صمد كارمند

 

آزموده را آزمودن خطاست

بيش از چهار دهه است كه افغانستان در آتش جنگ ميسوزد اين جنگ،جنگ ما نبود انچه بر ما تحميل شد اهداف تجاوزكارانه ی شرق و غرب است كه بنام های مختلف سرزمين و مردم ما را زخم زندند،كشتند، ويران كردند و از همه مهمتر که زنده گی مشترك ما را  زير چتر نفاق و كشمكش های زبانی،قومی و سمتی قرار دادند.

جنگ بهترين های ما را گرفت دريغا كه هنوز هم بنام های مختلف استفاده افزاری ميشويم و ويران.

صلح خواست و ارزوی هر انسان دردمند و زجر كشيده ميهن ما است،رسيدن به صلح را نبايد صرف ارمان بلكه هدف تعيين كرد و به ان باور داشت.

اما امروز ؛

همه از صلح و اشتی سخن ميزنند، در پيشاپیش امريكای ها دهل صلح برای افغانستان را بيشتر از همه به صدا آورده اند و انهم با عجله ارزو دارند تا جنگ چهار دهه اخير را گويا در چند ما نقطه پايان بخشند تا خود و متحدين خويش را از ادامه جنگ و مصارف بلند پولی نجات دهند.

انچه روسها انجام دادند لقمه ی چرب بود برای طالبان و دادن هويت بيشتر برای انان، حمايت روسها از طالبان بيشتر پيوند دارد بر منافع خود شان تا رسيدن افغانستان به صلح.

معامله روسيه و امريكا با طالبان همانا ادامه سياست های كلان انان در پيوند با تحقق منافع شان ميباشد،افغانستان بيشتر ويران و محتاج خواهد شد،شكست و ريخت ما قوت پاكستان،طالبانیزه شدن سیاست و تروريزم است!

حكومت كابل در حاليكه هيچ نقشی در پروسه ديالوگ امريكا و روسيه با طالبان ندارد و بيشتر منحيث انگشت ششم محاسبه ميشود همچنان غوغای صلح را در سر دارد،بدون درايت و پخته گی لازم سياسی دست به ايجاد كميته مذاكره كننده با طالبان و بورد مشورتی صلح را زده،اما بياييد واقعبينانه بر عملكرد های حكومت به اصطلاح وحدت ملی نگاه كنيم و بيبينيم كه انچه اغاز نوده اند درست و همه گير است و ايا ميتواند روزنه ی باشد برای رسيدن به صلح و ارامش؟

پاسخ روشن است كه نه!

اول اينكه كميته دوازده نفری مذاكره كننده با طالبان از ان كفايت و كيفت لازم برای اين امر برخوردار نبوده و دوم اينكه انچه بنام بورد مشورتی صلح ايجاد نموده اند كاری است با عجله و دور از حقيقت های موجود افغانستان، تعداد زیادی از اعضای اين بورد متشكل از افرادی است كه در دو دهه گذشته امتحان خويش را به مردم داده اند برخی از انان مسوول قتل هزاران هموطن ما اند، در غارت،فساد،و حتا خيانت ملی دست بلند دارند و در نهايت انان كسانی اند كه بنام جهاد،دين،مذهب،قوم،زبان و سمت همه ی مردم را در گرو خويش چون زندانيان گرفته اند،خود را بر حق دانسته و با بی شرمی هنوز هم پروسه جنگ و صلح افغانستان را به خود و حلقات خويش متعلق ميدانند.

انان چهره های سوخته و باخته اند كه دگر مورد اعتماد مردم، نهاد ها و سازمانهای مدنی و دادخواهانه قرار ندارند و بايد قبول كنند كه بحران سياسی،نظامی و امنيتی كشور نتيجه سياست ها و عملكرد های غلط و غير قابل بخشش شان ميباشد.

دولت جناب داکتر غنی يك بار دگر ثابت كرد كه جز تكيه بر هم قطاران حوزه سیاسی خود شان دگر برنامه و راه كردی بخاطر رسيدن به صلح ندارند،آنان مردم و نماينده گان واقعی شانرا فراموش نموده اند ميشه گفت كه دولت كابل راه رسيدن به صلح را بهانه ی قرار داده برای حفظ ثروت و قدرت خود و اطرافيان شان.

 از همه مهمتر اين است كه طالبان حاضر به مذاكره با دولت موجود نيستند با حفظ نفوذ سياسی و نظامی خويش وارد معامله و گفتگو با امريكا اند باتاسف که حكومت وحدت ملی جز تماشاگر و چك چك كننده دگر نقش و ارزش را ندارد زيرا رهبری سياست افغانستان به دست آنانی است كه پول و فرمان ميدهند.

ترسم كه اين صلح ما را بيشتر به قهقرا و بحران نكشاند و جغرافيه بنام افغانستان را تهديد به جدايی ها نكند.

بگذار صلح با همه و برای همه ی فرزندان میهن ما  باشد!

صمد"كارمند" 

دسامبر ٣٠١٨

 

 

 


بالا
 
بازگشت