محمد علی مهرزاد

   

چرا افغانستان به کانون آتش وخون تبدیل شد!؟

کشورهای که درماحول ویا ماورای شوروی موقعیت دارند،ازفروپاشی وشکست شوروی سابق این لاشه متعفن که زمانی چون فیلان مست بیاد هندوستان افتاده بود، افغانسستان این قلب اسیا را که مدتی ازنعمت امنیت نسبی برخورداربود به کانون آتش وخون تبد یل نمود،چه درسی گرفتند؟ البته به استثنای پاکستان وایران،وروسیه که خواهان بازگشت به چراگاه خود درافغانستان به مداخلات شان ادامه می دهند ؛ وازتاریخ نمی آموزند، ولی تعدادی زیادی از کشورها درچارچوب رهیافت واقعگرایی به قدرت اقتصادی ودانش فن آوری خود، وروابط نیک با افغانستان نگریستند، تا اهداف ملی خودرامحقق ومنافع ملی خودرا تامین کنند.اماپاکستان که نقش دلال سیاسی وپیرو مکتب ماکیاولی واستاد دیرینه خود بریتانیا درس نوکرمنشی آموخته بود، پس ازحمله شوروی به افغانستان درسال 1979 میلادی ماه عسل آن به سررسید و ازپیوندغیرمشروع با امریکا ملیون ها دالررا توسط سازمان سیا به پیشواز (پای وازی)  وایجاد مراکز تروریسم وبنیاد گرایی مذهبی به بهانه ای مبارزه علیه شوروی ،درمنطقه اسیابد ست آورد؛ودوران طلای نظامیگران وسازمان استخبارات آن کشورآغازگردید.هم زمان با سرازیرشدن دالرهای امریکا،وعربستان سعودی به عنوان تامین کننده نیروهای شبه نظامی که درمدارس دینی پاکستان تنظیم شدند نیزاستفاده، ودرجهت رشد وتوسعه بنیاد گرایی افراطی سرمایه گذاری کردند. از1945تا 1979، راستگرایی اسلامی افراطی درجریان جنگ سرد، دراردوی غربی وضد کمونیستی قرارداشت.قابل فهم است که درین دوره بسیاری ازتحلیل گران ، اسلام سیا سی را اگرنه نیروی امریکایی ، که دست کم هواداراهداف اقتصادی وسیا سی امریکادرمنطقه پندارند.درکوهای افغانستان ، ملا یان ، ستیزه گرانه از کمونیسم بیزاربودند ؛ دربیابانهای عربستان سعودی بنیاد گراهای وهابی علیه چپگرایان ونا سیونا لیست های شمال افریقا ، خاورمیانه وپاکستان می غریدند؛ودرپوهنتون ها، ازکابل واسلام اباد تا بغداد وقاهره ، خاورمیانه ، اخوان المسلمین با سکولاریست هادرستیزبودند وعلیه مارکسیسم تبلیغ می کردند. آنچه درین جریانات قابل توجه است که ایالات متحده امریکاازآن تاریخ تا اکنون این درس بزرگ را نیاموخته که راستگرایان افراطی مذهبی تنها ضد کمونیست نیست؛ بلکه غرب ستیزوضد شرکای درازمدت غرب درخاورمیانه ، به این معنی که ضد نا سیونالیست های دموکرات وسکولاریست نیزهستند.بیشترجنگجویان جنگ افغانستان تحت پشتیبانی پاکستان وتروریستان وابسته به سازمانهای  بنیا د گرای این کشورمی باشند.

 به قول یکی ازگردانندگان پیشین عملیات پنهان سیا نقل قول شده: (( نزدیک به 300 هزارجنگجودرافغانستان بودند که ازجمله 15 هزارنفراز انها که میانه روبودند ، وباقی درزمره ی اسلامگرایان افراطی بودند .)) بیشترانها را افغان تبارتشکیل می داد، اما شما ری از جهادیون ،از دیگرنقاط جهان هم چون مصر، اردن ، عربستان سعودی وکشورهای حاشیه جلیج آورده شده بودند.کشورهای اسلامی دروازه های زندان های خودرا گشودند ،خرابکاران وجنایت کاران که مرتکب قتل شده بودند به افغانستان فرستادند. اینهمه نطفه ی اغازین اسامه بن لاد ن وپیدایش بازی بزرگشان بود. بریتانیا ییها که افغانستان برایشان میدان بازی بزرگ درقرن نوزدهم بود وپیوند استعماری دیرینه یی با پاکستان داشتند، ازپیشینه ی ارتباطی گسترده یی با رهبران مذهبی وقبیله یی پاکستان وافغانستان سود می بردند." گاس اوراکوتوس"، مامور(سیا) که سالها پیوند نزدیک با جنگ افغانستان داشت چنین گزارش کرده که " بریتا نیا یی هاافرادی دراختیاردارند که بیش ازبیست سال بعنوان خبرنگار،نویسنده یا دهقان کارتنبا کو درانجا بسرمی بردند،وزمانیکه شوروی افغانستانرا اشغال کرد،(ام-آی- سکس)شبکه دیرینه خودرا فعال کرد. اما دیری نگذشت که بعد از شکست وفروپاشی شوروی ان درافغانستان، جایگاه پاکستان بزودی درسیا ست خارجی امریکا تضعیف وچهره دوگانه ای پاکستان، درتعاملات بین المللی به حیث کشورفرصت طلب ومعامله گرسیاسی محک خورد. ازحوادث روزگاربا واقعه یازده سیپتامبر2001 زمان حمله امریکا به افغانستان ، باردیگردوره ی طلایی وماه عسل دوم را تجدید واستقبال کرد. پاکستان یک باردیگرازین فرصت های که امریکا دراختیاراین کشورگذاشت به بهانه مبارزه با تروریزم درسال 2006 مناطق وزیرستان شمالی وجنوبی را به حیث مرکزولانه های تربیه تروریستان تبدیل نمود،وتا اکنون از طالبان به عنوان ابزاربه اعمال تروریستی وانتحاری علیه افغانستان ونیروهای امریکا وناتو فعالیت دارد. سازمان ( سیا) سالها پس ازشکست شوروی درافغانستان دریافت که ایالات متحده امریکا وعربستان تنها منابع مالی سران تنظیم ها درپاکستان نبودند،نکته که کمک 600 ملیون دالری به سران تنظیم ها که ( شوئرموند) از ان یاد می کند ، موئد آن است. یذل وبخشش های پنهان ونیمه پنهان اخوان المسلمین وشعباتش ، به سوی افغانستان سرازیربود وسازمان استخبارات پاکستان هم که برتوزیع کمک های سخا وتمندانه کشورهای متحد امریکا نظارت داشت؛ استفاده درایجاد وتقویت گروهای تروریسی وتقویه اردوی خود اقدام کرد .به استنا د کتا ب " افغانستان : دامی برای خرس" درباره جهاد افغانستان ، به قلم " محمد یوسف" ، یکی از افسران پیشین سازمان استخبارات پاکستان ، درخلال جنگ یک سیستم کمک رسانی به موازات کانال رسمی این کمک ها بوسیله ی دلالی آن شکل گرفت وبیشترمنابع مالی از بخشش های سرمایه های خصوصی بود وهم  کمک های دولت عربی تامین می شد.یوسف می نویسد :" آنچه این سیستم کمک رسانی را نگه داشت پول اعراب بود، منظورم پول سازمانها یا افراد خصوصی ، ارسال اسلحه به مجاهدین با دشواری مواجه می شد.مشکل انجا بود که این کمک ها تنها به 4 حزب بنیاد گرایی افراطی افغانستا ن می رسید ونه میانه روها." محمد یوسف بخصوص می نویسد: " مبالغ زیادی به اعضای محفل" اسا تید" که دردهه ی 1960 واغاز دهه ی 1970 توسط " بنیاد اسیایی" که مرکز آن درلاهورپاکستان بود درپوهنتون کابل تاسیس وپرداخت می شد".

بعدازشکست وفروپاشی شوروی ازافغانستان؛حضور مداخله گرپاکستان، انچه تا اکنون کمتربه حضورآن تماس گرفته شده کشورصهونیست اسرائیل است. سابقه تماس های اسرائیل با حکومت اسلامی افغانستان که پس ازخروج نیروهای شوروی ازاین کشورتشکیل شد وتا به قدرت رسیدن شبه نظامیان در1996 ، ادامه داشت،به اواخردهه 90 باز می گردد.اصولاً پس ازپایان جنگ سرد وفروپاشی شوروی،اسرائیل درادامه سیاست نفوذی خود، تماس های خودرابا مقامات حاکم افغانستان اغازکرد.نشریه معتبر" جینزدیفنس"چاپ لندن وروزنامه کثیرالانتشار" بدیعوت ارانوت"، چاپ اسرائیل 14/6/1996)نوشتند:یکی ازوزیران دولت وقت استاد برهان الدین ربانی ، با مدیرعمومی وزارت امور خارجه اسرائیل دریکی از پایتخت های اروپای دیدن کرد." جینزدیفنس"نوشت :" به نظرمی رسد هدف اسرائیل از این ملا قات کسب جای پایی در ائتلاف شمال افغانستان بود که با طالبان درحال جنگ بودند.البته امکان داشت ، این امرباعث ایجاد شگاف درجبهه ضد طالبان شود،این تما س ها را نهایت به دستورامریکا محرمانه ادامه داد. ظاهراً ا سرائیل ازآن صرف نظر کرد چرا( قسمیکه شنیده میشد طالبان با تبانی برخی ازقدرت های منطقوی با طالبان سروسازی داشته اند واین درست دران هنگامی بودکه طالبان ازسوی امریکا حمایت می شد".گفته می شود ، امریکا از علنی شدن تماس های اسرائیل با ائتلاف شمال ضد طالبان نگران بود.زیرا بیم ان می رفت با اعتراض پاکستان روبه رو شود ، وواشنگتن ، یکی ازمتحدان کلیدی خود درجنوب اسیا را ازدست بدهد.درهرحال ، یکی ازاهداف مهم اسرائیل، تلاش برای نفوذ هرچه بیشتردرجنوب اسیا ازجمله افغانستان است.درراستای سیا ست حضوردرمناطق مجاورکشورهای دشمن ، اززمان تشکیل دولت موقت درافغانستان به ریا ست حامد کرزی ، درپی برقراری وگسترش همکا ریهای با افغانستان تا آن پیمانه اقدام نمود؛تا موجب حسا سیت افکارعمومی جهان اسلام نشود ، ازورود به صحنه سیا سی ونظامی افغانستان توجه دولت مردان افغانی را برای برقراری روابط سیاسی جلب نما ید.رادیو اسرائیل ، به تاریخ 25/9/1380 ، اعلان کردکه دراستانه مرا سم تحلیف کرزی،اسرائیل نیزاعلام کرده است که درامورزراعت به دولت کابل ( براساس توافقات اجلاس بن)کمک وشبکه آب رسانی افغانستان را با زسا زی خواهد کرد.( شالوم سیحون) وزیرزراعت اسرائیل ، درآن زمان گفته بود: امریکا از مشارکت اسرائیل درصنعت زراعت افغانستان حمایت می کند.وی همچنین از ارسال کمک های طبی به افغانستان خبرداده بود.رادیو اسرائیل هم زمان به تاریخ 6/10/1380 اعلام کرد دوکا رشنا س درامورزراعت اسرائیل به کابل اعزام شده اند.همین منبع درتاریخ 3/10/1386یک اعلا میه دیگرمبنی براینکه دکترسیما ثمرازپیشنهاد کمک های اسرائیل به مردم افغانستان استقبال کرده است. خانم سیما ثمردربا ره برقراری روابط دیپلوماتیک بین اسرائیل وافغانستان گفته بود: دراین زمینه ، دولت کابل باید تصمیم بگیرد.سابقه حضوراسرائیل درکشورهای اسیای مرکزی ومنطقه قفقازنشانگرآن ا ست که هرچند این رژیم ابتدابا عنوان همکا ری های تجا ری وزراعتی که ازتجربه منحصربه فردبرخورداراست وارد می شود ، اما به مرورزمان ، دایره همکا ری ها را به حیطه های نظامی واطلاعاتی تسری می دهد.برای مثال می توان همین اکنون کارشنا سان امنیتی واطلاعاتی اسرائیل درکشورهای اسیای مرکزی وقفقا زبه خصوص" اذربایجان" فعالیت گسترده دارد.حضور کشورایران بعد از شکست وفروپا شی شوروی سابق، درکنا رفعالیت های استخباراتی پاکستان واسرائیل درافغانستان بحیث  ضلع مثلث خبیثه وهمسایه نا مطلوب درین سه دهه اخیرمشروعیت خودرا در مداخله بی مورد ووابستگی و پیوند به نظام های موروثی مستبد ، توام با تعصبات مذهبی با کسب تجارب ازاربابان بزرگ گذشته خود در مکتب استخبا راتی و اطلاعاتی آموخته بود، درزد بند با ائتلافهای شمال جای پای برای خود تهیه دید تا ازحریفان مداخله دیگر عقب نماند. در کشورایران مردم در امور روز مره خود دخا لت نداشته هر نوع فعالیت مردمی در نطفه خا موش می شود ، در ین صورت است که دولت مردان ایران جولانگاه خودرا در بازیهای کودکانه ونهایت ناشیانه می بینند، وبا ما تمرین سیا سی را براه انداخته ، و دولت مردان مارا را بازیچه امیال و هوسهای خود می سا زند . انچه گفته آمدیم ، واقعیت امر این است که بحران اجتماعی نا شی از معاصره اقتصادی غرب وتضادهای غیر قابل جلوگیری و اعدامهای دسته جمعی مخالفین دولت ایران وافغانهای مقیم ایران، در درون حاکمیت در حا ل شکل گیری است، در جامعه ایران نا رضایتها هرروز عمق وابعاد بیشتر و گسترده تری می یابد ، ابعاد مختلف اقتصادی، سیا سی و حتی فرهنگ اصیل ایران از چنان تلا طمی بر خوردار است که نمی تواند به تغیرات گسترده منجر نگردد ، بی هدفی ، بی پروگرامی ، دارای ساختا ر چند وجهی وسرتا پاگرفـــــتارهیو لای فساد سرمایه داری دلا لی است ، نظام سیا سی د چار از هم گسیختگی تشتت ونا امیدی بدون چـشم انداز روشن در تعین  اهداف کوتا وبلند مد ت و اسبداد مذهبی لازم در جهت اعمال قدرت رهبری توسط پا سداران  ایران ،در عرصه سیا ست داخلی وخارجی است ، این عوامل موجب شده تا مشکلات وافکار جامعه را خارج از مرزهای خود  توسط مداخلات  واتهام به کشورهای همسایه  صادر کند ،این تشتت ومراکز تصمیم گیری، در نظام باعث شده تا همه اصول ونورمهای بین المللی را نا دیده گرفته ، دیپلماسی را سفیران ایران مقیم کشورهای خارج از ایران ، با تکـبر وتفرعن ونا دیده گرفتن فن وآداب دیپلماسی را در سطح جهان برخورد متعصبانه داشته باشند ، پا را از گلیم خود دراز تر  کرده است، البته سفیران ایران چون نو آموزان راه سیا ست تا زه کا ر نه تنها با ما تمرین  سیاسی می کنند ، بلکه در سطح بین المللی دشمن تراشی برای مردم شریف ایران می کنند.  البته نسل امروز ایران کمتر بــــتاریـــخ افغا نستان اشنای دارند ؛ که این سرزمین محمود غزنوی، احمد شاه درانی ومیرویس خان هوتکی وفرزندان قهرمان چون شاه اشرف هوتکی وعیاران چون یعقوب لیث وامثال انرا در آغوش خود پرورانده است ، نباید با شیران چون روباه صفتان باما،دولت مردان ایران بازی دوگانه نمایند .

پیامد تهاجم وتجاوزشوروی سابق درافغانستان ، وبالاخره شکست وفروپا شی آن ؛  بدون شک  کشورما را از یک حالت نیمه فیودالی  به نیمه مستعمره یی تبدیل نمود؛ سوال اینجا ست که ما چه درسی باید آموخته  با شیم ؟ وبا حامیان پیمان شکن خا رجی وسوگند خوردگان توبه شکن درمکه معظمه ، که درتشکل های نیم بند ومصلحتی تحت عنوان وسا زمان های هفت گانه درپاکستان ،وهشت گانه درایران برای تخریب وویرانی سرزمین افغانستان ، وایجاد تفرقه قومی ومساعد ساختن مداخلات بیگانگان ساخته وبافته شدند چه باید کرد.؟ حوادث چهاردهه اخیر دلا لان ومزدوران استعمار درلباس مذهب ونما یند گان تحمیلی و پوشالی، که سالها درمکتب تعصبا ت وتفرقه واختلافات اقوام باهم برادر دست بکار بودند چهره یی شان به مردم بیخبرازفتنه زمانه واستعمارگران ، سرانجام افشا شده دیگرنبا ید فریب خورد.چه در روزگار ما ، بزرگترین تغیری که ایجاد شده ، تغیر در وجدان بشریت بصورت کل وبخصوص در کشورما اندک اندک وجدان های خفته در حال بیدار شدن است ! ودیگر با هیج افسا نه وافسون ، ویا مخدرویا (( هیپنوتیسمی )) به خواب غفلت نخواهند رفت ؛ چرا مردم ما  طی سالهای متمادی دنیا را با چشمی پوشیده نگاه داشته است ،ووضع زندگی وسرنوشت خودرا هرچه بوده ، بی چون جرا پذیرفته ، اکنون این پوشش از جلوی چشمش برگرفته شده ، دنیا ووضع نظامهای غیر مردمی را در کشورخود با پوست وخون خود به تجربه گرفته، دوست ودشمن داخلی وخارجی را تشخیص داده ودر زیر بار این دلالان وتیکه داران که نقش رهبری اقوام و مزدوران استعمار در لبا س مذهب  را بازی می کنند نخواهند رفت . پس ، این بر عهده مردمان با فرهنگ و پاک نیت وپاک سرشت است که نسبت به مسئولیت خود در قبال مردم افغانستان اگاه بما نند وبه( چگونگی؟) حل مسایل امروزی بپردازند واز این همه چراها ؟ و شعارهای بی شعور که در گذشته معمول بود بگذرند،  ووظیفه ای خودرا ایفا کنند .تا زما نیکه پراکنده ا ند نخواهند توانست در تصمیمها یی که راجع به سرنوشت مملکت،مردم خود، وجهان گرفته می شود اثر بگذارد . می توان امید داشت که هزینه ای این کار زیاد نیست ؛ چه هرروز مردم با وجدان و انسان دوست میهن ما در حال شکل گیری است باید خارج ازاین تشکلهای نیم بند واحزاب دمد می مزاج و جبها ت شخصیت سازی کاذب کاری ساخته نیست دست بکار شد ؛ در حالیکه مسا یل مملکت به درجه ای از بحران رسیده که سیاستمداران واقتصاد دانان ، از حلش عاجز مانده ا ند ، ناچار با ید دست به دامن دانایان ومردان با فرهنگ زد ، تا گرد هم آیند وکوششی از خود نشان دهند .بیا ئید تا ارزو کنیم که حرف آخر در با ره سرنوشت مردم ما از دهان عقل های  که خداوند در نهاد انها بود یعه گذاشته بیرون آید ، نه از دهان(( عقل های معاشی )) .! ا گر قبول کنیم که قدرتهای بیگا نه به ما ظلم روا داشتند ، بدون شک نتیجه عمل اشتباه امیز وتلخ سه دهه اخیر است ،ودر قدم دوم منافع بیگا نگا ن ونو دولتا ن راه سیا ست وشخصیت های کاذ ب  که صرف چشم طمع شا ن بمنا فع مادی بکشورما دوخته بودند این وضع نا بسا مان را بوجود اوردند.  تاجا ییکه حواد ث وتحولات اخیر نشا ن داد به و جود ا ورد ن دشمنی ها شیرازه وحد ت مارا سخت صدمه زده است وبیگا نگا ن از این فاصله که دربین اقوام توسط شبکه های استخباراتی همسا یگا ن بوجود امد ه بهره جستند تحولات  اخیربدون شک تجربه جد ید وابتکارات نوی است که در منطقه وجها ن در حا ل شکل گرفتن است.

شرایط واوضاع واحوال امروزی ، نظم جد ید وتازه ای را که واقعا پا سخگوی رفع نیا زمندیهای اقتصا دی وشناخت خود انسا ن ها ی وطن ما که درین سالها توسط گروها ، تنظیمها ، واند یشه های چپ  افراطی وراست افراطی ونظا مهای غیر مردمی بحال خود شا ن رها شده است ،تجدید نظر عاجل را می طلبد ! چه در غیر آن با خروج نیروهای ناتو در سال 2014؛ نشود شرایط بعد از شکست شوروی در 26 دلو سال 1369  ازافغانستان زخم های تازه را با زهم تازه تر وتکرار تاریخ باشد .!؟  

 

 


بالا
 
بازگشت