ناشر: وبسایت The National Interest
نویسنده: عطا نصیب
ترجمه: عبدالحمید فدایی
به نظر می رسد که دولت افغانستان و طالبان در صدد پایان بخشیدن جنگ هفده ساله اند:
بتاریخ هفتم جون 2018، رئیس جمهور غنی با برداشتن یک گام بلند، امتیاز ویژه یی برای طالبان قایل شده و آتش بس یک جانبه در ایام عید سعید فطر را برای آنان اعلام نمود. با گذشت یک روز، پیشنهاد صلح یک جانبه دولت افغانستان با سکوت طالبان مواجه شده و مردم آن را نشانه یی از شکست دولت در برابر شورشیان قلمداد کرده و در باره پیامد های آن با شک و تردید می نگریستند. از این رو، اکثریت مردم و نخبگان سیاسی سکوت را ترجیع دادند.
تحلیلگران سیاسی و مقامات اسبق دولتی آنرا یک "تمرین یا مشق بی مفهوم و بی فایده" نامیدند. با وجود ترس و سردرگمی، تنها شکستن سکوت از سوی طالبان می توانست پیام واضحی به همراه داشته باشد و آن اینکه آنان به شکل جدی به آتش بس فکر می کنند- یک توقف عملی بی سابقه کشتار پس از نزدیک به دو دهه خونریزی.
روز بعد، هنگامی رئیس جمهور غنی عازم جمهوریت مردم چین جهت اشتراک در اجلاس سازمان همکاری های شانگهای بود، یکی از مشاورانش خبر غیر منتظره یی را به او انتقال داد. "جناب رئیس صاحب، طالبان پاسخ دادند، و موقف شان را در باره آتش بس اعلام کردند". قمار رئیس جمهور غنی نتیجه داد.
اعلام آتش بس یکجانبه یک تصمیم جسورانه بود. زمان بندی این آتش بس نیز خیلی ایده آل بود. با وجود روز های طویل رمضان توأم با خشونت و کشتار، کاروان صلح هلمند، برافراشتن خیمه های صلح در 34 ولایت افغانستان و ندای حمایت جوانان از آمدن صلح و همبستگی الهام بخش بودند- همه دنبال گم گشته خود بودند، صلح، رویای همه!
آمریکا و سازمان ناتو با رعایت احترام به استقلال و حاکمیت ملی دولت افغانستان، از این تصمیم به شکل قاطعانه حمایت کردند. این امر باعث شد تا ادعای اصلی طالبان که دولت افغانستان را یک رژیم دست نشانده دانسته و هرنوع مذاکره با آنان را منتفی می دانند، تحت الشعاع قرار گیرد.
برچسب ها نسبت به جنگجویان طالب و پیش داوری ها در باره صلح نیز نیاز به بروز رسانی داشت. این واقعیت که رهبران طالبان قبل از اعلام آتش بس، هیچ پیشنهادی غیر قابل قبولی را مطرح نکرده اند، نشان می دهد که در نهایت طالبان باید با دولت افغانستان مذاکره کنند، نه با ایالات متحده آمریکا.
عملی که بیشترین توجه عامه را به خود معطوف ساخت این بود که جنگجویان مسلح طالب نماز را با نیروهای امنیتی افغان یکجا ادا کرده، غذا با هم خورده و از سربازان اردو و پولیس ملی افغان با گل استقبال کردند. اعمالی که برای اعتماد سازی مهم بوده و بازتاب دهنده فرهنگ مشترک طرف های درگیر است. اما سیاستمداران داخلی و جامعه بین المللی چگونه می توانند این حرکت را حفظ کنند؟
برقراری تماس و ارتباطات جزء کلیدی پروسه مصالحه است. علائم اولیه ظاهراً مطلوب به نظر می رسد. در هفده سال گذشته، طالبان موقعیت خوبتری نسبت به امروز برای مذاکره نداشته اند. آنان قسمتی از قلمرو افغانستان راکنترول، نیروی بیشتر جوان طرفدار خود را جذب و پیام های پیچیده برای مذاکره دارند زیرا با گذشت هر روز قدرت مندتر می شوند.
عدم موجودیت آدرس مستقل مذاکره کننده با طالبان از جمله چالش های مهم فراروی مذاکرات صلح در سالهای اخیر بوده که راه رسیدن به صلح را دشوار کرده بود. دولت افغانستان، سازمان ملل متحد و سفارتخانه های مختلف، با پیام های هماهنگ ناشده، نامشخص و غیرقابل تعریف کوشش کرده اند تا با طالبان تماس برقرار کنند. این امر خود مانع جدی برای پروسه رسمی صلح ایجاد کرده است. عدم هماهنگی در پروسه صلح، بی اعتمادی بوجود آورده، هر تلاشی برای دستیابی به صلح به شکست انجامید و در داخل کشور گروه های رقیب با سیاست های موازی در باره پروسه مصالحه را به بار آورد.
بعید است که ایالات متحده آمریکا بتواند به تنهایی طالبان را به میز مذاکره کشانیده ویا با این گروه مصالحه کند. زیرا میکانیزم های غیر مؤثر منطقه ای باعث پیچیده شدن این پروسه شده است. در حال حاضر، چین و روسیه به رغم نمایش حمایت از دولت افغانستان در کنار پاکستان ایستاده اند. مهمتر از همه، مشکلات امنیتی داخلی در پاکستان، از جمله قدرت رو به رشد جنبش های محلی مخالف طالبان و نظامیان پاکستانی مانند: جنبش تحفظ پشتون و جدایی طلبان بلوچ باعث شده است تا این کشور بیشتر انرژی خود را صرف مدیریت مشکلات داخلی خود کرده از مداخلات اش در افغانستان بکاهد. جمهوری اسلامی ایران نیز فعالیت های خرابکارانه خود را در افغانستان افزایش داده و به شدت در پی انتقام در برابر تحولات اخیر در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه برآمده است که از جمله می توان به حمایت این کشور از طالبان و فراهم آوری اسلحه به آنان نام برد.
مذاکرات صلح دولت افغانستان با طالبان در اذهان عامه این تصور را به بار آورده است که استفاده از ابزار نظامی در برابر این گروه، ناکارآمد و غیر مؤثر است. از این رو، شرکای بین المللی دولت افغانستان از آتش بس اولیه با طالبان به گرمی استقبال نموده و ابراز امیدواری کرده اند که صلح دایمی در این کشور استقرار یابد. مردم افغانستان نیز با این آتش بس به دید مثبت نگریسته و به آینده ابراز امیدواری کرده اند.
رئیس جمهور غنی با ایجاد تحرک اولیه، به تقاضای مردم برای صلح پاسخ داده و آتش بس را تمدید کرد. با این وجود، طالبان از تمدید آتش بس خودداری کرده و به سرعت به قتل و کشتار برگشتند- کاری که انتقاد شدید مخالفان آتش بس را در پی داشت. طالبان معتقدند که می تواند با این کار امتیازات بیشتری را از دولت افغانستان و ایالات متحده آمریکا بدست بیاورند. امری که امید به صلح را کاهش داده و به یک تصور نادرست بنا نهاده شده است.
آمدن مقامات طالب به شهر ها و قریه جات افغانستان که قبلاً خود را از انظار عامه پنهان می کردند، جهت تجلیل از عید و دیدار با دوستان و وابستگان شان، همدلی به بار آورد. با وجود سالها بدبختی، افغان های جنگ دیده توأم با خشونت ها به آغوش باز از آنان استقبال کرده و مقامات دولتی به احترام آنان شتافتند. این امر نشان می دهد که افغان ها آماده هستند تا شورشیان اسبق را به آغوش پذیرفته و نگرانی ها، پروسه تلخ و پرهزینه، در باره ادغام مجدد آنان به جامعه را کاهش دهد. از سوی دیگر، رهبران طالبان دستور دادند که سربازانی که فریب مقامات افغان را خورده اند و با آنان عکس گرفته اند را مجازات خواهند کرد.
تمدید آتش بس از سوی رئیس جمهور غنی چالش جدی برای طالبانی که به میادنی نبرد بر می گردند ایجاد می کند. به نیرو های امنیتی افغان دستور داده شده است که در جریان آتش بس اول به سوی طالبان شلیک نکنند. عدم تمایل طالبان به تمدید آتش بس ناشی از نگرانی آنان از ناحیه یکپارچگی و انسجام آنان است. با وجود گزارش هایی که طالبان توسط واحد قوی و مرکزی سوق و اداره میشوند، این آتش بس نشان داد که بازیگران نابکار منطقه ای به خصوص پاکستان از نفوذ بالایی در میان شورشیان برخوردار است. اما تأیید مرگ ملا فضل الله از سوی رئیس جمهور غنی در افغانستان نشان می دهد که روابط افغانستان و پاکستان می تواند بهبود یافته و باعث شود تا احتمالاً این کشور بالای طالبان فشار آورده و آنان را برای مصالحه آماده سازد. افزایش تقاضای عمومی برای صلح، رئیس جمهور غنی را واداشته است تا از کارت دست داشته خود استفاده بهینه کرده و پروسه مصالحه با این گروه را تسریع بخشد.
در این موقع، ضروری به نظر می رسد تا یک ائتلاف بزرگی از نخبگان سیاسی و مجاهدین تشکیل شود که به اندازه کافی بخشی از تلاش ها برای مصالحه باشد. این امر باعث خواهد شد تا از قدرت گیری روز افزون داعش که این روز ها حملات مرگباری را راه اندازی می کند، نیز جلوگیری شود. کابل باید راهی را پیدا کند که بتواند آنان را متحد کرده تا از مشروعیت دولت رئیس جمهور غنی که گام مهمی در راستای آوردن صلح پایدار در کشور به حساب می رود حمایت کنند. در غیر آن، راه های جایگزین پرهزینه و ملال آور خواهند بود.
سرانجام، برگزاری انتخابات پارلمانی و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان یک فرصت حیاتی برای صلح قلمداد می شود. صلح در حال حاضر، در خط نخست و مقدم شعار های مبارزات انتخاباتی نامزدان قرار گرفته است. اکنون، برگزاری انتخابات شفاف مهمتر از گذشته است؛ زیرا با صلح می توان به رفاه رسید. با برگزاری انتخابات آزاد و شفاف، اعتماد به سیستم انتخاباتی باید تقویت گردد.
تمدید آتش بس و رسیدن و آروزی رسیدن به صلح پایدار گمانه زنی و شرط بزرگی به نظر می رسد، علیرغم عدم اطمینان، امید های زیادی به وجود آمده و به قول اسکار وایلد، شاعر آیرلندی "ما همه در گودال هستیم، اما برخی از ما به ستاره ها نگاه می کنیم- به روشنایی می اندیشیم"، عده زیادی به تحقق این رویا دل بسته اند.