بصیرهمت

 

امریکا در تلاش تغیر رژیم کنونی ایران

خروج یکجانبه امریکا از توافق هستوی ایران،

 تلاش اشکار در جهت تغیر رژیم در ایران است

خروج يكجانبه دونالد ترامپ از توافق  هستوي با ايران، در حاليكه تصميم گمراه  كننده و فريبنده است  ،  در عين زمان وانداليزم سياسي و همراه با اسيب پذيري هاي جدی  منطقوي است . در حاليكه ًتوافق 2015 هستوي با ايران هنوز هم كاملا غرق نشده است و بخاطرنجاتش دست و پا ميزند،مگر اكثريت ايراني ها اين تصميم دونالد ترامپ را احيا دوباره تحريم ها بر عليه ايران و اغاز يك جنگ اعلام نا شده  با این کشور ارزيابي مي نمايند . دونالد ترامپ يكبار ديگر با اين تصميم بدون دلیل  ثابت نمود كه يك ماستر خشونت است . اين تصميم و عمل خصمانه ترامپ، تجريد ايران واعمال  فشار سياسي و اقتصادي و رواني بر عليه دولت و مردم ايران، جهت تغير رژيم دراین کشور  است .

اعلام" اعمال شدید ترین تحریم های تاریخ" بر ایران از جانب وزیر خارجه امریکا بدین معنی است که یا ایران باید با قبول  پیش شرط های امریکا دوباره با امریکا مذاکره نماید و یا منتظر بدترین حالت اقتصادی و تجرید سیاسی در منطقه خاور میانه باشد .

خروج امریکا از این توافق ، در كوتاه مدت خوشبيني هاو حسن نيت دوجانبه ميان ايران و غرب را به سوء نيت وبدبینی  تبديل مي نمايد ، علاقمندي ايراني هاي خوشبين  به غرب را تضعيف مي نمايد و برای آیت الاه های هاي رأست افراطي رژيم، قدرت بيشتري ميدهد ، بحران نفت را بيشتر و تشنج منطقوي را  در خاور ميانه، ميان اسراييل ،سوریه و عربستان و ايران،بیشتر و وخیم تر ميسازد . مسابقه دست داشتن به سلاح هستوي را در منطقه تشديد مي نمايدودر صورت از سر گیری ایران به ذخیره یورانیم ( اگر امریکا و اسراییل این مجال را برای ایران  بدهند)عربستان سعودی نیز به تولید سلاح هستوی اغاز خواهد نمود.

ایا ایران واقعا تهدید جدی برای کشور های خاور میانه است ؟

 این واقعیت است که ایت الاه های ایران بعد از انقلاب اسلامی در این کشور  مدت چند دهه است که در تلاش توسعه و تحکیم نفوذشان  در کشور های اسلامی بخصوص در  کشور های خاور میانه اند، همچنانکه عربستان سالها است وهابیت را به کشور های اسلامی  صادر می نماید ،  مگر ایران، با نفوس بیش از هشتاد ملیونی و سرزمین وسیع که در خاور میانه  دارد، سالانه 15 ملیارد دالربودجه نظامی دارد، در حالیکه در مقابل   مصرف نظامی سعودی ها سالانه به 69 ملیارد دالر میرسد. بر اساس راپور مقامات مسیول استخباراتی امریکا به کانگرس این کشور،ایران بنا بر ستندرد های منطقه  در سطح پایین مصرف نظامی قرار دارد و این بودجه صرف بودجه دفاعی است نه تعرضی ، در حالیکه کشور های عربستان و امارات متحده بسرعت در جهت خریداری مدرن ترین سلاح های کشنده انهم به قیمت گذاف از امریکا و بریتانیا اند.

برای دونالد ترامپ و متحدین ستراتژیکش در شرق میانه بخصوص عربستان و اسراییل خروج از قرارداد هستوی صرف بهانه ای جهت تجرید ایران، اعمال فشار شدید اقتصادی و جلوگیری  از نفوذ ایران در سوریه ، حزب الاه لینان ، یمن وسایر کشور های شرق میانه است . حضور نظامی ایران در سوریه بنا بر دعوت دولت برحال سوریه صورت گرفته ویر قوانین جاری  بین المللی وفق دارد ، همچنانکه سوریه از روسیه دعوت نموده است . مگر از امریکا کسی حق ندارد بپرسد که به تعداد 2000تن از قوای این کشور در سوریه چرا تا هنوز جابجا است . و چرا  گروپ های مختلف تروریستی و بنیاد گراهای اسلامی که همین اکنون در سوریه میجنگند مستقیما از جانب امریکا عربستان سعودی اسراییل و  بریتانیا کمک مالی و تسلیحاتی میگردند .

برای امریکا، اسراییل حق دارد سلاح اتومی داشته باشد زیرا باید از خودش دفاع نماید،پاکستان هم چون دوست ستراتژیک امریکا است باید بیش از 110 کلاهک هستوی داشته باشد و برای  امریکا که اولین کشور استعمال کننده بم اتومی در جهان بود و همین اکنون تا دندان با سلاح اتومی مسلح است حق دارد که سلاح اتومی  داشته باشد، مگر سایر کشور های که با امریکا همخوان و همراه نیستند نباید به ذخیره سازی یورانیم دست زنند ،در غیر ان هوا پیماهای بی 52 اماده بمباردمان اند .

در صورتیکه ایرانی ها در مذاکره با کشور های اروپایی نتوانند منافع اقتصادی و تجاری شان را چون بدیل  مطمینی در برابر تحریم های امریکا  بیابند و اغاز به ذخیره سازی دوباره یورانیم نمایند، یقینا با مخالفت جدی امریکا روبر و خواهند شد و این بار ممکن است امریکایی ها اسراییل را تشویق نمایند که به ایران  حمله  نماید.برای ایران مشکل خواهد بود تا در برابر اسراییل که تادندان مسلح است و متحد نیرومند  چون امریکا دارد، بایستد. زیرا مشاور جدید دونالد ترامپ جان بولتن و وزیر خارجه جدیدش پومپیو کسانی اند که حل مسایل جهانی را نه از راه مذاکره بلکه از زاویه هواپیماهای بم افگن ارزیابی می نمایند .

نا گفته نباید گذاشت که لغو توافق هستوی از جانب امریکا  بر سرمایه گذاری های کشور های خارجی در بندر چابهار که میتوانست تا حدی به وابستگی افغانستان به پاکستان خاتمه دهد  نیز از همین اکنون تاثیر منفی گذاشته و این تصمیم امریکا بانک ها را در شرایط دشواری قرار میدهد و ممکن تعدادی از کمپنی های تجارتی از سرمایه گزاری در این بندر منصرف گردند .


اگر به گذشته نه چندان دور تاريخ شرق ميانه برگرديم ، اين تصميم ترامپ  در مورد ايران و ساير كشور هاي شرق ميانه غير قابل پيشبيني و يا بیسابقه به  نظر نميرسد . این  تصميم كاملا مشابه  پاليسي هاي غلط و پر از اشتباه و دشمنانه روساي جمهور اسبق امريكا در شرق ميانه است .  مدتها است منطقه شرق ميانه در نتيجه سياست هاي خصمانه ايالات متحده به كشتارگاه مردم بيگناه،  تبديل شده است  و دوام اين سياست ها  تخم نفاق ، دشمني ، بي ثباتي سياسي و نا أمني و بنياد گرايي رادر كشور هاي خاور ميانه کاشته است . بخصوص ايران  همواره شامل لست توطئه هاي امريكا بوده است .

امريكا و بريتانيا ، با توطیه  مخفي و اشكار در سال 1953،  دولت انتخابي مصدق را كه ميخواست نفت ايران را ملي سازد سرنگون كردند و رژيم وابسته خود شان ،رژيم رضا شاه ،را حاكم ساختند كه اين وابستگي شاه منجر به تسلط و نفوذ أيت الاه ها در ايران گرديد . امريكا جهت متلاشي ساختن رژيم خميني در ايران، صدام حسين را در سالهاي 1980 -1988، تشويق ، حمايه و كمك تسليحاتي نمود و جنك عراق با ايران را كه تجاوز صريح صدام بر ايران محسوب ميگرديد شعله ور  ساخت كه اين جنگ تحميلي جان 300 هزار ايراني را گرفت. 

مكر همين امريكايي ها بودند  که  بزودي از صدام روي برگشتاندند و به اتهام داشتن سلاح كيمياوي بدون هيچگونه شواهدي، غير قانوني  در 2003، بر عراق حمله نمودند و فاجعه انساني را كه تا كنون ادامه دارد و دامنه أن سراسر شرق ميانه را  احتوا نموده وبي ثباتي ، نا أمني، سكتاريزم و رشد بنياد گرايي از جمله ز ايش و رويش داعش را در شرق  ميانه به ارمغان أورد ه است .

بل كلنتون ، خواست تا به مسيله لاينحل فلسطين و اسراييل پايان دهد، ما شاهد بوديم كه كلنتون در سالون جنوبي قصر سفيد در سال 1993، إسحاق رابين و ياسر عرفات را تشويق نمود تا دستان يكديگر را بفشارند  و إسحاق رابين اعلام نمود كه " خونريزي ديگر بس است و بس و زمان صلح فرارسيده است ". مگر زمان صلح هيچگاهي در فلسطين جنگ زده و اشغالي فرانرسيد و با أمدن دونالد ترامپ بد تر و بد تر گرديد و جامعه جهاني روز دوشنبه، 14 مي ،شاهد افتتاح سفارت امريكا در بيت المقدس  بود كه خلاف همه موازين و فيصله هاي سازمان ملل و شوراي امنيت اين سازمان است  و هرگونه دور نماي صلح را به ياس مبدل نموده است .زيرا نفوذ سياسي ، اقتصادی و لابيگري اسراييل در امريكانخبگان سیاسی امریکا را صیهونیست پرور ساخته است  و صداي برحق فلسطينيان در ميان  این نخبگان سياسي شنونده اي ندارد.

چندين دهه بعد از بحران كانال سويس در 1956 ، كه  تسلط بريتانيا و فرانسه در اين كانال خاتمه يافت ،روسای جمهوری امريكا،يكي پي ديگري، شرق ميانه رأ به  پایگاه نظامی و بازار فروش سلاح وتحقق اهداف ستراتژیک شان مبدل نمودند . غرب تحت رهبري امريكا يي ها چندين دهه از رژيم هاي دكتاتوري تحت رهبري حسني مبارك در مصر و شاهان مطلق العنان سعودي و شيخ نشين هاي مستبد شرق ميانه كه حافظ منافع امريكا و غرب در شرق ميانه بوده و هستند  دفاع نموده و مي نمايد.
با وجودي كه اوباما در ديدارش در 2009، طي بيانيه اي پر أب و تابي وعده داد كه برعليه بنياد گرايي ديني در شرق ميانه مبارزه خواهد نمود . و در جهت حل مسيله فلسطين ،سلاح هستوي ، توسعه دموكراسي و حقوق زنان در شرق ميانه تلاش جدي بخرج خواهد داد . مگر در عمل، باستثناء امضا توافق  هستوي با ايران كه انهم   
توسط دونالد ترامپ زيرپای  گردید ، طي دو دوره رياست جمهوري اوباما تغيرات محسوسي ،بمیان  نيامد . ،بر عكس در اثر مداخله دوامدار  امريكا و توطئه هاي پنتاگون دامنه تشنج در سراسر شرق ميانه و كشور هاي افريقائي وسيعتر گرديد . ما شاهد هستيم كه در سومالي دولت ناكام ،كه نتوانست ثبات را تامين نمايد ،باعث تشنج و کشتار افراد بیگناه  بشمول  تلفات تعدادي از سربازان امريكايي گرديد  و بی ثباتی در این کشور هنوز هم ادامه دارد . در يمن مصيبت انساني  در نتيجه فروش دوامدار سلاح امريكا براي عربستان سعودي به أوج خود رسيده است . در ليبيا، همين اكنون در نتيجه مداخله اشكار امريكا و إنكليس و فرانسه كه توطئه برانداختن رژيم قذافي را سازمان داد ند   اكنون در اين كشور انارشي، بنياد گرايي و سكتاريزم بيداد ميكند .

 كاربرد امريكا در تامين ثبات و صلح در سوريه كاملا منفي و ناكام بوده است .مبارزه امریکا بر علیه تروریزم که با سیاستهای غلط  و انحصار گرایی این کشور همراه است   تا کنون نه تنها موفق نبوده بلکه  با  اشكال گوناگون در كشور هاي شرقميانه افغانستان پاكستان اندونيزي و فيليپين وكشور هاي اروپائي به زخم خونين مبدل  گرديده است . پایان.  

ماه می  - 2018

 

 

 


بالا
 
بازگشت