فرزاد رمضانی بونش
نگاه طالبان به سودها و منافع آتشبس موقت در افغانستان
شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی
بعد از سرنگونی طالبان این جریان بعد از مدتی فعالیتهای خود را در جنوب و شرق افغانستان آغاز و حضور غربیها در افغانستان طالبان را قادر ساخت تا موجودیتش را باورپذیر کند. اکنون باگذشت سالها همچنان در افزایش قدرت خود میکوشد. چنانچه همهساله حملات بهاری خود را اعلام میکند. این نیرو امسال نیز بدین روش ادامه داد و عملیات الخندق را در بهار آغاز کرد. طالبان مدعی است امسال بخشها و شهرستانهای زیادی را فتح کرده و بنا به ادعای طالبان تنها در ماه اول عملیات الخندق یازده شهرستان قلعه زال، کوهستان، بلچراغ، تاله و برفک، جغتو، ده یک، اجرستان، دره بوم، چوره، دشت قلعه و پرچمن استان فراه)، را فتح نمودند. آنها همچنین مدعی هستند سلطهٔ خود را بر مناطق دیگری چون استانهای فراه، فاریاب و غزنی را گسترش داده یا و شهرهایی از استانهای سرپل، غور، ارزگان و.... را با فشار و یا محاصره بیشتری روبرو کردهاند و حملات با تلفات بزرگ در کابل، قندهار و لوگر را انجام دادهاند. در این میان چندی پیش دولت افغانستان پس از خواست علمای این کشور در 14 خردادماه از 27 ماه رمضان تا پنجمین روز بعد عید فطر را آتشبس یکطرفه اعلام کرد، اما 3 روز بعدازاین تصمیم دولت، گروه طالبان نیز 3 روز تعطیلات عید را زمانی برای آتشبس تعیین کرد. بااینحال هرچند حکومت آتشبس با طالبان را 10 روز دیگر تمدید کرد اما گروه طالبان در بیانیهای آتشبس سهروزه از سوی این گروه را "موفقیتآمیز" و "نشان از قدرت" توصیف کرد و تمدید آتشبس را رد کرد و از نیروهای خود خواست که حملات علیه نظامیان خارجی و نیروهای دولتی افغانستان را از سر بگیرند. نوشتار زیر به بررسی نگاه طالبان به سودها و منافع آتشبس میپردازد.
نگاه طالبان به سودها و منافع آتشبس موقت
تقابل با رویکرد فتوای عالمان افغانستان: چندی پیش بیش از سه هزار از علمای دینی افغانستان در نشستی به ابتکار شورای صلح در کابل تأکید کردند که ادامه وضعیت جنگی در افغانستان زمینه مداخله کشورهای بیرونی را فراهم کرده و بیانیه نشست نیز تاکتیکهای جنگی طالبان را نامشروع خواندند. در مقابل این رویکرد طالبان با اعلام آتشبس بهنوعی نشست ابتکار شورای صلح را تحت تأثیر قرار داد. درواقع طالبان با آتشبس بر این نکته تأکید کرد که مواد فتوا نشست علما موافق با اصول اسلامی و فرهنگ افغانی نیست و جنگ کنونی نه جنگ بین الافغانی، بلکه جهادی در برابر کفار است. در این رویکرد از نگاه رهبران طالبان نشست علما از ریشه اصلی جنگ (حضور اشغالگران) چشمپوشی میکنند و اگر حضور آنها پایان یابد واکنشها نیز به پایان میرسد.
نشان دادن صلحدوستی: قبلاً حکومت افغانستان در نشست پروسه دوم کابل بسته پیشنهادی صلح را برای طالبان مسلح ارائه کرد تا طالبان با استفاده از آن گفتگوهای صلح را آغاز کنند؛ اما طالبان پاسخ را با آغاز عملیات بهاری دادند. دراینبین هرچند دولت وحدت ملی افغانستان عملاً توپ را ازنظر سیاسی و مذهبی در زمین طالبان انداخت و تلاش کرد با نگاه مذهبی، این مسئله را به جامعه روحانیون افغانستان نشان دهد که این طالبان است که خواهان ادامه جنگ و کشمکش بوده و دولت مدعی اصلی خواهان صلح و آتشبس است. اما طالبان نیز کوشید با پذیرش چندروزه و سپس تداوم نبرد در رویکرد کلی خود، واکنشی دقیق به آتشبس دولت داشته و از خطر در تنگنا قرار گرفتن در نزد افکار عمومی بپرهیزد و آتشبس سهروزهای را اعلام کند. در همین نگاه طالبان معتقد است آنها هرسال در روزهای عید نیز بر دشمن حمله نمیکردند و اکنون نیز مطلوبشان در کشور خون و خونریزی نیست و به خاطر قدرت نمیجنگند و برادرکشی را بهپیش نمیبرند.
اعلام وحدت درونی و قدرت برونی: بدنه اصلی رهبران طالبان بهعنوان بزرگترین گروه مخالف در افغانستان تلاش میکند تا هژمونی خود را نخست بر معترضان داخلی و سپس بر دیگر مخالفان مسلح دولت این کشور حفظ کند. دراینبین هر چند در سالهای گذشته گروه انشعابی، شاخه «ملأ رسول» حضور تأثیرگذاری در برخی مناطق و طالبان نیز آن را تهدیدی برای نفوذ خود میدانست. اما اکنون به نظر میرسد با توجه به اطاعت حداکثری نیروهای طالبان به دستور آتش، طالبان معتقد است افرادش از مقام رهبری خود اطاعت میکنند. یعنی عملاً آتشبس سهروزه، بهگونهای نماد اطاعت طالبان از مقام رهبری بود و طالبان با استفاده از این وحدت و یکپارچگی خود را در عرصهٔ عمل به نمایش گذاشت. در همین راستا باید گفت هر چند در سالهای گذشته گزارشها و دیدگاههای در مورد انشعاب و چنددستگی طالبان وجود داشت اما سخن اشرف غنی در مورد عملی شدن آتشبس در سراسر افغانستان در حقیقت نوعی اعتراف به وحدت طالبان هم هست.
در بعد دیگری با وجود ادعای دولت در مورد مبارزه با حدود بیست گروه مخالفت طالبان با آتش بس تلاش کرد نشان دهد آنها رهبری مبارزه و جنگ را به دوش دارد و گروههای متعددی دیگر مخالف چون داعش عملا توان و نقشی در مقابل دولت ندارند.
استقلال عمل و قدرت مذاکره: هرچند برخی تفاهم تازه طالبان برای آتشبس در ایام عید فطر را به روابط و مذاکره بهتر پاکستان و آمریکا درباره صلح در افغانستان میدانند. اما از نگاه طالبان وضعیت کنونی و توان نمایش آتشبس و تداوم جنگ میتواند مفاهیم و اتهامهایی چون طالبان وابسته به پاکستان، حضور جنگجویان خارجی در بین طالبان، طالبان بهعنوان ابرار جنگ نیابتی، طالبان وحشی و غیرقابل تعامل را رد کرده و هویت خودمختار طالبان، توانایی برای گفتگو و... را به نمایش گذارده است. در این نگاه باوجود فشارهای نظامی، سیاسی و... آمریکا علیه طالبان آنها خود را جریان اصلی مقابل برای صلح در مقابل آمریکا و عملاً مدعی اصلی حکومت در افغانستان مطرح می کنند و آمریکاییهای باید گفتگوی مستقیمی را با آنها ترجیح دهند.
آینده کنشگری طالبان:
هرچند قبلاً جان نیکلسون، فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان گفته که استراتژی نوین امریکا در قبال افغانستان هیچ فرصتی را برای طالبان در میدانهای جنگ باقی نمیگذارد و این گروه تا دو سال آینده بیرون رانده خواهند شد. اما باید گفت بازرسان وزارتهای دفاع و خارجه امریکا طی گزارشی به کنگره پیشرفت اندکی در برابر طالبان را برای استراتژی اصلاحشده دونالد ترامپ برای افغانستان مورداشاره قرار دادهاند. در همین راستا پیشرفت کم در زمینهٔ مصون نگهداشتن مناطق پرجمعیت، حفظ قلمرو تحت تصرف طالبان و حملات ویرانگر در سراسر افغانستان وجود دارد و عملاً نیروهای دولتی در استانهایی چون جوزجان، فاریاب، بادغیس، فراه، هلمند، ارزگان و غزنی در حال نبرد هستند. دراینبین هرچند رهبران افغانستان گفتهاند، حکومت برای آغاز گفتگوهای بدون قید و شرط با طالبان آماده است و آمریکاییها هم از پیشنهاد صلح حکومت افغانستان حمایت کردهاند اما طالبان همچنان موجودیت نظامیان خارجی گفتگوهای صلح را بیفایده میدانند. در این حال آتشبس موفق بین نیروهای امنیتی افغانستان و طالبان می تواند مقدمهای برای مذاکرات باهدف پایان دادن به جنگ 17 ساله و دستیابی به یک توافق صلح است. در این میان طالبان نیز توانایی لازم برای ایجاد حکومتی فراگیر در افغانستان یا «امارت اسلامی افغانستان» را ندارد. در این شرایط به نظر میرسد که طالبان بر عملیات خود بیفزاید ولی توان پایداری در مراکز استانها را نداشته و با تاکتیکهای حمله و عقبنشینی اهدافی چون کسب توجه رسانهای و سیاسی، نمایش قدرت و به دست آوردن امتیاز و منافع تسلیحاتی و غنائم را نیز در نظر داشته باشد.