سيد عبدالقدوس سيد

 

سراب صلح ٬ انتخابات در دامگه حادثه 

******************                  

-- امتناع طالبان از مذاکره با دولت

--آمادگی طالبان جهت مذاکره با آمریکا

-- مسله تقدم صلح و تآخر انتخابات

رخداد ها ی بشدت خونبار در کشور چنان از تنوع و پیچیده گی بر خوردار اند که عملاً راه را مانند گذشته برای مذاکرات صلح مسدود نموده اند.

با همه وسعت فریاد های صلح خواهی از سوی شهروندان کشور از جمله در هلمند ٬ و بدخشان ٬ کابل ٬ قندهار و محافل ٬شخصیت ها ٬ سازمانها ٬ شوراها ٬ رسانه‌ها ٬همه در یک حالت استیصال و بی تکیه گاهی به نظر میرسند.

با این حال نمیتوان هنوز از یک نیروی صلح طلب به مفهوم واقعی ان در کشور نام برد جمعی از مجاهدین دولتی به نام شورای عالی صلح که یک دریا خون و چند قتل عام آن‌ها را از حریفان طالبی شان مجزا میکند طی پانزده سال گذشته با امتیازها گسترده هزینه‌های سرشار چند صد ملیونی را بلعیده با انباشتن کیسه ها ٬ امتیازها ٬ بادیگارد ها شبه پهلوان پنبه های بی عمل تا بحال خواسته اند سیمای هر نوع صلحی را به نفع خود نقاشی و در راستای منفعت شخصی و گروهی سبک و سنگین نمایند.

صلح که مردم کشور انرا مانند آب و هوا نیاز دارند بیک اعجوبه دست نیافتنی بیک سراب تبدیل گردیده ٬ کسی نمیداند کلید آن در دست کیست ٬ شماری انرا از همسایه و کسانی انرا از قدرت های خارجی حاضر در کشور ٬آمریکا و ناتو طلب میکنند.

پر واضح است مطالبات صلح آن ماموریت تاریخی و انسانی است که با ساختار فکری گروهای جهاد سالار وعظمت طلب تعارضش آشکار است ٬ با این حال مبارزه علیه جنگ وجهاد کما کان بخشی از مبارزه مردم ٬ اگاهان ٬ محافل و سازمانهای که تأمین صلح را ٬ شرط و پیش‌زمینه تحقق دموکراسی در کشور میدانند باقی میماند.

در یک محاسبه سیاسی برای تأمین صلح در کشور میتوان ادعا کرد که هیچ نوع جنگی بشمول جهاد که چهار دهه است  خون می‌ریزد ؟ بهتر از صلح نیست ٬ هر جنگی در نهایت به صلح می‌انجامد رسیدن به صلح بوسیله انتشار بیانیه ها و تدویر جلسات و سایر فعالیت‌های سیاسی متعارف ممکن و مسیر شده نمیتواند ٬ رسیدن به صلح خود دیدن و طرف مقابل را ندیدن نیست ٬ مذاکرات صلح در ماهیت خود برد یکطرف و باخت طرف دیگر نخواهد بود ٬

صلح بعنوان یک روند نجات بخش کشور بعنی برد- برد طرف‌ها ی درگیر خواهد بود.

در شرایط حاضر اگر صلحی ممکن با شد محصول پروسه ها و نیلوفر همین مرداب های جنگ و جهاد داخلی و تلاش‌های آگاهانه نخبه گان دلسوز کشور و آمریکایی ها که دراز ترین جنگ در تاریخ کشور شان را در افغانستان بدون هیچ نتیجه‌ای که مصیبت اصلی را توده های مردم بی بضاعت متحمل میگردند تجربه میکنند خواهد بود.

جنگ جاری درکشور معلول اشتباهات و دید گاهای فاقد استراتیژیک ایست که در کنفرانس بن سال ۲۰۰۱ رقم خورد ٬ در آنجا از دو محور جنگهای داخلی دارای تفکر جهاد باور٬ پشت و رو ی یک سکه ٬ یکی را خوب و دوست قدیمی و آن دیگری « طالبان » را بد و مجرم محاسبه کرد.

به خوب ؟ همه امتیازات ثروت وقدرت را بخشید و در باره بد « طالبان » تصورکرد که « بی ۵۲ » آن‌ها را شکست داده است ٬ با چنین ساده انگاری لهیب شعله ها ی جهاد نه تنها فروکش نکرد بلکه آتش آن با گستردگی در سراسر کشور شعله‌ بر کشید و اینک ۱۷ سال است هم جهاد و هم جنگ علیه آن در حالی به گستردگی خون خلق کشور را می‌ریزد که امنیت جهانی را به خطر مواجه نموده است.

حال که وضع جاری معلول اشتباهات مخوف گذشته است ٬ با این حال آمریکایی و ناتو اخلاقاً و انصافاً مکلف اند این وضع را که خودشان بوجود آورده‌اند خودشان حل نمایند.

به نظر می‌رسد خواست قاطبه مردم طرفداران تأمین صلح بی تعلق به محور های جنگهای داخلی و قوم سالار این است که ؛ آمریکا و ناتو « با نفی قیمومیت حکومت کابل بر روند صلح » ٬ خودشان مستقیماً با طالبان وارد مذاکره گردیده راه‌های ختم منازعه و تأمین صلح را با دور زدن حامیان خارجی طالب ها « پاکستان »

جستجو نمایند.

-انتخابات در دامگه حادثه:

جستجوی ۱۷ سال گذشته ٬ برای شناخت حال این حقیقت را روشن میکند که خطا های استراتیژیک ٬ بوسیله غربی‌ها و حکومت های تحت الحمایه آن ٬ افغانستان را در نطقه اوج یک بحران قرار داده است . جنگ وجهاد که فشار اصلی انرا توده های مردم بدوش میکشند قوس صعودی پیموده اوضاع بگونه گسترده به وخامت گرایده است.

به نظر میرسد چالش ها الگوها و هنجارهای ناکام ۱۷ ساله از جمله دموکراسی و انتخابات لازمه آن مباحثی گسترده را برای نقد وبررسی٬ آموختن و نه فراموش کردن را فرا راه هرشهروند آگاه افغان میگذارد.

نیاز به اثبات ندارد که دموکراسی ٬ برامد درونی جامعه و نتیجه تغیرات اجتماعی و اقتصادی خود جامعه است ومانند هر واقعیت دیگری از متن جامعه ٬ زیر تأثیر و تکامل تضاد ها ی درونی عرض وجود می نماید. رشد دموکراسی در افغانستان نمیتواند جدا از شرایط عینی ان بررسی گردد ٬ در‌واقع رشد شعور اجتماعی و رشد دموکراسی لازم و ملزوم یکدیگر اند.

گذار به دموکراسی٫ که انتخابات یکی از لازمه ها وستونهای آن شمرده می‌شود ٬ یک امر تدریج وتوالی پذیر بوده با جهش و خیز بلند نمیتوان مدت را بویژه در شرایط جنگ و جهاد و مصایب که دامن گیر کشور ما ست کوتا کرد ٬ فقط دریک جامعه آگاه متضمن صلح و امنیت امکان تولد دموکراسی ازبطن آن مسیر بوده می تواند . بنیاد گرایی جهادی در مجموع با دموکراسی معاصر اصلاً سر سازش نداشته و بان در تعارض قرار دارد ٬و بدین لحاظ انتظار دموکراسی پذیری از جهاد پنداران یک برداشت سهل انگارانه را متبارز مینماید.

بسیاری اگاهان این نظر را محق میدانند ٬چیزیکه بنام دموکراسی در افغانستان در دست اجرا ست یک نوع جاده سازی برای رسیدن یک محور جهادی جنگهای داخلی٬ متحد وطرفدار حضور خارجی ٬ به رووس قدرت است.

جهاد پنداران دولتی و پارلمانی که کرسی های قدرت را بدست دارند ٬ نه بخاطر رشد روند دموکراسی و قانونمداری ٬ آزادی‌های مدنی ٬ آزادی زنان ٬ بلکه بخاطر حفظ قدرت و ثروتهای خود نظام دولتی غرق در فساد را که به دژ منافع و حافظ قدرت آن‌ها مبدل گردیده است مورد حمایت قرار داده طرفدار پارادایم ها و هنجارهای اند که منجر به استحکام قدرت آن‌ها گردد.

حال سازها و دهل های انتخابات بیشتر از واقعیت‌های آن غوغا بر انگیخته است.

تجارب گذشته نشان داد که انتخابات واقعاً بیک پاداش و یک ابزار قانونمند برای رسیدن زورمندان جهاد پندار و قوم گرایان اله دست آمریکا و ناتو به نردبان قدرت تبدیل گردیده و مجموعه یی از تقلب و ریاکاریها و تقابل با محور های دیگر جهادی یعنی طالبان و داعش را درقبال آورده است.

آنچه را که انتخابات های قبلی ارمغان داده است ٬ عبارت از پارلمانی که بجای تبدیل گردیدن بخانه ملت ٬ به مرکز تجمع جهاد باوران ٬ هیله گران مذهبی و سران قومی ومحلی مبتلا به فقرکیفیت و قصور فهم ٬ کانون غوغا طلب ٬ زور گو ٬ و پر هزینه ترین نهاد دولتی از جیب مردمی که به فقر گسترده مواجه اندمبدل گردیده است.

انتخابات چه « پارلمانی و چه ریاست جمهوری» بعنوان یک هنجار مودرن تا بحال نتوانسته به تنهایی وضع رشد دموکراسی در افغانستان طی ۱۷ سال گذشته را بهبود بخشیده کشور را مدنی تر ٬ امن تر و مرفع تر گرداند.

و جه مشخص دموکراسی در انتخابات تابیعیت اقلیت از اکثریت است که بطلان آن در انتخابات ریاست جمهوری گذشته تاسر حد یک افتضاح تاریحی که فرایند انتخات های بعدی را آشفته خواهد کرد بوقوع پیوست.

چنین واقعیت‌های اسباب حضور سنگین و مقتدر دو محور جهاد پندار بشدت دشمن همدیگر ٬ را در جامعه زیر پاشنه ی بی پروایی خارجی بدنبال اورده است . یکی ٬ طالبان و داعش دشمن حضور خارجی که در کارزارهای جهاد برای پیروزی و ایجاد امارت اسلامی و خلافت اسلامی خراسان ٬ مورد نظرشان با ریختن خون واتش جان آدمی می‌ بلعند و این دیگری جهادی های دولتی و شماری تکنو کراتهای حامی جهاد ٬در کرسی های پر قدرت زیر شهپر بیگانه این دموکراسی را تحفه خدا داد و یک ابزار قانونمند برای استحکام قدرت و حفظ ثروتهای اندوخته شده نا مشروع عمدتا از میدان جنگهای داخلی شان می پندارند.

.موافقان و مخالفان انتخابات:

موافقان -

یک - ناتو در حالیکه از وضع امنیتی و روند پر تلفات ثبت نام برای برگذاری انتخابات بی اطلاع نیست ٬ حمایتش را از برگذاری و تأمین امنیت آن با مساعدت نظامی روز ۲۷ اپریل امسال در بروکسل اعلان کرد . به نظر میرسد پافشاری خارجی های که در تهلکه ی جهاد ٬ ابزار تولید شده‌ای دهه هشتاد میلادی خودشان ٬ گیر افتاده اند برای بر گذاری انتخابات در این شرایط که طالبان و داعش بر بیش از نصف کشور تأثیر مستقیم داشته و همه روزه به گونه ی غم انگیزی فاجعه می افرینند ٬ نه تنها حرکت به سمت و سوی دموکراسی را تبین نمیکند ٬ بلکه بازتابی از منافع برای مصرف داخلی٬ اقناع اذهان مردم و احزاب مخالف و مالیه دهنده گان کشور های شان را به نمایش میگذارد.

یکی از انگیزه‌های پافشاری خارجی ها که جلب نظر میکند انست که برگذاری انتخابات گویا نمایانگر مشروعیت نظام دولتی زیر دست آن‌ها و بقول ژنرال نیکلسون فرمانده عمومی قوای آمریکا در کشور وارد آوردن تأثیر اجتماعی بر مخالفان یعنی طالبان و داعش است.

نیاز به تذکر دارد ٬که دموکراسی و انتخابات لازمه آن٬ ان ماموریت های تاریخی و ارزش‌های انسانی است که با ساختار فکری جهاد پنداران و انهاییکه با توحش خود را برای انگیزه ی موهو می « شهادت » منفجر میکنند در تعارض کلی قراردارد ٬ بنابران تصور وارد آوردن تأثیر اجتماعی بوسیله ی انتخابات در شرایط حاضر بالای جهادی ها منجمله ٬ طالبان و داعش بازتاب تفکر عقلانی نخواهد بود.

تأمین امنیت انتخابات در‌واقع بردن مردم از زیر باران به معرکه طوفان است خطرهای حیاتی را مضاعف میکند٬ یا مثلاً ٬با فرستان قوای امنیتی و تأمین امنیت مراکز انتخاباتی آسیب‌پذیر تحت تأثیر طالبان و داعش ٬ مردم ولو با هر طرفندی اجبار یا ارضا به پای صندوقهای رأی برده شده در رأی دهی شرکت داده شوند ٬ سپس با خروج قوای امنیتی ازمحلات متذکره ٬ طالبان و داعش که بر منطقه تأثیردارند٬ آیا کسانی را که فرمان آن‌ها را شکسته و در رأی گیری شرکت نموده اند به مجازات اشد محکوم نخواهد کرد.

تأمین امنیت بایستی مسله ای باشد که حمایت مردم بدست آورده شود . در شرایط حاضر جلب حمایت مردم مهم‌تر از کشتن مخالفان است.

قوای خارجی حاضر در افغانستان اگر احتمالاً رشد دموکراسی منظور شان را تشکیل دهد آنگاه بایستی فریاد بر آورد که ؛

استراتیژی استخدام وتکیه بر جنگسالاران طی ۱۷ سال گذشته حفظ آن‌ها از طریق انتخاباتها ی متقلب در پارلمان و کرسی های بلند حکومت نه تنها مؤثر واقع نگردیده بکلی به نوعی استهزای مردم را که سالها تحت استبداد و ارعاب آن‌ها قرار داشتند نیز تبین میکند.

- برگذاری انتخابات در این شرایط خاص که جنگ و جهاد همه روزه به گستردگی خون می‌ریزد و طالبان و داعش مسلط بر نیم پیکره ی کشور ٬ کسانی را که رأی دهند بسختی مجازات خواهند کرد ٬ در چنین حالی آیا انتخابات بمعنی ٬ به کشتارگاه فرستادن مردم نخواهد بود.

با چنین انتخاباتهای خونین ٬انهم در عدم تذکره های الکترونیکی ٬وحضور پهناور جهاد سالاران وتفنگسالاران٬قوم محور در محلات که به نوعی قادر به خرید و فروش « تذکره » و تقلب و تغیر نتیجه انتخابا ت اند و حضور دموکراسی ستیزان که از راس تا قاعده هرم قدرت را بدست دارند هرگز نمیتوان افغانستان را دموکراتیک ساخت.

افغانستان به آنچنان موکراسی که به جنت جنایتکاران جنگ‌ها ی داخلی و متهمان به تخطی های صریح حقوق بشری تبدیل گردد و دموکراسی بی لگامی که جهادباوران عنان قدرت و رسانه‌های انرا بدست داشته به تقدیس جهاد باوری و قومگرایی٬ می پردازند و انتخاباتی که٬ بجای نخبه گان مستحق ٬روشنگران و عدالت پسندان ٬ شماری از جنگسالاران٬ لابی های قوم محور ٬ و مبتلا به قصور فهم را به پارلمان خواهد آورد نیاز نخواهد داشت.

با ترورست خواندن جهادی ها ٬ طالب و داعش جنگ برده نمی‌شود .مبارزه با تروریسم جهادی تنها با دستگیری و محبوس کردن آن‌ها خلاصه و تمام نمی‌شود ٬ بلکه این امر بمعنی از بین بردن پناهگاها و سیستم‌ها حمایتی دولت های تروریستی حامیان آن‌ها مانند پاکستان و مدرسه‌های که در داخل و خارج کشور طالب شهادت طلب تولید میکند نیز میباشد.

تا زمانیکه بر تفکر و فرهنگ جهادگرایی موفقیت بدست نیاید پیروزی در جنگ افغانستان ممکن نخواهد بود.

دو --

لایه‌های ثروتمند و مقتدرجهادی ودولتی ٬و تنظیمی٬ شماری زیاد وکلای قوم گرای پارلمان که هریک با برخورداری از ثروتهای سر شار و افراد تفنگ دار با حمایت از برگذاری انتخابات که قادر به سبک و سنگین نمودن صندوقهای انتخاباتی و نتایج انند ٬تا بحا ل خواسته اند قدرت خود را زیر چتر لشکر خارجی ٬ در حالی تداوم بخشند که دیگران منسوبان قوای مسلح بجنگند و کشته شوند و این‌ها قدرت شان حفظ و تداوم حاصل نماید . از همین رو همه این گروها گویی بعنوان عاشق سینه چاک ٬دموکراسی ٬ و قانونمداری برای بر گذاری انتخابات تا حدی که رأی دهنده قربانی حملات ترورستی جهاد ی٬ داعش و طالب گردد ٬ بی‌قراری نشان میدهند.

مخالفان -

مردم و تحریم انتخابات:

یک:

مسله مشارکت مردم در انتخابات یک حق مردم است ٬ درعین حال عدم شرکت و تحریم نیز بخشی از همان حق است .

تجربه آغاز روند ثبت برای انتخابات در کابل و ولایات مسایل زیادی را برجسته کرد.

یکی آنکه ـ مردم علی الرغم آگاهی از روند ثبت انتخابات و بدون توجه به التماتوم طالبان و داعش ٬ به انگیزه‌ها و دلایل معینی بی رغبتی و نگرانی خود را برای شرکت نکردن و تحریم انتخابات تبارز دا دند.

کاهش علاقه مردم به انتخابات با دلایل زیادش انگیزه‌های خفته زیر پوست جامعه را برهنه کرد ٬ مردم با استعمال سلاح مدنی تحریم به ثبت نام روند انتخابات نه ٬ گفتند ٬ و واکنش خویش را به حکومت ناکام و قوای خارجی که تقش آن در وخامت اوضاع کمتر از حکومت مفسد نیست٬ صریحاً بیان کردند.

بسته شدن حوزه های ثبت نام ٬ بی میلی آگاهانه ی مردم در کابل ٬ بدخشان ٬ وردگ سرپل و غیره ولایات بازتاب عکس‌العمل توده های مردم بعنوان تداعی فرایند تحریم همگانی انتخابات که بر جبین آن جوانه ی جنبش دیگری بچشم می‌خورد ٬ نمونه‌های روشن این مسله است.

عمل مردم از یک‌سو منبعث از مایوسیت از نتایج انتخابات های پر چالش قبلی ٬ که گستردگی جعل و تقلب انتخاباتی بر علاوه ٬ کرسی ریاست جمهوری ٬که یکی از انگیزه‌های تشنج فعلی محسوب می‌شود ٬ یک پارلمان فاقد کیفیت شماری متهم به جنایات جنگی ٬مبتلا به قصور فهم و قوم محور را بر روی صحنه آورد و ازسوی دیگر هراس و ستوه مردم از اعمال جنایت پیشه گان طالب و داعش که رأی دهنده را با مجازات مرگ مواجه می نماید ٬ با این حال شماری زیاد نخواهند خواست با به خطر مواجه نمودن حیاتشان در روند رأی دهی و بالاخره به مشروعیت نظامی مساعدت رساند که قابل اصلاح نیست.

میزان مشارکت مردم در انتخابات مشروعیت نظام سیاسی را متبارز میکند.

عدم شرکت مردم در انتخابات مشروعیت زدایی از نظام است.

حمایت از نظامیکه اصلاح پذیری آن میسر نیست و بر گذاری انتخابات فصل جدیدی نا آرامی ها کشتار ها و تلفات گسترده ی انسانهای معصوم را بدنبال خواهد آورد ٬ تحریم نکردن آن در‌واقع پذیرش تداوم کشتار و خونریزی توده های مردم خواهد بود.

در شرایط که مردم صلح را مانند آب و هوا نیاز دارند بایستی قوای خارجی و حکومت بجای بر گذاری روندهای بی ثمر در تأمین صلح و نجات کشور از جهاد فزاینده فعلی با توجه به عقب جبهه فراخ آن مدرسه‌ها و حمایت های ای اس ای ٬ که نظامیان خارجی مقیم کشور بران وقوف کامل دارند با قاطعیت مساعی بخرچ دهند ٬ که نمی‌دهند.

حال حدود سیزده ملیون تن شهروندان کشور واجد شرایط رأی دهی سلاح نیرومند تحریم را در اختیار دارند ٬ می‌توانند برای مشروعیت زدایی از حکومت که بجای قطع جنگ و تلاش دررفاه جامعه ٬ در پی حفظ قدرت کرسی و ثروت‌های خود بوده‌اند انتخابات پارلمانی تحریم نمایند.

انتخابات توسط کسانی که منافع شان با حکومت گره خورده است تحریم نمی‌شود بلکه این شهروندان کشور اند که حیات شان را انتخابات در خطر قرار میدهد ٬ و قادر بحل معضله کشور ٬ ختم جنگ و تأمین صلح نیست ٬حق دارند انتخابات را تحریم نمایند.

·       روندی دموکراتیک خواهد بود که از خونریزی مبرا باشد ٬ انتخابات فعلی که با فرایند تحریم مردم مواجه است در صورت بر گذاری به بی ثباتی بیشتر اوضاع کمک خواهدکرد تا تأمین صلح و امنیت.

·       هزینه هنگفت بر گذاری چنین انتخابا ت هادر شرایط فعلی که جنگ وجهاد مردم را به‌به تباهی کشانده است باید به بهبود رفاه اجتماعی و کمک به مردم ٬ اشتغال زایی به مصرف برسد.

·       چنین انتخابات های نمادین پای غربی‌ها را که مقصر چنین وضعی اند و جامعه جهانی را که گویا افغانستان آرام و دموکراتیک شده است از تأدیه کمک‌ها باز خواهد داشت.

·       تحریم انتخابات ٬ ناکامی سیاست‌ها ی کشورهای غربی حاکم بر کشور را برجسته خواهد کرد و ناگزیری تغیر و راه بیرون رفت ٬ و حل سیاسی قضیه کشور را ارایه خواهد داد.

شرکت در انتخابات فعلی مسله نیروهای طرفدار دموکراسی و آزادی خواه و نیروهای چپ جانبدار عدالت و رفاه اجتماعی ٬ شخصیت‌ها و روشنفکران مستقل نیست ٬ در حالیکه توده های مردم انتخابات را در شرایط خطر افرین فعلی تحریم میکنند با این حال قرار گرفتن در رستاخیز مردم و هم سویی با شهر وندان ٬ در‌واقع مردم گرایی نیروهای های روشنکر وعدالت طلب را به نمایش میگذارد.

برای جلوگیری از کشتار بی گناهان و مشروعیت زدایی از حکومت و چتر خارجی اش که بجای حل قضیه کشور اهداف مبهمی را دنبال میکنند و انتخابات سالوس که طی سه دوره قبلی بجای بهبودی کشور را بیک کانون شعله‌ور جنگ و جهاد و تباهی سوق کرده است تحریم آن از یک اقدام الزامی مبرا نخواهد بود.

دو - طالبان و داعش که هم‌اکنون بر حدود پنجاه فیصد خاک کشور تأثیر مستقیم و بر هشتادفیصد تأثیر غیر مستقیم دارند مخالفان اصلی بر گذاری انتخابات اند . انها انتخابا ت را هم به لحاظ اعتقادی و هم به لحاظ مشروعیت زدایی بیشتر از نظام و هم ایجاد ممانعت جهت رسیدن حریفان جنگهای داخلی شان به کرسی های قدرت که در اعلامیه « جهاد خندق» معطوف به فصل گرما ممنوع اعلان کرده‌ و با حمله بر محلات رأی گیری شرکت کننده گان را بشدت مجازات خواهند کرد.

حمله داعش بر یک مرکز ثبت رأی در غرب کابل که حدود یک‌صد نفر هموطنان مستضعف را وحشیانه قربانی و حدود دوچند را زخمی کرد و تشدید حملات همه روزه ی طالبان بر شهر ها و ولایات ازجمله تاریخ ده ماه ثور ۹۷ در شش درک که قربانیهای بیشماری بشمول ده خبرنگار معصوم را در پی ارود شاهد این مدعاست.

شایان ذکر است که نفوذ طالبان و داعش بیش از آنکه به توان و مشروعیت انان مربوط باشد دقیقاً ناشی از عدم مشروعیت دولت های جهادباور تحت حمایت آمریکا و ناتو طی این ۱۷ سال بوده است. نقش بی‌کفایتی حکومت و خارجی ها مسلط در کشور در پی بی ثباتی اوضاع که قادر به تأمین امنیت و مصوءنیت مردم نیستند ٬ کمتر از تروریسم جهادی طالب وداعش قابل محاسبه نخواهد بود.

بدیل ؛ حکومت مقتدر٬ بیطرف و موقتی:

****************************

طرح – یک نظر ؛

--راه طی شده ی ۱۷ ساله در حضور آمریکا و ناتو و مبارزه ی بی ثمر ٬ علیه گروهای جهادی دهشت افگن بگونه ی غم انگیزی بی نتیجه مانده است ٬ نبود ستراتیژی منجسم مبارزه علیه جهادگرایی و ٬عدم شناخت دقیق جامعه افغانی و ماورای آن ٬ چهره ی آمریکا و ناتو را خدشه دار نموده و بحران وتشنج هیچگاهی به عمق امروزی نبوده است.

الگوها و هنجارهای که برای توجه نمودن و مشروعیت دادن جنگ در افغانستان بکار برده می‌شود مانند ٬ تروریسم نامیدن جهاد ٬ سرکوب ترورستان ٬بر قراری نظام دموکراتیک٬ انتخابات آزاد ٬ آزادی زنان ٬ بازسازی اقتصادی اجتماعی ٬ عدالت وقانونمداری ٬نظام سازی ٬ اشتغال زایی ٬ همه خام از آب در آمده به شکست مواجه گردیده است.

هم‌اکنون افغانستان بیک مجموعه مشکلات ویژه مانند ٬ گسترش تفکر جهاد گرایی ٬ توانمند گردیدن بیشتر طالبان و داعش ٬و پناهگاهای بیرون مرزی شان ٬ در خاک پاکستان ٬وضعف مزمن دولت مرکزی تبدل گردیده است.

دولت افغانستان بعنوان تجسم یک حکومت جهادی به حامی ناقضان حقوق بشر برای ادامه قدرت خود مبدل گردیده ٬ فساد گسترده ٬ مقام ومنزلت داشتن متهمان به جنایات جنگ‌های داخلی در کرسی های بلند دولتی ٬ پارلمان و شرکت آن‌ها در فساد ٬ غصب ثروتهای ملی٬ زمین و معادن ٬ قاچاق مواد مخدره ٬ مافیای قدرت و تفنگسالار ٬ سیستم‌های اقتصادی ورشکسته٬ فقر٬ مرض ٬بیکاری٬ تکثر گروها و باند های مسلح ٬انبارهای اسلحه وکشتزار های ماین ٬ و اقلیتی جهادی که بعد از کنفرانس بن به قدرت تکیه زده با رسدن به ثروتهای گزاف و نا مشروع و کرسی پرستی جامعه را گروگان گرفته اند این‌ها مسایل اند که تحقق هر نوع عدالتی را به چالش کشیده است.

تداوم چنین وضعی هیچگونه روزنه ی نجات افغانستان در آینده را در چشمرس قرار نداده و تأکید بر تداوم آن هنجارهای ناکام برداشتن گام دیگری در مسیر اشتباه خواهد بود.

جنگ و سرکوب طالبان و داعش بطور مر موزی بی نتیجه مانده و بمبارد مان های هوایی ناتو و امریکا تابحال حلال مشکلات نبوده وافزایش تلفات ملکی را سبب گردیده است . دولت مشروعیت خود را بنابر دلایل گونه گون از دست داده و طالبان با تحت تأثیر قرار دادن بیش از نصف کشور به تشکیل « دولت موازی » موفق گردیده و مردم برای حل منازعات شان نزد آن‌ها مراجعه میکنند.

طرح استراتیژی جدید آمریکا که انتظار میرفت گره قضیه کشور را می کشاید و صلح را ارمغان میدهد متأسفانه ٬ نه تنها چاره ساز واقع نگردید بلکه ٬ طالبان و داعش را که علیه آن می جنگیدند قوی‌تر٬هارتر و مهاجم تر از گذشته نموده و طالبان در برنامه عملیاتی تابستانی «جهاد خندق » بمقابله بر خاسته با تشدید جهاد ٬ مردم را از شرکت در روند انتخابات ممنوع کرده‌اند.

همسایه ها ٬ پاکستان که در طول مدت علی الرغم دست داشتن درکشتن چند هزار سرباز امریکایی و ناتو ٬ در افغانستان بگونه ی شگفت انگیزی دها ملیارد دالر از آمریکا کمک‌بدست آورده ونه تنها از حمایت مستقیم طالبان دست نکشیده بلکه حال داعش را وارد معرکه نموده است . ایران که از لغو برجام توسط آمریکا آشفته است و فدراتیف روسیه نیز بنابر سیاست‌های تقابلی اش ٬ علیه آمریکا وناتو وارد صحنه گردیده با استفاده از ریزرف ها ی دست داشته در داخل نظام و گروهای مسلح به افزایش و تداوم چالش ها مبادرت ورزیده اند.

بسیاری از اگاهان به این باور اند که در چنین شرایطی هرگاه آمریکا و ناتو رویکردها و استرتیژی های خود را تغیر ندهند با اتکا به هنجار های ناکام ۱۷ ساله ٬ الگوی های « سازنده » اما ناکام و « تطبیق غلط که در‌واقع دشمن هر مفکوره عالی است » ٬ با حمایت از یک حکومت متقلب و یک محور جهادی بشدت متهم به جنایات جنگی و نادیده انگاشتن نیروهای دموکراتیک و مترقی٬ زنان و اقشار جوان ٬کماکان در افغانستان برنده نخواهد شد.

برای بیرون رفت کشور از بحران لغزنده ی که در حال فر و رفتن انست وقتی آن فرا رسیده است که با پر هیز از ادامه روند های ناکام و راه کوبیده شده ۱۷ ساله ٬ بدیل واقعی و ملموس ارایه داده داده شود ٬ وازانجاییکه گسترش جهاد « تروریسم » با در مخاطره افگندن افغانستان بیک چالش بالقوه ی جهانی مبدل گردیده است ٬ حل چالشهای ان به یک راهبرد خردمندانه و طرح های جدی بین المللی ٬ مثل افزایش توجه جامعه جهانی و سازمان ملل متحد و شورای امنیت که افغانستان را مستقیماً تحت قیمومیت خود قرار دهد نیاز خواهد داشت.

یکی از چنین الگوی ها تمورشرقی است ٬ که در سال ۲۰۰۶ بعنوان یک دولت ناکام که بیشترین کمک‌های جهانی را دریافت کرده بود و سازمان ملل اداره انرا بدست داشت از شورش ها و آشوب ها رهایی یافت ٬ دلیلی وجود ندارد که از تجارب آن در حل قضیه کشور ما استفاده صورت گیرد.

سازمان ملل متحد با تجارب گسترده ی که از اوضاع افغانستان بدست دارد قادر خواهد بود ٬ برای تأمین صلح و نجات کشور ٬ منطقه و جهان از غایله جهاد ٬و تروریسم ٬ نقش افریند ٬ مسایل مربوط به ایجادحکومت «موقت بی‌طرف غیر تنظیمی » متشکل از کار شناسان ارشدو خبره گان کشور با تأیید و مواظبت شورای امنیت ملل متحد بعنوان بدیل حکومت فعلی مورد حمایت قرار گیرد ٬ و در چهار چوب وظایف مطروحه آن فعالیت نماید.

. پیرامون ٬وضع حالت اضطرار ٬ تعلیق قانون اساسی ٬ ایجاد میکانیزم های مؤثریکه به تأمین صلح یاری رساند و به تقویت قوتهای مسلح ٬ جامعه مدنی ٬ ازادیهای زنان کشور مساعدت رساند ٬خلع سلاح عمومی را بسر انجام رساند ٬ تغیرات در قانون اساسی ٬ قانون انتخابات دعوت لویه جرگه ٬ تأمین عدالت و رفاه اجتماعی ٬را رجحان دهد و مسایل مربوط به حضور قوای خارجی که انگیزه استمرار جهاد فعلی پنداشته می شوند ٬ بجای آن جابجایی نیروهای حافظ صلح ملل متحد مورد توجه قرار داده شود . اگر در همان نخستین فردای سقوط رژیم طالبان بجای حضور نا مجوز ارتش آمریکا که تا بحال اشغال کشور را تداعی میکند ٬ قوای صلح ملل متحد جابجا میگردید ٬ شاید کشور ما به آشوب فعلی جهاد و مداخله اشکار همسایه ها و اجنبی ها مواجه نمی بود.

ختم-- ۱۹ ماه ثور ۹۷- « نهم ماه می ۲۰۱۸

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت