بشيرمومن
یاد از شیر محمد ناجی
هرچه میخواهم غمت را از دلم پنهان کنم سینه میگوید که : من تنگ آمدم فریاد کن
بیست اکتبر مصادف است با 32 مین سالمرگ شیر محمد ناجی! شیرمحمد ناجی در سال 1959در ولسوالی خان آباد ولایت کندز چشم به جهان کشود . اوبعد از ختم تعلیمات ابتدایی در جریان آموزش مکتب لیسه خویش شامل صف مبارزین دموکرات گردید .
شیرمحمد ناجی یکی از سپاهیان راه عدل وانصاف کشورمان افغانستان بود او بهترین لحظات زندگی خویش را وقف افغان وافغانستان کرد. او در جریان کارهای رسمی دولتی شبانه فاکولته اقتصاد را هم تمام کرد. دریغا که وحشیان بی فرهنگ در 20اکتبر1986 در کابل اورا ترور نمودند !
شیر جان ناجی در میان ما به سر سپردهگی در مواضع و ایستادگی بر باورها شهرت داشت و البته در نهایت، احترام وحرفهای دیگران را نیز می شنید. بیانی داشت رک و راست ، ولی در عین زمان با طنزها و مهربانیهای خاص خود تا مبادا دل کس را آزرده سازد. او تاب تحمل بیعدالتی وعصبیت های قومی وزبانی را که امروز تعداد از رهروان دیروز حزب دموکراتیک خلق به آن مبتلا گردیده اند، نداشت و همیشه با ایستادن بر عدالت اجتماعی میگفت که : تغییرات فکری خود را در این میدانم که تا عدالت وانسانیت در کشور نهادینه گردد، میگفت وقتی رهبران چپ وراست افغانستان در خطابه های شان میگویند : ما افغانها ! یعنی همه باشنده گان افغانستان صرف نطر ازتبار وطایفه آن! او با شیرین زبانی خاص خود میگفت « من به قوم تاجیک وهویت من افغان است، من ازین قوم بازان بی آزرم و فراکسیون بازان و رهبران خودخواه حزب سخت نامید واز این وضعیت متنفرم». اوپیوسته با همان خنده های خاص خودش همان آهنگ روان شاد احمد ظاهر را زمزمه میکرد که میخواند: «(پس از شاهی گداهی مصلحت نیست ... )،رفیق بشیر متوجه هستی، چقدر خوب میگه ، ماهم شاه هستیم وآرامی ملت افغانستان را میخواهیم ! حالا شرم است که دنبال قوم وقبیله وخیل طایفه خود برویم،وخود را گدای جوی بالا و جوی پایان بسازیم ! بخدا بسیار شرم آور است!».
در خاطره وذهن آدمان معمولاٌ دوتیپ اشخاص ورد زبان ها وماندنی هستند. اول آدمان که دارای کرکتر خوبی نیکی وعدالت پسندی بودند ! ودوم آدمان که وحشت ونفرت خلق کردند که فقط از آنها زشتی و پستی و پلیدی به جا مانده است.
بنابر آن اگر خواسته باشیم تا تمام صفات خوب انسانی را چه از نظر فردی و چه در مناسبات اجتماعی و چه از نظر پرنسیپ های سیاسی در یک شخص جمع و تفریق کنم، بدون تردید که یکی ازین تیپ انسان های خوش مشرب وخیر اندیش "شیرمحمد ناجی" خواهد بود. آنچه خوبان یک به یک دارند او همه را یکجا داشت. این تنها نظر شخصی من ویا نزدیکان و دوستان و آشنایان او نیست بلکه هرکس آشنایی و شناخت حداقل هم که از شیرجان داشت ، دقیق به همین بفکر و نظر هستند! من بدلیل همسایه بودن ، همفکر بودن وهم صنف بودن او را بیشتر می شناختم واو حق زیاد دوستی برمن دارد، دهه های دیگر باید بگذرد تا از سنگینی نبود او در خاطرو مجالس ما کاسته شود! من هنوز همان لبخند وهمان خنده های بلند شیر جان را به یاد دارم !
گرامی باد یاد و خاطره شیر محمد ناجی !