غلام سخی ارزگانی

 

جملات مختصر و گزیدهی کلام دانشمندان در دفاع از حریم انسانیت

بخش سوم:

سه شنبه خونین در افغانستان:

طبق معمول راه رفت و آمد روزمره من هم مانند خیلی ها از طریق سرک عمومی دارالامان می باشد. باید نوشت که طی چندین سال آخر بارها شاهد عملیات انتحاری بی شماری از سوی تروریستان معلومالحال در مرکز شورای ملی، امنیت پنج سابق (حال دفاتر ملاقات اعضای شورای ملی)، دانشگاه امریکایی، نیروهای امنیت ملی کشور، ناتو، ارتش امریکایی، مقامات دولتی وغیره بودیم. عبور و مرور نه تنها از جاده دارالامان کابل برای همه خیلی ها خطرناک است؛ بلکه به صورت کل در سراسر افغانستان و از آن هم خاص تر در تمام نقاط کابل نهایت فاجعه آفرین می باشد.

 شهریان کابل وقتی که روزانه از منازل خویش به هر مقصد بیرون می شوند، امید برگشت خانه آمدن را چندان ندارند؛ زیرا در اثر عملیات انتحاری و انفجار بارها عملاً ثابت گردیده که جنازه ها یا درعقب دروازهای این کسان رسیده و یا اقارب شان، شهداء، زخمی ها و پارچه های جنازه های خانواده های خود را از شفاخانه ها دریافت کرده اند. پس بیرون شدن از خانه به مقصد کار وغیره مثل آن است که سر را در کف دست گرفته و به امید قطعی رسیدن به وظیفه و یا برگشت به منزل نمی باشیم. و این امر بنا بر جبر روزگار کاملاً در سراسر کشور به ویژه در کابل خونبار عادی است. خدایا این چه روزگاریست که انسان های این سرزمین بلاکشیده در هیچ نقطه از کشور خویش یک لحظه هم امید زنده ماندن را ندارند و گلمغم از خانه های مردم مظلوم جمع نمی شود که نمی شود.

 زمان که من به روز سه شنبه21 جدی 1395 خورشیدی از کار به طرف منزل در شهر امید سبز دارالامان نزدیک سه راهی علاوالدین رسیدم، در پیش روی ما به فاصله یک کیلو متری انفجار صورت گرفت که نوای غم انگیز و گریه از هر سو منطقه را فراگرفت. ازدحام زیاد شد و راه ها توسط پولیسها مسدود گردیدند. چند لحظه نگذشته بود که انفجار دومی با شدت هرچه بزرگ تر از سوی تروریستان در بین انبوهی از مردم عامه، مامورین شورای ملی، امنیت ملی وعابرین صورت گرفتند که باعث شهادت صدها تن و زخمی شدند. عده یی ناله کنان از منطقه در حال فرار بودند، برخی اشک ریزان مصروف انتقال زخمیان به شفاخانه ها شدند، تعداد هم به جمع کردن اجساد از روی جاده ها مصروف شدند، کسانی دیگری به پاک سازی خون ها شهداء و مجروحین از روی سرک ها گردیدند و افراد دیگری هم به جمع کردن گوشت های بدن پارچه پارجه جنازه ها از جاده ها شدند.

طالبان مانند گذشته ها مسوولیت این عملیات انتحاری را نیز به عهده گرفتند. نیروهای امنیتی تعداد شهداء را 50 تن و زخمی ها را به تعداد 70 تن به رسانه معرفی کردند، ولی طبق معمول از افشاء دقیق احصایئه مقتولین و زخمیان بازهم خوددارای کردند.

دولتمداران مثل گذشته ها کمیسیون نام نهاد را توظیف کردند تا موضوع را بررسی کرده و به رییس جمهور غنی و رییس اجرایئه عبدالله گزارش دهد.

در همین روز، عملیات تروریستی در هلمند و قندهار نیز به وقوع پیوست که باعث کشته شدن کثیری از اعضای دولتی، خارجی و مردم شدند، اما بازهم از افشاء رقم واقعی مقتولین و زخمیان خبری نشد. آقای غنی هیئت و کمیسیون حقیقت یاب را موظف و به هردو ولایت فرستاد تا برایش گزارش بدهند.

اگر این معلول ها در جای خودش مورد ارزیابی همه جانبه قرار گیرد که یکی از واقعیت ها را انعکاس خواهد داد، ولی عاملین اصلی این همه جنایات ضد بشری که به خصوص از سال 2001 م. تا کنون در درون افغانستان نهفته است. نخستین عامل آن کسانی هستند که در بیش از 15 سال آخر در انحصار حاکمیت جبارانه دولتی، موسسات خصوصی وغیره قرار دارند. به عبارت روشن تر حلقات مختلف از قدرتمندان در حاکمیت دولت، قاچاقبران، جنگ سالاران، مالکان مواد مخدر، غاصبین زمین، مفسدین اداری، مافیای اقتصادی، ناقضین حقوق بشر... و دست نشاندگان استخبارات خارجی می باشند که افغانستان را در محور بازی های حامیان اجنبی خویش در وضعیت تباه کننده ای قرار داده اند.

اگر در کوچه ها و بازارها از هر فرد علت چنین خشونت ها، ترورها، انتحارها... و کشتار مردم بی گناه کشور پرسیده شود، بی درنگ می گویند که جاسوسان خارجی از درون دولت در این جنایات دست دارند.

باید نوشت همان کسانی که دستان شان به خون مردم مظلوم آلوده اند، همه آنان بیش از 15 سال در حاکمیت انحصاری کشور قرار دارند که در زیر نام دموکراسی و حقوق بشر به صورت مستقیم و غیرمستقیم مرتکب خیانت ملی و جنایت زیاد شده اند.

اما جان مسأله این است که همه مردم و به خصوص روشنفکران، دیگراندیشان، میهن دوستان، منتقدین... و اربابان خرد با تمام معنا از این خائنین ملی، جاسوسان بیگانه و قاتلین مردم شناخت کامل دارند، ولی بنا برعدم امنیت جانی خویش کلاً از افشای نام های این دشمنان مردم  و کشور به صورت عموم امتناع می روزند. 

هموطنان ما در داخل و خارج کشور خوب می دانند که افغانستان مرکز جنگ سرد و رقابت های استخباراتی کشورهای همسایه، منطقه و جهان قرار دارد و اقلاً تا نیم قرن دیگری خشونت، انتحار، جنگ، آوارگی و کشتارهای دسته جمعی مردم ما ادامه خواهند داشت. 

درون دولت جمهوری اسلامی افغانستان و اجتماع از عاملین کشورهای خارجی پر می باشند که همه خوب آنان را می شناسند، ولی از آنجایی که جاسوسان داخلی از پشتوانه های حلقات مقتدر کشورهای مختلف خارجی برخوردار می باشند، از تداوم جنایت خویش هیچ گونه هراسی ندارند.

تا جایی که شواهد می رساند، پایان جنگ و کشتار حتا در آینده های دور هم متصور نیست؛ زیرا رقابت کشورهای خارجی در افغانستان و منطقه نهایت پیچیده و مبهم می باشد. پس افغانستان در مرکز قربانی رقابت های منافع اقتصادی کشورهای همسایه، منطقه و جهان قرار دارد که مثل آفتاب روشن است. مردم خواهان ختم کامل کلیه بحران ها و جنگ در افغانستان اند و می خواهند به طور صلح آمیز، عادلانه و انسانی در جوار هم زندگی کنند.

26 جدی 1395 خورشیدی برابر با 15 جنوری 2017م.کابل

 

مبارزه خردمندانه علیه حسد:

حسد یکی از صفات و عناصر نفس اماره یا دشمن درونی انسان می باشد که  وی را از درون می پوساند و بالاخره نابودش می کند. آیا «حسد و یا بخل» هم ناشی از عدم آگاهی علمی، تاریخی، دینی، اجتماعی، سیاسی، روانی، اخلاقی، فرهنگی و همچنان از افزون طلبی وغیره نمی باشد؟

  حضرت علی (ع) در باره حسودان می فرماید:

 « َجِبتُ لِغَفله الحُسّادِ من سلامهِ الاجساد» یعنی: «در شگفتم از حسودان نسبت به سلامتی تن شان.»

آیا حسودان قبل از همه دشمن خود نبوده و از اجتماع تجرید نمی باشند؟

وقتی که حسد در وجود انسان رخنه کرد، مانند شیطان با نیکی و سعادت می جنگد و سبب بدبختی دیگران نیز می شود. به سخن دیگری جهل از طریق حسد در برابر عقل و دانش قرار می گیرد و از این هم  واضح تر، شیطان و حسد همان نادانی و جهل است که عقل را زایل می کند و انسان منجمله دست به خشونت، کینه، انتقام، تجاوز، ستم، جنگ، قتل... و هر جنایت دیگر می برد.

 مولانا بلخی در مورد حسد می گوید:

کاو ز آدم  ننـگ  دارد  از حسد            

با سعادت  جنگ  دارد از حسد

عنصری:

اگر از درد بترسی مکن حسد که حکیم  

 مثل زند که حسد درد بی درمـان است

بازهم مولانای بزرگ:

ور حسد گیرد تو را در ره گـلو            

در حـسد ابلیـس  را باشــد غُـلُو

اگر ما از جمله از اضرار نفس شیطانی که «حسد» یکی از آن ها است، درک هوشمندانه و خردمندانه حاصل کنیم با یقین کامل که «اراده» مبارزه آگاهانه را علیه همه پلیدی های نفس شیطانی و سایر اعمال غیرانسانی به کار خواهیم گرفت و بالاخره فکرعقب نگهداشته، باور بدوی و نفس شیطانی خویش را از همه صفات منفی پاکیزه و آزاد خواهیم کرد. امید است که دست اندرکاران امور کشور ما با  تزکیه نفس و کاربرد عقلانیت خویش هرچه عاجل تر در حل بنیادی همه بحران های کشور و به خصوص در تطبیق قوانین، تأمین امنیت و رفع نیازمندی های اساسی مردم افغانستان بپردازند تا مردم از این سرطان خبیثه تدریجا نجات یابند و از دولت حمایت کنند.

 قناعت هدفمند در برابر حرص:

آیا قناعت بصیرانه، هدفمندانه و خردمندانه باعث تکامل محتوای انسان و انسانیت در معراج آرمان های بشردوستی و معنوی نخواهد گردید؟ آیا کاربرد آگاهانه قناعت در تمام مناسبات اجتماعی عامل خشکانیده ریشه های حرص نخواهد شد؟

حدیث حضرت رسول اکرم (ص):

«سیری به قناعت است نه به مال.»

حضرت امام حسین (ع) چنین گفته است:

«شكر نعمت های گذشته موجب می شود كه خدای متعال نعمت های تازه ای به انسان لطف كند.»

از این منبع در باره مؤمن و منافق چنین نقل گردیده است:

«مومن به فکر و عبرت مشغول بُود و منافق به حرص و اَمَل.»

امام محمد غزالی گوید:

«اگر طاعت شهوت داری، در تو صفت پلیدی، بی شرمی، حریصی، چاپلوسی، خسیسی، شماتت و حسد پدید آید و اگر مقهور گردانی، در تو صفت قناعت، خویشتنداری، شرم، پارسایی و بی طمعی پدید آید... »

اگر جلو نفس اماره گرفته شود، انسان خوشبخت می گردد. و اگر جلو نفس اماره گرفته نشود، انسان بدبخت می گردد.

مولانا از ضرر حرص داد می زند:

حرص نابیناست بیند مو بمـو

دامـن مـرد برهنه چون درنـد

بیدل گوید:

حرص قانع نیست بیدل ورنه از باب معاش

آنچه ما در کار داریم اکثری در کـار نیست

نظیری نیشاپوری:

دســت طمــع خویــش کســان میکنـی دراز

پل بسته ای که بگـذردی از آبـروی خویـش

حرص یکی از منابع جهل، شهوت، خشونت، غارت، تجاوز، جنگ، افزون خواهی و نظایر این ها است. دقیقاً منجمله، حرص از شهوت نیز ناشی گردیده که از عوامل درونی انسان هوس باز، بیخرد و نفس پرست می باشد. شخص حریص، فرعون صفت است و کشنده عدالت، بصیرت، صلح، منطق، و معنویت می باشد. انسان حریص، کشنده قناعت، عقل و دانش است. حرص، عزت نفس پاکیزه انسانی را لگدمال می کند و همچنان تقلب و غارتگری را بیشتر در وجود انسان تقویت می کند.

سعدی قناعت را در برابر حرص عرضه می دارد:

قناعـت توانـگر کـند مـرد را      

خبر کن حریص جهانگرد را

بازهم سعدی:

گفـت چشـم تنـگ دنیـادار را    

یا قناعت پر کند یا خاک گور

آیا یکی از عوامل بحران های کنونی کشور ما حرص و آزمندی هیأت حاکمه، قدرتمندان قومی، حزبی، سیاسی، اقتصادی، نوکران اجنبی... ناقضین حقوق بشر نمی باشند؟ آیا اعضای هردو تیم آقای داکترغنی و داکترعبدالله حریصانه و غیرقانونی تمام کرسی سیاسی و امکانات دولتی را در انحصار مطلق خودها قرار نداده اند؟

پس نهادینه سازی قناعت هدفمند بر بنیاد علم، خرد و منطق در متن هر جامعه یکی از گزینه های تأثیر گذار بر نابودی حرص و ایجاد مهر، عشق، صلح، آشتی، دیگرپذیری و بشردوستی در میان انسان ها خواهد بود که قبل از همه مردم ما و خاصتاً قدرتمندان، زمامداران، ثروتمندان و طبقات حاکمه افغانستان به آن شدیداً نیازمند اند تا در خدمت عادلانه و قانونی مردم قرار گیرند.

در حاشیه جمعه خونین در مسجد امام زمان:

امروز در مسجد امام زمان قلعه نجارها واقع خیرخانه کابل به تعداد 28 تن نمازگذار هزاره و سایر شیعیان را که دیروز از سوی تروریستان داعشی به شهادت رسیده بودند، با اشتراک وارثان و سایرین مراسم کفن و دفن آنان با ناله های غم انگیزصورت گرفتند و خاک سپاری آن ها به همین روز شنبه انجام شد.

 همه نیک می دانند که حامیان تروریستان از درون دولت و بیرون آن در کلیه جنایات ضد بشری که در سراسر افغانستان صورت گرفته و می گیرند، نقش عمده دارند. اما کسانی که حرف اول و آخر را در امور کشور به انحصار خویش قرار داده اند، می خواهند که جنگ شیعه و سنی شعله ور گردد. ولی هرقدر هزاره کشی و کشتن سایر شیعیان که از سوی تروریستان گوناگون در تمام نقاط کشور تا حال صورت گرفته اند، جای بس افتخار است که مردمان ما فریب دشمنان را نخورده و از جمله همبستگی مذهبی و دینی خویش را با وجه احس حفظ کرده اند. من باورمندم که دشمنان هرگز قادر نخواهند شد که جنگ مذهبی و قومی را در بین اقوام نجیب افغانستان راه اندازی کنند. حال مردمان ما نسبت به هر وقت دیگر آگاه شده و فریب دشمنان دین، وطن و مردم را نخواهند خورد . روز شنبه 26 اگست 2017م. کابل

نفرت از  جنگ:

مسعود حداد، تنفر خویش را از جنگ اعلام کرده و در عوض آن؛ خواهان صلح، تأمین امنیت و انسان دوستی در جوامع بشری و به خصوص در افغانستان جنگ زده می باشد:

بریـدم من ز انسان ها اگـر انسان همـین باشــد

برای قــتل همــنوعـش همیشـه در کمـین باشـد

«اقــتــــلو لاآمــنو» شـــد محــور اندیشــه اش

مرا کافـربخوان هرگاه چنـین اندیشـه دین باشد

شـاد بودن شـاد زیســتن رمــزو راز زندگیست

چه بایـد کـرد حیـاتی را که سرتاپا حزیـن باشـد

حـذر بایـد زآن کیشی که ترسانـد تـرا از مــرگ

به آئینی وفــادار بود ، بهشتـش در زمیـن باشـد

کنار افگـن هیولا را که قهـار است وهم جــبار

پرستش بایــد آنـرا که رئوف ونـازنــین باشـــد

بگفـت سـعدی بنـی آدم زهـم دیـگر مجــزا نیــست

پـس چـرا مـا خود کـشیم و سرشت ما چنین باشد؟

ره و رسـم تـو ای جاهـد بـسوی «نفرت آباد»است

نـرو حـداد به آن راهـی که بـا نـفرت عجـین باشـد

شوربختانه که نقض حقوق بشر و پامال کردن کرامت انسانی در سراسر جهان و خاصتاً در کشور فقیر و از همه بیشتر در افغانستان با فجیع ترین وجه ادامه دارد. 6  جنوری 2017 م. کابل

ادامه دارد

تاریخ ارسال به سایت: 13 /4/2018 م. هامبورگ

 

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

بخش دوم:

 

چند نمونه کلام خردمندانه ارسطو:

«برنده ترين سلاح يك زن تقوا و نجابت اوست. 

خردمند آنچه را که میداند نمیگوید و آنچه را که بگوید میداند. 

عشق، انسان را از دیدن عیوب منع می كند.

 تجربه ميوه اي است که آن را نمي چينند مگر پس از گنديدن. 

خوشبخت و عاقل کسی است که هنگام بیدار شدن با خود می اندیشد.

تمايلات خود را ميان دو ديوار محكم اراده و عقل حبس كنيد.  

از طرز دعوای زن و شوهر، به خوبی می توان فهمید كه میزان تربیت، فهم و فرهنگ آنها، تا چه اندازه است. 

هر که از چیزی بترسد از آن می گریزد، اما هر که از خدا بترسد به او پناه می برد. 

در زندگی وقتی کاری برای انجام یا چیزی برای عشق ورزیدن یا بارقه ای برای امیدوار بودن داشتید، آنگاه بدانید فرد شادی خواهید بود.

اولين مرحله انجام کار خير، تمايل به آن است. 

پیش از آن که کاری بکنی، باید کسی باشی. 

بيشترين تاثير افراد خوب زماني احساس ميشود كه از ميان ما رفته باشند.

هیچ روح برتری نیست که آمیزه ای از دیوانگی و جنون را در خود نداشته باشد. 

هیچ چیز مانند بخشش و احسان انسان را سیر نمی کند. 

کارهای تکراری ما نشان دهنده شخصیت ماست.

دو چیز اندوه را از بین می برد یکی دیدار دوستان، دیگر سخن دانایان و عالمان. 

آموزش احمق، عمر هدر بردن است. 

بزرگی در احترام داشتن نیست در شایستگی داشتن احترام است.  

کسی که به امید شانس نشسته باشد، سالهاست مُرده است. 

باید از بدی کردن بیشتر بترسیم تا بدی دیدن. 

امروزسعی می کنم بهتر ازدیروز باشم. 

شادمانی عبارت است از پروراندن عالیترین صفات و خصایص  انسانی. 

هميشه معياري بالا تر از انچه که ديگران از شما انتظار دارند، برگزينيد.»

این داشته های مختصر حکیمانه ارسطو می رساند که دست به خودسازی برده تا با داشتن اندیشه های بشردوستانه مدنی، علمی و عقلانی در خدمت آدم و آمدیت قرار گیریم.  

از این سخنان عالمانه و خردمندانه ارسطو هزاران سال گذشته و ارزش آن در میان انسان ها تا هنوز از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. اگر ما انسان از اندرزهای مدنی و باورهای این چنین علما و دانشمندان جهان استفاده عملی ببریم، با یقین کامل که نارسایی ها، خشونت، فقر، جهل، جنگ ها و کشتارهای مردمان جهان کاهش یافته و بالاخره در مسیر مبارزات عاقلانه و مدنی ریشه کن خواهند شد.

 

رعایت کرامت انسانی:

در میان مخلوقات خداوندی، صورت انسان زیباترین و ارزشمند ترین نعمت است که خداوند کرامت انسانی را به صورت خاص گرامی داشته است. انسان سرتاج همه مخلوقات در روی زمین است. همچنان خداوند زمین و آسمان را برای انسان مسخر ساخته تا انسان ها عدالت را در روی زمین برای آدمیان پیاده کنند. از این روست که خداوند انسان را به نام «اشرف المخلوقات» نیز معرفی فرموده و همچنان حق تعیین سرنوشت انسان را به دست خودش نیز واگذار گردیده است.

در قرآن کریم در مورد رعایت کرامت انسانی چنین می خوانیم:

«ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم.» (قرآن: الاسراء/70» ویا:«ولقد کرمنا بنی آدم.»، اسراء/70» ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم.» ( 1)

رعایت کرامت انسانی به مفهوم ایجاد محبت، امنیت، صلح، فقرزدایی، خردورزی، آشتی و بشردوستی در مسیر تکامل معراج معنویت بوده که در این صورت نشانهی از خشونت، جنگ، دشمنی و انسانی کشی باقی نخواهند ماند. اگر در جهان و به ویژه در افغانستان «اصل کرامت انسانی» با ارزش های بشری، دینی، اعلامیه اسلامی حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد، میثاق های بین المللی و سایر نهادهای جامعه مدنی مورد رعایت قرار گیرد با اطمینان کامل گفته می توانیم که منجمله شرایط عملی صلح خردمندانه، آشتی هدفمند و عادلانه به میان خواهد آمد. و آنگاه جای برای خشونت، جنگ، اختطاف، انتحار، قاچاق، ترور، انسان کشی و هرگونه جنایات ضد بشری دیگری در هر گوشه ی دنیا تنگ و تنگ تر خواهد شد.

خداوند برای انسان، مقام، کرامت و نعمات فراوان را آرزانی فرموده که سایر مخلوقات از آنها محروم میباشند:

- «خدا کسی است که شما را جانشین روی زمین کرده است.» (فاطر/39)

- «ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم.» (الاجرأ/ 70 )

- « به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید.» (البقره/34)

- «من انسان را از گل می آفرینیم؛ هنگامی که آن را سرو سامان دادم و آراسته و پیراسته کردم، آنگاه از روح خود در او دمیدم.» (ص/ 71- 72)

- « سپس به آدم همه نام ها را آموخت.» (البقره/29)

- «خدا آن کسی است که همۀ موجودات و پدیده های روی زمین را برای شما آفرید.» (البقره/29)

- «خدا زمین را برای انسان ها آفریده است.» (الرحمن/ 10)

- «من انسان را جانشین (خلیفه) خود بر روی زمین قرار دهم.» (البقره/30)

- «خداوند مهربان، قرآن را یاد داد، انسان را بیافرید، به او بیان آموخت.» (الرحمن/1-4) - «انسان را در بهترین شکل و زیباترین سیما آفریده ایم.» (النبن/4)» ( 2) 

آیا گفته های بالا عمق احترام به کرامت انسان و انسانیت را تثبیت نمی کند؟

آیا همین طبقات حاکمه که در انحصار قدرت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جهان و خاصتاً در افغانستان قبیلوی و جنگ زده قرار دارند، در قدم نخست «کرامت انسانی»  را با جنایت ترین شیوه های سنتی و حتی عصری زیرپا نکرده اند؟ آیا همین قدرتمندان دولتی دست نشانده ی جان کری وزیرخارجه اسبق امریکا و غیردولتی که داد از اسلام، وطن، مردم و دموکراسی می زنند، خلاف دستورات دینی، قوانین ملی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های جهانی بانی هرگونه نقض حقوق بشر، فساداداری و هزاران جنایات دیگری را در حق مردم بی دفاع افغانستان مرتکب نشده  اند؟

پس دیده می شود که دین هم به عنوان مهم ترین ابزار در دست زورمندان دولتی وغیر دولتی قرار دارد و از دین به سود منافع شخصی، سلیقوی، طبقاتی و حامیان خارجی خویش استفاده می کنند. و این یک نقض کرامت انسانی علنی به سویه جهانی می باشد.

بتهوون،«خوبی» را که یکی از نشانه رعایت کرامت انسان و انسانیت است، نتیجه آن را برتری میداند:

«من جز خوبی نشان دیگری كه نمودار برتری باشد، نمی شناسم» ( 3)

آیا انجام دادن خوبی به یک دیگر هم یکی از نشان های احترام  به شأن انسان و انسانیت نیست؟

بنجامین فرانکلین مخترع و دانشمند امریکایی از طریق «لبخند» نه تنها به کرامت انسان و انسانیت ارج گذاشته؛ بلکه کاربرد لبخند هوشمندانه و خردمندانه نیز باعث گشایش روزنه های روابط نیک انسان ها در ایجاد ارزش های نوین برای بشریت نیز می گردد:

«با یك لبخند، همه ی درها به سوی انسان گشوده خواهد شد.» ( 4)

آیا از جمله لبخند یکی از نشانه های انسان مدنی نسبت به انسان و انسانیت نیست؟ آیا «لبخند» عقلانی به نوبه خود الهام آور مرگ خشونت، کینه، تبعیض، تقلب، استبداد، جهالت، جنگ و آدم کشی نیست؟

وقت که ذات الهی این چنین نعمات را برای انسان ها آرزانی فرموده است، پس چرا ما انسان ها از عقل خویش در جهت احترام به یک دیگر، مساعدت برای همنوعان، برابری، آموختن علم، تعیین سرنوشت به دست خویش و خدمت به بشریت استفاده نمی کنیم؟ چرا ما انسان ها تا کنون در جولانگاه خصم، تفرقه، کینه، انتقام، حسد، خشونت، تبعیض، جهل، تقلب، ستم، جنگ و انسان کشی غرق هستیم؟ آیا هم اکنون همه جاسوسان بیگانه در درون و بیرون دولت جمهوری اسلامی افغانستان، بزرگ ترین عاملین نقض کرامت انسانی و جنایات ضد بشری در افغانستان نمی باشند؟

تولستوی، نظر خویش را در مورد دوست داشتن همنوعان به سوی زندگی خوش آیند و انسان دوستانه چنین ارائه کرده است:

«بشر تا زمانی که زندگی را به عنوان چیزی مقدس باور نداشته باشد و به همنوعان خود به چشم برادر نگاه نکند، زندگی دیگران را تباه خواهد کرد» (5)

آیا از جمله همین قدرتمندان اجیر کشور ما به سرنوشت مردمان بی دفاع ما بازی نکرده و همچنان تعصب، تبعیض،  بحران، فساداداری، قوم پرستی و جنگ را در افغانستان به نفع سیاسی خود و حامیان بین المللی خویش ادامه نمی دهند؟ 

در مادۀ بیست و پنجم قانون اساسی کشور ما در قسمت کرامت انسان چنین آمده است:

«آزادی و کرامت انسانی از تعرض مصون است. دولت به احترام و حمایت از آزادی و کرامت مکلف میباشد.» (6)

آیا زمامداران ما در این مدت 17 سال آخر قانون اساسی را صادقانه در خدمت مردم و آبادی کشور به کار گرفته و کرامت انسانی را عملاً رعایت کردنده اند  و یا خلاف آن؟

متأسفانه که قوانین کشور قبل از همه از مقر ریاست جمهور نقض شده و به رده های پائینی دولت و جامعه ادامه دارد.

بتی جین ایدی، یکی از دانشمندان جهان ارزش «خدمت گذاری» به انسان ها را این گونه بیان می دارد:

«خدمت به دیگران، دارویی تسکین بخش و بسیار نافذ و مقتدر، برای شفای روح و کالبد جسمانی ما به شمار می رود» (7)

در قرآن کریم نیز آمده است که امت اسلام در خدمت به بشریت آفریده شده است.

آیا دولتمداران حامدکرزی، داکتر اشرف غنی احمدزی و داکتر عبدالله عبدالله با رعایت از ارزش های بشری، دینی و قوانین نافذه ی کشور عملاً وفادار بوده و مردم را از حمایت خویش برخوردار گردانیده اند؟ هرگز نه! آیا حاکمیت روابط بر ضوابط در کلیه ارگان های دولتی، مؤسسات خصوصی، اجتماعی وغیره در جریان این 17 سال آخر مسلط نبوده و نقض کننده کرامت انسانی، ارزش های دینی، حقوق بشری و قوانین افغانستان نبوده و حال نمی باشد؟

چرا استخبارات کشورهای خارجی و خاصتاً پاکستان، عربستان سعودی و دیگران احترام به حقوق، کرامت انسانی، تمامیت ارضی و استقلال مردم مظلوم افغانستان را نمی کنند و جوی های خون را توسط طالبان، شبکه حقانی، داعش و سایر تروریستان در کشور ما جاری کرده اند؟

اگر جوهر ارزش های بشری، دینی، نصایح دانشمندان جهان، مولانا، شیخ سعدی وغیره درست درک شده باشد، چگونه ممکن است که اکثریت قاطع انسان های روی زمین در این قرن 21 بازهم در اعماق فقرهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و با هر گونه هردم شهیدی بسر ببرند و هر روز هزاران انسان در کام مرگ و قتل برده می شوند؟

 

خلاصه:

انسان در خلقت خویش به انسانیت نیاز مبرم دارد تا در پرتو آن به قله های مدنیت و معنویت نایل گردد. در دین امتیازات فوق العاده به انسان داده شده و در ضمن نیز تأکید گردیده که انسان های مومن در خدمت بشریت خلق شده اند و باید در خدمت خردمندانه و آگاهانه انسان و انسانیت مصروف باشند. و این خود دلالت به گرامی داشت کرامت انسانی می دارد. شوربختانه که عمیق ترین نقض کرامت انسان و انسانیت در کشور اسلامی و خاصتاً در افغانستان قبیلوی و مصیبت رسیده صورت گرفته و می گیرند که ضد بشری می باشد.

پس احترام به شأن انسان و انسانیت یکی از خواست صلح آوران و صلح کنندگان صادق و خردمند در جهان و به ویژه در افغانستان جنگ زده می باشد که باید عملی گردد.

ادامه دارد

پنجم اپریل 2018 م. هامبورگ

.....................................................................................................................................

منابع:

( 1) – ص 33 کتاب «مکث مختصر در مورد انتخابات»/ مؤلف: غلام سخی ارزگانی/چاپ اول: 1392 خورشیدی برابر با 2014 میلادی/ محل چاپ: کابل- افغانستان.

( 2)  – ص 54 و 55 «ایمان و آزادی»/ مؤلف: دای فولادی/ نوبت چاپ: اول بهار 1382/نشربنیاد انکشاف مدنی.

( 3) – گوگل.

( 4) – گوگل. 

(5) – گوگل.

(6) – ص 7 «قانون اساسی افغانستان» 14 جدی 1382 هــ ش.

(7) – گوگل.

 

 

-----------

بخش اول

اشاره:

امروز جهان بشریت و به ویژه خلق های کشورهای فقیر، ممالک محصول استعمار و تحت سلطه ی  قدرت های بزرگ جهانی در یک بحران سرطانی خاص به سر می برند. در وضعیت موجود تمام ملت ها، توده ها و طبقات مظلوم در زیر استثمار اقتصادی، استبداد سیاسی، استحمار فکری و اسارت طبقات فرعون خصال در هر کشور و سراسر جهان قرار دارند که عمیق ترین نقض حقوق بشر و جنایات ضد بشری در مورد این انسان های بی دفاع و مظلوم صورت می گیرند.

آنچه که در قوانین اساسی کشورها، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق های بین المللی، اعلامیه حقوق بشر اسلامی و تعهدات حقوقی کشورهای ذیدخل به صورت عریان تأکید بر رعایت همه حقوق مدنی انسان و حریم انسانیت صورت گرفته اند، همه می دانند. اما در عمل کلاً چنین نیست؛ زیرا که طبقات حاکمه در هر کشور و دولت های قدرتمند جهان فرارتر از قوانین به نفع خویش استفاده غیرمشروع می کنند. در موارد هم این سرداران جبار گیتی از تطبیق قوانین به مردم وعده می دهند، ولی در عمل خلاف قوانین ملی و بین المللی عمل می کنند. یک مثال زنده آن افغانستان است که حامد کرزی، اشرف غنی و عبدالله در جریان کمپاین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به مردم کشور از تطبیق قانون اساسی، رعایت حقوق بشر، تأمین امنیت، فقرزدایی، مبارزه علیه تروریسم و تحقق دموکراسی وعده دادند، ولی خلاف آن عمل کردند. نمونه دیگری آن در همه انتخابات ریاست جمهوری کشور، حاکمیت حامد کرزی، اشرف غنی و عبدالله از سوی قدرت های غربی تحت سیادت ایالات متحده امریکا و حامیان منطقوی و جهانی شان بر مردم بی دفاع افغانستان تحمیل گردیدند. به خصوص بدترین انتخابات در دوره آخر کشور ما بود که امریکا، کشورهای اروپایی، سازمان ملل متحد و دیگر اجیران افغانی شان، داکتر محمد اشرف غنی احمدزی و داکتر عبدالله عبدالله خروتی هردو غلزایی تبار را بر اریکه قدرت دولت به نام حکومت وحدت ملی در افغانستان نصب کردند که تا کنون باعث افزایش فوق العاده ناامنی ها، فقر عامه، فسادگسترده، عملیات انتحاری و جنایت ضد بشری دیگری در کشور گردیده اند.

 کجا است رعایت کرامت انسان و انسانیت در افغانستان؟ کجا است مبلغین حقوق بشر که به داد مردم بی دفاع کشور ما برسد؟ چرا شورای امنیت سازمان ملل متحد سکوت مرگبار را در قبال جریان و تداوم جنایات ضد بشری در این تقریباً نیم قرن آخر در افغانستان خونین اختیار کرده است؟

تحمیل جنگ های استعماری از سوی کشورهای بزرگ جهانی در طی تقریباً نیم قرن در افغانستان و تقریباً در ده سال آخر بر عراق، سوریه، لیبیا و یمن یکی دیگری از اعمال فراقانونی استعمارگران و اشغالگران اند که باز هم عمق نقض حقوق بشر و گسترش جنایات ضد بشری را از جمله در سرزمین بی وارث و مثله شده ما به نمایش گذاشته اند.

مسأله کاملاً استثنایی این است که بیش از 47 کشورهای همسایه، منطقه و جهانی تحت رهبری غربی ها و خاصتاً امریکا در پوشش مبارزه علیه تروریسم، کشت تریاک، فساد، اعمارمجدد، رعایت حقوق بشر، فقرزدایی و تحقق دموکراسی و نظایر این ها بر افغانستان هجوم آوردند که از سال 2001 م. تا کنون یک بحران سرطانی ویژه یی را بر مردم ما تحمیل کردند که فراتر از خصوصیات استعمار کهن و نوین در سرزمین خونین و مثله شده ما می باشد. پس در این مدت تقریباً نیم قرن عملاً ثابت گردیده که بزرگ ترین تجاوز بر حریم مردمان ما، نقض حقوق بشر و جنایات ضد بشری از سوی دولت های خودفروخته افغانستان و حامیان منطقوی و بین المللی شان صورت گرفته و انسان کشی هنوزهم با شدت ادامه دارند.

هرچند از وقت که اتحادجماهیر شوروی افغانستان را اشغال کرد تا کنون من مقالات زیادی انتقادی و تحلیل های سیاسی را به دفاع از منافع ملی، حقوق بشری، حریم انسانیت نگاشته ام که در برخی از صفحات انترنتی، مجلات، روزنامه ها و هفته نامه ها در داخل و خارج کشور به نشر رسیده اند. ولی در این مدت تقریباً ده سال آخر که مرتباً در کابل بودم، انتقادات خویش را از سیاست ها و عملکردهای حکام اجیر کشور و حامیان خارجی شان نبشته که در برخی از برگه های انتترنتی، روزنامه ها و هفته نامه های داخل کشور نیز نشر شده اند. مضاف برآن، در میزهای مدور تلویزیونی داخل کشور اعمال غیرقانونی و ضد ملی دولتمداران و حامیان شان را نیز مورد نقد قرار داده ام. به عبارت دیگر داد و فریاد من به دفاع از منافع دموکراتیک ملی کشور و حریم انسان و انسانیت در افغانستان اشغال شده بوده و حال نیز با شدت تمام از حقوق انسانی، قانونی، مدنی و ملی تمامی همشهریان گرامی خویش در برابر جنایت کاران داخلی و حامیان خارجی شان دفاع می کنم.

 مضاف برآن در همین رابطه بوده که از سال گذشته (2017م.) تا حال در صفحه مجازی فیسبوک شمه یی از آیات، اشعار دلنشین و مطالب کوتاه حکمیانه دانشمندان جهان و ضمناً جملات مختصر خویش را با دفاع از حریم انسانیت، حاکمیت قانون، حقوق بشر و منافع دموکراتیک ملی همه مردمان و اقوام شریف افغانستان با دوستان گرانقدر و خوانندگان عزیز خود شریک ساخته ام.

این گزیده ای اشعار از سرایشگران شهیر، جملات مختصر دانشمندان جهان و مطالب کوتاه ناچیز خودم را که قبلاً در صفحه مجازی فیسبوک خویش برای خوانندگان گرامی و علاقه مندان عزیز تقدیم داشته بودم. انیک بنا بر خواهش مکرر برخی از خوانندگان گرانقدر، مجموع مطالب فیسبوگ خود را بخش وار به خوانش سروران گرانقدر و عزیزان علاقه مند خویش تقدیم می دارم. ناگفته نماند که از نمونه آیات، کلام صاحب نظران مختلف با رسالت امانت داری استفاده شده و قضاوت را به خوانندگان گرامی خویش می گذارم. در ضمن بیش از پیش از کاستی های خود در مطالب که ملاحظه می دارید، عاجزانه معذرت می خواهم و منتظر هدایات عالمانه و انتقادات خردمندانه شما سروران عزیز و دانشمندان گرانقدر خویش می باشم.

شاعر گوید:

چـــو غـــلام آفـتـابـم همــه ز آفتـاب گـویــم

نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم

آدمیت و جاهلیت 

حضرت سعدی:

اگر این درنده‌ خـویی ز طبیعتت بمیـرد

همـه عـمر زنده باشی بـه روان آدمیـت

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبـیند

بنگر که تـا چـه حد است مکان آدمـیت

بلی!

آدمیت خواهان انسان عاقل، ولی جاهلیت عاشق انسان جاهل.

آدمیت در بحر فراگیری دانش، ولی  جاهلیت در جهت نابودی دانش.

آدمیت در محور آزادی و آزادگی، ولی جاهلیت در رأس اسارت و بندگی.

آدمیت در سراغ دانش و عقلانیت، ولی جاهلیت عاشق نابودی معرفت و معنویت.

آدمیت در راستای تحقق عدالت، ولی جاهلیت در پی ویرانی عوامل عدالت.

آدمیت عاشق خدمت گذاری به بشریت، ولی جاهلیت عاشق ویرانی مدنیت.

آدمیت در جهت عشق نسبت به انسان و انسانیت، ولی جاهلیت در بستر دایمی  بدویت.

آدمیت در راستای تکامل محتوای خرد برای بشریت، ولی  جاهلیت در مبارزه علیه مدنیت.

آدمیت در  محور عقلانیت به سوی معنویت، ولی جاهلیت در عمق جزمگرایی و انحصار حاکمیت.

آدمیت در پرتو نبرد در برابر خشونت و انسانکشی، ولی جاهلیت در جهت گسترش خشونت و آدمکشی.

آدمیت در جهت رسیدن به وکالت خدا در روی زمین، ولی جاهلیت در تلاش سلطه گرایی بر کره زمین. 

قرآن کریم:

«ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم.» (الاجرأ/ 70 )

آیا کرامت انسانی در همه کشورها و خاصتاً در سرزمین های اسلامی و از آن هم خاص تر در افغانستان جنگ زده با فجیع ترین صورت زیرپا نگردیده است؟

مولانای بزرگ عشقش را نسبت به انسان و انسانیت چنین ابراز کرده است:

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

گز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوسـت

شیخ سعدی نسبت به احترام شأن و حرمت  انسان و انسانیت چنین سروده است :

بنـی آدم اعضــای یــک دیــگرند

کـه در آفرینـش ز یـک  گوهـرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دیـگـر عضوهــا را نمانـد قــرار

تـو کــز محـنت دیـگران بیـغمی

نشــاید کــه نامــت نهــند آدمـی

کودک:

خـود گنـاه کـاریـم و از دنیـا شکایـت میکنی
غافل از خود دیگری را هم قضاوت میکنیم
کودکی جان میدهد از درد و فقر و ما هـنوز
 
چشم میبندیم و هر شب خواب راحت میکنیم

عدل و فساد:

«دادگری پیشه سازید و در اقامه عدل و داد بکوشید.» (النسا/ 135)

«در زمین تبهکارانه فساد به راه میندازید.» (الاعراف/74) منبع:  ص 34 «دین، فرهنگ و سیاست» دای فولادی.

با تأسف فراوان که در کشورهای اسلامی بنا بر عوامل مختلف فساد نهایت عمیق است و عدالت هرگز وجود ندارد. به عبارت واضح تر، از دین استفاده های سلیقوی، شخصی و سیاسی به غرض تداوم استبداد های سنتی و عصری طبقات حاکمه در کشورهای اسلامی صورت می گیرند.

تحقق آزادی و حفظ کرامت انسانی در قانون:

قبل از همه به سراغ این  دانشمندان شهیر جهان می رویم که در مورد آزادی چه فرموده اند.

ژان ژاک روسو در مورد آزادی و اراده چنین نبشته است:

«بزرگترین تفاوت انسان و حیوان، فهم و اندیشه نیست، بلکه اراده و اختیار اوست.» (1)

در جای دیگر  ژان ژاک روسو در مورد خلقت آزاد انسان این گونه نبشته است:

«انسان از مادر، آزاده آفریده شد .» (2)

اگر انسان از حق و نعمت آزادی به صورت عملی برخوردار گردد با یقین که انسان در پرتو آموزش، دانش، اخلاق و خرد صاحب صفات بلند انسانی خواهد گردید و آنگاه شادکامی و شادمانی را برای همه مردم به بار خواهد آورد.

 ارسطو در این زمینه کلام زیبا دارد:

«شادمانی عبارت است از پروراندن عالیترین صفات و خصایص  انسانی.» (3)

آیا با پرورانیدن عالی ترین خصوصیات انسانی، گوهر عقلانی و مدنی انسان و انسانیت منعکس نمی گردد؟

از نظر ژان ژاک روسو انسان نیز آزاد آفریده شده، ولی خودش عامل از بین بردن آزادی و ایجاد اسارت برای خودش می باشد:

«انسان آزاد آفریده شده است اما همیشه در زنجیری است که خود بافته است.» (4)

کسی که به طور خردمندانه، عالمانه و هدفمندانه از آزادی بهره سازنده ببرد؛ از انسان بدوی، انسان مدنی و عقلانی خواهد ساخت. برعکس، کسی که از نعمت آزادی استفاده منفی کند، نه تنها زنجیر اسارت را بر دست و پای خویش حلقه زده؛ بلکه فرد و یا افراد دیگری را نیز به اسارت خواهد کشانید.

در بخش اخر مادۀ بیست و چهارم قانون اساسی افغانستان در قسمت تحقق آزادی و کرامت انسانی چنین آمده است:

«آزادی و کرامت انسان از تعرض مصون است. دولت به احترام و حمایت آزادی و کرامت انسان مکلف می باشد.» (5)

آیا کدام یکی از دولتمداران افغانستان تا کنون قانون را با وجه احسن آن عملاً رعایت کرده و مردم را از خود راضی ساخته است؟ آیا در حاکمیت مصلحتی 13 ساله حامد کرزی و همچنان در حاکمیت 3 ساله غیرمشروع اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله خروتی، قوانین از سوی این دولتمداران دست نشانده اجنبی بیشتر نقض نگردیده اند؟

در مادۀ ششم قانون اساسی افغانستان در مورد رعایت همه حقوق و حفظ کرامت انسانی تمام اتباع کشور این گونه تأکید صورت گرفته است:

«دولت به ایجاد یک جامعۀ مرفه و مترقی بر اساس عدالت اجتماعی، حفظ کرامت انسانی، حمایت حقوق بشر، تحقق دموکراسی، تأمین وحدت ملی، برابری بین همه اقوام و قبایل و انکشاف متوازن در همه مناطق کشور مکلف می باشد.» (6)

آیا دولتمداران در جریان 17 سال آخر، همین ماده ششم قانون را برای مردم در عمل پیاده کرده و یا عملاً این ماده را نیز زیرپا کرده اند ؟

 در جای دیگری قانون اساسی این گونه در مورد رعایت کرامت انسانی تصریح گردیده است:

«... آزادی و کرامت انسان از تعرض مصون است. دولت به احترام و حمایت آزادی و کرامت انسان ملکف می باشد.» (7)

آیا دولتمداران پیشین و پسین افغانستان با نقض عریان قوانین کشور، حقوق بشر و میثاق های جهانی، کرامت انسانی و حقوق تمام اتباع کشور را زیرپا نکرده و مردم را از خود گریزان نکرده اند؟ اگر چنین نیست، پس چرا افغانستان به صفت مفسدترین کشور در جهان شناخته شده و افزون برآن، لانه تروریسم نیز گردیده است؟

اگر دولتمداران طبق قوانین ملی و بین المللی خدمات لازم را بر مردم عرضه کرده اند، پس علل فقر گسترده اجتماعی، تداوم کشت کوکنار، تولید موادمخدر، قاچاق، اختطاف، فساداداری، علمیات انتحاری و کشتارهای دسته جمعی افراد ملکی و عامه سراسر افغانستان چیست؟

اگر دولت کنونی و حاکمان حکومت وحدت ملی هرچه عاجل تر به تأمین امنیت، صلح، فقرزدایی، تطبیق قوانین و حکومت داری شایسته را برای مردم انجام ندهند، آیا به کرامت انسانی و حقوق تمام اقوام و مردمان افغانستان بی حرمتی و ظلم بیشتر نخواهد بود؟

دولتمداران جدید (حکومت وحدت ملی) در جریان حکومت خویش به طور مکرر وعده داده که قوانین را تطبیق، صلح را تأمین، فقر را کاهش و افغانستان را از این حالت نجات می دهد. این خود بیانگر آن است که وعده های زمامداران حکومت وحدت ملی تا کنون عملی نگردیده و بحران های کشور هر روز گسترده تر می گردد.

در مادۀ اول اعلامیه جهانی حقوق بشر زمان ملل متحد در مورد حق کرامت و سایر مسایل این گونه مینویسد:

«تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و در کرامت و حقوق باهم برابرند؛ همه از موهبت خرد و وجدان برخوردارند و باید باهم برادروار رفتار کنند.» (8)

افغانستان عضویت سازمان ملل را نیز دارا می باشد که در بیش از چهار دهه در کام آتش و خون قرار دارد. چرا حقوق بشر سازمان ملل متحد در جهت تحقق صلح، ختم جنگ و انسان کشی در افغانستان کمک نکرده و هنوز هم نظارگر می باشد؟ آیا تحمیل جنگ از سوی تروریستان طالبی، داعشی وغیره و با حمایت مستقیم پاکستان، عربستان سعود و دیگران به حریم کشور ما یک نقض آشکار حریم انسان، انسانیت، حقوق بشر و میثاق های بین المللی در افغانستان نمی باشد؟

امید است که شورای امنیت سازمان ملل متحد، پارلمان اروپا، اتحادیه اروپا، ناتو، امریکا، روسیه، چین، ایران، عربستان سعودی، اسرائیل، پاکستان، ترکیه و سایر نهادهای مربوطه بین المللی در مورد انسان کشی های که توسط تروریستان در افغانستان به طور منظم و دوامدار صورت می گیرند، بیش از این نظاره گر نباشند و برای نجات مردم افغانستان به صورت اساسی ، صادقانه بشردوستانه کمک کنند.

21 مارچ 2018 م.

.................................................................................................................................

منابع:

(1) – گزیده سخنان حکیمانه دانشمندان.

(2) – گزیده سخنان حکیمانه دانشمندان.

(3) – گزیده سخنان حکیمانه دانشمندان.

(4) – گزیده سخنان حکیمانه دانشمندان.

(5) – ص 7 «قانون اساسی افغانستان» 14 جدی 1382 .

(6) – ص 2 (قانون اساسی افغانستان) 14 جدی 1382/ هــ ش.

(7) – ص 7 (قانون اساسی افغانستان) 14 جدی 1382/ هــ ش.

(8) – ص 16 «تفسرنامۀ واژه های اعلامیۀ جهانی حقوق بشر»/ نویسنده: ملک ستیز/نوبت چاپ: سوم/ سال چاپ: بهار 1387 خورشیدی/ ناشر: شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر/ کابل.

 

 


بالا
 
بازگشت