سر دچار خواهد شد و گروههاي دهشت افگن از نفاق و شقاق داخلي حاکميت به خاطر تصاحب تمام قدرت و ايجاد امارت اسلامي جنگ را ادامه خواهد داد.
از سوي ديگر زماني که من با تعيين هيأت با صلاحيت امريکا به خاطر صلح با طالبان انتصاب هيأت جدا گانه يي حکومت افغانستان با طالبان و تعيين هيأت ديگري از طرف احزاب سياسي به خاطر مذاکره با طالبان ديده ميشود، به اين نتيجه ميتوان دست يافت که اين برخورد چه در سطح ملي و چه در سطح بينالمللي سازگار به منافع ملي و خاتمه جنگ در افغانستان نخواهد شد.
از سوي ديگر نوع و ميزان همکاري جامعه جهاني با حکومت افغانستان است. حکومت افغانستان با ايالات متحده امريکا و ديگر کشورهاي عضو ناتو پيمان استراتيژيک امضا نموده است. اگر همکاريها در چارچوب اين پيمان صورت گيرد، به احتمال زياد، حکومت افغانستان ميتواند حاکميت خود را بر بخش از خاک افغانستان حفظ کند و به صورت، بهتر به حاکميت خود ادامه دهد. با اين حال، اين مسأله نيز به درايت زمامداران و نخبهگان سياسي افغانستان بر ميگردد که از ظرفيت که توسط پيمان ها ايجاد شده است، چگونه استفاده ميکند. که تا کنون عملکردها درست نبوده است، با توجه به ادامه مذاکرات مستقيم امريکاييها با طالبان اگر بدون دقت و آينده نگري گروه طالبان شامل پروسه سياسي و نظامي افغانستان گردند و ضمانت به خاطر تحفظ و ادامه حاکميت دولتي در سطح بينالمللي داده نشود، بدون ترديد حکومت افغانستان قادر به حفظ وضعيت و ادامه حاکميت خود در دراز مدت نخواهد بود و اين کشور گرفتار بحران ديگري خواهد شد.