بشيرمومن
نودو نهمین سالگرد استرداد استقلال کشور بر همه نجیب زاده گان ( ملت افغان ) شاد باد!
« کسانی که میگویند « کدام استقلال؟ » کم از کم از شهیدانی که در راه « استقلال» افغانستان جان داده اند خجالت بکشند. آنها « استقلال» را برای ما گرفتند ، ما باید بتوانیم نگاهش کنیم! از زمانی که امان الله خان گفت « از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم» و افغانستان را ترک کرد ، تا اکنون « ملاهای نوکر» در برابر « امان الله خان ها» میجنگند! داکتر سمع حامد
در مورد شاه امان اله واستقلال کشور کتب ورساله های های بسیارزیاد ومبسوط از جانب دانشمندان افغان ومورخین خارجی نوشته شده است،من فقط میخواهم ضمن تبریکی این روز تاریخی بزرگ ، یک اشاره کوتاه بر مفاهیم استقلال وآزادی داشته باشم !
از نظر علم جامعه شناسی ،استقلال در امور سياسی یک کشور عبارت از اداره كردن
امور مملكت، مراقبت امور داخلی و خارجی كشور، است. به اين معنا كه يك ملت می
خواهد از نظر سياسی، خودش براي خودش تصميم بگيرد و خودش می خواهد امور داخلی و
خارجی كشورش را سامان دهد و از حيث روابط بين المللی و از لحاظ امور داخلی
مطيع كشور ديگر نباشد و در كمال آزادی، قوای داخلی را اعمال نمايد، به هر ميزان
قوای نظامی و انتظامی كه لازم داشته باشد، به وجود آورد، با كشورهای بيگانه
پيمان سياسی و نظامی و تجاری و فرهنگی و غيره منعقد كند. استقلال به عنوان يك
خواسته مرکزی در دوران مبارزه, و به عنوان يك اصل بزرگ و تعريف عام و جامع
دارد كه شامل ابعاد مختلف سياسی, فرهنگی, اقتصادی و نظامي می گردد, و حاكميت
اراده ملت در تعيين سرنوشت و اداره كشور, چيزي است كه استقلال در مفهوم سياسي
آن به دست می دهد و وجهه سياست خارجی نظام را ترسيم می كند. چه اين كه در بعد
فرهنگی, اقتصادی و نظامی نيز همين اصل مي تواند و بايد ضامن عدم وابستگی جامعه
و نفي زمينه سلطه پذيري آن به شمار آيد.
ولی آزادی عبارت از فرصت عملی ساختن تصامیم میباشد که شخصی یا اشخاص ویا
جمعیت به ارادهٔ خود میگیرد. روی این اصل اگر فردی بتواند تمام تصامیم را
که میگیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی مانع ان نشود، و در قید و بند در
نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بی حد و مرز است. اما چون انسانها به
طور اجتماعی زندگی میکنند، نمیتوانند آزادی مطلق داشته باشند. به همین خطر
علمای جامعه شناسی آزادی ها را به مثبت ومنفی تقسیم نمودند زیرا آزادی(مثبت)
بی حد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماع میانجامد. به همین
سبب است که هر جامعهای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی
هم حافظ آزادیهای افراد آن جامعه میشود و هم حد و مرزهایی برای این گونه
آزادیها به وجود میآورد که اینرا ازادی منفی گویند. قانونها و مقررات جهانی
نیز آزادیهای مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آنها را در جامعهٔ جهانی معین و
مشخص میکنند. تلاشها و مبارزههای انسان در طول تاریخ زندگانی او همواره برای
بدست آوردن آزادی مشروع و قید و بند زدن به آزادی مطلق فرمانروایان
ستمگروزورمندان
بوده است.
شاه امان الله بخاطر تحکیم وحدت آزادی ومساوات همه افغانها ،در یکی از خطبه
های نمازجمعه درقندهار چننین گفت:«
هندو ، هزاره ، شيعه ، سنى، احمدزايى و پوپلزايى نداريم ، بلکه همه يک ملت
هستيم و آنهم افغان!»
(استقلال و شاه امان الله، نامهای جدا ناپذیرتاریخ ما،رجوع شود به مقاله
کاندید اکادیمسین محمد اعظم سیستانی)
اما
ترديدي نيست كه آزادي را تنها بايد در سايه استقلال كشور و نطام مسلط در جامعه
جست
و استقلال به يك معنا چيزي نيست جز صورت بيروني آزادی در نگاه به بيگانگان و
روابط
با آنان. برخی جامعه شناسان به این باورند که ملتي در درون خود آزاد است كه از
استقلال همه جانبه برخوردار باشد, و كشوري می تواند مستقل بماند كه تنها بتواند
بر ارزش هاي موجود و فرهنگ و هويت ملت خود واراده آنان تكيه كرده و استوار
بماند, و تلاش براي دستيابی به آزادی, آن گاه راه گشا و
ارزشمند است كه هم زمان در تحصيل استقلال همه جانبه و نفی
استعمار كوشش شود. ولی از بد روزگار
بقول پروفیسور محمد اعظم سیستانی تاریخدان کشور مان : « ازکسب استقلال کشور۹۹سال میگذرد اما چرا تا حال مردم ما به عدالتی که غبار از آن در زمان شاه امان االله شهادت میدهد،دست نیافته اند؟ چرا مردم ما تاهنوز حاضر به قبول تغییردادن خود نیستند؟ شاید بخاطری که هنوز گپ ملا را نسبت به گپ رهبران کشور بیشتر ارزش میدهند و باورمیکنند! با سرازیر شدن لشکر مجاهدین ومجاهلین از کوه ها ودره ها به شهرکابل در۸ ثور ۱۹۹۲، پکول وپیراهن وتنبان وچادری، جای هرنوع لباس مدرن تا سقف مقامات بلند رتبه دولت را گرفته و پشم وپکول سمبول غارت وقدرت و غصب ملکیت های عامه ومقامات دولتی شده است.»
نباید فراموش کرد که مقوله استقلا ل در عصر حاضر همان معنی قدیم را افاده نمی کند، مانند مفهوم کلمه «افغان» ویا (نجیب زاده) که درگذشته به معنی پشتون بود ، امروزبه همه باشنده گان افغانستان گفته میشود . با وصف این همه در عصر تکنالوژی وارتباطات با تشکیل یک دهکده جهانی، دیگر آن مفاهیم استقلال « درز » برداشته وآن مفاههیم غیر وابستگی دیگر رنگ باخته است . امروز استقلال به معنای کم کردن و به حداقل رساندن است که در حوزه روابط بین الملل می توان گفت ملت استقلال طلب می خواهد وابستگی های خود را به بیگانگان به حداقل برساند. از این لحاظ استقلال را می توان کنترل سرنوشت در سیاست داخلی و خارجی دانست. دربعضی موارد شاید امروزتعداد کشورها و یایک کشور ممکن زیرفشار شرکتهای چند ملیتی مافیایی هم هم قرار گیرد، که این مساله بیشتر به حضور افراد مفسد وناسام در اهرم های قدرت آن کشور ار تباط میگیرد. اما حضور در عرصه جهانی برای کشورهای همچو ما بسیار مهم وحیاتی است به شرط آنکه دولت های ملی ومتعهد به مردم به بهانه حضور در عرصه بین المللی ، ویاحضور جامعه جهانی در برخی کشورها مانند کشور ما ازین رابطه ها وحضورها به نفع ملت ودولت خود سود بجویند!
روح شاه امان اله خان شاد ویا د ش جا ویدان با د !