محمدعوض نبی زاده
طرح حکمتیار بخاطر واگذاری برخی مناطق به طالبان
براساس طرح حکمتیار که طالبان می توانند در چندین ولایت تحت نفوذشان خودمختاری داشته وحکمتیار این ولایات را "مناطق امن" می نامد.جالب این است که حکمتیار قبلا یکی از مخالفین مراکزِ قدرتِ خارج از کنترل کابل بود.اگر طالبان دست از جنگ بکشند و در مناطق تحت نفوذشان نظم موردنظرشان را پیاده کنند لااقل فرصتی برای یک گام کوچک برای همه به دست می آید.ګرچه گلبدین به صلح و افغانستان متحد باور نداردزیرا طرح سپردن سرنوشت چندین ولایات جنوبی به طالبان دقیقا طرح آی اس آی در راستای الحاق افغانستان به پاکستان است.اما این یک استراتژی کهنه است که بعد از اشغال افغانستان توسط غرب و سقوط حکومت طالبان در کابل این طرح به تعویق افتاد. اینک با حضور گلبدین در کابل این طرح روی میز اسلام آباد و گلبدین قرار گرفته است. چون با اعلام نقشه راه تسلیمی افغانستان به طالبان توسط غنی طرفداران الحاق افغانستان به پاکستان نفس تازه یافته است.اماواقعیت این است که اسلام آباد عملا ولایات جنوبی افغانستان را نه تنها از طریق طالبان، گلبدین و شبکه حقانی مدیریت می کند بلکه از طریق تجارت، قاچاق و کلدار خود نیز مردم این مناطق رابه حکومت پاکستان وابسته ساخته اند و حکومت کابل حیثیت و قدرت در این مناطق ندارند.
سپردن سرنوشت ولایات جنوبی به طالبان اولین میخ بر تابوت افغانستان واحد است. در حالیکه جنگ کنونی در افغانستان برای اسلام آباد بدون مناطق شمال کشور و دسترسی به آسیای میانه ارزش استراتژیک نداردو شکستن مقاومت شمال آخرین میخ بر تابوت افغانستان واحد در نقشه سیاسی این کشوراست. "چنانچه پیتر تامسن دیپلومات سابق امریکا یی در کتاب خود مینویسد رابطهی آی اس آی و حکمتیار رابطۀ پدرو فرزند است دو سال قبل، درست زمانی که اشرف غنی نزول حکمتیار را تدارک میکردند، این پروژه برای خرد و خمیر کردن رقبای سیاسیش بوده است. هرچند استقبال عجولانه از حضور رسمی حکمتیار در کابل ، صورت گرفت اما هنوز وی چوکی مشخص در ارگ نداردکه اینگونه به تاخت و تاز می شتابد وچنان دلگرم به حمایت باداران غربی خود می باشد که نیامده دستور صادر می کند و اعلام واگذاری ولایاتی به طالبان را می دهد و خود را پیروز بلامنازع انتخابات آتی می داند.گلبدین در تازه ترین اظهاراتش عملیات های انتحاری را عملیات های استشهادی خواند ه و توضیح میدهد که : شما میگویید انتحاری ولی ما می گوییم استشهادی؛ پس انتحار یعنی خودکشی ولی عملیات استشهادی، عملیاتی است که کشته شدن در آن صد در صد از روی یقین است و برای اهداف بزرگ و مقدس است و قطعا ما از آن حمایت می کنیم.
حکمتیار میګوید که عملیات استشهادی توجیه دارد و وقتی کشور اشغال شده باشد و کسی در برابر شما و ملت شما سلاح کشیده باشد باید از آنها انتقام گرفت مشروط بر اینکه در جریان آن به هیچ فرد غیر محارب، چه کافر و چه مسلمان صدمه نرسد. اکنون در مقابل آقای حکمتیار یک سوال اسلامی مطرح می میشودکه آیا آنانی که در شاه شهید، پل باغ عمومی، راه میدان هوایی توسط استشهادی ها و یا انتحاری ها و انفجاری های حزب اسلامی از جهان رفتند مومنین بودند و یا نبودند؟دیده شود که آقای حکمتیار در این مورد چه جواب دارد، گذشته از آن آقای حکمتیار دارای چندین فرزند است چرا برای فرزندان خود بهشت رفتن را روا نمی دارد؟ واقعیت این است که گلبدین اساسگذار مکتب نیوتروریزم، انتحاریزم و استشهادیزم است. ولی استاد سیاف کیش و مذهب گلبدین را لذت بردن از کشتن انسان ها و ویرانگری ویک انسان انتقام جومیداند. در ضمن ایدئولوژی طالبان عبارت است از معجونی مرکب، حاصل از تفسیری خشن و جزماندیشانه از آموزههای دینی و گرایشهای رادیکال قومی که آنها را شدیداً انعطافناپذیر ساخته و امکان نرمش را از آنها سلب کرده است. طالبان و داعش انفجار می دهند، حکمتیار نفاق قومی و زبانی را دامن می زند در کنفرانسی موسوم به "روند کابل" اشرف غنی رییس جمهور توافقی ارگ در یک حرکت طالب پرستانه یک تعداد امتیازات چشمگیر به تروریستان تعهد نمود.این امتیازات شامل تغییر در قانون اساسی مطابق به میل طالبان، شناسایی آنها بحیث حزب سیاسی و بازگشایی دفتر سیاسی در افغانستان، رهایی زندانیان آنها، جابجایی خانواده های آنها در مناطق مورد علاقه شان، گدرنامه ها و فراهم آوری شرایط برای سفر در خارج کشور وغیره است.
این چرخش غنی دقیقا شباهت به سیاست "مصالحه ملی" ناکام داکترنجیب دارد که سی سال قبل این سیاست شکست خونین خوردو حزب حاکم قربانی اصول فروشی و سازش خود شده و دچار بحران فکری و سازمانی ګردید و سر انجام در خطوط قومی فرو پاشید.زیرا فاجعه کنونی و اشغال افغانستان توسط قدرت های خارجی و شبکه جهانی تروریزم پیامد همان سیاست ناکام مصالحه ملی است. ګرچه نقشه راه طالب پرستی معماران ارگ جز تشدید جنگ قومی و تباهی افغانستان سودی دیگری در پی نخواهد داشت. امتیاز دهی های اشرف غنی به تروریزم طالبانی نه تنها به صلح کمک نمی کند، بلکه مشوق بیشتر جنگ و برتری طلبی می شود که جنگ در افغانستان "یک نعمت الهی" برای امتیاز طلبی قومی گروه حاکم در ارگ کابل و بازی بزرگ جیوپلیتیک تبدیل شده است . زیرا تروریزم را نمی توان با تضرع و امتیاز دادن شکست داد، بلکه با مشت آهنین نیروهای ضد تروریزم میتوان شکست داد.
قرار معلوم در آستانه انتخابات اتفاقاتی در حال رخ دادن است که همبستگی ملی را هدف قرار میدهد. که میتوان از طرح مناطق امن و از سرشماری ماهوارهای به عنوان دو توطئه بزرگ یاد کرد سرشماری ماهوارهای از جمعیت افغانستان توطئه دشمن است تا اقوام افغانستان را به جان هم بیاندازد.دراین سرشماری جمعیت افغانستان افزایش نامتوازن داشته و تغییرات جمیعتی بیشتر در مرکز و شمال کشور صورت گرفته وصرف در جنوب افغانستان رشد جمعیتی ثبت شده است. در حال حاضر فضای فرهنگی حاکم بر افغانستان مملو از غبار تعصبات قومی، زبانی و منطقهای است اما در میان این غبار خفه کننده نسلی از روشنگران هم در حال رشد هستند. نسلی که روی تعصب پا می گذارند و هویت خود را بجای قوم، زبان، نژاد، تبار و منطقه در انسانیت جستجو می کنند. قطعا آینده کشور از آن همین نسل است که خود را از تارهای عصبیت رهانیده و به تعصب «نه» گفته اند.
از سوی دیګر مردم افغانستان قربانی تروریزم و مواد مخدر است ؛ زیرا تروریزم و مواد مخدر دو روی یک سکه اند که از هر دو بوی خون و آتش بلند است و هر روز هزاران انسان را در کام شان می بلعند. عاید سالانۀ تریاک افغانستان در حدود ۶۳ میلیارد دالر ذکر شده که از این جمله در حدود دو میلیارد دالر به جیب طالبان پاکستان، از ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون به جیب طالبان افغان و از ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون آن به جیب زارعان افغان می ریزد. از انجاییکه نبرد آمریکا در افغانستان وارد شش هزارمین روز شده که از سال 2001 تا نیمه 2016 میلادی نزدیک به یکصدو یازده هزار تن در این جنگ جان باختند و بیشتر از یک تریلیون دالر نیز هزینه برداشته است. این جنگ طولانی ترین نبرد آمریکا پس از جنگ جهانی دوم دانسته می شود.متاسفانه با این حال با بازگشت بمبافکنهای غولپیکر B-52 به آسمان افغانستان احتمال افزایش تلفات بیشتر غیرنظامیان افغان وجود دارد.
هجدهم - ماه – مارچ – سال – ۲۰۱۸ - میلادی