محمدعوض نبی زاده

 

دیدګاه مختصربرتاریخ وفرهنګ هزاره ها

تاریخ وفرهنګ هزاره ها ازمتن تمدنهای کهن چندین هزارساله برخاسته و نیاکان شان "ساکایی ها" دردامنه ای کوههای اورال تا وادی های چترال زیست می نمودند.هزاره ها از کرانه های دریای " خزر " یعنی دریای"هزاره "برخاسته  ونام این دریا حضور تاریخی هزاره ها را ثبت کتیبه های کهن خود می نما ید که ، این نام پس از قرن 14 میلادی ملغی و حذف میشود. همچنین مروجین مارکسیزم مارکس وفریدریش انگلس نیز درحاشیه یکی از کتب خویش، به قوم " هزاره " اشاره ای دارد که قرنها پیش از میلادمسیح، هزاره هابا نژاد اسلاو ها سه بارجنگیدند ودوبار اسلاو هاراشکست دادند.هزاره ها صورت بت های بامیان را از قیافه ی اجداد شان تراشیدند وبا میا ن رابه مرکز تبا دل بزرگترین فرهنگ های بشری آنزمان تبدیل کردند. هزاره ها از تباری برخاسته اندکه امپراطوری های کوشانیان، زاولشاهان، غوریان ، ،خوارزم شاهیان ، غزنویان ، کابلشاهان، مغولیان هندوستان و تیموریان را رقم زدند که هرکدام در دوران خود، فرهنگ های غنامندی را به میراث گذاشتند. برخاستن ازمتن تمدنها به هزاره ها حکم میکند که " خود باوری ، "اعتماد به نفس " استغنای روحی " را تبدیل به فرهنگ اجتماعی نمایندوبا " خودحقیربینی " وداع گوید.ګرچه هیوانگ تسنگ سیاح چینی قبل از ظهور اسلام وبرخی دیګر ازمحققان و مورخان غربی و مسلمان و تا ریخ نویسان افغانستان درکتاب های معتبر تاریخی از گذشته ی هزاره ها ارایه داده اند. اما هیچ گاه تصویر تاریخی روشن از گذشته هزاره ها تدوین و نوشته نکردند. اولین عاملی که هزاره ها را به سوی قهقهرایی کشانده که گرفتار نظام فئودالی و ملوک الطوایفی شده وسبب عقب ماندگی هزاره ها گردیده است.

دومین عامل عقب ماندګی هزاره ها  قتل عام 62 درصد  این قوم درعصر عبدالرحمن وتداوم قتل عامها توسط هم تباران او بوده است .یکی ازدلایل دشمنی با هزاره ها همین برخاستن از متن تمدن های کهن در شرق است، که اکنون با توجه به رشد فرهنگی و خروج هزاره ها از یک شکست غمبار و خونین، تلاش های جدید برای پیوند هزاره ها با گذشته تاریخی و حوزه های تمدنی آنان آغاز گردیده اما این تلاش هنوز هم بصورت پراکنده انجام میشود.بنا برین هزاره ها ، باید" هویت گریزی " را کنار بگذارد و با نام وهویت " هزاره " وارد عرصه جدیدشود. چنانچه آلن بديو دانشمند المانی میګوید كه "انسان در مقام قربانی، تاحد وجودی یک حيوان تنزل و به هويت ساده موجود زنده تقليل می يابد".چون قربانی شدن هيچ ارزشی ندارد كه مايه ننگ هم است .آلن بديو عقيده داردكه فناناپذيری انسان وقتی به نمايش گذاشته می شود كه وی از تسليم شدن در برابر ستمگر امتناع ورزد، مقاومت و تلاش نمايد انسانيت و هويت اخلاقی خود را حفظ نمايد. اگر به تاريخ هزاره ها از اين منظر بنگريم شخصيت های بسياری در تاريخ افغانستان وجود داشته اند كه از اين قوم بعنوان قربانی ياد كرده اند وهمه بر مظلوميت هزاره ها و قتل عام شان توسط امير عبدالرحمان خان ودیګران ناليده اند اما آنكه از مقاومت هزاره بعنوان يک هويت مقاومت گر سخن گفته است تنها عبدالعلی مزاری بوده است.

معمولا تاریخ و فرهنگ دو واژه ای کلید ی است که هویت یک قوم و یا ملت را تشکیل ودر سایه این دو واژه شناسنامه کاملی از یک قوم و یا یک ملت را ارایه میدهد. از آنجایی که هزاره ها در سه سده اخیر دچار آلزایمر تاریخی شده اند. اماآنچه سبب بقا و تداوم هویت هزاره ها گردیده، «فرهنگ بومی» آنان است.  هزاره ها فعلا فقط  فرهنګ بومی را دارامی باشد و تلاش دارد تا از وضعیت فراموشکاری تاریخی بیرون آمده و گذشته ی تاریخی خود را نیز بدست آورده و به آن پیوند بخورند. فرهنگ یا تمدن، شامل دانش، هنر، دین، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم  است که گروه های قومی و جوامع زبانی را می توان بر اساس شیوه ی زندگی آنها، آداب و رسوم مشترک، شان ازهم متمایز ساخت". «روح مشترک» ، فعالیت های اجتماعی، الگوهای تفکر و شیوه های زیست هرگروه معینی بازتولید می شود ؛اگرهزاره ها بتواند با گذشته ی خودپیوندبرقرار نمایند، پس برای شناخت هویت هزاره ها باید سراغ فرهنگ عمومی این قوم رفت و کاوشهایی را در این زمینه باید انجام داد. مردم شناسان، فولکلور را جزیی از فرهنگ قومی‌ و مقوله هنری یاادبی آن و شكلی از میراث اجتماعی یک قوم می دانند.بنابرین عناصر تشکیل دهنده فولکوریک هزاره برای شناخت ماهیت هزاره ها، اهمیت پیدا می کند، زیرا هزاره ها پس از گسست از گذشته درخشان و دچارشدن در نظام فئودالی  وقتل عام عصرعبدالرحمانی که شالوده همبستگی هزاره ها را نابود کرد ، دیگرهویتی برای این مردم نباید باقی می ماند.ولی هزاره ها با سیاست حفظ بقا و تن دادن به تمامی ستم های نظام های استبدادی در گذر زمانی حدود یک قرن توانست از این وضعیت غمبار عبور کرده وبه مرور زمان رنج شکست را فراموش نموده وتلاشکرده است تا  به عنوان یک انسان از حقوق انسانی مساوی با دیگر اقوام ساکن در این کشور، برخور دار باشند.

هزاره ها با خزیدن به دره های تنگ، برف گیر و صعب العبور، خود را در زندان طبیعی گرفتار کردند و سبب انزوای آنان از اختلاط با دیگر اقوام شد و همین مهجوریت سبب غنای ادبیات شفاهی این قوم نیز گردید که اکنون در سایه این ادبیات شفاهی فولکلوریک می تواند هویت قومی خود را تعریف نموده و به دنیا بشناساند.هزاره ها بخاطر ضرب المثل های خود معروف هستند وشعر هزارگی عمدتا عامیانه است، حالت غنایی و احساسی دارد و در عروسی ها و اعیاد مردمی خوانده می شود. ترانه های هزارگی بنام ترانه های بدون موسیقی دیدوی یا بولبی و مخته یاد میشوند.دیدوی یا بولبی رایج ترین آواز میان چوپانها واغلب آوازهای عاشقانه ساده ای هستند که افراد در عروسی ها و دیگر جشن ها می خوانند مخته یکی از ارکان اصلی فولکلورهزارگی است، مخته نوحه ای است که زنان در سوگواری ها می خوانند. براین اساس هزاره ها غمها و شکست های خود را نیز در قالب هنر فرافکنی می کردند و مخته قالبی است که رنجمایه های خون و آتش و مظلومیت و قهرمانی های ناکام را روایت می کند، روایت های تلخی که حد اقل هزاره ها یک قرن آن را با جسم و جان شان لمس کرده وبیاد از دست رفتگان شان مدیحه سرایی کردند که «مخته» نام گرفت. مخته علاوه براین که اندوه عمیق را بازتاب می دهدو از قهرمانی وفداکاری جنگجویان هزاره نیز حکایت می کند.در طول یک قرن گذشته مخته های زیادی توسط زنان هزاره سروده و خوانده شده است که در گذر زمان از یادها رفته و فقط دوسه مخته معروف که با دمبوره تمثیل شده که باقی مانده است وبنام مخته ی گل محمد و فیضو و غلام حسن یاد میګردند . فولکلور شاخه ای از علم مردم شناسی است که قدامت زیادی نداردو سه چهار دهه ای بیش نیست که گامهایی برای گردآوری و تدوین فرهنگ عامیانه هزاره برداشته شده است.

ګرچه  برخی از محققان هزاره و خارجی ، تحقیقات پراکنده ای را در باره تاریخ هزاره ها انجام داده اند  که درین ساحه فیض محمد کاتب هزاره ازقتل عام هزاره ها توسط امیرعبدالرحمن سخن ګفته و  حسین نایل ,  حاجی کاظم یزدانی , سیدشاه علی اکبر شهرستانی, سید عسکر موسوی , بصیر احمد دولت ابادی , عیسی غرجستانی ,حسن فولادی , حسین حلامیس یا دای فولادی با چاپ کتب تاریخی در مورد هزاره ها وعزیز طغیان که کتاب تاریخ هزاره ها نوشته ی تیمور خانوف را ترجمه نمود ه است و یونس طغیان سکایی  وصاحب قلم وحمزه واعظی وبرخی دیګر از محقیقان هزاره با نشر مقالات تحقیقی ا در مورد تاریخ، فرهنگ و ساختاراجتماعی هزاره انجام داده اند وهمچنین یکتعداداز محققان هزاره در باره فرهنګ فلکوریک هزاره ها نیز تحقیقات جداګانه ی را انجام داده است که درین بخش مرحوم ناصر نصیب یکی از شاعران هزاره ، به گردآوری دوبیتی ها و اشعار فولکوریک هزارگی وابراهیم بامیانی ، مجموعه ای از افسانه های فولکوریک مناطق مختلف ولایت بامیان  ومحمدعوض نبی زاده فرهنگ عامیانه هزاره ها با عناوین« لهجه های مروج مردم هزاره» و اتنوګرافی هزاره ها ومحمد جواد خاوری قصه های هزاره های افغانستان و- دوبيتي هاي عاميانه هزارگي وامثال و حکم مردم هزاره و حسین علی یزدانی ، بایش از ده اثر پژوهشی  و علی پیام با نشر مقالات تحقیقی درباره فرهنگ عامیانه ی هزاره و شهید حسین علی یوسفی فرهنگ ادبیات هزاره گی، انجام د اده است از آنجایی که گردآورندگان فرهنگ عامیانه ی  هزاره با یک دیگر همکاری و معرفت نداشتند ،  که در تدوین و معرفی فرهنگ عامیانه هزاره، سلیقه های مختلف محققان اعمال گردیده و تفسیر متفاوتی از این فرهنگ ارایه کرده که خواننده را دچار سرگردانی می کند.

در سرزمین غم آباد هزاره همیشه انسان‌های فقیر و غریب قوم هزاره خُرد‌و‌خمیر شده‌اندولی با رویکار شدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان برای اولین بار قدرت از خانواده شاهی به‌پشتون‌های فقیرو روستای رسیدو این حزب برای اولین بار دیوارهای کاخ های شاهی و اشرافی را لرزاند و بخشی بزرگ آن را فروریختاند. کارنامه رهبران حزب دموکراتیک خلق با تمام اشتباهات بازهم به نفع تمام مردم افغانستان و به‌خصوص هزاره‌ها بود. زیرا رهبران  این حزب تصمیم  داشتند  که هزاره‌جات باید به منطقه «فدرال و خودمختار» در چوکات اداری به پنج ولایت‌ جدید تقسیم شوندولی حکومتهای وابسته به غرب سالهاست که مانع تشکیل ولایت جدیدجاغوری است .درآنزمان  حکومت وقت شورای مرکزی ملیت هزاره را تاسیس و مجله «غرجستان» رانشر وبرای تعداد کثیری ازجوانان هزاره زمینه ی تحصیل در مما لک خارج برای اولین بار فراهم ګردید .  متاسفانه زمانیکه در هزارستان جنگ های داخلی شعله ور و نقاق داخلی در جامعه هزاره بیداد می کرد، ایتلاف هفتګانه مجاهدین در پیشاور حضورهزاره ها  را در این سرزمین انکار کردند؛ ګرچه در کنفرانس بن ۱۹ درصد سهم‌گیری در قدرت برای هزاره‌ها در نظر گرفته شد اما با گذشت زمان مردم هزاره از متن قدرت به حاشیه رانده و زمینه حذف کامل هزاره‌ها از بدنه قدرت فراهم شد و هزاره‌ها دوباره به انزوای تاریخی خویش خزیده و تماشاگر تبعیض و تعصب بازیگران قدرت و سیاست در سرنوشت سیاسی، خویش هستند.

در شرایط فعلی بایدنخبگان سیاسی جامعه‌ی هزاره،  پیش از آن که به فکر تعامل با منابع قدرت باشند، در گام نخست تلاش کنند تا با حفظ وابستگی‌های سیاسی متفاوت شان، در چوکات یک مجموعه ای فراگیر ، وحدت و انسجام ایجادکنند. در غیر ان به مثابه‌ی زیر مجموعه‌های منفعل ، در حاشیه‌ی قدرت دیگران عنوان مزدوران بی‌مزد را خواهندداشت. نخبګان هزاره باید بدنندکه با غرق‌شدن در روزمره گی های سیاسی، دادن شعارهای عوامگرایانه، ایجاد هیاهوی و حرکت های پوپولیستی نه تنها مشکلات مردم راحل نمی توانند، بلکه بر مشکلات آنها خواهند افزود.با این تصویر می توان گفت که هزاره ها گرفتار فراموشکاری در مسیر تاریخی سیاه، تاریک و غمبار گردیده اند. برخی علت این عقبگرد را رهبران بی‌کفایت دانسته و طرح عبور از این رهبران را به عنوان راه حل پیشنهاد مینمایند اما برخی دیگر فشارها، توطیه‌ها، انحصارگری‌های موجود در متن قدرت‌‌ سیاسی را عامل این انحطاط دانسته و راه حل را در اصلاح این امور جست‌وجو می‌کنند. ولی عده‌ی دیگر ضعف و ناتوانی فکری و عدم رشد و بلوغ تاریخی جامعه هزاره را عامل دانسته و منتظر تحولات تاریخی و گذشت زمان نشسته و راه حل را از زمان و حرکت رو به جلو تاریخ و جامعه افغانسان وبخصوص  جامعه هزاره انتظار می‌کشند.

 اکنون همه ی نخبگان هزاره علاوه بر اینکه در تصمیم‌گیری کلان در درون ارگ نقشی ندارند و در سطح ادارات نیز سهم مردم هزاره در حد دو درصد است. از نظر وضعیت اجتماعی نا امنی‌ها و گروگان‌گیریها و سر بریدن و کشتارهای سازمان یافته و هدفمند بیداد می‌کند و امنیت مالی و جانی هزاره‌ها در بدترین وضعیت قرار دارد. چنانچه در آغاز کار حکومت فعلی چهل روز تمام طالبان و کوچی‌های مسلح مردم بهسود را قتل‌ عام کردند و خانه‌ ها، مزارع و مسجدهای آنها را به آتش کشیدند هرچه مردم دادخواهی کردند حکومت صدای آنها را نشنید اما وقتی مردم بهسود چند کوچی و طالب مسلح را دستگیر کردند ارګ، فورا هیاتی را فرستاد و بدون جبران خسارت مردم بهسود کوچی‌ ها و طالبان مسلح را آزاد کرد. حالارهبران هزاره به گدایی سیاسی معتادند به آستان بوسی و چرخیدن در رکاب دیگران مراد کرده اند! در حالیکه برای توده‌های هزاره  زمینه‌ی کار و نان اولویت دارد؛راستش قلب هزاره‌ها آنقدر از تبعیض خون است که اندک ضربه‌ای بهانه‌یی روزها گریستن را به هزاره ها می‌دهد.

-         هشتم - ماه- اپریل - سال – ۲۰۱۸ - میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت