هدايت حبيب

 

ارائه طرح مشرانو جرگه برای جلوگیری از توهین به مجاهدین

به گزارش اسپوتنیک به نقل از خبرگزاری آوا، اعضای مجلس سنای افغانستان توافق کردند تا طرحی را برای جلوگیری از توهین به مجاهدین آماده کنند.

کار روی طرح قانون جلوگیری از توهین به مجاهدین امروز از سوی فضل‌هادی مسلم ‌یار، رئیس مجلس سنا به تالار عمومی این مجلس پیشنهاد شد و سناتوران با آن توافق کردند.

مسلمیار کسانی که به مجاهدین توهین میکنند را "خائن" خواند و تأکید کرد که آنان حق ندارند در افغانستان سیاست کنند و یا در مورد مقدسات مردم افغانستان حرف بزنند.

پیش از این رئیس مجلس سنا در مراسم روز پیروزی مجاهدین در ارگ گفته بود که مجلس سنا طرحی را برای جلوگیری از توهین به مجاهدین آماده می‌کند.

وی افزود که براساس این طرح، نهادهای عدلی و قضایی مکلف خواهند شد تا کسانی که به شخصیت‌های ملی و جهادی، توهین می‌کنند را زیر پیگرد قانون قرار دهند.

به گفتۀ وی، تعداد "محدودی" از رهبران جهادی بخاطر چوکی جنگیده اند ولی این به این معنی نیست که به تمام مجاهدین توهین شود.

هم ميهنان عزيز، خوانندگان گران ارج!

روزی يک دوست فرهنگی و سياسی ام، واژه ی " وجدان " را اين گونه تعريف و بيان نمود:

"وجدان عبارت از حضور و موجوديت آن نيروی معنوی بيدار و فعال در نهاد انسان است، که همواره گفتار و کردار آدمی را به مثابه ی دادستان و داور بر اعمال آن، تحت پيگرد، کنترول و بررسی قرار داده، دربرابر حرکات مثبت و منفی شخص و رخدادهای جامعه ومحيط پيرامون، واکنش متناسب را متبازر وحکم دادخواهانه را صادرمی نمايد."

اما آنانی که خود را مسلمان خواندند و بالاتر ازآن عالم دين گفتند؛ وليک به روايت تاريخ، دين مقدس اسلام را در بدل پول برای انگليسها وسپس به امريکايی ها وحتا به اسرائيلی ها فروختند؛ از همه ی اين دشمنان جهان اسلام پول و سلاح گرفتند و توسط پول و سلاح يهود و نصارا، حدود سه مليون مردم افغانستان را به قتل رسانيدند؛ کشور خود را ويران کردند؛ مکاتب را سوختاندند، پل ها منفجر و راهها را بر روی مردم قطع  کردند؛ در مساجد حين ادای نماز حمله نمودند؛ نماز گذاران را کشتند؛ قرآن کريم را سوختاندند؛ آيا آنان  به احکام خداوند که در قرآن عظيم الشان در سورت النساء آيه ۹۳ فرموده است: وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ . ايمان و باور دارند؟ هرگز نه!!!

اگر به قرآن و آيه ی مبارکه ذکر شده و روزقيامت و داد و حساب بحضور خداوند، باور می داشتند؛ چگونه در جنگهای ميان خود روی تقسيم قدرت و پول های که باداران شان برای آنان ارسال داشته بودند، تنها در شهر کابل هفتاد هزار مردم بی گناه کابل را به شهادت رسانيدند؛ در ۳۳ ولايت ديگر افغانستان شما محاسه کنيد، که ازسال ۱۳۵۴ وبا آغاز قتل و وحشت و جنايات آنان در پنجشير، بدخشان و لغمان، تا ايندم چی تعداد فرزندان بی دفاع اين سرزمين را به قتل رسانيده اند. آيا مطابق حکم خداوند درآيه ی ذکر شده؛ جای اين به اصلاح مجاهدين ساخت انگليس و امريکا و وهابی های سعودی و پاکستان، جهنم است ويانه؟ آيا تمام مردم افغانستان مطابق همين آيه ی قرآن به آنان لعنت هميشگی را نثار شان کنند ياخر؟

و اما بعد از حکم و هدايت دينی، در مورد حکم وجدان که هرکس به آن ارزش محکم معنوی قايل است و نحوه ی عملکرد آن در بالا ذکر شد. وليک از اين که مجاهدين با غصب قدرت در کابل و بدست گرفتن سلاح و پول و رتبه های جنرالی، وجدانهای خود را هم مثل آيات قرآن بفروش رسانيده و حتا از موجوديت وجدان بکلی انکار ورزيده، در "سروده ی مجاهد"، جواب يک شاعر را که گفته بود: « دوست دارم اين وطن را » اين گونه پاسخ دادند و وجدانهای درخواب رفته ی شان را نيز، مع الخير، رخصت نمودند:

دوست دارم اين تفنگ را ـ دوست دارم اين تفنگ را

ثروت سرشار دارم ــ دالر و کلدار دارم

از حمايت های بيرون! ــ درهم و اسعار دارم

دوست دارم اين تفنگ را ـ دوست دارم اين تفنگ را

پاتک لغمان دارم  ــ  چور مکرويان دارم

در حريق شهر کابل ــ امر پاکستان دارم

دوست دارم اين تفنگ را ـ دوست دارم اين تفنگ را

با معلم جنگ دارم  ــ  نفرت از فرهنگ دارم

در خصومت با معارف ــ سياست يک رنگ دارم

دوست دارم اين تفنگ را ـ دوست دارم اين تفنگ را

با ديانت، کار من نيست ــ فرض و سنت، يار من نيست

آنچه را وجدان! گويند! ــ در پی آزار من نيست(!)

دوست دارم اين تفنگ را ـ دوست دارم اين تفنگ را

تا امريکا " خيک" باشد ــ انگليس هم پيک باشد

"پاک" همچون کيک باشد ــ از عرب لبيک باشد

نه جهادش کار دارم! ــ نه زمردم عار دارم!

پوشش اسلام گيرم! ـــ زانکه در گفتار دارم!

دوست دارم اين تفنگ را ــ دوست دارم اين تفنگ را

هم ميهنان عزير، خوانندگان گرامی! درصورتيکه اين موجود لگام گسيخته که به دين اسلام، اعلاميه جهانی حقوق بشر، ساير قوانين بين المللی و کشور مان، اخلاق و وجدان بشری باور و پابندی ندارند؛ بجز پول و چور و قتل و کشتار مردم و دستور امريکا و انگليس و وهابی های سعودی و آی. اس. آی. پاکستان و آخوند های ايران، ديگر هيچ چيزی را به رسميت نمی شناسند؛ حتا در کعبه سوگند ختم جنگ و خصومت را ياد کردند وليک يک هفته بعد روی سوگند قرآنی پاگذاشتند؛ شما از آنان چی انتظار را دايد، بجز وحشت، بربريت و افتخار به جنايات؟

اکنون، فقط وقت آن رسيده است تا تمام احزاب سياسی رسالتمند و سيکولار، سازمانهای اجتماعی، جامعه ی مدنی، شخصيتهای ملی، علمی و فرهنگی و همه آزاد انديشان ضد تحجر و تفکر قرون وسطايی، دروجود يک جبهه ی واحد ضد جنگ و جنگ افروزان شرارت پيشه ی جهادی و طالبی و ضد باداران امريکايی، انگليسی، عربی، پاکستانی و آخوندهای ايرانی، متحد شوند و مبارزه ی سازنده و سرنوشتساز را تا سقوط اين دولت فاسد(جهادی ـ طالبی و شئونيستی) ساخت امريکا، بصورت پيگير ادامه وفرجام بخشند.

 

 

   


بالا
 
بازگشت