فاروق فردا

 

وضعیت نابسامان افغانستان وآسیای میانه ،روسیه را نگران می سازد

دور نماها ی جنگ در افغانستان ، موضع گیری های متفاوت و استواری بر خطوط متضاد قوم محورانه در شماری از ولایت مشخص شمال  وبعضا افغانستان شمول،پیرامون حرکت های گونه گونی در ابعاد ملی و منطقه یی،ریشه می دواند  و در عین زمانی که بر روند زندگی امروز و فردای مردم افغانستان بی تاثیر نه می ماند،کشور های همسایه و همجوار کشور ما را نیز ناآرام ساخته و خواب از سر دولتمداران شان پرانده است.

این  یک روی مسئله هست که جنگ نزدیک به چهل سال در افغانستان بی داد می کند و این ملت نترس وقربانی ده،هم چنان به قربانی دادن های روز افزون آماده می شود، ،اما چیزی که به افغانستان و زندگی اینده مردم آن رابطه می گیرد ،این است که همسایه ها و کشور های دیگری که از تاثیرات ناگوار حوادث خونین آن متاثر می گردند،در برابر این همه تحولات چی واکنش  هایی نشان می دهند؟.این واکنش ها دوباره بر وضعیت افغانستان چی تاثیرهایی بر جا می گذارد؟.

این ها مسایلی اند، که در مثلث افغانستان ،روسیه و آسیای میانه  بر محور تروریزم ومبارزه ی مشترک  بر ضد آن فراخور مطالعه و توجه است و بحث تحدید و گسترش  آن را بالا می کشاند.

انکشاف اوضاع در شمال افغانستان از یک طرف و بغرنجی روز افزون  وضعیت  ولایات شرقی به ویژه ننگرهار از جانب دیگر وآماده گی های دفاعی و یورشی کشور های همسایه شمالی که بدون شک در عقب آن فدراتیف روسیه سنگر نیرومندی افراز کرده است، این دلهرگی ها را بیشتر می سازد که  افغانستان را به سرنوشت سوریه دچار نمایند . با این تفاوت خطرناک که در افغانستان افزون بر داعش وطالب ودیگر تروریست هایی چون جهادیون سابقه که تا گلو مسلح هستند، اقوام افغانستان نیز دشمن هم می شوند، بر ضد همدگر وریختن خون همدگر از هر وسیله یی کار می گیرند. نتایج این فاجعه بدتر از آن است  که  در سالهای پسین در عراق،تونس،مصر،لیبیا  واخیرن در سوریه رخ داد و باج های بزرگ وقربانی های جبران ناپذیر این حوادث را همچنان که ملت های کشور های یاد شده پرداختند، در افغانستان نیز قربانی درجه اول آن ملت این کشور است. پس از آن همه کشت و خون ها باز اگر این کشور تجزیه گردد، چی سودی خواند داشت و اگر متحد شود چی نفعی به کی خواهد رساند؟  و اگر همچنان ویرانه یی باقی بماند به درد کی خواهد خورد؟. زیرا آسیای میانه به هر قیمتی که باشد، نه تنها از خود  در برابر تروریزم دفاع می کند، بل که به منظور مقابله بر ضد این پدیده، چند گام پیشتر می اید . برخی از این کشور ها چنین  آماده گی ها را گرفته اند.

 فدراتیف رسیه،چندین بار اعلام کرد  و وضاحت داد که انتقال تروریست های داعش از عراق و سوریه به افغانستان جریان دارد و خط السیر و دهلیز های آن را نیز مشخص ساخت .روسیه اهداف استراتیژیک این حرکت ها را نیز بیان نمود.این حرف بدان معنی است که روسیه،از خطر گسترش تروریزم در منطقه نگران است واین نگرانی بیشتر از آن جهت به نظر می رسد که این کشور آن را در رویارویی با منافع ملی خود می بیند و هیچ دلچسپی نه دارد که داعش و یا هر گروه دیگر ترریستی  چی بر پل هایی که  میان افغانستان و تاجیکستان اعمار گردیده اند عبور کنند و یا چی دیگر تنگه هایی  را در دریای آمو عبور کنند؟.

خطر دیگری که روسیه و چین را بیشتر تهدید می کند،حضور اتباع این کشور ها به شمول اتباع کشور های آسیای میانه در میان داعشیان است که ترس  انفجار از درون را در داخل این کشور ها پر رنگ تر می سازد.این دلایل ،روسیه ،چین،و کشور های آسیای میانه را به ویژه در اتحادیه ی کشور های سازمان همکاری شانگهای بیشر از پیش متحد می سازد واهمیت این سازمان را در امر مبارزه بر ضد تروریزم  به مراتب بالا می برد.  بالا رفتن  اهمیت کشور های عضو شانگهای از یک سو و انکشاف اوضاع نامشخص افغانستان از سوی دیگر،دستاویز بزرگی  به اقدام کشور های مورد خطر، به منظور قلع و قمع تروریزم  حتی در داخل خاک افغانستان هم گردد.

جای شکی نیست ،که افغانستان کشوریست قابل درک،ضرورت ها و ناگزیری های آن قابل مطالعه و خوانش است،اما درمقابل،  کشور های دیگر نیز نه می خواهند،قربانی ناگزیری های مردم و کشور ما گردند. از این جاست که سمت گیری و تشخص موضع  دولت افغانستان در قبال این روی داد های احتمالی و حتمی حایز اهمیت می گردد و از یک نکته می توان گفت که تاثیر گذار  و کلید حل دشواری های امروز و فردای وطن ما در برابر همسایه ها و کشور های ذینفع روابط دوستانه و حسن همجواری می گردد.

در این میان ،آنچه بسیار مهم می نماید ،روابطی است که روسیه و افغانستان باید میان هم ایجاد کنند و هر یک از طرف ها  در استحکام این روابط  گام های صادقانه و دلسوزانه بر حال کشور ها وخلق های خود وطرف تفاهم خود بردارند.

پر واضح است که  بیش از نود در صد نیرو وتوان اندیشه ی مسوولین دولت افغانستان بر محور جنگ داخلی و انکشاف های اوضاع تخدیر کننده ی اذهان مصروف است وبه این مسایل شاید کمتر رسیده گی صورت گیرد، من خواستم به چند نکته ی حایز اهمیت  در امر نزدیک ساختن خواست ها و چی باید کرد های دو کشور در مناسبات امروز و آینده ی افغانستان وروسیه توجه مسوولین دو طرف را مبذول دارم، تاافغانستان به مثابه ی کشور مستقل ،آزاد وخود اراده در تصمیم گیری های بین المللی وبین المنتطقه موضع گیری روشنی  از خود تبارز دهد ودولت فدراتیف روسیه هم صرف نظر از حضور نیرو ها ناتو درافغانستان و بیش از چهل کشور دیگر افغانستان را کشور دوست دیرینه ی خود تلقی کند و در بهبود اوضاع آن  سعی و کوشش بیشتر از پیش نماید.

این در حالی ممکن است که هر دو کشور بر مبنای منافع علیای ملی شان،در امر نزدیک شدن با هم صادقانه گام بردارند ، خطر های موجود تروریزم را درد مشترک خود تلقی کنند وتوام با آن نیازمندی های،خواست ها ومنافع همدگر را  رعایت واحترام بگذارند و بر مبنی فورمول بندی آتی، عمل نمایند:

1-              به عضویت افغانستان در سازمان همکاری های شانگهای اهمیت داده شود.

از آن جایی که نیک می دانید ، سازمان شانگهای و همکاری با آن بر سیاست های منطقه زیاد تاثیر گزار است. روسیه  بر این سازمان نقش و تاثیر بسیار موثر دارد. از این رو فدراتیف روسیه با تمام توان، روند عضویت مساوی الحقوق افغانستان را در سازمان همکاری شانگهای سرعت بخشد. دولت افغانستان در این راستا، به جلب همکاری و کمک روسیه از هر امکان مشروع در چوکات نگهداشت و رعایت منافع ملی  دو کشور استفاده نماید.

2-              روسیه  کوشش کند که باجلب توجه جامعه ی جهانی به منظور تامین صلح ، از بین بردن تروریزم ودولت اسلامی داعش ،گام های قابل قبول بردارد و با افغانستان در زمینه های امحای تروریزم همکاری نماید.

3-              مردم افغانستان از جنگ خسته شده اند.هیچ طرف جنگ روح تسلیم شدن را نه دارد و ادامه ی جنگ به نفع هیچ یک از طرفین محاسبه نه می گردد.از سوی دیگر صلح به نیاز مبرم مبدل شده است .این در حالی است که صلح با طرف های موافق و همنوا صورت نه می گیرد،بلکه صلح و مذاکره  با نیرو های درگیر صورت می بندد. دولت افغانستان ومخالفین مسلح آن  گام های بعضا استوار و بعضا نا استوار به منظور تفاهم وگفتگو بر می دارند ،اما این تفاهم های نیم بند گه گاه زیر تاثیرات نظریات نامناسب  اجتماعی یا نادرست تعبیرمی شوند و یا هم به ضرر کشور تفسیر می گردند،اما ختم جنگ یک نیاز است و توجه جامعه جهانی به این نیاز امر مهم تلقی می گردد. فدراتیف روسیه کشور مقتدریست ،از این روبا در نظر داشت علاقمندی های کابل و مسکو، مذاکرات  دولت افغانستان را با مخالفین  مسلح  آن به منظور تامین صلح در افغانستان حمایت کند به خاطر ختم جنگ و برادر کشی در کشور ما امکانات و تاثیر هایی را که بر برخی حلقه های مخالف دولت دارد،به  سود مردم افغانستان بکار بندد.

 

4-              فدراتیف روسیه  کشور با امکان است از این رو چشم امید می رود،  که در روند دوستی دیرینه و کمک های بشر دوستانه حاضر گردد که نظر به خواست جانب افغانستان وسایل ، وسایط ، تخنیک و تجهیزات عالی نظامی مورد اشد ضرورت دولت افغانستان را  به منظور تامین صلح در اختیار آن  بگذارد واین همکاری ها را گسترش دهد.

 

5-             این واضح است که روسیه در زمینه ی همکاری اقتصادی با افغانستان دل چسپی ژرف دارد،اما در سال های پسین بر اثر عوامل و دلایل غیر موجه از این روند دور مانده است.دولت افغانستان به سهم خود سخت سعی نماید تا زمینه های همکاری اقتصادی دو کشور را در افغانستان  چنان فراهم نماید که فدراتیف روسیه در گسترش همکاری اقتصادی به افغانستان بیشتر از پیش فعال گردد.

6-              دولت  فدراتیف روسیه در ساختمان بند ها ، کانال های  آب ، استیشن های برق، ماشین سازی، هایدروکاروبن ها  ، سروی و استخراج معادن، راه سازی ، سرک سازی ترانسپورتی وزمین شناسی در افغانستان تجارب گسترده دارد وحتی نقشه های بنیادی کار گذشته ی اقتصادی را تاکنون نگه داشته است. دولت افغانستان باید به خوبی این درک را یافته باشد که همکاری در زمینه های یاد شده ی افغانستان و روسیه ،به مراتب به کشور و مردم ما مفید از هر کشور دیگر دنیا است. از این رو فدراتیف روسیه نیز باید دلچسپی ها و خواست های افغانستان را مبنی همکاری، همچنان کار مشترک  مطابق به سیاست های دولت افغانستان  درزمینه همکاری کند و دولت افغانستان در جلب این همکاری مضایقه نه نماید.

روسیه از امکانات یاد شده کاملا برخوردار است و افغانستان نیاز مند شدید این ها می باشد.اما چیزی که به منظور آغاز اقدامات  باید مد نظر گرفته شود،رعایت حسن همجواری،اعتماد متقابل،احترام به منافع ملی و عدم احساس خطر های جانبی سیاسی و نظامی بعدی هم در زمینه تمامیت ارضی و هم در زمینه این که افغانستان از یک طرف به تخته خیز تروریزم به این کشور  مبدل نه گردد و از سوی دیگر هر دو جانب در امر مبارزه ی مشترک دراز بین بردن تروریزم  دست به دست هم دهند.بدین وسیله باور متقابل را ایجاد و استوار نمایند.به منظور ایجاد باور در این زمینه چند نکته ی دیگر نیزدر این زمینه  فراخور توجه است.

1-             میان  مسکو و کابل ، به منظور کار مشترک و مبارزه ی باهمی علیه تروریزم  تفاهمنامه ای به امضا برسد ،تا به هر یک از طرف ها در آن مکلفیت ها  وظایف مشخص قید گردد.

2-    شاید، نه  جانب روسیه بی علاقه باشد و نه جانب افغانستان  که به منظور  جلوگیری از ورود تروریست های داعشی  ، ارګان های بین المللی تروریستی و غیره  میان  افغانستان ، کشورهای اس. ان. گی.(کشور های شوروی سابق از جمله آسیای میانه) و اعضای (سازمان  امنیت جمعی) رابطه ی تنکاتنگ همکاری ایجاد گردد وزمینه یی به منظور به وجود آوردن اتحاد بین المنطقه یی  فراهم گردد.

افغانستان می تواند ،این ابتکار و نو آوری را از خود تبارز دهد و در راستای تحقق این امر پیشگام گردد.این از دو جهت به سود افغانستان است،اول این که باور کشور های آسیای میانه را نسبت به خود مبذول می دارد و آن کشور ها را به گونه یی زیر تاثیر اقدامات خود قرار می دهد  واز سوی دیگر با استفاده از باور آن کشور ها و نقش آنان، زمینه گسترش همکاری های اقتصادی فدراتیف روسیه را در افغانستان فراهم می سازد.

این اقدامات به گونه دسته جمعی سبب می گردد که افغانستان هیچگاه به منبع خطر به همسایه های شمالی اش تلقی نه شود و همسای های شمالی  به شمول فدراتیف روسیه نه تنها به سوی افغانستان با دید حقارت نگه نه کنند بلکه  افزون برمحو تروریزم ، حتی القمدور درامر بازسازی این کشور نقش  تاثیر گذار و مثبی را نیز ایفا نمایند.

فاروق فردا

مسکو-فدراتیف روسیه

 

  


بالا
 
بازگشت