انجنیر حفیظ ا له حازم

 

هر کس به مرده خود میگرید

  میخواهم نوشته ام را با شعر معروف سعدی بیآغازم:

بنی آدم اعضای هم دیگر اند

که در آفرینش زیک جوهر اند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضو ها را نماند قرار

با دریغ و درد که این شعر بزرگ سعدی هنوز در جامعه ما حلاجی نشده ماهنوز درد دیگران را درست نمتوانیم لمس کنیم چه رسد که این درد را, درد خود مان بشماریم.

درین دو سه هفته  تظاهرات گسترده که در بیش از 10 ولایت افغانستان راه اندازی گردید . این تظاهرات در ولایات اکثرآ ازبیک و ترکمن نشین افغانستان راه اندازی شد که در آن صدها و بعضا هزاران نفر درین راه پیمایی ها اشتراک نمودند.

طوریکه شاهدان عینی میگویند که درین تظاهرات جز ازبیک ها و یک عده محدود ترکمن ها کس دیگری از اقوام ساکن این ولایات شرکت نکرده و سهم نداشته اند. یک عده از دوستان تاجک و هزاره استدلال دارند که این تظاهرات شعار های کوچک, غیر سیاسی و محدود داشته و  خواست و مطالبات محدود و فردی داشت و چیزی یا حرفی در خواسته های مظاهره کننده گان دیده نمیشد که در آن  روی منافع مشترک ووطنی سهم میگرفتند.

دوستان ما خوب به یاد دارند که جنبش سبز هم بخاطر بعضی خواسته هایشان در کابل تظاهراتی را راه اندازی کردند , که در آن تظاهرات هم کسی جز خود تاجیکان یا بهتر بگوییم جنبش سبزی ها شرکت نکردند, و این تظاهرات هم کدام نتیجه و دست آوردی نداشت.

مثال دیگری میآوریم از برادران هزاره ما که بخاطر انتقال لین برق از مناطق هزاره نشین جنبشی را بنام جنبش روشنایی براه انداختند و تظاهرات بزرگی در کابل و بامیان راه اندازی شد, که با تاسف منحصر به قوم هزاره ماند  و کمتر برادر ازبیک ,پشنون,تاجک و ترکمن ها در کابل شرکت نمودند.

چنانچه نتایج این همه مظاهرات و راه پیمایی های قومی تا امروز ناکام بوده و هیچ دست آورد عملی نداشته است. مشکل در چیست و چرا داد و بیداد های مردم در نطفه خنثی گردیده و بدون هیچ دست آورد به باد خاموشی سپرده میشود؟

مشکل مردم این شعار هایی نیست که راه اندازان این حرکت ها و مظاهره چیان به مردم پیشکش میکنند. چون شعار ها مشکل گشا, بدرد مردم بخور,دموکراتیک , ملی و افغانستان شمول نیست.و برای همین هم در دراز مدت مشکل اساسی مردم حل نمیشود.

ازبیک ها تقاضا کردند که جنرال صاحب دوستم برگردد و یا قیصاری صاحب آزاد شود , شاید این هر دو خواست از طرف حکام دولت عملی شود بعدش چی؟  به مردم از اینها چه میرسد؟  این آمدن و آزادی کدام درد مردم ازبیک را درمان میکند؟ کدام بیکار ازبیک صاحب کار میشود؟ کدام بیوه ازبیک صاحب خانه و زندگی میشود؟

یا خواست های جنبش سبز با آن شعار های نه چندان بزرگ که درد افغانستان را درمان کند, کدام مشکل تاجکان را درمانگر است؟  کدام فقیر تاجک صاحب نان میشود؟ کدام روستای تاجیک به رفاه و آرامش بسر میبرد؟

تظاهراتی که در جلال آباد و در هلمند از طرف برادران پشتون ما راه اندازی گردید , کدام کوچی صاحب برق شد؟

کدام ده و قریه از یوغ طالبان و داعشیان نجات یافت ؟ یا کدام طفل پشتون به مکتب راه پیدا کرد؟ یا کدام زن از کوچکترین امکانات صحی برخوردار شد؟

و یا جنبش روشنایی چند روزی مظاهره کردند و خواست های منطقوی و محلی خود شانرا مطرح کردند و بعد هم خاموش شدند و رفتند , مگر این تظاهرات هزاره ها را از غلامی رهانید؟

مگر هزاره ها از رعیت بودن به شهروندی تبدیل شدند؟ مگر بجای مغاره ها در بامیان بلاک ها و اپارتمان های رهایشی اعمار گردید؟

نه دوستان عزیز هیچ یک ازین خواسته ها که ملی نباشد,افغانستان شمول نباشد, بخاطر رهایی توده های زحمت کش نباشد, بخاطر آبادی و سربلندی افغانستان در کل نباشد,بخاطر یک افغانستان دموکراتیک و عاری از تعصب نباشد, درد مردم افغانستان را درمان نمیکند, ما اصل را فراموش کرده دنبال حاشیه سرگردانیم و این ما را هیچوقت به سر منزل مقصود نمیبرد و مشکل کشور و مردم ما را حل نمیسازد.

ما باید افغانستان را بسازیم و با هم بسازیم ,این جغرافیا وطن همه ماست با وجودیکه چرندیاتی از دهان لاش خوارانی بعضآ نشخوار میگردد که تاجیک ها در تاجکستان و ترکمن ها هم ترکمنستان و یا ازبیک ها در ازبکستان و یا هزاره ها درقبرستان.....اینها دشمان انسانیت و بشریت اند کسانیکه این حرف ها را نشخوار میکنند درین جهنم درونی شان خواهند سوخت و این آدم نما ها این آرمان پلید شانرا در گور هایشان خواهند برد. این وطن مال من است مال یک ازبیک و هیچ فردی را یارای آن نیست که مرا از جایم تکان دهد و این وطن مال یک تاجک مال یک پشتون و هزاره و ترکمن و بلوچ و وغیره است. هیچ کس و هیچ قومی نمیتواند قوم دیگری را حزف کند. قانون باید صراحت دهد که اینگونه افراد و شخاصی که علیه منافع علیای کشور تخم و زهر نفاق می پاشند باید در پنجه قانون سپرده شده و محاکمه شوند.

ویا شعار های پشتونستان, خراسان, تورکستان و هزارستان.... میخواهم از همه هموطنان با درک و با احساس این سوال را مطرح کنم با این بافت قومی که ما داریم مگر میشود افغانستان را تجزیه کرد؟؟؟

اگر جواب بعضی دوستان بلی باشد باید هر قریه و ده را به چهار جمهوریت تقسیم کنیم....بنآ افغانستان در کل باید به هزاران جمهوری و خود مختاری ها تقسیم گردد و یا راه دیگر آن کوچ های اجباری و خانه جنگی تا نابودی فزیکی دیگر اقوام از دهات و قرا و شهر ها خواهد بود......که این وریانت آخری با آمیزه های انسانی و اخلاقی عصر ما سازگار نیست.

واژه فاشیست سالهاست خیلی برچسپ پیدا کرده هر چیزی که مطابق میل دیگری نبود تاپه را از جیب بیرون میکنند و فاشیست لقبت میدهند. مهم نیست از کجا و از کدام قومی...بسیاری بیسوادان کم سود ما کلمه فاشیست را یک نوع دشنام میشمارند و میخواهند با فاشیست گفتن عقده های دل شانرا بکشند و خود را خالی کنند.

بلی ما همه مردمان افغانستان چه پشتون چه ازبیک و چه تاجک و چه هزاره و ترکمن وغیره همیشه با برتریت خواهی ,رفتار های فاشیستی, خود کامگی , یکه تازی , انحصار گرایی قدرت در یک حیطه محدود خانوادگی ,قبیلوی و گروهی در طول تاریخ مواجه بوده ایم.

همه حکام ظالم  به سهم خودشان در زمان انحصار قدرت  بد روایی روا داشته اند چه عبدالرحمن خان چه نادر شاه و ظاهر شاه وغیره وغیره که تا امروز ادامه دارد. این حکومت هاست که در دست یک اقلیت مفت خوار, خود کامه, فرصت طلب , سرمایه اندوز , ستم گر, تفرقه انداز و ظالم قرار دارد و مردم عادی هیچ نقشی  و سهمی درین مظالم ندارند.مردم عادی جامعه دشمن هم نیستند, فقیر و گدای تاجک با پشتون و ازبیک فرقی ندارد, اطفال این اقوام که زمینه درس و تحصیل برایشان مساعد نیست یک درد دارند ,ظلمی که از طرف قدرتمندان و قلدران روا داشته میشود همه اقشار مملکت را در بر میگیرد.

قیصاری به دستور مستقیم اشرف غنی دستگیر و به بند کشیده شده مردم عادی پشتون ازین مسله اصلآ آگاهی ندارند و در مسایل دولت داری و بیعدالتی هایی که ادامه دارد مردم عادی پشتون سهم و رولی ندارند , این کار یک عده غلامان زر و سیم پشتون  است که امروز با زور باداران شان بر اریکه قدرت تکیه زده اند و با کارت های قومی و نفاق افگنی به بقای شرمین و ننگ آور شان ادامه میدهند.

انانیکه در اریکه قدرت اند تنها پشتونها نیستند تکه داران تاجک, هزاره ,ازبیک و ترکمن و غیره همه درین قدرت و فجایع ضد بشری و ملی شریک اند. اینها عامل بدبختی وطن و مردم ما هستند, اینها عامل عقب مانی , فقر , بی امنیتی , بی ثباتی , بیکاری , مرض و هزاران درد و رنج دیگری که مردم متحمل میشوند هستند.

درهمه معامله ها ,معادله ها, خرید و فروش ها و جنایت های ضد مردمی و ملی تکه داران همه قوم ها اعم از تاجیک , ازبیک, پشتون و هزاره و غیره شریک اند, و با مشوره هم ,در تفاهم با هم  , فقط و فقط بخاطر بقای خود شان , خانواده و اهل بیت شان عرق جبین میریزند.

تا مردمان عادی همه اقوام کشور به این آگاهی نرسند و درک نکنند که با کارت های قومی هرگز نمیتوانیم افغانستان امن , آباد ,خالی از تبعیض , مرفه و سربلند داشته باشیم.تا مردم صف شانرا ازین معامله گران قوم ها همه اقوام افغانستان پاک نسازند چنانچه میدانید صفحات تاریخ با خون نوشته میشود. تاریخ است که قیام ها , جنگ ها , لشکر کشی ها , شکست ها و فتح ها را در ذهن خود دارد و این نوشتار تاریخ با خون آب خورده, با خون بزرگ شده و با خون تقدیم بشریت گردیده است. شاید امروز نوبت افغانستان است که بخاطر رسیدن به آن جامعه انسانی و اخلاقی که بشریت مترقی زیاد خون داده اند ما هم هنوز که هنوز است خون بدهیم , تا روزی بتوانیم ازین مرز عبور کنیم.

انجنیر حفیظ ا له حازم

هالند

 

 

  

  


بالا
 
بازگش