سنجر غفاری

  

واشنگتن پوست : داکترغنی باخطرکودتا مواجه است


روزنامه واشنگتن پست چشم صلح افغانستان را تیره و شوم توصیف کرده و نوشته است: در راه رسیدن به صبح اشتباه وجود دارد. درقدم اول شورای کویته اصلن به گفت و گو علاقه مند نیست. ملاهیبت الله هم در برابر پیشنهادات صلح خاموش است. گروهی بدین باور اند که خاموشی وی علامت رضایت اوست اما درعین حال نشانه آن است که مایل به گفتگو نیست ، ازین رو حاضر نیست .            
دوم، شرایط صلح چه گونه است؟

برفرض طالبان مایل به مذاکره باشد که در این حال نیاز به اجماع عمومی است. به گفته واشنگتن پست، شرایط برای رسیدن به یک اجماع درافغانستان به دلیل منافع متضاد امریکا، دولت افغانستان و طالبان امری پیچیده است.مشکل سوم: روزنامه می گوید که درین صورت بعید است سه عامل ذیدخل در قضیه (امریکا، افغانستان و طالبان) بتوانند بر دشواری های کنونی پیروز شوند. درافغانستان مشکل دیگری هم وجود دارد که همانا عاملی است که پروسه را تخریب می کند.

یک طرف ناراضی ممکن است با اجرای حمله بزرگ بر کابل یا قتل یکی از رهبران ارشد طالبان در جریان مذاکرات صلح، این پروسه را با استفاده از خشونت خنثی بسازد. مشکل چهارم از نظر واشنگتن پست پیچیده گی این پروسه است. حتی اگر یک طرح قابل قبول برای همه طرف ها هم به میان آید، اصل تعهد طرف ها نسبت به شرایط یک مانع جدی است. جناح های متخاصم ازین نگران اند که طرف دیگر ممکن است نسبت به مقررات مذاکرات صلح وفادار نماند، بدین ترتیب جهت اجرای تعهدات میان طرف ها به یک عامل سوم ضرورت است که پروسه را تضمین کند.

واشنگتن پست چالش پنجم را با این سوال آغاز می کند که آیا احتمال آن وجود دارد که جنگ داخلی به افغانستان باز گردد؟ به باور نویسنده روزنامه، حتی اگر قرار باشد طرفین منازعه برای دستیابی به یک معامله بر تمامی چالش ها غلبه کنند، سیاست داخلی دکترغنی خود خطر اصلی بازگشت به جنگ داخلی است. دکترغنی توافق چند جانبه در مساله صلح را مطرح می سازد اما بسیاری از نیروهای شامل در دولت طرفدار مشارکت طالبان در تقسیم قدرت نیستند. از نظر آن ها صلح به معنای از دست رفتن امتیازات خاص آن ها به شمار می رود و همین مساله بعد از حصول توافقات خطر یک کودتا از سوی جناح های قومی را افزایش می دهد.

غنی چگونه می تواند با این چنین تهدید ها به مقابله برخیزد؟
او به قول فرزانه سیاست وفلسفه- روسلر- در «دام کودتا- جنگ داخلی» گیرمانده است. 
غنی باید بین یک کودتای احتمالی از سوی جناح های شامل دولت و استمرار جنگ داخلی با گروه طالبان یکی را انتخاب کند. امکان این که او دوام جنگ با طالبان را نسبت به وقوع یک کودتا از داخل ترجیح بدهد، قوی تر است.

سپس واشنگتن پست نتیجه می گیرد که دسترسی به یک صلح پایدار در افغانستان، مشکل یک لایه نیست، بلکه مجموعه ای از پرش های بسیار قوی از روی موانع است و این بدین معنا است که ختم جنگ در افغانستان در‌آینده نزدیک از احتمال به دور است.

درزمینه فوق تبصره و دیدگاه های مختلف وجود دارد، انچه عمده وقابل تذکرمیباشد این است : 

اداره موجوده درکشورفاقد هرنوع مشروعیت قانونی بوده وباید دانست که همین اکنون افغانستان درخلای بزرگ قانون و امنیت قرارگرفته، وضعیت موجوده ازهرلحاظ شکننده وبه نفع اداره استخباراتی پاکستان و اتحادمشترک اطلاعاتی واستخباراتی کشورهای  پاکستان ، ترکیه چین، روسیه وایران ، قراردارد، حکومت کابل فاقد هرگونه استراتیژی سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی ونظامی بوده فقط وفقط دستورگیرنده وتجرید شده ازسوی مردم افغانستان ، و فاقد اعتبار و ارشمندی درآینده برای جامعه جهانی ، منجمله ایالات متحده امریکا و سازمان ملل متحد قرارگرفته است.

 قابل توجه اداره محترم واشنگتن پوست و نویسنده محترم این مقاله :- بحران موجوده درافغانستان به یک مدیریت قوی واداره قانونمند ومشروع ملی که  شامل اراده مردم افغانستان باشد ضرورت دارد، انچه جامعه جهانی طی بیش از چهال سال اخیر بعداز تحمیل این اداره فاسدونامشروع برسرنوشت ملی مردم افغانستان به آن اتکآ دارند، عامل حفظ وگسترش بحران کنونی، گناه و اشتباه بزرگ سیاسی و جبرال ناپذیراست. ثانیآ مردم افغانستان دراسارت اهداف ومنافع استراتیژیک کشور های منطقه قرار داده شده ، حلقه ای این اشتباه واسارت ملی را ای.اس.ای پاکستان در حمایت بیدریغ ایالات متحده امریکا و متحدین ، بعد ازحضورشان درکشورما برسرنوشت ملی وکشوری ما تحمیل داشته ، پاکستان فرصت مناسب یافت تا از رهبران فراری طالبان والقاعده که به عنوان تروریستان بین المللی رقم خورده بودند و هدف حضور نظامی امریکا وناتو ازبین بردن این رهبران و لانه های تروریزم بین المللی  در افغانستان و منطقه خوانده شده بود ، متآ سفانه رهبری طالبان و تروریستان در افغانستان و منطقه  به ایولای بزرگ وقدرتمندی مبدل شدند، ساحه نفوذ وفعالیت های تروریستی شان گسترش داده شد، فراموش نباید نمودانچه ایالات متحده امریکا در ایام جنگ سرد به آن اتکا نمودند و از وجود تندروان  منطقوی وافراطیون بین المللی افکار تنظیمی وجهادی ساختند، پاکستان را به ژاندارم منطقه علیه نفوذ شوروی وبلاخره  شوروی رابه اضمحلال مواجه نمودند زمان و فضای دیگری بود که نباید امروز به آن متوصل بود و اتکآ داشت؟.زمان ثابت نمود که پاکستان و تندروان بنیادگرآ دیگرآن اسلحه و وسیله ای مختص به اهداف و منافع  ایالات متحده امریکا و متحدین شان در آغوش ای.اس.پاکستان تظمین شده قرار ندارد، نظامیان و استخبارات پاکستان به دسته ها واهداف استخباراتی و استراتیژیکی قدرت های منطقه بر علاوه امریکا و انگلیس ،منجمله چین، روسیه، ایران، ترکیه ، سعودی تعهد و پیمان دارند، روسیه وچین، ایران و سعودی در منطقه  تضادواستراتیژی خاص شان را در افغانستان و منطقه دنبال دارند، نزدیکی مثلث روسیه ، ترکیه وایران با طالبان و تروریستان خیلی ها پیچیده و سوال برانگیزمیباشد، بنابراین آنچه ضرورت زمان و حکم تاریخ است،امریکا بداند و اتکا وتوصل برطالبان وتروریزم را که در آغوش استخبارات و اهداف پاکستان در منطقه برای شکست برنامه واهداف استراتیژی امریکا ،ناتو با دشمنان استراتیژی منطقوی آن (چین، روسیه، ایران )، (روسیه ، چین و ترکیه ) قرار دارند محاسبه و اعتبارخویش را پایان شده بدانند، بیشتر تلاش نمایند تا همانند اواخر دهه شصت و آغاز دهه هفتاد در افغانستان به انسجام روشنفکران و تکنوکرات های ، اتحاد این دو باروحانیون ملی ومترقی ، سران واقعی وشخصیت های ملی و قبایل مختلف افغانستان و آنطرف دیورند  متحد و معتقد گردند ،با تدویرجرگه بزرگ انتقالی به حمایت و خواست ملیونی مردم تشنه به صلح و خسته ازاهداف و مصیبت های تحمیلی بنیادگرایان ای که فقط وفقط  وسیله اهداف ضد منافع مردم افغانستان و دوستان بین المللی  در اختیار ای.اس.ای و متحدین جدید اش قرار دارند، با قاطعیت وبدون ازدست دادن وقت و دادن فرصت های بیشتر برای نیرومندشدن اتحاد تروریستان و منابع جدید فوق الزکردست یافته شان ( روسیه، ایران ، چین ، ترکیه وپاکستان ) در تبانی و تکمیل اطلاعات و بدست آوردن فرصت های بیشتری و کاذب ، چون اجماع منطقوی کابل، نشست تاشکند، نشست سالانه مسکو، گشودن باب مزاکره ودیالوگ با طالبان ،خود مفهوم سازش و اتکآ به تشدید اهداف ، توانمندی و گسترش تروریزم بین المللی بوده، فردا آنچه پاکستان و متحدین سوگند و اتحاد نمودند به آن میرسند( مبدل شدن افغانستان به ویتنام ثانی برای امریکا ومتحدین در افغانستان )  را فراموش وخنثی شده نبینند.

 ضرورت است تا در نخستین گام به پایان بخشیدن نظام وحشت ملی وفاقد هرگونه مشروعیت حقوقی و عاری از اراده ملی مردم افغانستان ، که در تناقض با قانون اساسی کشور برملت تحمیل شده است مبادرت ورزید و راه رسیدن به اهداف و تلاش های بعدی راکوتا ، مطمعن و شفاف  نمایند، واز کودتا های حتمی وخونین گلبدین، اشرف غنی و طالبان ،وسیله اهداف شوم پاکستان و متحدین منطقوی شان جلوگیری بعمل بیاورند و جلو خودسری های تروریزم زروی ( پاکستان ) را بگیرند.

 سنجر غفاری . اپریل ۲۰۱۸ المان

 

 


بالا
 
بازگشت