فرهاد فاریابی

« جمهوری اسلامی فدرال خراسان »زننده است و مضحکه!


من نمیدانم،کشتزار  افغانستان چرا روشنفکران وابسته، فرصت طلب و توهم زده پرورده است؟
«جمهوری اسلامی افغانستان» به اصرار پابوسان ولی فقیه ، پدید آمد، البته سیاف و دیگر ان نیز ازین « ترم» بی خاصیت ، جانبداری کردند؛ گویا چسپاندن کلمه اسلامی به دم دولت افغانستان، برخی ناهنجاریها  را  دامن زده است ، مثلا:
۱- تفویض حق صدور فتوای اسلامی، برای محسنی و خلیلی و سیاف و گلب الدین و شرکاء!
۲- تفویض و تجویز حق فتوا به اذناب مجاهدین ، یعنی طالب و داعش و القاعده و سائر اخوانی های مقیم افغانستان !
۳- استفاده سوء ازعبارت « دولت اسلامی» ، برای فریب مردم بیسواد و کمسواد بوسیله حامد کرزی و اشرف احمدزی و سائر دست نشاندگان اجنبی.
۴- ریش گذاشتن دولتمردان از خارج برگشته، تسبیح در دست گرفتن و سجاده در بغل زدن که گویا ، اعمال وزرا و وکلا و علما، منطبق بر اساسات دین و شریعت غرای محمدی است و کسی حق چون و چرا را ندارد!
 اینک همهگان فهمیده اند که عبارت « دولت اسلامی» نه تنها شکم شهروندان  را سیر نمی کند، بلکه اسلام گرایان دولتی، امنیت مالی و روحی جامعه رانیز ازمیان برده اند.
گویا سنگسارو شکنجه های ضد کرامت بشری، گاه و بیگاه تهیدستان و بینوایان،نیز براساس همین ترم « دولت اسلامی» رخ میدهد.
شاید معافیت های مالیاتی ، برج سازی ها و اختلاس های میلیاردی را هم برای سران مجاهدین، همین عبارت « جمهوری اسلامی» فراهم کرده باشد.
گمان میبرم ، تا «جمهوری اسلامی ایران »رویکار باشد، ترم صادراتی « جمهوری اسلامی افغانستان » نیز یدک کشیده خواهد شد.
اما « جمهوری فدرال اسلامی خراسان»؟
این عبارت دهن پرکن و مزورانه، نسبت داده می شود به جناب لطیف پدرام، رهبر کنگره ملی، که گویا برای سرزمین و دولت آرمانی خویش ، در نظر گرفته است.
 راستش ، این آقای پدرام هم آدم عجیبی است، قبلا با حزب دموکراتیک خلق ، همکاسه و همسنگر بوده، بعدها گویا در مقاطعی، جانبدار نوعی حاکمیت  «سکولاریزم» در افغانستان گشته ( بخصوص در دورهء کوتاه اقامت در پاریس)اما امروز ناگهان مدافع « دولت اسلامی » در افغانستان گردیده است!
اولا عبارت اسلامی در پهلوی « فدرال» زشت است ، اما وقیح تر از همه چیز، ترکیب « خراسان »و «اسلام » با هم است که مثل آن است که به منظور زیباسازی و آرایشگری، بینی یک نوعروس زیبا را بریده باشند!
خراسان زیبا را با اسلام، چه نسبت است؟
آقای پدرام باید برای این «نقل قول» های حقارتبار که از ایشان صورت می پذیرد، پاسخی مقنع بدهند تا مصداق سردمداران مخاطب این  طنزسیاسی انتقادی قرار نگیرند:
عصر آدمکشان نامور است
یا سیاستگران کله خر است!
عصر سرمایه است و سود کلان
زدن جیب این وآن ، هنر است
دورهء قلدری و سرهنگی است
مردمی، یک متاع کس مخر است
تاجر دین ز دیگران بیش است
آیت الله و ریش، معتبر است!

 


بالا
 
بازگشت