مهرالدین مشید
تلاش های سیاسی حکومت افغانستان و تخریب آن از سوی پاکستان
پس از آنکه تلاش های حکومت افغانستان برای ایجاد اجماع منطقه یی به نتیجه نرسید و کشور های پاکستان، ایران، روسیه و چین که در نخستین روز های مبارزه با تروریزم همکاری نزدیک باهم داشتند؛ اما حالا صف خویش را از اجماع جهانی مبارزه با تروریزم جدا کرده اند. این سبب شکست اجماع منطقه یی در مبارزه با تروریزم شود که اجماع جهانی رانیز مبارزه با تروریزم را نیز آسیب پذیر گردانیده است. این مسآله سیاست خارجی یا سیاست بین المللی افغانستان را نیز تحت پوشش برده است و برنامه هایی را که حکومت برای مهار تروریزم و رشد و توسعۀ اقتصادی داشت نیز به چالش رو به رو کرده است. در این میان نقش پاکستان بحیث یگانه کشور حامی تروریزم، نه تنها پنج حلقه سیاست خارجی افغانستان را؛ بلکه طرح صلح این کشور با مخالفان مسلح این حکومت را نیز آسیب پذیر گردانیده است. هرچند ایجاد درز میان کشور های پیشین مبارزه با تروریزم تازه نیست و از چندی بدین آغاز شده است و اظهارات یک مقام ارشد امریکایی در پیوند به مبارزه با تروریزم که پیشگیری از برتری جویی های اقتصادی چین و روسیه را شامل نبرد با تروریزم کرد. این اظهارات در واقع درز اجماع جهانی در مبارزه با تروریزم را آشکار گردانید؛ اما پس از ارایه شدن طرح صلح از سوی رئیس جمهور در نشست "پروسۀ کابل" و تایید و حمایت نکردن پاکستان از این طرح و سکوت نسبی روسیه، چین و ایران و از سویی هم ناپاسخگویی طالبان به طرح یادشده، درز میان کشور های منطقه و جهان را بریر مبارزه با تروریزم کلانتر ساخت.
پس از آن حکومت افغانستان ناگزیر شد تا تلاش هایی را در جهت تقویت اجماع جهانی و بویژه جلب حمایت های کشور های اروپایی که حامی سیاسی و مالی حکومت افغانستان اند، به راه بیاندازد. بنا بر ناکارامدی و ناتوانی دستگاۀ دیپلوماسی افغانستان که وزات خارجه مسؤولیت آن را بدوش دارد. رئیس شورای امنیت ملی وارد عرصه شده و تلاش هایی را برای تقویت همچو اجماع که افزایش فشار بر پاکستان و سرکوب لانه های تروریستی در خاک این کشور در راس این تلاش ها قرار دارد. چنانکه اتمر رئیس شورای امنیت ملی افغانستان در حدود یک ماه پیش سفری یه عربستان سعودی داشت و در گفت و گو با
محمد بن سلمان آل سعود، ولیعهد عربستان سعودی موضوع صلح با مخالفان را مطرح کرد و ولیعهد سعودی حمایت خود را از آن اعلان کرد و بن سلمان تاکید کرد که برای رسیدن به صلح مهم است که تمامی طرف ها از این روند پشتیبانی کنند. هدف اصلی آقای اتمر از این سفر به میان آمده اجماع جهانی در مبارزه با تروریزم بود که این سفر در آستانۀ برگزاری نشست " پروسۀ کابل"انجام شد. بن سلمان در این سفر گویا چراغ سبز را به کابل نشان داد که مایۀ امیدواری به کابل بود. پس از ارایۀ طرح صلح از سوی رئیس جمهور در نشست "پروسۀ کابل" واکنش منفی پاکستان و شماری کشور های منطقه و سکوت طالبان در برابر این طرح و دست یازی آنان به نیرنگ جدید زیر نام مشوره خواهی از شهروندان افغانستان، آقای اتمر به تلاش های خود سرعت داد. چنانکه سفری به آلمان داشت و مقام های این دیگر تأکید کردند که با دولت افغانستان به گونۀ مشترک در برابر هراسافگنی مبارزه میکنند و در بخشهای امنیتی سیاسی و اقتصادی نیز همکاریهای شان را با کشور، گُسترش خواهند داد. مشاور امنیت ملی آلمان نیز به همکاری کشور اش را در افزایش ظرفیت و آموزش پولیس افغانستان تاکید کرد. گفتنی است که در حاشیۀ این سفر افزایش فشار بر پاکستان نیز در محور گفت و گو های شان قرار داشت.
رئیس شورای امنیت ملی پس از ملاقات با مقام های آلمانی عازم امریکا شد. وی در هنگام ملاقات با مقام های امریکایی عملا از شکست اجماع مبارزه با تروریزم پرده برداشت و گفت وعامل شکست آن را کشور های پاکستان، روسیه عنوان کرد که بجای همکاری برعکس از تروریستان حمایت های مالی و سیاسی می کنند. وی در حالی از شکست اجماعی جهانی در مبارزه با تروریزم سخن گفت که به افزایش گروه های تروریستی در افغانستان مانند حزب اسلامی ازبکستان، تحریک اسلامی ترکستان شرقی، لشکر طیبه، لشکر جنگوی، سپاۀ صحابه و شماری گروه های دیگر در کنار شبکۀ حقانی و تحریک طالبان یاد کرد. اشاره آشکار او به پاکستان مبنی بر سیاست های دو پهلو با عنوان کردن تروریست خوب و تروریست بد، خواست مقام های امریکایی را وادار به تصمیم جدی در مورد پاکستان نماید؛ زیرا کلید مهار تروریزم در دست امریکا و ضربه زدن به لانه های تروریستی آنان در پاکستان و وضع تحریم های سیاسی واقتصادی بر نظامیان سیاسیون این کشور می باشد تا زمانی که دلهره گی های امریکا در این زمینه رفع نشود، تروریزم نه تنها نابود می شود که توسعه و گسترش هم می یابد. هرگاه امریکا می خواهد بساط تروریزم در جهان را برچیند، باید لبۀ تیز مبارزه با هراس افگنان را برضد پاکستان تیز تر کند. این تلاش های حکومت افغانستان هم زمانی نتیجه خواهد داد که کشور های اروپایی و امریکا قبول کنند که یگانه راه برای مهار تروریزم نابودی لانه های تروریستی است و این هم زمانی ممکن است که فشار ها بر پاکستان افزایش یابند و لانه های تروریستی در خاک این کشور نابود شوند و رهبران آنان به دام افگنده شوند. در غیر این صورت فاجعۀ تروریزم هر روز بزرگتر و خطرساز تر می شود.
این در حالی است که پاکستان با رویکرد دو پهلو از یک طرف می گوید که طالبان برای صلح ترغیب شوند و از سوی دیگر خیلی ماهرانه تلاش می کند تا روند صلح افغانستان را تخریب کند. پاکستان تلاش می کند تا به شیوه های گوناگون روند صلح افغانستان را به بیراهه بکشاند تا از این طریق به اهداف شوم خود نزدیک شود تا از فشار جهانی برخود بکاهد و گویا به خود چهرۀ حق بجانب بگیرد و ادعا های حکومت افغانستان و جامعۀ جهانی را در پیوند به مداخله های آشکاراش در افغانستان زیر پرسش ببرد. درخواست طالبان از مجاهدین برای تماس به دفتر قطر به دنبال تقاضای اسماعیل خان مبنی بر دعوت از طالبان برای گفت و گو با خانوادۀ جهادی از همین خواست پاکستان آب می خورد تا طرح صلح حکومت افغانستان را ضعیف و نابکار جلوه بدهد. به همگان آشکار است که طالبان بازوی نظامی استخبارات پاکستان اند و تمامی فعالیت های نظامی و سیاسی آنان را تحت نظر داشته ورهبری می کنند.
با توجه به این ترفند پاکستان بود که آقای اتمر در گفت و گو با رادیو آزادی در پیوند به واکنش طالبان در مورد پیشنهاد صلح و دعوت جمعی آنان برای مشوره در دفتر قطر گفت که حکومت افغانستان از حاکمیت ملی صلح دفاع میکند تا از یک سو از پراگنده گی در برنامۀ صلح پیشگیری شود و از سویی از استفادۀ ابزاری صلح بوسیلۀ اشخاص و گروه های سیاسی جلوگیری شود. نگرانی دیگر آقای اتمر ازاین خواست طالبان زیر پرسش رفتن مشروعیت سیاسی حکومت افغانستان است. هرچند شماری ها این اظهارات او را نامستقل بودن حکومت افغانستان د رتصمیم گیری هایش تلقی کرده اند. خواست طالبان مبنی بر گفت و گو با خانوادۀ جهادی نه به عنوان حسن نیت به خانوادۀ جهاد است؛ بلکه هدف آنان استفادۀ ابزاری از خانوادۀ جهاد است که یک بار اسماعیل خان را توانستند، در زمان حکومت استاد ربانی دردام خود بیافگنند. طالبان با این پیشنهاد شان به قول معروف با یک تیر دو نشان می زنند. از یک طرف می خواهند که همدردی شان را به خانوادۀ جهاد نشان بدهند و از سویی هم حقانیت شان را به صلح که گویا طالبان در اصل خواهان صلح اند و حکومت افغانستان به زعم آنان تحت حمایت امریکا قرار دارد و در واقع مخالف صلح واقعی در افغانستان است. از این رو این خوشباوری خواهد بود که باور کرد که گویا دعوت طالبان از خانوادۀ جهاد برای تماس با دفتر قطر صادقانه است؛ بلکه برعکس خواست استخباراتی ، برای بهره برداری از خانوادۀ جهاد و منحرف ساختن روند اصلی صلح افغانستان می باشد. گفت و گو های صلح زمانی به نتیجه می رسند که از یک مرجع قوی و تصمیم گیرنده انجام شود و بازگو کنندۀ ارادۀ جمعی مردم افغانستان باشد. در شرایط کنونی با وجود یک سلسله دشواری های دست و پا گیر که حکومت افغانستان با آن درگیر است؛ باز هم یگانه مرجع قانونی و باصلاحیت برای صلح حکومت است تا صلح دستاورد های خوب گذشته را به قربانی نگیرد. طالبان در همکاری نزدیک با پاکستان می خواهند، به این دستاورد ها زیر نام صلح ضربه وارد کنند تا ارزش های قبیله یی بر ارزش های مردم سالاری حاکم شود و افغانستان بستر آماده برای بهره برداری های آیندۀ سیاسی پاکستان شود. از جمله دلایلی که طالبان تا حال حاضر نشده اند، به گفت و گو های مستقیم با دولت بپردازند، نامستقل بودن آنان است و برای توجیه آن خروج نیرو های خارجی را بهانه قرار داده اند. در واقع این سیاست پاکستان است که فرصت های گفت و گو مجاهدین با حکومت نجیب را گرفت و بالاخره افغانستان به کام فاجعۀ کنونی رفت.
آزمون های گذشتۀ تاریخی از نیات شوم پاکستانی ها در پیوند به افغانستان پرده برداشت و ثابت کرده است که اسلام آباد کابل را برادر برابر نه؛ بلکه مانند ایران، برادر کوچک می خواند تا بدین وسیله اهداف برتری جویانه و راهبردی خودرا بر افغانستان تحمیل کند. اسلام آباد هیچ گاهی خواهان تشکیل یک حکومت مقتدر در افغانستان نیست و برعکس در تلاش است تا اقتدار سیاسی در این کشور استحکام پیدا نکند و از افغانستان بحیث سکوی پرش نظامی و سیاسی برضد هند برای رسیدن به اهداف شوم و ضد انسانی خود بهره بگیرد. از این رو پاکستان پیهم تلاش می کند صلح عادلانه و انسانی را درا فغانستان تخریب کند و با استفاده از ابزار طالبانی خواهان صلح پاکستانی در افغانستان است که نتیجۀ آن افتادن افغانستان در کام پاکستان است.
حالا بر حکومت، شخصیت ها و گروه های سیاسی افغانستان است تا چگونه می توانند، دور یک چتر واحد جمع شوند و در مشورت باهم از طریق گفت و گو ها با مخالفان کشتی در گل نشستۀ افغانستان را از طریق گفت و گو ها به ساحل نجات برسانند. این زمانی ممکن است که حکومت گوی صلح را نه به تنهایی و به گونۀ انحصاری؛ بلکه در مشورت با شخصیت ها و گروه های سیاسی کشور به پیش ببرد. گذشته ها نشان داده است که هرگونه حرکت انحصار طلبانه و تنش آفرین نه تنها نتیجۀ خوب به بار نیاورده است؛ بلکه نتایج ناگوار نیز بدست آورده است. گفته می توان که روزگار کنونی حکومت و جامعۀ از هم گسیخته و پارچه پارچۀ ما محصول سیاست های انحصاری و تکروانه بوده است که امروز تخم نقاق را در کشور کاشته است و به دیوار های آهنین میان اقوام کشور بدل شده است. پس بر حکومت و مردم افغانستان لازم است تا دست به دست هم داده و متحدانه و یکدست برای صلح پایدار در کشور تلاش کنند تا بیش از این فرصت بدست دشمنان مردم افغانستان نیافتد که با استفاده از اختلاف های داخلی بیش ازاین سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. همدستی حکومت و گروه های سیاسی برای صلح ته تنها پایه های مردم حکومت را استحکام بیشتر می بخشد؛ بلکه مخالفان را نیز برای گف و گو با حکومت ترغیبب می کند و جلو استفادۀ پاکستان هم گرفته می شود. تنها صلح با آبرو و پایدار و طرف قبول مردم و تمامی جناح ها است که بر منازعۀ چهاردهه در افغانستان پایان می دهد و بر سرنوشت خونین این ملت نقطۀ پایان می گذارد. از این رو هر نوع صلح نیم بند و دم بریده نه تنها بر بحران کنونی در کشور نقطۀ پایان نمی گذارد؛ بلکه برعکس بر معضل جاری بیشتر می افزاید و دشواری های آن باردوش نسل های آینده خواهد ماند. پس بر حکومت، جناح ها و گروه های سیاسی و نظامی کشور به شمول طالبان واجب است تا با بها دادن به سرنوشت مردم مظلوم افغانستان که هر حوادث هر روز بیرحمانه از آنان قربانی می گیرد، دل بسوزانند و برای بیرون رفت از بحران کنونی به گفت گو های صلح آغاز کنند تا بحران در کشور پایان یابد و نیرو های خارجی هم افغانستان را ترک کنند و جنگ نیابتی کشور های منطقه و بین المللی در افغانستان پایان یابد. این یگانه آرزوی مردم افغانستان از حکومت و گرو های سیاسی و نظامی کشور به شمول طالبان است تا هرطور ممکن دست به دست هم داده و گلیم فاجعۀ کنونی به میراث مانده از تهاجم شوروی را به کلی از کشور جمع کنند.