انسان شناسی بیدل

 

 

محقق و دانشمند گرانقدر ، جناب دکتر سيدنورالحق کاوش بیدل شناس نامدار کشور جلد چهارم اثر گرانسنگ شان را   زیر نام « انسان شناسی بیدل » یا موضوع شناخت شناسی و روش شناختی اشعار بیدل را برایم فرستاده اند. این اثر پژوهشی  که حاوی  ۱۸۱۵ صفحه است  در ماه دلو ۱۳۹۵ خورشیدی  با قطغ و صحافت بسیار خوب توسط موسسه نشراتی یوخوم آلمان اقبال چاپ یافته است.

در چند دهۀ اخیر، شاید نتوان شاعر دیگری را، به­جز بیدل نام بُرد که اشعارش عرصۀ تاخت و تاز کتابسازان و فضل­فروشان قرار گرفته باشد. متأسفانه هر کسی برای اظهار فضل و یا ادیب و محقّق جلوه دادن خود، دست به چاپ دیوان بیدل و یا اظهارنظرهایی در مورد اشعار او زده است. از میان کتابهایی که در مورد بیدل و اشعار او نگاشته شده است، می­توان کتاب « انسان شناسی بیدل» اثر جناب دکتر کاوش را، جزو معدود کتابهایی شمرد که در فهم و شناخت اشعار او می­تواند راهگشا باشد.

انگونه که دربارهء آثار دیگر عارفان وشاعران زبان فارسی  توسط پژوهشگران  افغانی و ایرانی تحقیق صورت گرفته،دربارهء آثار بیدل، کمتر انجام یافته است.  در افغانستان  با انکه  بیدل در حلقه های فرهنگیان و مردم عام،جایگاه ویژه ای دارد وبیدل خوانی و بیدل شناسی، یکی از سنت های فرهنگی مردم ما بشمار میرود، باآنهم کار در زمینهً پژوهش آثار بیدل نسبت بدیگر شاعران وعارفان اندک وسطحی است. یکی از دلایل انهم،عدم درک وفهم شعر بیدل است.

جناب دکتر محمد رضا شفيعی کدکنی نويسندی کتاب « شاعر آيينه ها »  با انتقاد از عدم آگاهی تعدادی  دست اندرکاران ادبيات فارسی ار بيدل و اشعار او می نويسد :  " هم زبانان ما در خارج از مرز های کنونی ایران، و همه ی کسانی که فرهنگ و سنت ادبی آنان با سنت شعر فارسی مرتبط است، بیدل را در کنار حافظ و در مواردی بیشتر از حافظ می پسندند و از شگفتی ها این که در ایران، حتی تحصیل کردگان  رشته ی ادبیات، و بسیاری از شیفتگان جدی شعر، او را نمی شناسند، حتی بسیاری از آنان نام او را نشنیده اند. شاید چنین امری در مورد هیچ شاعری، در تاریخ ادبیات هیچ ملتی دیده نشده باشد."

وی در ادامه می نويسد : " بی گمان همه ی دوستداران شعر، آمادگی کامل برای التذاذ از شعر او را ندارند. یا بهتر است بگویم: بیدل کشوری است که به دست آوردن ویزای مسافرت بدان، به آسانی حاصل نمی شود و به هر کس اجازه ی ورود نمی دهد ولی اگر کسی این ویزا را گرفت تقاضای اقامت دایم خواهد کرد. شاید به این حساب او در میان بزرگان ادب ما، دیر آشنا ترین چهره ی شعر فارسی باشد. پس به آن ها ـ که شعر را با همان عجله ی می خوانند که روزنامه یا رُمان بینوایان یا هزار و یک شب را ـ توصیه می کنم که بیهوده وقت عزیز خود را درین راه صرف نکنند. شعر بیدل معماری جدیدی است، با هندسه ای ویژه ی خویش. التذاذ ِ از آن باید از رهگذر ِ مقداری حوصله و اندکی آشنایی با رمز ها و کلید های خاص شعر او باشد. "  

محترم دکتر کاوش  در یک خانوادهء فرهنگی در هرات باستان بدنيا آمده است . مدت زيادی  در دانشکاه کابل  به حيث استاد ايفای وظيفه نموده است  و اکنون در کشور آلمان زندگی ميکند. وی  به بیدل وآثارِ او عشق اتشین داشته و دیدگاهها،اندیشه ها ،عرفان و مکتب بیدل را از دید جامعه شناسی وروان شناسانه تحقیق و بررسی کرده است. ايشان درمعرفی اثار،عرفان واندیشه های بیدل کارهای محققانه ای انجام داده که سزاوار ستایش بسیار زیاداست.

جناب کاوش ، در اين اثر گرانسنگ ، بررسی دگر گونی از  اشعار بيدل بدست داده است که برحق او را در مقام يکی از چهره های بزرگ ادبی کشورما قرار ميدهد .

"  انسان شناسی ابوالمعانی ميرزا عبدالقادر بيدل (1054 ق ـ 1644م ـ1133 ق ـ 1721م) ، شاعر انديشمند ، سخن دان فرزانه و نويسنده نکته پرداز  با توجه به اين حقيقت در اين نوشته موضوع پژوهش انتخاب شد که با همهً محبوبيت کم نظير اين شاعر وحدت الوجودی در ميان همزبانانش در افغانستان ، تاجيکستان ، ايران و فارسی دانان ساير کشورهای جهان به دلايل گوناگون ، حق پژوهش معياری در " انسان شناسی" او ادا نگرديده و به تبع آن ،  " انسان گرايی" وی به عنوان مهم ترين پهنهً ارج ناک ديدگاههای فلسفی او باز نشده است. در نوشتهً که از نگارنده زيرعنوان " آيين زاهد در آيينهً ديوان بيدل" در پی فاجعه آفرينی تبانی شده ، از سوی اسامه بن لادن قوماندان شاخهً وهابی بخش عوام فريبی استخبارات نظامی استعمار غارت گر جهانی و بهانه انگيز اشغال افغانستان در اپريل 2002 ـ حمل 1381 روی انگيزهً معينی نشر گرديد ، نيز در حد فشرده و کوتاه آن کلياتی از " انسان شناسی" و مفرداتی از " انسان گرايی" بيدل توضيح شدند ، ولی التزام به عنوان اثر و عجله در افشای ضمنی چهرهً آن " شياد قرن" سبب شد ، شرح بالنسبه کامل " انسان شناسی" بيدل در بستر " هستی شناسی" فلسفی و عرفانی اش ، از نوشتن باز ماند و در نتيجه نوشتهً ياد شده با کاستی های ملازم شتاب زدگی عرضه شود. به همه حال به دنبال  چنان آغازی در " انسان شناسی" بيدل ، نگارنده در پهلوی اشتغال به مطالعهً موضوعات ديگر ، هرگز از ضرورت تحقيق " انسان شناسی " بيدل غافل نبود ، تا اين که در اين اواخر به او فرصتی دست داد آثار بيدل را مجددا واکاود و طرح ابتدايی سامانهً " انسان شناسی" وی را مطابق اصول اکادميک پژوهش و تدوين انديشه های فيلسوفان جهان ، شالوده ريزد و در جهت تحقق آن در وجود نوشته ای به کار پردازد."

ایشان می نویسند : اکنون فرصت آنست در بخش چهارم با مجلد سوم این « نوشته» < انسان شناسی بیدل> با تکیه به آثار او ببینیم بیدل در روی کردهای فلسفی اش برمعیار چه نظریه ای از « تیوری های شناخت» و چه روشی از « رویش های تحقیق»  نظریه پرداخته ویا پذیرفته است.

در محتویات فصل اول این بخش < بخش چهارم مجلد سوم انسان شناسی بیدل> که ویژه گزارش تحقیقی از مهم ترین پیشیه منابع یونانی و هندی بغضا اثرگذار بر روی کرد های شناخت شناسی و روش شناسی بیدل است. بطور کلی دو خط درشت فکری مختلف و حتا متضاد یکدیگرنظررس اند : یکی خط اندیشه علمی پایه ای که با تکیه بر فلسفه « اصالت انسان » و دیگری خط فکری که حاصل خویش کارهای خواس و خرد طبیعه مایه انسان را فاقد ارزش می پندارد.

و از مندرزجات گزارش پژوهشی سازه های سامانهٌ شناخت شناختی بیدل < فصل دوم > پیش از همه با روح علمی و خرافه ناپذیر او آشنا می شویم.

در فصل سوم از روش شناختی بیدل سخن می رود. بیدل زیر تاثیر منتابع یونانی و هندی و بويژه زیر تاثیرمنابع ودانتی < اویا نیشادی> اش با توجه به اهداف و نتایج مشترک « شناخت حقیقت» و « روش تحقیق» آن و تلازم هم آهنگی روند خویش کاری « شناخت» و « روشن» روش را صفحه تطبیقی تحقیق ، اثبات ، توجیه و توضیح بینش های وحدت الوجودی اش می داند و بر بنیاد آن در سامانه روش شناختی او به عنوان مجموعه ای از آموزه های برنامه ریزی شده نطری و عملی در روند تلاش پژوهشی  « کشف حقیقت » انتخاب رویکرد مشخص روشی تابع ویژکی های « موضوع شناخت» است.

 

فهرست مطالب

 پیش گفتار

فصل اول ـ سیری برمهمترین پیشنه های شناخت شناسی و روش شناختی بیدل

الف ـ پیشینه های یونانی و یونانی مآبی شناخت شناسی و روش شناختی بیدل

۱ـ فیلسوفان یونانی <  ازتالس تا ارسطو>

۲ ـ یونای مآبی و مکاتب فلسفی آن

   الف ـ کلبیان

   ب ـ رواقیان 

   ج ـ اپیکوریان

    د ـ شکاکیان

   ه ـ گنوسیان

   و ـ نوافلاطونیان

۳ ـ مدرسان

  الف ـ مکتب واقع انگاری

  ب ـ مکتب مفهوم انگاری

  ج ـ مکتب اسم انگاری

۵ ـ دانش ور فیلسوفان عصر جدید

ب ـ خاست گاه های هندی شناخت شناحتی و روشن شناختی بیدل

  ! ـ مکتب چارواکه[ ساراواکا

  ۲ و ۳ ـ مکتب های وایسیشیکا

  ۴ و ۵ ـ مکتب های سانکهیه [سامکایا  و جوگ[ بوگا

  ۶ و ۷ ـ مکتب های پوروامیمانسا وودانتا

  ۸ ـ مکتب بودیسم

  ۹ ـ مکتب جاینیسم

فصل دوم ـ  شناخت شناختی بیدل

۱ ـ تحقیق نه تقلبد

۲ ـ طبیعت مایگی و دانش پایگی روح عرفانی بیدل

۳ ـ خاست گاه ها و افزارهای شناخت

۴ ـ شناخت افزارهای حسی

  دماغ (مغز) یا دستگاه شناخت افزارهای ویدا و پنهان انسان

۱ ـ شنوایی ( سامعه )

۲ ـ بینایی ( باضره)

۳ ـ بویایی(شامه)

۴ ـ چشایی ( ذایقه)

۵ ـ بساوایی (لامسه)

۶ ـ حس مشترک

۷ – خیال

۸ ـ متفکره (فکر)

۹ ـ واهمه (وهم)

۱۰ ـ حافطه (حفط)

 

۵ ـ عقل

۶ ـ تامل

۷ ـ وحدت بن مایه های خویش کاری افزار

۸ ـ زبان

۹ ـ محدودیت شناخت

۱۰ ـ  ندانم انگاری

۱۱ ـ نسبیت شناخت

فصل سوم ـ روش شناختی بیدل

۱ ـ روش تمثیل

۲ ارکلن (اجرأٰء) تمثیل

  الف : تمثیل غیرقطعی

  ب : تمثیل قطعی

۳ ـ اقسام تمثیل

۴ ـ ارزش تمثیل

۴ ـ نمونه هایی از روش تمثیل (مدعامثل) بیدل

۲ ـ روش دیالکتیک

 ۱ ـ اصول اساسی دیالکتیک هراکلیتوس

 ۲ ـ افسانه مایه های دیالکتیک سقرات ـ افلاتون

 ۳ ـ خاستگاه و اصول دیالکتیک هگل

۴ ـ روش دیالکتیکی بیدل

 الف ـ اصل حرکت و دگرگونی عام طبیعت هستی

 ب ـ اصل تضاد

 ج ـ اصل نفی

 د ـ برایند (منتجه) فرایند اصل تضاد

 و ـ اصل نفی دیالکتیک 

لازم ديده نمی شود که نقد وبررسی این کتاب پُرحجم درابعاد گوناگون ان صورت گیرد ونیازی هم دراین زمینه وجود ندارد چون این کار درحدِ صلاحیت من نيست . بناء بصورت مختصربه معرفی آڼ پرداختم.

به اطلاع دوستان رسانيده ميشود که اين اثر علمی اکنون در دانشکده  ادبيات دانشگاه کابل بحيث مضمون درسی تدريس ميشود .علاقه مندان مسایل فرهنگی میتوانند از این کتاب ارزشمند فیض ببرند. خواندن این کتاب برای پژوهشگران ، فرهنگيان ، دانشجويان ، به خصوص نسل جوان کشور بسیار مهم است.

برای جناب دکتر کاوش پیروزی های بیشتر آرزو میکنم.

بااحترام

عزيزجرآت

 

 


بالا
 
بازگشت