محمد الله وطندوست
در کشور چه می گذرد؟
از ایجاد حاکمیت امریکائی ـ جهادی تا امروز مردم رنج دیده و بلا کشیده ما با رنجهای مضااعف و بلا های غیر قابل باورمواجه شده اند .
خلق های محروم و مظلوم افغانستان که خواهان آزادی ، استقلال ، عدالت ،صلح و ترقی بودند وبر چیدن حاکمیت قرون وسطائی طالبان را به فال نیک گرفته بودند ،امید وار بودند که سردمداران جهان سرمایه حد اقل پابندی به دموکراسی وارداتی خود خواهد داشت وبه وعده های بلند بالای باز سازی و احیای مجدد افغانستان التفاتی خواهند نمود. غافل از آن که امریکای جهانخوار به خاطر حفظ منافع خود می تواند ملتی را قربان کند و جنگ و نا امنی را سال های طولانی گسترش دهد.
اینک بعد از هفده سال دیده می شود که نیم قلمرو کشور را به نماینده گان و سرسپرده گان پاکستان بخشیده است و نیم دیگر را نیز به اختیار جهادی های فاسد و تکنوکرات های مزدور و منفعت جو گذاشته است و هردو جناح را وظیفه داده است تا مردم مظلوم کشور را چوب سوخت جنگ سازند و هر چه بیشتر به این آتش هیزم اندازند.
فریاد های کذائی صلح طلبانه ، انتخابات مهندسی شده و تقلبی و نعره های دموکراسی خواهانه افزاری برای اغفال مردم و زمینه یی برای غارت دارائی های مادی و معنوی این سرزمین از حانب غارت گران جهانی و پادو های محلی آنانست. این احتمال نیز وجود دارد که ائتلاف ها و اتحاد های به ظاهر اپوزیسیونی و احزاب رنگارنگ سیاسی چپ و راست که سمارق گونه روئیده اند ، مستقیما از جانب سردمداران جهان سود و سرمایه رهبری ، تمویل و تحریک گردند.
بر علاوه چهل کشور اروپائی و امریکائی که خود را مالک بی رقیب سرزمین ما می دانند، کشور های منطقه به شمول همسایگان طماع نیز توسط گماشنگان و مزدوران خود در آتش جنگ تیل می پاشند و به خاطر حفظ منفعت خود از هیچ تلاشی در یغ نمی ورزند.
اینکه امروز غزنی در آتش جنگ می سوزد و دیروز فراه ، فاریاب، جوزجان ،هلمند و ننگر هار در محراق توجه جنگ افروزان قرار داشت ،تصادفی نیست. پلان گذلران پنتاگون و ناتو پروگرام ها را تدوین و در اختیار مزدوران دولتی و غیر دولتی خود می گذارند و با هیاهوی تبلیغاتی هر دو طرف را بجان هم می اندازند و از بهترین فرزندان وطن قربانی می گیرند . در این بر خورد های ظالمانه شهر ها و دهات غارت می گردد، وسایل و وسایط جنگی دست بدست می شود، موسسات عام المنفعه تخریب می گردد ، آثار فرهنگی و تاریخی محو می شود اما در سایه این برخورد ها ، پلان گذاران آن طرف ابحار منافع خود را حراست و رقبای خود را تحت کنترول و مراقبت قرار می دهند.
از وضع چنین فهمیده می شود که امریکا با آغاز مذاکرات با طالبان می خواهد رهبران خسته از جنگ آنان را به پروسه به اصطلاح صلح جلب و در حاکمیت موجود شریک نماید. تا با این عملکرد از یک جانب حضور هفده ساله خود را توجیهه نموده ذهنیت مردمان امریکا و جهان را متقاعد نماید که ملیاارد ها دالر در افغانستان هدر نرفته بلکه صلح را ارمغان آورده است و از جانبی ماشین جنگی خود را با سربازگیری از نیرو های جوان و جنگ طلب طالب تقویه نموده زیر عنوان داعش پلان خود را مبنی بر نفوذ در آسیای میانه ادامه دهد. اینکه نیرو های داعش توسط دولت مزدور امریکائی از صحنه نبرد به صورت کتلوی به شبرغان انتقال داده می شود و در مهمان خانه آن شهر منحیث مهمانان محترم اعاشه واباطه می گردند، ابتکار امقامات محلی و حتی ارگان های مرکزی دولتی بوده نمی تواند. بلکه اقدام سنجیده شده ایست که به اشاره باداران خارجی تحقق پذیرفته است.
بصورت خلاصه می توان نتیجه گیری نمود که پلان کامپلکسی طرح شده در ماورای ابحار توسط حکومت به اصطلاح وحدت ملی که در راس آن مزدورانی بنام اشرف غنی و عبدالله عبدالله قرار دارند ،قدم به قدم تحقق می یابد و کشور را به فاز جدید جنگ و نا ارامی می کشاند.
هیچ بعید نیست که دستاورد های نیم بند هفده ساله در معرض معامله با طالبان قرار گرفته حاکمیت قرون وسطائی طالبانی این بار با اشتراک طالبان نیکتائی پوش ایجاد و کشور را به زندان بزرگ باشنده گان آن و حیاط خلوت پاکستان این غده سرطانی منطقه تبدیل نمایند.
طبعیست در چنین حالت کشور های منطقه و همسایگان دور و نزدیک نیز از ریزرف ها ی خود سود می جوید و در اتش جنگ و نا امنی دامن می زند.و جنگ را سال های طولانی تداوم می بخشند .
برای تغیر وضع موجود و تعین سرنوشت کشور جز وحدت و اتحاد نیرو های ملی ،دموکرات ، عدالت خواه و بسیج توده های مردم بر ضد اشغالگران و مزدوران بومی آنان راهی وجود ندارد . دل بستن به انتخابات تقلبی و مهندسی شده و امید واری به ائتلاف ها و اتحاد های رنگارنگی که جز تصاحب قدرت و تقسیم مجدد کرسی ها به حواریون هدفی را دنبال نمی کند ، جز تداوم بدبختی و ادامه جنگ و نا امنی نتیجه یی نمی تواند داشته باشد.