محمدعوض نبی زاده
رقابت ,آمریکا، چین وروسیه درآسیای میانه وافغانستان
از انجاییکه ایالات متحده امریکا با گروه های مختلف بنیادگرای اسلامی روابط پنهانی وعلنی داردکه با استفاده از چنین فضائی ، توانسته است که اسلام "معتدل" و"اسلام بنیادگراوتروریست را تصنیف بندی نماید .امریکا در ګام نخست مجاهدین وبعداً ، طالبان را در افغانستان به میان آورد وایجاد داعش ازجانب امریکا و رابطه ی امریکا با داعش رادر سوریه، آسیای مرکزی وایران میتوان بخوبی مشاهده نمود که این کشوربه طور غیرمستقیم رابطه ای نزدیک با داعش دارد. امادر افغانستان ، بنیادگراهای دوست امریکا، باحربه اسلام زیر اداره "سی آی ای"و"آی اس آی" باانتحار و انفجار به کشتار جمعی مردم ما طی مدت چندین دهه ادامه میدهند. در حالیکه مثلت تروریسم محلی، جهادیسم جهانی و اقتصاد جرمی برای دولتهای منطقه تهدید استراتیژیک است.پاسخ موثر به این مثلث، همکاریهای امنیتی، اقتصادی و دیپلوماتیک میان دولتها است. همهی کشورهای منطقهی ما از ناحیهی تروریسم محلی، اقتصاد جرمی و فعالیتهای تخریبی ضد دولت رنج میبرند اما کمتردرین زمینه توجه دارند. طبق معلومات منابع تاجک، ادارات استخباراتی امریکا حلیموف را از سوریه به افغانستان انتقال ودر سرحد تاجکستان-افغانستان مستقر نموده اند.ظهور حلیموف درین نواحی بیانگر آنست که غرب تحقق پلان «B» در باره بی ثبات ساختن آسیای مرکزی را آغاز کرده است.بر اساس همین پلان «B» یگانه مانع طبیعی بر سر راه این هدف «طالبان» است که داعشیان را دشمن خود میدانند که در خاک آنها مداخله کرده اند.
پس از ایجاد "ولایت خراسان" ، توجه داعش به ولایات شمال افغانستان، بیشتر شده است وبا توجه به گسترش فعالیت گروه های تروریست در آسیای مرکزی، روسیه نسبت به بازگشت تروریست ها از سوریه و عراق به افغانستان به رهبران کشورهای آسیای مرکزی هشدار داده که موج انتقال تروریست ها از خاورمیانه به افغانستان و اندونزی می تواند باعث بی ثباتی منطقه گردد. چون افغانستان پل ارتباطی میان آسیای مرکزی، جنوبی و خاور میانه است و حضور فعال روسیه، چین، هند، پاکستان و ایران در افغانستان تهدید جدی به منافع ایالات متحدهی امریکا در منطقه تلقی میشود.از سوی دیګرآسیای میانه، منطقهای بدون مرز با آبهای آزاد جهان که از زمان پایان جنگ سرد در استراتژی کشورهای آمریکا، روسیه و چین قرارداشته که دسترسی منابع طبیعی ، را برای قدرتهای بزرگ فراهم میکند. اختصاص 124 میلیارد دلار به صندوق جاده ابریشم،از جانب چین به عنوان رقیب آمریکا که نظم بینالمللی را از طریق سرمایه گذاری تهاجمی به چالش میکشد.روسیه نیز برای حفظ نفوذ خود ، در سال 2015 اتحادیه اقتصادی اوراسیا را تشکیل داد. ولی امریکا باطرح خط لوله تاپی ، دست چین را از منابع انرژی آسیای مرکزی کوتاه و به تضعیف نفوذ روسیه در این منطقه میشودودر ضمن اخیرا امریکا ، نیز ائتلافی رامتشکل از کشورهای قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان ایجاد کرده است .
در شرایط موجودروسیه از ترس داعش، از طالبان حمایت میکندو چین میخواهد با برقراری ارتباط با طالبان امنیت مرزهایش با افغانستانرا تأمین واز طریق افغانستان خودش را به بازارهای آسیای میانه و اروپا برساند.و جود پروژههای نظیر تاپی ومنازعه بر سر خط دیورند که از دیر زمانی عامل مشکلات میان پاکستان وافغانستان بشمار میرودوپاکستان به همین دلیل به پشتیبانیاز هراسافگنان در مرز با افغانستان پرداخته است.ایران مبارزه با داعش و مواد مخدر در افغانستان را اساسیترین اهدافش در مرز با افغانستان میپندارد هندیها علاوه بر کمکهای اقتصادی در ساخت بندهای برق در افغانستان ودسترسی به ذخایر انرژی آسیای میانه از منافع اقتصادی هند در افغانستان به شمار میرود. به هر حال هنوز ممالک زیادی نظیر عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، اندونیزیا، انگلستان، فرانسه، آلمان وبرخی ممالک دیګر در افغانستان فعال و به دنبال منافع خود اند چون هیچ کشوری به خاطر رضای خدا ما را کمک نمیکند مگر این که مسأله منافعش در میان باشد اگر بازیگران سیاسی ما از درایت کافی برخوردار باشند، میتوانند این تهدیدها را به فرصتها برای افغانستان بدل سازند.قرار معلوم تا زمانی که بازیگران خارجی روی روند تأمین صلح در افغانستان به توافق نرسند، حل منازعه از طریق تلاشهای یکجانبه، محتمل به نظر نمیرسد.
تا زمانی که این پیشفرض تغییر نکند، حل منازعه از طریق گفتوگوهای صلح، جز ضیاع وقت چیز دیگری به ارمغان نخواهد داشت.حل منازعه در افغانستان نیازمند تغییرات بنیادین در تمام حوزهها و لایههای داخلی و بینالمللی منازعه است.درین شرایط آمریکا درافغانستان بدنبال اهداف ملی خود هستند در حالیکه در گذشته هدف خود را زیرپوشش های مبارزه با تروریسم، نابودی مواد مخدر، توسعه و رفاه و دولت داری خوب برای مردم افغانستان عرضه می کردند. مردم و دولت های افغانستان امیدهای برای احیای دوباره افغانستان داشتند ولی همگی با گذشت 17 سال رنگ باخته اند.باوجود حضور هجده ساله قطعات امریکایی در افغانستان هردوی این پدیده هرسال وسیعتر و قوت بیشتر پیدا کرده اند.حجم تولید مواد مخدر در افغانستان از سال 2001 بعد از ورود نیروهای امریکا ، بیش از 40 مرتبه افزایش یافته وجنګ وخشونت بیشتراز ګذشته تشدید ګردیده است. ضمنا در سالهای اخیر مصرف وتولید مواد مخدر صنعتی راحتتر از مواد مخدر طبیعی است وحتی در برخی مواد خرید داروهای عادی از دواخانههای معمولی و ترکیب کردن آنها برای تولید این نوع مواد مخدر کافی است که در کشورهای منطقه استفاده از مواد مخدر موسوم به «اکستازی» رواج پیدا کرده و گسترش متامفتامین، آمفتامین و داروهای روانگردان نیز ثبت شده است.
حالا روسیه در مسابقه تسلیحاتی و سامانههای پیشگیرانه، ایالات متحده را خنثی کرده وروسیه به واسطه احیای بازدارندگی نظامی, آمریکا و غرب، را درسیاست تغییر رژیمهادر جهان ، ناکام نموده است. احتمالا، رقابت اجتنابناپذیرِ مابین واشنگتن و پکن فرصتهای بیشتری برای سیاست خارجی مسکو ایجاد و زمینهی مانور روسیه را گسترش خواهد داد. چین تقریبا طی 10-15 سال به اولین قدرت جهان از نظر مجموعه شاخصهای قدرت تبدیل میشود. امریکا عظمت طلبی جهانی را تدریجاً از دست میدهد، چون پس از بحران مالی سال 2008 و فروپاشی گسترده مالی در غرب ، عملا امریکا فروپاشید. اعتراضات 99 درصدیها در آمریکا بخشی از بحران بزرگی بود که افول قدرت این کشوررا فراهم نمود. بدهی ملی آمریکا به صورت درصدی از تولید ناخالص کشور برابر است با تقریباً 60 درصد وارزش تولید ناخالص داخلی تا سال 2018 به 100 در صد تولید ناخالص ملی رسیده است. رشد بدهکاری ملی آسیبپذیری ایالات متحده را در مقابله با کشورهای طلبکار و موقعیت دلار آمریکا را به صورت ارز ذخیره دنیا و نقش اقتصاد آمریکا را به صورت مدل اقتصادی برتر دنیا بیرنگ خواهد ساخت.دورنمای مالی آمریکا بعد از سال 2020 به طور قطع دورنمایی ، وحشت آور خواهدبود که ایالات متحده آمریکا در حال نزدیک شدن به یک نقطه عطف تاریخی است؛
اگر آمریکا بتواند همزمان هزینه دولت را کم و درآمد آن را زیاد کند، و از نظر اقتصادی قادر به رقابت با سایر قدرتهای دنیا بماند، لازم است که سیستم مالی خود را باشفافیت عمل و مسئولیت پاسخگویی بالا ببرد، درغیر ان ایالات متحده آمریکا با بحرانی جهانی دیگری در سال 2021 روبه رو خواهد شد؛. اګر درآمد مالی بین دو نسل امریکا را با کشورهای مختلف اروپایی مقایسه کنید، نشان میدهد که قدرت مانور مالی در آمریکا کمتر از مابقی کشورهای توسعه یافته دنیا میباشد. مستأجر فعلی کاخ سفید ګرچه ، سیاست حضور در منطقه را «بزرگترین اشتباه آمریکا» میداند و از سوی دیگر، از کنگره آمریکا درخواست بودجه بیسابقه 716 میلیارد دلاری دفاعی این کشور برای سال 2019 که افزایش 36 درصدی در مقایسه با سال قبل دارد،مطالبه میکند! ولی کلکسیون شکستهای آمریکا از لبنان و عراق و سوریه گرفته تا افغانستان و پاکستان و یمن، از درستی این حقیقت حکایت دارد که کاخ سفید، دچار نوعی سرگیچی شده و دست به هر نیرنګی میزند تا خود را از باتلاق غرب آسیا نجات دهد، زیرا آمریکا فاقد راهبرد مشخص در خاورمیانه است.
-بیست وسوم - ماه –دسامبر- سال – ۲۰۱۸ – میلادی