احمد سعیدی

 

مشاور شورای امنیت پاکستان رفت نخست وزیرش می آید

روز شنبه 26 حوت 1396 جنرال ناصرخان جنجوعه، مشاور امنیت ملی نخست وزیر پاکستان، به دعوت محمد حنیف اتمر مشاور شورای امنیت افغانستان به کابل آمده بود به آقای ناصر خان جنجوعه فرصتی داده شد تا در ارگ با آقای اشرف غنی رئیس جمهور  ملاقاتی نیز داشته باشند.

در این ملاقات محمد اشرف غنی، رئیس جمهور طی پیامی از شاهد خاقان عباسی، نخست وزیر پاکستان رسما دعوت بعمل آورده تا به کابل سفر کند تا گفت‌وگوها میان دولت‌های افغانستان و پاکستان یکبار دیگر از سر گرفته شود . دعوت از نخست وزیر پاکستان زمانی صورت میگیرد که روابط افغانستان و پاکستان از چندی بدینسو خیلی پر تنش بوده گفته می شود که رئیس جمهور غنی از پاکستان میخواهد تا طالبان را مجبور به گفت‌وگو با دولت افغانستان سازند یا  حکومت پاکستان باید دست از کمک های که برای گروه حقانی و طالبان مینماید دست بردار شود  دولت افغانستان طوریکه از  حکومت پاکستان راضی نیست از شرارت پیشگی گروه حقانی و طالبان نیز شکایت دارد در مقابل، پاکستان از نزدیکی حکومت افغانستان با هند نیز زیاد شاکی است. از چندین سال بدینسو هر دو طرف همدیگر را متهم به حمایت از گروهای افراطی نظامی در کشورهای یکدیگر می‌کنند. سفر ناصر خان جنجوعه به کابل و دعوت آقای غنی از نخست وزیر پاکستان زمانی صورت میگیرد که فشار امریکا

بر دولت پاکستان افزایش یافته است. دولت آمریکا در حمایت از ادعاهای افغانستان از پاکستان خواسته است تا دست از حمایت از گروه‌های افراطی در افغانستان و منطقه بردارد. و صادقانه همکاری کند به باور من آقای غنی تلاش دارد تا دیوار های بی اعتمادی بین دو کشور را از بین برده و همکاری ها از سر گرفته شود سفر نخست وزیر پاکستان به کابل حالا سوال اساسی اینجاست که پس از یک دوره‌ی طولانی مشاجرات سیاسی و افزایش اختلاف‌ها میان دو کشور، چه چیزی را آشکار خواهد کرد. سفری را که آقای غنی در اوایل حکومت داری خود به پاکستان داشت پر از امیدواری بود اما امید ها برعکس نتیجه داد گرچه بی اعتمادی بین پاکستان و افغانستان در گذشته نیز وجود داشته چنانچه رابطه‌ی دو کشور همواره با اختلاف‌ها همراه بوده است. افغانستان تا مرز شکایت از پاکستان در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز پیش رفت. اما شورای امنیت ملل متحد فیصله ای موثری را علیه پاکستان تصویب و صادر نکرد.

نه تنها حکومت افغانستان اکثریت مطلق مردم افغانستان از عملکرد های پاکستان علیه سرزمین خود ناراض اند اما دعوت آقای اشرف غنی را من یک مجبوریت بیش نمیدانم چون حکومت وحدت ملی در حال حاضر آخرین توان‌اش را برای شروع گفت‌وگو با طالبان به کار بسته است. طرح صلح رییس‌جمهور غنی که در نشست دوم روند کابل علنی شد، هم برای طالبان و هم برای دولت پیامدهای اجتناب‌ناپذیر و روشنی دارد. این طرح تمام آنچه را که دولت می‌تواند به طالبان بدهد، در حالی که رضایت عمومی را نیز بیش و کم با خود داشته باشد را دارد. از یک‌سو چنانچه طالبان به آن پاسخ ندهند، دلیلی برای تداوم روند صلح و امکان مصالحه یا حتا برخورد سهل‌گیرانه با این گروه از میان می‌رود. حکومت در آن صورت مجبور است با صرف‌نظر از مواجهه‌ی آشتی‌جویانه با این گروه، موضع مخالفان صلح با طالبان را حمایت کند. در چنین وضعیتی، سفر نخست وزیر پاکستان پاکستان به افغانستان می‌تواند از دو جهت قابل فهم باشد.

اول - پاکستان علی‌رغم تکذیب هرگونه رابطه‌ی ارگانیک با طالبان، همواره این گروه را واداشته که متناسب با خطوط سیاسی حکومت پاکستان حرف بزنند. نامه‌ی طالبان به امریکا بخاطر مذاکره که به مشوره پاکستان نوشته شده بود با آن هم امریکا از طرف امریکا تا کنون جواب مثبتی نیافته پاکستان میداند که با  حضور قوت های خارجی در افغانستان سقوط حکومت وحدت ملی و پیروزی طالبان امکان ندارد در چنین وضعیتی از یک طرف فشار امریکا بر پاکستان از سوی دیگر نا امیدی اسلام آباد بخاطر پیروزی طالبان در میدان جنگ احتمالاً پاکستان آرزو داشته باشد تا با کاهش اختلاف‌هایش با کابل بطور نسبی تلاش کند  تا از یک طرف  دوباره اعتماد از دست‌رفته‌اش در کاخ سفید امریکا را دوباره بدست آورد. و از سوی دیگر بعد از سفر مشاور شورای امنیت افغانستان آقای اتمر به سعودی در حالیکه همه از روابط نزدیک سعودی با پاکستان اگاهی داریم تردیدی وجود ندارد که در راه تفاهم بین کابل و اسلام آباد سعودی  نقش مهمی در تشویق مقامات افغان برای همکاری با پاکستان را توصیه نکرده باشد.

نه تنها من هر انسان که علاقمند صلح و ختم جنگ در افغانستان باشد علاقه دارد افغانستان و همه کشور ها روابط حسنه ای داشته تا از این طریق درد و رنج مردم ما خاتمه یابد از سوی دیگر ما میدانیم مناسبات افغانستان و پاکستان خوب نیست تیره و تار است اما گاه و بیگاهی ارگ ریاست جمهوری در مذاکرات و سیاست ها در مقابل پاکستان جملات و کلمات را به خور مطبوعات میدهد که خنده آور است . زمانیکه با ادبیات ارگ بعد از ملاقات با مقامات پاکستانی نگاه میکنیم و به الفاظ و عبارت‌هایی چون «به حضور پذیرفتن»، «مذاکرات همه‌جانبه» و «مذاکرات دولت با دولت» نیز مزیّن است این همان بازیِ های مطبوعاتی است که ظاهراً خیلی چرب و نرم اما درونش میانتهی و دور از حقیقت در گذشته نیز حین ملاقات با مقامات پاکستانی از همچو جملات و کلمات کار گرفته شده است ملاقات و اطلاع رسانی های ما متاسفانه در عرصه های مختلف  که می‌باید مانند همۀ کشورها عرصۀ نمایشِ بزرگی و پخته‌گی و دوراندیشی باشد، محلِ نمایشِ خامی‌ها و ناشی‌گری‌هایِ بی‌شمار آن‌هم نسبت به کشوری یعنی پاکستان شده که زیر عنوان «عمق استراتژیک»، دهان برای بلعیدنِ افغانستان باز کرده است. در ظاهر چنین به نظر می رسد که رئیس جمهور و تیمش در اکثر کشور های دنیا که رهبران مدبر و آگاهی دارند .

می‌کوشند همۀ ضعف‌های احتمالیِ نظامی و اقتصادی امنیتی و سیاسی ‌شان را با دیپلماسی کارا و استراتژیِ ورزیده جبران کنند؛ ولی حکومت‌ افغانستان به‌دلیل نداشتنِ بینش استراتژیک، همۀ ضعف‌ها و کمبودهایش را ضربِ صد و یا بیشتر می‌سازد. به گذشته‌های دورتر کاری نداریم، با آغاز حکومت وحدت ملی، آقای غنی و مبلّغانِ ارگ‌نشین چنان پنج حلقۀ سیاست خارجی را به تفصیل و اطمینانِ کامل توصیف کردند که گمان شد این‌بار دغدغۀ اساسیِ سیاست خارجیِ ما یعنی پاکستان مورد شناسایی و پردازش قرار گرفته است. از آن‌زمان تا حال در حدود چهار سال گذشته و در این مدت، ما شاهدِ بارها قهر و آشتی، بند و بست، فراز و فرود و دوستی و خصومت با پاکستان بوده‌ایم.

پاکستان در قلبِ حلقۀ اول (همسایه‌ها) قرار داشت و چنین توقع می‌رفت که حکومتِ جدید می‌خواهد گردشِ باطلِ قهر و آشتی و سیاستِ خارجیِ احساسی و سلیقه‌یی نسبت به این همسایه را پایان دهد و یک رویکرد استراتژیک و طولانی‌مدت را در این‌باره پی بریزد. اما جناب رئیس جمهور هم به رفتارهای تکراری و شتاب‌زدۀ گذشته متوسل شد: دوستِ پاکستان شد و به آن عشق ورزید و بر اثرِ یک اتفاق، متارکه کرد و خود را در آغوشِ رقبای پاکستان به اهتزاز درآورد و این دور را همچنان ادامه داد.

اکنون که آقای غنی از نخست‌وزیر پاکستان دعوتِ رسمی به‌عمل می‌آورد، از پروسۀ صلح با طالبان به مشوره و همکاری پاکستان سخن می‌گوید و نوید مذاکرۀ همه‌جانبه با این کشور را می‌دهد؛ چند مرحله وصل و جدایی سپری شده و پس از هر بار جدایی گمان کرده که پاکستان را زیر فشار قرار داده و پس از هر بار وصل نیز خیال نموده تحولی «همه‌جانبه» در روابط دو کشور به میان می‌آورد.

اما دستگاه سیاست خارجیِ پاکستان بر همۀ این قهر و آشتی‌ها اشراف یافته و چنان به آن نفوذ کرده که می‌تواند در یک گردونۀ زیان‌بار برای ما و یک چرخۀ سودآور برای خویش، آن را تکرار و بازآفرینی کند. «مذاکرۀ همه‌جانبه» و امیدهای واهی وابسته به آن، بخشی از نیرویِ محرکۀ این گردشِ زیان‌بار است؛ گردشی که پس از رسیدن به یک فراز مصنوعی، افغانستان احساسِ رضایت و پیروزی می‌کند و پس از رسیدن به یک فرود، دستِ نه‌چندان نامرئی پاکستان دوباره آن را به بالا فرا می‌خواند. امیدوارم جناب رئیس جمهور بدانند

 کشوری مثل افغانستان که علاوه بر داشتن منفذهای فراخ، کشوری محاط به خشکه است، بیش از دیگران از چالشهای مرزی و منطقوی آسیب می بیند. حلقات برتری جوی اطراف رهبری دولت افغانستان، با تشدید مخاصمت باهمسایگان شرقی و غربی آن هم بخاطر پشتیبانی مقامات امریکایی کاری عاقلانه ای نیست  چنانچه بعضی از مسئولین بلند پایه ما در افغانستان خواب بستن پل هوایی میان افغانستان و امریکا را می بینند. در حالیکه عقل سلیم حکم می کند که اساسی ترین، ارزانترین و سهل ترین راه رشد افغانستان، صلح و سازش با تمام همسایگان - مخصوصاًهمسایه های شرقی و غربی - آن است در غیر آن امریکا مجبور خواهد بود برای چندین دهه حضورش را در افغانستان ادامه دهد .


 

  


بالا
 
بازگشت