محمد الله وطندوست

 

شرم بر کیست؟

متفکر دوم جهان هر چند گاه با تفکر و تدبر وتاءمل ،جملات و کلماتی را از زوایای مغزش بیرون می کشد که عقل ها و ذهن ها را روز ها بخود مشغول می دارد و در کشف معنی اصلی آن جهانی را متحیر و مبهوت؟!

از جمله این کشفیات یکی هم شرم آور خواندن فقر جانکاه مردمان کشور است که در این اواخر ابراز داشته اند. گرچه معنی کلمه به ظاهر ساده وبدیهی به نظر می رسد ،اما چه کسی قادر است درک کند که این شرمساری بر کی عاید است.

چه کسی می تواند رد کند که واقعا فقر جانکاه در کشوریکه ملیارد ها دالر کمک های جهانی در یک و نیم دهه اخیر سرازیر شده ،شرم آور نیست؟

چه کسی می تواند رد کند که سرزمینی با رود ها و دریا های خروشان، زمین های بکر و حاصل خیز،مردمانی زحمتکش و ثروت های سرشار زیر زمینی با شصت در صد مردم فقیر، مایه خجلت و شرم ساری نیست؟

اما مسئله اینست که این شرمساری برای کیست و برای چیست؟

آیا مردمی که لقمه نانش را دیگران بزور قاپیده اند، باید بشرمند ،یا زورمندان قلدری که چون دزدان سرگردنه به غارت مصروف اند و از دسترنج همین فقرا دستر خوان رنگین دارند؟

آیا شرم بر آن بیوه زن ،طفل یتیم  و مادر داغدیده است که شوهر ،پدر و فرزندش بنام دین قصابی شده یا بر آن قصابانی که بر قصابی همنوعش افتخار می کند و هنوز هم به آدم کشی ادامه می دهند؟

آیا شرم بر جهان خواران ماورا ءبحار است که بزور پیشرفته ترین سلاح ها ملتی را به گروگان گرفته اند و فقر جانکاه را مسلط ساخته اند یا بر مردم مظلومی که به لقمه نانی محتاج ساخته شده اند؟

آیا شرم بر دستگاه فاسد و نا کار آمد اداره امریکائی ـ جهادی است که هر روز با نیرنگی تخم نفاق می افشاندو با بی شرمی جهالت و فقر را آبیاری می کند و در نهایت با قساوت مرگ می آفریند، یا بر مردم بیچاره یی که از فرط بی روزگاری به مواد مخدر رو می آورند و مظلومانه در زیر پل ها ودر بیغوله ها جان می دهند؟

بالاخره معلوم نیست که پدیده فقر ،بیکاری ،جهل ،جنگ وناامنی مایه ننگ و شرم بر باشنده گان بی پناه و مظلوم کشور است ویا مایه شرمساری و خجلت بر مسند نشینان پر مدعائیکه  از جانب دیگران بر مردم تحمیل شده اند؟

آیا رییس جمهور کشور آنهم متفکر دوم جهان،متخصص اقتصاد و استاد نجات کشوها از بحران؟! باید از بدبختی ،فلاکت ،فقر ،بیکاری و بیچاره گی کشورش بشرمد یا دهقان ،کارگر ،پیشه ورو قشر جوانی که جز مرگ و فقر دور نمائی نمی بیند؟

آیا صرف با شرم انگاشتن فقر، سردمداران رژیم می توانند تبرئه شوند وبا گردن افراشته بر مردم فخر فروشند و از مسئولیت تاریخی مبرا باشند؟

یقینا حاکمان مصلحتی گماشته شده ،مسوول فقر جانکاه مردم اند و با هیچ ترفندی از ننگ و شرمساری نجات نمی یابند. اگر پدیده فقر شرم آور و خجالت بار است که یقینا است،این شرم و ننگ متوجه سردمداران رژیم مخصوصا رییس جمهور و رییس اجرائیه است که بجای فقر زدائی و اشغال زائی به بازی های کودکانه مصروف اند و با فرصت سوزی ها زمینه چنین وضع تاسفبار را مساعد نموده اند.

فکر می کنم وقت آن فرارسیده است که مدعیان رنگارنگ عدالت،ترقی ،صلح،آزادی و استقلال  خود خواهی ها ،برتر بینی ها و خود محوری ها را کنار گذاشته متحدا در بسیج توده ها همت گمارند و جایگاه دزدان چراغ بدست و متفکران بی مغز را تعین و کشور را از حالت رقتبار کنونی برهانند در غیر آن شرم ناشی از فلاکت ،بدبختی  فقر و بیچاره گی دامنگیر آنان نیز خواهد شد و تاریخ جایگاه این مدعیان را نیز تعین خواهد نمود.

 

 

 


بالا
 
بازگشت