احمد سعیدی
اگر امریکا پشت کرده ما بغل میکنیم
قبل از ظهر روز شنبه همین هفته من جریان کنفرانس مطبوعاتی وزرای خارجه افغانستان پاکستان و چین را بطور زنده از طریق یکی از رسانه ها هم دیدم و شنیدم، ازصحبت های شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان چنین استنباط میشد که تهدید ها و عملکرد های دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا علیه پاکستان زمینه آنرا فراهم نموده است تا پاکستان به سوي دشمنان آمريکا، يعني چين، روسيه و حتي ايران، تشویق و ترغیب شود از صحبت وزیر خارجه چین نیز دریافتم که آقای ترامپ حتي متحدان راديکال خود را نیز در قضایای بین المللی از دست داده است.
همه میدانند چند قبل جنگ توييتري دونالد ترامپ و عمران خان نخست وزیر پاکستان بخشي تبلیغات جنگ سرد بین دو کشور را تشکیل میداد هم زمان با کاهش کمک هاي مالی آمريکا، با عجله پاکستان در تلاش این بوده تا به دنبال کشور های برود که منافع آن ها با منافع آمريکا در منطقه در تضاد است.
امریکایی ها از گذشته نزدیکی پاکستان با چین آگاهی داشتند و حالا به تازه گی از نزدیکی پاکستان با روسیه و ایران نیز اطلاع یافتند تنها در این نزدیکی ها مسایل نظامی و امنیتی مورد بحث نیست بلکه اين موضوع در حوزه هاي تجارت و انرژي و در طرح هايي مانند خط لوله گاز ايران و پاکستان و کمک 43 ملیارد دالری چین به پاکستان مشهودتر است. اکنون پاکستان مي تواند در ميدان ميان آغوش باز روسیه ايران و بشمول چین برای همه بغل باز کند. و امریکا نظاره گر باشد با توجه به هماهنگي چين و روسيه در فرايند صلح افغانستان، ادامه فعاليت گروه هاي جهادي در منطقه و تلاش ايران براي يافتن گزينه هايي براي کاستن از فشار تحريم ها، تصوير ژئوپلتيکي در جنوب آسيا به سرعت در حال دور شدن از منافع و سياست آمريکا است.
از سوی دیگر در روز های اخیر دونالد ترامپ یکبار دیگر با تغییر 180 درجه در سیاست های خود علیه پاکستان نامه ای به عمران خان نخست وزیر پاکستان نوشته و از وی خواسته است تا در آوردن طالبان در میز مذاکره امریکا را همکاری کند از سوی دیگر پاکستان فراموش نکرده است که دونالد ترامپ در توييتي در تاريخ ١٩ نوامبر ٢٠١٨ چنین نوشته بود: ما ديگر ميليون ها دلار به پاکستان نخواهيم داد؛ زيرا آن ها پول ما را مي گيرند و کاري براي ما انجام نمي دهند؛ بن لادن نمونه اي مهم است و افغانستان نمونه اي ديگر. آن ها فقط يکي از تعداد زيادي از کشورهايي هستند که از آمريکا کمک مي گيرند، بدون اينکه در ازاي آن چيزي بپردازند.
وي در توييت ديگري در همان تاريخ به تعلل پاکستان در ماجراي بن لادن اشاره کرد و گفت در حالي که پاکستان از ما ميليون ها دلار کمک مي گرفت، به ما نگفت که بن لادن در آن جا زندگي مي کند. وي همان روز در گفتگويي تلويزيوني باز هم بر تصميم خود براي قطع کمک ها به پاکستان تأکيد کرد.
اين توييت ها واکنش سريع عمران خان، نخست وزير پاکستان، را در توييتر در پي داشت. وي و ديگر مقامات در چند توييت پي در پي به کارهايي اشاره کردند که پاکستان براي آمريکا انجام داده است و گفت پاکستان رنج ها و هزينه هاي جاني و اقتصادي زيادي را در جنگ آمريکا در مبارزه با تروريسم متحمل شده است.
وي گفت کشورش با وجود حاضر نبودن هيچ پاکستاني در حمله ١١ سپتامبر، در جنگ آمريکا با تروريسم شرکت کرد و ٧٥ هزار کشته و زخمي داد و متحمل بيش از ١٢٣ ميليون دلار خسارت شد. کمک ٢٠ ميليون دلاري آمريکا در مقابل مبارزه پاکستان بخاطر منافع امریکا بسيار اندک بوده است.
از جنگ سرد بین دونالد ترامپ و عمران خان منتقدان سياسي نخست وزير پاکستان نيز از عمران خان حمایت کردند و حتی در رشد سیاست آمريکاستيزي گام های نیز برداشته شد. در کنفرانس مطبوعاتی امروز شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان آشکار بود که با قطع کمک هاي آمريکا، پاکستان ديگر خود را متعهد به همراهي با سياست هاي آمريکا نمي بيند.
گرايش پاکستان به سمت کشورهايي مانند روسیه، چين، ایران موجب شده است رابطه با آمريکا ديگر براي پاکستان حياتي نباشد این را امریکایی ها میداند . از سوی دیگر امریکایی ها باور دارند که چین بزرگترين سرمايه گذاري خارجي خود را در مسير اقتصادي که از داخل پاکستان مي گذرد، انجام داده است و اين سرمايه گذاري موجب شده است پاکستان حتي به بهاي سازش بر سر حاکميت سرزميني خود، روي کمک چين سرمايه گذاري کند.
با وجود تغيير در واقعيت هاي منطقه اي، اهداف مشترک آمريکا و پاکستان در افغانستان در حال حاضر تأمين شدنی نیست. مهمترين مسأله اي که در فرايند صلح افغانستان هنوز حل نشده است، آينده طالبان است که پاکستان نفوذ بسيار زيادي روي آن دارد. و از انگشت افگار امریکا در این مورد پاکستان زیاد بهره برداری خواهد کرد.
دونالد ترامپ باور داشت سياست آسياي جنوبي نقش مهمي در نزديک کردن چين، روسيه و پاکستان در منافع مشترکي از جمله مسأله افغانستان خواهد داشت ولی حقیقت برعکس آن دیده می شود حالا بین پاکستان و امریکا دیده گاه مشترکی که وجود دارد آن نقشي رسمي براي طالبان در سرنوشت افغانستان است، با این رفت و آمدن ها و ایراد کنفرانس های مطبوعاتی و نشست که در جریان همین هفته به میزبانی پاکستان بین مقامات امریکایی و طالبان صورت میگیرد اسلام آباد مي تواند سياست رياکارانه خود را براي حمايت از گروه هاي جهادي خاصي که در خدمت منافع اين کشور در افغانستان و هند بوده اند، دنبال کند. آن هم تا زماني که دولت بتواند نفوذ خود را بر اين گروه ها اعمال کند و آن ها را از سرمايه گذاري هاي چين دور نگه دارد. و همه را بطرف افغانستان سوق دهد با توجه به هماهنگي چين و روسيه در فرايند صلح افغانستان، ادامه فعاليت گروه هاي جهادي در منطقه و تلاش ايران براي يافتن گزينه هايي براي کاستن از فشار تحريم ها، تصوير ژئوپلتيکي در جنوب آسيا پاکستان به سرعت در حال دور شدن از منافع و سياست آمريکا است.
نتیجه: روسیه نیز میداند که امریکا با طولانی ترین جنگ خویش در افغانستان دست و پنجه نرم میکند چالش های بزرگی بشمول شکست امریکا در افغانستان دور از تصور نیست.
فدراتیف روسیه ، در آغاز مداخله نظامی آمریکا در افغانستان،خموشی استراتژیک را اختیار کرده بود. به باور من این سکوت، استراتیژیک روسیه بر دو اصل ذیل استوار بوده است.
الف - محدود سازی جایگاه و پایگاه هراسافگنان بینالمللی در مرزهای کشور های آسیای میانه، که در ساحه مقناطسی روسیه قرار دارد.
ب - روسیه با سکوت استراتژیک، اثرگذاری خود را در قفقاز و شبه جزیره کریمه در این سال ها گسترش بخشیده است.
این رویکرد، سبب میشد تا غرب مجبور شود در پیوند به گسترش تاثیرات روسیه بر جغرافیای سیاسی قفقاز، آسیای میانه و اوکراین، نقش منفعلتری بازی کند.
از سوی دیگر از روز های نخست حضور خویش در افغانستان آمریکاییها به خوبی میدانستند که بدون همکاری روسیه، ماموریت ناتو در افغانستان به ناکامی میانجامد. از این رو، در سال ۲۰۰۳، مذاکرات واشنگتن با مسکو در پیوند به ایجاد دهلیز امنیتی آسیای میانه در عملیات افغانستان آغاز گردید. کرملین به این خواست ناتو پاسخ مثبت داد و دولتهای آسیای میانه که زیر تاثیر روسیه قرار دارند، از این اقدام استقبال کردند.
ناتو اگر از یکسو در پیوند به افغانستان همگرایی تاکتیکی با روسها داشت، اما از سوی دیگر تضاد استراتژیک در پیوند با نقش روسیه در شرق اروپا به ویژه اوکراین و خاورمیانه گسترش پیدا کرد.
نبود استراتژی روشن و کارای آمریکاییها در پیوند به نابود سازی داعش، طالب و وارونه شدن "بهار عرب"، راه را برای نقش فعال روسیه در خاورمیانه بازتر کرد. و این حرکت روسیه زمینه ساز آن گردید تا آن کشور دیگر در مقابل امریکا و حضور دراز مدتش در افغانستان خاموش نمانده در پی منافع خود باشد در حال حاضر هم روسیه و هم امریکا
اهمیت جغرافیای استراتژیک افغانستان را به خوبی میدانند. این رویکرد به صورت مبرهن در دوران پس از جنگ دوم جهانی و آغاز جنگ سرد نیز دیده شده است. حالا افغانستان جایگاه مهم در سیاست خارجی امریکا دارد زمانی این جایگاه بخصوص در سال های 1980 در سیاست خارجی اتحاد شوروی وقت گره خورده بود.
در شرایط موجود روس ها به این باور اند که آمریکاییها از درسهای دشوار جنگ سرد و حضور نظامیان شوروی در افغانستان به خوبی نیاموختهاند. باید نگذاشت تا امریکا با دست پر نبرد افغانستان را به نفع خود حل و فصل نماید طوریکه گفته می شود امریکایی ها از بعضی گروه های دهشت افگن در افغانستان غیر مستقیم حمایت مینمایند روسها نیز با درک وضعیت افغانستان تلاش دارند تا از گروههای تأثیرگذار سیاسی و نظامی بشمول گروه طالبان حمایت نماید.
روسها از وخامت اوضاع امنیتی در افغانستان بخصوص از مرز کشور های آسیای میانه به تشویش اند. با در نظرداشت این اصل امریکا از نزدیکی پاکستان ، روسیه، چین و ایران حراس دارد و میخواهد هرچه عاجلتر قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فغانستان زمینه مصالحه با طالبان را فراهم سازد از سوی دیگر روسیه، پاکستان، چین ایران با ساختن بلاک که در حالت آبستن است و در دراز مدت منافع امریکا را در منطقه تهدید خواهد کرد نیز تلاش دارند تا امریکا در جغرافیای افغانستان زمینگیر شود و نتواند طولانی ترین جنگ خویش را آبرومندانه خاتمه دهد حالا به باور روسیه امریکا مجبور است یا شکست را بپذیرد یا منافع دراز مدت در این منطقه را بین کشور های منطقه بشمول روسیه تقسیم کند در غیر آن بزودی این جنگ را پایانی نخواهد بود.