بصیرهمت

 

چرا ایالات متحده امریکا

د رجنگهای که براه می اندازد برنده نیست

 

 در این جای شک نیست که جنگ ها سود هنگفتی را ببار میاورند، زیرا در جنگ ها پول زیادی ضایع میگردد و انانی که تنور جنگ را داغ نگه میدارند پول فراوانی بدست میاورند و از همین لحاظ همواره تلاش بعمل میاید تا جنگها و  تشنجات منطقوی ادامه یابند، تا از یکطرف سلاح فراوان به جوانب درگیر جنگ بفروش برسد و از جانبی هم بهانه ای مداخله ،تهاجم و اشغال فراهم اید. رفع تشنجات منطقوی و تامین ثبات در میان کشور ها  بر ضرورت خرید سلاح که به ارزش ملیونها دالر عاید شرکت های عمده  تولید کننده  سلاح میگردد،پایان میدهد . در صورتیکه در میان کشور ها و دولتها دشمنی و جنگ فروکش نماید ،ترور نباشد و ترس از حمله و مداخله نظامی از میان کشور ها برداشته شود، زیان مرگباری به کشور های تولید کننده و صادر کننده سلاح عاید میگردد.

ازجنك جهاني دوم به بعد ،كه ايالات متحده بحيث يك كشور نيرومند اقتصادي و نظامي در سطح جهان تبارز نمود ،پا ليستي تجهيز و اموزش قوتهاي نظامي كشور ها را تحت عنوان" باثبات سازي دولت هاي ناكام" ،بحيث پا ليسي خارجي خويش تا كنون دنبال نموده است و اين پاليستي راهفتاد سال است در جهان ادامه ميدهد. همين أكنون واشنگتن با پروگرام  وسيع، در حال اموزش و تجهيز ماشین جنگی  بيش از 100كشور جهان ،از جمله افغانستان،عراق ,اردن، پاكستان ، نايجريا و ساير كشور ها است.
اينها همه تحت اين عنوان صورت ميگيرد كه دولت هاي شكننده و ضعيف ،منافع ملي امريكا را تهديد مي نمايند. مگر مداخله نظامي وسيع و رقم درشت اعزام قوتها تا كنون بهاي گذافی را براي ماليه پردازان امريكاتحميل نموده و در كشور هاي كه اين مداخله تاكنون صورت گرفته از حمايت مردمان اين كشور ها نيز برخوردارنبوده است.
چندين دهه است ،امريكا مليارد ها دالر را براي نيروهاي مسلح کشور ها   بمصرف رسانده است كه در سالهاي اخير رقم اين مصرف سالانه بالغ  به در حدود ٢٠ مليارد دالر ميرسد ،مگر بازده اين مصارف براي منافع ملي امريكا ناچیزبوده و در ثبات و امنيت اكثريت اين كشور ها نيز موثر نبوده است .

 پرابلم عمده واشنگتن در مورد مداخله نظامي، اموزش و تجهيز نظامي نیرو های مسلح خارجي اينست كه:

واشنگتن، بیشتر روی منافع سیاسی،اهداف ستراتژیک و اقتصادی  خود می اندیشد و نيازمنديها و پرابلم هاي عمده کشور های را که در سر راه اين مأموريت قرار دارند، مورد ارزيابي قرار نميدهد، علل اصلي، عوامل دروني و بيروني موجود  در كشورهای  كه مورد مداخله قرار میگیرد ، دقيقا مشخص نميگردد. و از جانب ديگر توافق بموقع ميان ارگانهاي تصميم گيرنده در امريكا، قصر سفيد، اداره سي اي اي و پنتاگون وجود ندارد.

ويتنام جنوبي را در نظر بگيريم كه مداخله نظامي امريكا در 1954 بعد از ترك فرانسه از ويتنام صورت گرفت . رئيس جمهور أنزمان ويتنام جنوبي ،1955 تا 1963 ، بعد از دريافت كمك مالي امریکا،در فاصله زماني  1956 تا 1960  خواست تا قوتهاي نظامي اش را در برابر مقابله با كمونست هاي مخالف حكومتش و مقابله با نیروهای  ويتنام شمالي، سازماندهي و باز سازي نمايد،مگر زمانيكه وضع امنيتي ويتنام جنوبي در سال 1960 بخرابی گرایید، رهبري نظامي و نيروي جنگي ارتش ويتنام جنوبي همچنان ضعيف و در برابر نيرو و مورال رزمي مخالفينش نا توان باقي ماند.امریکا با مداخله وسیع نظامی  نتوانست در این جنگ پیروز شود. ماشین غول پیکرجنگی ارتش امريكا با تلفات بيش از 58 هزار تن (طی سالهای 1964 تا 1975 بیش از 2.7 ملیون تن ازپرسونل نظامی امریکا در ویتنام خدمت نمودند.)  و مصارف مليون ها دالرنتوانست ویتکانگهای ویتنام را شکست دهد . که سرانجام  با وضع فجيع ويتنام را ترك نمود.

عين مثال را ميتوان در كشور السلوادور مشاهده نمود:

زمانيكه هردو رئيس جمهور امريكا ،كارتر و ريگن، ارتش السلوادور را در برابر گوريلاهاي چپ  كه بر عليه دولت السلوادور ميرزميدند، حمايت نمود، باوجود تلاش جدي امريكا ، ارتش السلوادور نتوانست بر اوضاع مسلط گردد كه در نتيجه وضع به بي ثباتي و خشونت در اين كشور كشانده شد و به كشتار وسيع و قتل عام ،بخصوص افراد ملكي ،انجاميد.
با وجودمداخله مستقيم امريكا در سازماندهي ارتش السلوادور، اين ارتش با كشتار ٧٥ هزار تن از افراد ملكي االسلوادور( اكثريت عمده اين افراد بدست نظاميان دولت السلوادور كه در  حمايت و رهبري مستقيم امريكا قرار داشتند صورت كرفت) تنها توانست از سقوط رژيم حاكم السلوادور جلوگيري نمايد، مگر این کشور تا کنون نتوانسته است به ثبات وا منیت برسد . و همين اكنو ن داراي يك دولت ضعيف، با وضعيت سياسي و امنيتي شكننده و با رقم بالاي قتل و أدمكشی رو برو است.

 

كشور يمن را نظر بگيريم: 
قصر سفيد در دهه های گذشته ، بيش از 500 مليون دالر را به ارتش يمن كمك نمود تأدر برابر  مليشاهاي مخالف دولت و مليشه هاي وابسته به القاعده برزمد.مكر امريكا نتوانست ارزيابي نمايد كه مشكل دروني يمن تنها موجوديت مليشاهاي داخلي و مليشاهاي مربوط القاعده نه ، بلكه برابلم هاي عمده ديگري نيز يمن را تهديد مي نمايد. از جانب ديگر رئيس جمهور أنزمان يمن، علي عبدالاه صالح ،  در حاليكه كشور يمن در فقر ،گرسنگي و بيكاري ومصيبت گرفتار بود ،كمك هاي داده شده را بدامان خويشاوندان ،و اعضا فاميليش ريخت و انها را ثروتمند تر ساخت ودر عوض تقويه قوتهاي مسلح يمن، به تامين امنيت محافظين گارد شخصي خويش پرداخت. زمانيكه يمن درگير جنگ خانمان سوز داخلي گرديد، پنتاگون اعتراف نمود كه به ارزش مليون ها دالر سلاح و مهمات كه به ارتش يمن داده بود مورد استفاده بنياد گراهاي اسلامي و شورشيان داخلي و گروب هاي متخاصمي كه در يمن برعليه يكديگر ميجنگند قرار گرفت و يمن در عوض ثبات سياسي به مصيبت داخلي گرفتار گرديد.
در كشور مالي نيز وضع بهتر از يمن نبود .تلاش هاي امريكا جهت بازسازي و تقويه ارتش كشور مالي با دلايل مشابه يمن نتوانست به موفقيت بيانجامد زيرا همكاري هاي امريكا به مالي تمركز روي امور تخنيكي و تكتيكي داشت ،نه اينكه ارتش مالي را از لحاظ دسپلين و مأموريت مشخصي كه داشت اموزش دهد  و تقويه نمايد . در نتيجه زمانيكه افسران ارتش مالي اغاز به كودتا در مالي نمودند اكثريت نيروهاي مسلح اين كشور در 2012از هم پاشيدند.

افغانستان و عراق را ارزيابي نمائيم:
بمجرديكه پاي ايالات متحده در اين دو كشور گذاشته شد پرابلم هاي مشابهي را شاهديم.
در هردو كشور ،عراق و افغانستان، ايالات متحده مليون ها دالر را جهت تقويه ، تجهيز و اموزش نيروهاي مسلح اين دو كشور بمصرف رسانيده و ميرساند، مگر تا هنوز
ارتش هردو كشور گرفتار پرابلم هاي استخدام پرسونل ،دسپلين ،رهبري با اعتماد و موفق در سوق و اداره قوتها و استفاده موثر از سلاح دست داشته، مورال رزمی، موجوديت فساد گسترده و  فرار از صفوف اين قوتها اند .
ارتش افغانستان با وجود اينكه از سال 2001  تا 2018، بیش از  60مليارد دالر از جانب ايالات متحده دريافت داشته مگر هنوز هم از سطح پایین مورال  ، فرار سربازان ،لست طويل سربازان خيالي ،فساد مالي و عدم موفقيت لازم در ميدانهاي نبرد بخصوص  د ر ولايات متشنج رنج ميبرد و در حدود 50 فيصد أراضي از كنترول دولت خارج است . و اگر تشديد حمات هوايي امريكا و فروریزی بم هاب سنگین ارتش امریکا نباشد وضع امنيتي این  كشور بد تر از حالت كنوني ميگردد. حمايت دوامدار باكستان از طالبان دولت كابل را روز تاروز ضعيف تر ساخت و امريكا طي بيش از 15 سال به تصميم قاطع نرسید  تا بالاي باكستان فشار اورد تا منبع خشونت را مسدود سازد. 
در جنگ عراق که بیش از 200 هزار عراقی جان های شانرا از دست دادند  و بیش از 1.4 ملیون دیگر بی خانمان شدند ، همجنان عدم موفقيت امريكا در توانمند سازي ارتش عراق و ضعف واشنگتن در ايجاد يك دولت با پايه هاي وسيع متشكل از سني و شيعه در عراق باعث كًرديد تا بعد از خروج بدنه اساسي قوت هاي رزمي امريكا ، اين كشور دوباره به تشنج كشانده شود و به تسلط داعش در اين كشور منجر  كردد. با بيشروي داعش، ارتش عراق به تنهایی  اماده كي رزمي را در برابر داعش نداشت و با حمايه حملات سنگين نيروي هوايي امريكا و مليشه هاي شيعه ايران كه دولت عراق به انها اجازه داد تا بر عليه داعش در عراق بجنگند  ،داعش شكست خورد.
در عراق ،در جريان جنگ موصل برعليه داعش كه در سال 2014، أغاز گرديد ، توانمندي لازم تعرضي را ارتش عراق نداشت و در بسا جبهه هاي نبرد ارتش عراق سلاح و مهمات شانرا در عقب ميگذاشتند و داعش اين وسايل را مورد استفاده قرار ميداد. فقط بخشي از نيروهاي ويژه عراقي كه اموزش فني نظامي بر عليه تروريزم ديده بودند، رول اساسي را انهم با حمايه وسيع نيروهاي هوايي امريكا در پيشروي برعليه داعش بازي نمودند. مگر بخشي از پيروزي در مبارزه برعليه داعش برميگردد به مليشاهاي شيعه كه از جانب ايران حمايت ميگرديدند و در پهلوي ارتش عراق برعليه داعش رزميدند.
سيستم اداري سياسي و استخباراتي امريكا طوري ساخته شده كه ارگانهاي تصميم گيرنده چون قصر سفيد پنتاگون و سي اي اي نميتوانند روي يك مسيله توافق نمايند و بموقع عمل نمايند.بعنوان مثال در زمان جنگ نیروهای جهادی بر علیه حکومت داکتر نجیب، وزارت خارجه امريكا تا حدي از پلان صلح سازمان ملل بمنظور انتقال قدرت از حكومت نجيبالاه به يك دولت موقت ، حمايت نمود. مگر سي اي اي يكجا با اي اس اي پاكستان ازبقدرت  رسيدن بخش بنياد گراي مجاهدين در  راس حكمتيار ،حمايت مي نمود.
اين تقابل و چند  دستگي ميان سي اي اي ،پنتاكون و قصر سفيد بار ديكر در سالهاي دهه ٨٠ در لبنان تكرار كًرديد. با حمله اسراييل به لبنان در سال ١٩٨٢ ،اداره ريكن قوتهاي امريكا را به لبنان اعزام نمود تا در پهلوی تعداد ديگري از قوتهاي نگهبان صلح بينالمللي در لبنان خدمت نمايد و در عين زمان ارتش لبنان را تقويه و كمك نمايد.مكر واشنگتن در عمل به يك توافقي كه بتواند در اين امر موفق گردد نرسید.
اگر بصورت مختصر بگوئيم  درحاليكه ،پنتاگون در جهت تامين امنيت و ثبات لبنان و تقويه ارتش لبنان ميخواست كاري نمايد،يكتن از پاليسي سازان رده بالاي امريكا قوماندان نيروهاي مسلح لبنان را تشويق و حمايت نمود تا دست به كودتاي نظامي بزند،اين مخالفت دروني رهبري واشنگتن در لبنان باعث شد تا نه تنها وضعيت پيچيده و سردرگمي را در لبنان ببار اورد بلكه به  تلفات ده ها پرسونل نظامي و دپلومات های امريكايي انجامید  و باعث دو حمله مرگبار در سفارت امريكا و مركز نظامي قوتهاي بحري در بيروت در سال 1983 گرديد و بأزيگران صحنه سياست، ارتش  امريكا را در بيروت نه نيروي كمك كننده براي ارتش لبنان بلكه نيروي مداخله گر در مناقشه لبنان ارزيابي نمودند.
در أوائل سال 1984 در نتيجه ازدياد خشونت ها و درگيري ها بخش از واحد هاي نظامي لبنان فروریخت و بدون اينكه در این كشور ثبات و امنيت تامين گردد و ارتش لبنان توان رزمي اش بهبود يابد ، امريكا قوتهايش را از لبنان خارج نمود . عدم موفقيت امريكا در تحت كنترول در اوردن وضع متشنج لبنان و ادامه بي ثباتي در اين كشوردر  دهه هشتاد باعث گرديد تا بأزيگران منطقه اي كه منافع در لبنان داشتند وارد صحنه گردند . ،
در لبنان ،ايران با اعزام صد ها تن از افراد نظامي " گارد انقلاب اسلامي " حزبالاه لبنان را تقويه نمود و اين سازمان را از يك گروپ كه هدف أصلي اش مبارزه برعليه اشغال اسراييل در لبنان بود، به يك سازمان و نيروي فعال جنگي مبدل نمود .سوريه يقينا رول عمده را در لبنان داشت. مداخله و بازي چند جانبه اسراييل ،سوريه و ايران در لبنان باعث كًرديد تا امريكا  نتواند هيچكونه عمل موثري در جهت تقويه و باز سازي ارتش و دولت لبنان انجام دهد.
 
با مداخله ناتو در راس امریکا  در اکراین ،بی ثباتی و خشونت در این کشور جای صلح و امنیت را گرفت . روسیه تحریک گردید و در برایر مداخله غرب کریمیه رازا کراین جدا نمود . هزاران تن از مردم این کشور تا کنون جان های شانرا ازدست داده و میدهند .در حدود 2 ملیون تن به روسیه رفتند . در اکراین جنگ میان دولت اکراین و مناطق روس نشین در منطقه دنباس ادامه دارد. در ساحه دنباس 90 فیصد مردم بروسی صحبت می نمایند و 75 فیصد شان روسها اند .  بقول ویکتوریا نولاند، قبلا معاون وزیر خارجه امریکا ،که گفته بود "ما مدت پنج سال را سپری نمودیم و مبلغ 5 ملیارد دالر را بمصرف رساندیم تا رژیم اکراین را تغیر دهیم و دموکراسی را به این کشور بیاوریم"، مگر تا هنوز نه صلح و ثبات در اکراین تامین گردیده ونه  زنده گی مردم بهبود یافته ودر   کشور فقر و بی ثباتی ادامه دارد . پایان

 

 

 


بالا
 
بازگشت