محمد علی مهرزاد

 

فرصتی تاریخی برای تجلیل ازرزمندگان استقلال!؟

فرصتی تازه برای زنده نگهداشتن حافظه تاریخی ،فرصتی بی نظیربرای افشاءورسواکردن ادعا های جبها ت شخصیت سازان کاذب داخلی واستعمار گران خارجی که درمورد مشروط خواهان و شخص اما ن لله خان توسط نظا مهای وابسته ومزدورکه نقش نوکرمنشی نظام های سلطنتی به رهنمایی انگلیس بحق مشروطه خواهان بعمل امده ،بیش ازپیش این موضوع اشکارگردید ، وبخصوص کوشش شد تا نسل جوان افغانستان را وادار سازند تا کارنامه بینظیر پیشگامان استقلال وطن را که درراس ان شاه جوان وعاشق وطن ومردم وپیشرفت وتوسعه بود به فراموشی درحافظه تاریخ بسپارند.این عمل کردشان درطی 98 سال از استرداد استقلال کشورمشخص شد که چگونه بریتانیا توانست توسط نظامهای وابسته شکست تحقیر آمیزخودرا توسط غازیان به رهبری نخبگان عرصه سیاست وپیشگامان ازادی خواه ، کمرنگ وحتی با شایعه پراگنی واتهامات ناروا به شکل کینه توزانه افکار عامه واعتماد نسل بعدی را از واقعیت های غیرقابل انکار منحرف سازد .درقدم دوم نظامهای بعدی از اما ن الله خان با نیت منفی ناشی ازبخل واحساس خود کم بینی درمقا بل این شاه جوان ووطن دوست با استفاده ازحرکات ارتجاعی سنتی یک عده روحا نیون نا اگاه از دسیسه بریتانیا ؛ با پخش ونشرشایعات بی بنیاد وتوزیع عکس های غیرواقعی ازیک طرف جلوی پلانهای مترقی را که توسط شاه اما ن الله خان درعمل درحال تطبیق بود سد شد ند، واز طرف دیگر ازقشرروحانیون به حیث ابزارعلیه نهضت      اما نی استفاده نموده ازین طریق برای بقای سلطه ومشروعیت حکومت خود ؛ کارکرد وجریان نهضت مترقی و نظام شاهی مشروطه خواهی را خلاف جریان شرایط انوقت افغا نستا ن وانمود ساختند. این پرسش چا لش برانگیز دربرابرملت افغا نستان قراردارد ، که چگونه مقابل این رزمندگان استقلال ، ازاعدام گرفته تا شکنجه درمحبس های قرون وسطایی ، تبعید اعضای مشروط ادامه داشت وبهترین انسان های ملی این کشور رااز صحنه خارج و افغانستان از داشتن سرمایه ملی ومعنوی درهرمقطع زما نی محروم ساختند.اما با تاسف ودریغ که درمقا بل این همه فجایع واستبداد یک عده از مردم مارا به موقف حق السکوت ومایوس کردند تا فضارا برای اقتدارشخصی مساعد وبدون مزاحمت درتداوم حکومت خود کا مه ادامه دادند.روشنفکران که درنسل های بعدی قد برافرشتند، می خواستند راه مشروطه خواهان را با درنظر داشت شرایط ملی وبین المللی وبا توجه به نکات ضعف وقوت مبارزه ازادی بخش پیشگامان عرصه سیاست ، علیه استبداد بخاطرتامین عدالت اجتماعی درهرمقطع تاریخی بعدی جریانات چپ وراست ، ملی – مذهبی را براه انداختند ؛ ولی با تاسف فراوان که درافغا نستان هرنوع اند یشه وایدئولوژی به تجربه گرفته شد؛ ولی همگی از سوراخ سوزن قوم گرایی فلترشدند وتا اکنون زمینه اختلافات را مساعد ساختند ،ووحدت واقعی مردم مارا قربانی منافع شخصی خود ساختند. جریانات که امروزبنام خود جوش براه افتیده با ید هشیارباشند واز تاریخ کشور بیا موزند واز اسارت رهبران دروغین وجبهات شخصیت سازی کاذب خودرا وارهانند؛ چرا تا زمانیکه پالایش رویکرد ها وپسمانی های ارتجاعی را به مثابه شرط لازم برای روبیدن افکاربنیاد گرایی افراطی وقومگرای وبی اثرکردن کارکرددستگاه عظیم وسرطانی نهاد طالبانی وداعشی وابسته به پاکستان را مهارنکنند؛ بازهم شکاراین دغل بازان که درهمسایگی ما قراردارند خواهندشد . همزمان این سوال برای جوانان امروزکه کمتربه تاریخ نهضت امانی ومبارزه مشروطه خواهان اگاهی دارند ؛ که چگونه بخش سنتی وارتجاعی جامعه توانست این چنین هژمونی کما بیش مطلق روحانیت که از خارج تقویه وتمویل می شد، به عنوان نماینده واپسگرا یی وسلطه یک نظام مذهبی افراطی برجامعه که درآن از دیرباز شگاف مهمی بین مدرنیسم وتجدد خواهی وجود داشته است ؛ پذیرا شود.؟ چگونه نیروها ارتجاعی وواپسگرایی توانست چون ویروس تهاجمی که سیستم دفاعی بد نه جامعه مارا فلج بسازد که تا امروز شاخ وپنجه ان سایه شوم خودرا برملت خواب برده وغافل از نیرنگ زمانه از درون تضعیف ساخته که اثرات منفی آن بازهم درحوادث بعد از شکست شوروی نوزاد های جدید بنام طالب وداعش والقاعده نمایان شد. طوریکه عواقب درد ناک آن حتی از درهم شکستن مستقیم فزیکی جبهه مقاومت هم بیشترشد. البته نباید از یاد برد که تهاجم شوروی به افغانستان نه تنها افراطگرایی مذهبی را رشد داد ، متاسفانه قومگرایی افراطی را نیز با خود همراه ساخت واز همه بدتر افکارواندیشه ای ملی گرایی اصیل ملیت های باهم برادر ساکن درافغانستان را بعد ازتهاجم های چپ وراست به بحران بی هویتی مواجه ساخت.جبهات شخصیت سازی کاذب دست راستی حتی دست چپی درافغانستان بدون انتقاد ریشه ای وتاریخی درتکوین این دوره چندین دهه که منجربه کودتای هفت ثور1357 وحاکمیت تنظیم های هفت وهشت ساخته درایران وپاکستان شد؛ یک نوع شرایط متنا قض ومعیوب که پیامد آن برای قشرروشنفکروروشنگرکاررا بینهایت دشوارساخت ، به پیمانه ایکه تا امروزروشنگران ما قادربه نوزایی مجدد وایفای نقش، پیشرونده نشده اند.تا جاییکه بمشاهده می رسد یک حالت کج دارومریز تا امروزدرپی حوادث ورویدادها بدون اثر گذاری قا بل اطمینان بشکل متفرق ومتشتت روان هستند. بجای نگاه به تحولات حال واینده وداشتن درک روشن ازدرونمایه جاری تحولات وروند وگرایش های نظری وعملی ارتجاعی ویا پیشرو حاکم برجنبش های اجتماعی وطبقاتی خود جوش فعلی درکشوربازهم موفق نه شده اند تا میراث خواران فعال نهضت مشروطه خواهان دوره اما نی حتی درقرن 21 شوند. بد یهی است که اگرجامعه وبخصوص قشر جوان  افغا نستان بخواهد به شکل رادیکال از شر واتمسفیرسنت های دست وپا گیر وتعصبات قوم گرایی تنگ نظرانه وافراط گرایی مذهبی خودرا رها سازد وگام به جلو بگذارد ، بدون تصفیه حساب با وجدان که ازمفهوم عالی انسان وانسانیت آبخوره داشته باشد ؛ تصفیه حساب با بازیگران ونقش آفرینان جنگ افرینان داخلی وخارجی این دوره، بازهم خدای ناخواسته نشود یکبار دیگرخاطره فا جعه بار حرکت ارتجاعی سیا یی که علیه نهضت اما نی به تحریک برتانیای انوقت به ایادی گماشته گان داخلی، منجربه شکست یک دوره درخشان تاریخ کشورشد تکرارتاریخ باشد. رها شدن از کابوس گذشته ورسیدن به ازادی وعدالت درتمام شئون اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی و بخصوص توزیع عادلانه نعمات مادی ومعنوی البته بدون تصفیه حساب با گذشته دوره ارتجاعی که درمقابل جنبشهای مترقی قرارداشته ، قادربه گزینش راهی نوومترقی خواهانه نخواهند شد. نهایتاً ضرورتی تاریخی وبه یک اندازه مهم هم برای نسل های گذشته که قربا نی دسیسه کشورهای استعماری سیا وسرخ شد ند؛ امروز نشود تا فریب سراب گونه ای ته ما نده های گروهای هفت وهشت که به دستوربیگانه گان درخارج سرهم بندی شد شوند. البته زیاد ترتا کید ما برای نسل های جوانان تازه بدوران رسیده که بار مشکلات گذشته وحال را بدوش می کشند اینست؛ که هرچه عاجل و لی اگاهانه وبا بینش عالی خودرا از اسارت پنهان واشکار جبهات شخصیت سازی کاذب وضد منافع علیای کشور، که درتنگنایی تعصبات قومی ومذهبی آلوده شده اند نجات دهند؛ با ید به این واقعیت تلخ تن داد که هنوزکه هنوزاست ما- وجامعه بصورت کل، حتی به شمول هرنوع ان داریم؛ برای رسیدن به این ما مول مبارزه جدی وبه هم بسته نیاز است،  تا خودرا ازبارسنگین مسئولیت که قهرمانان ملی،غازیان افتخارآفرین وعیاران سربکف است جای دارد که ازمقام شان چنان تجلیل شود که ضامن وحدت ملی وتجدید پیمان به ارمانهای مقدس شان باشد. خوشبختانه پیام آوران صلح وازادی ، پیش آهنگان پیشرفت وترقی وفرزندان صد یق غازیان استرداد استقلال ؛ باردیگربا شهامت بی نظیر ارما نها وارزوهای بیش کسوتا ن نبرد حق علیه باطل را فعلاًدرصفوف اردوی ملی افغا نستان بخاطرتحقق ارزوهای ناتمام آن ها قد برافراشته اند ،واززمانیکه خود بصورت مستقلانه درجبهات مختلف نبردعلیه طاغوطیان  واجیران شان بدست گرفته اند، حما سه افرید ند ومشعل فروزان وتابناک بیرق سه رنگ افغانستان را  برتارک قله های پامیربرافراشتند. نسل جوان امروزباید بداند که تاریخ وطن تا پیش از برخورد با استعمار غرب وشرق که ازقرن نوزده شدت بیشتر می گیرد ، همین سیریکنواخت ، مسلسل همراه با افت وخیزوفرازونشیب داشته است ،ازیک سوانبوه مردم بود ند، بی پناه ، اغلب مطیع وگاه سرکش ، وازسوی دیگردسته حا کمه ای که غروروتفرعن خود راحق ازلی برای خویش می شناختند وکشور را دست بدست می  گرداند ند،هردسته چند صباحی وآنچه به وطن امروز ما منجرگشته است میوه وحاصلی ازهزاران هزار اجزای این تار یخ درد ناک ودرعین حال پرغروراست . ازانجاییکه مبارزه درزندگی ، یگانه اصل مهم بخاطر ازبین بردن مشکلات طبعی ، اجتماعی وتامین کننده امنیت وعدالت اجتماعیست ، رسیدن به این اهداف نه تنها از اصول وروش مطلوب مبارزه استفاده میشود، وهمزمان درواقع درجریان مبارزه دوستان ودشمنان مردم شناسایی می شوند. یگانه هدف از مبارزه ، رفاه اجتماعی وبهره مندی از ازادیست ، چه ازادی یکی از نعمات خداوند (ج) می باشد ، که درفطرت وسرشت نوع بشربه ود یعه گذاشته شده است.روی همین اصل حیاتی است که جامعه ما برای بدست آوردن ازادی ، فداکاری های وهزینه های هنگفتی پرداخته است.بدون شک به شواهد تاریخ کشورافغا نستان منحصربه فردیست که درمنطقه وجهان به تنهایی افتخار کسب ازادی را بدوش کشیده است. اقوام غیور،مومن ووطندوست وباهم برادر افغانستان زمانی که درک کردند که انگلیسها هدف اشغال وطن شان را دارد ، قیام محلی وملی را از هرگوشه ای از وطن آغاز کردند،غازیان درقلب کابل این گهواره تمدن ومرکزعیاران سربه کف که نام شان درتاریخ ثبت شده است درسال 1841 میلادی قیام همگانی بدون درنظر داشت توازن قوا با دست خالی وبا وسا یل ابتدایی دست داشته ولی با ایما ن قوی علیه انگلیس ها براه انداختند . ازین امر نمی توان به ساده گی گذشت که واقعات تاریخی که درافغا نستان به وقوع پیوسته گویای اهمیت جغرافیایی واستراتیژیکی وطن ما می باشد ، که متها جمین را به وسوسه ودغدغه وبالاخره به مداخله مستقیم منجرگردیده است. البته به این امرمهم مردم ما کاملاً اگاه اند ، وبه هیچ قدرت خارجی اجازه نداده اند تا دراند یشه ای ماندن وتصرف دایمی کشورما باشند .تاریخ 1919 میلادی که سال استرداد استقلال وطن ماست ، یک صفحه زرین دیگریست که ثبت تاریخ شده وتجلیل ازاین روز با شکوه قدرشناسی اقوام باهم برادر نسبت به غازیان راه آزادی وتجدید پیما نیست به ارمانهای مقدس شان. نتیجه مبارزه استقلال طلبانه این شد تا به تاریخ 28 اسد 1298 هجری شمسی انگلستان مجبورشد که تن به آزادی کامل بدهد ومارا به حیث کشور ازاد ومستقل برسمیت بشناسد.    

 

 


بالا
 
بازگشت