شهناز حق شناس
چه میشد اگر انبساط جهان متوقف میشد ؟
13.8 بیلیون سال پیش یک سینگولاریتی بسیار داغ و متراکم بشکل آنچه که امروز آنرا کیهان مینامیم انبساط حاصل کرد. از ان موقع تا کنون این انبساط متوقف نشده است.
حالا چه میشد اگر این انبساط
متوقف میشد؟
چه میشد اگر همه کهکشانها ، ستاره ها و سیاره ها و همه چیزهای دیگر ، دیگر ، از
چیزهای دیگر ، دور نمیشدند؟ !
آیا جهان همانطور که هست فقط منجمد میشد؟..... یا
دقیقا مانند همانطوری که قبل از بیگ بنگ بود ، درون یک نقطه از خودش فرو می
ریخت ؟
آیا این پایان همه چیز می بود ؟
قبل از 1920 ، یعنی وقتی که ادوین
هابل مشاهده و اعلام کرد کهکشانها از هم دور میشوند ، ما گمان میکردیم که جهان
ثابت است. چندین سال بعد ، سفینه فضائی هابل نشان داد که نه تنها کیهان در حال
منبسط شدن است ، بلکه با سرعت افزاینده ، دارد وسیعتر میشود. این موضوع خیلی
باعث تعجب ستاره شناسان شده بود ، بواسطه اینکه آنها تا آن موقع انتظار داشتند
که بخاطر نیروی جاذبه ، انبساط جهان رو به کمتر شدن گذاشته بوده است.
برای توضیح این کشف یک تئوری فرم دادند ، آن اینکه نیروئی وجود دارد که به
انبساط جهان اضافه میکند و آنرا انرژی تاریک (
Dark Energy ) نام
نهادند.
حالا ، چه میشد اگر این انرژی فرضی ، ناگهان از ، از هم گسیختن کیهان دست بر میداشت ؟
بگذارید در اینجا فرض کنیم که
قدرت انرژی تاریک بتدریج کم میشد. اما آنقدری وجود داشت که کشش نیروی جاذبه را
دفع کند. آنوقت ، کیهان همانطور بنظر میرسید که 100 سال پیش انشتن آنرا مجسم
کرده بود ، یعنی ، قبل از اینکه کشف ادوین هابل نظر انشتن و قوانین بازی را عوض
کند. یک کیهان ثابت می بود که نه خودش را منبسط و نه جمع میکرد.
در چنین کیهانی ، بالاخره همه ستاره ها همه گازهائی که برای شکل گرفتن ستاره
های تازه لازم است را مصرف خواهند کرد. ستاره های کمتری بوجود میآیند و آنهائی
هم که وجود دارند تمام نیرویشان را می سوزانند. جهان تاریکتر و پر از سیاهچاله
ها میشود. تا آن موقع ، مدتها است که زمین توسط یک ستاره ( غول قرمز) که قبل از
آن ، خورشید ما بوده در خود کشیده شده است.
بالاخره ، در یک زمانی ، این کیهان به درجه حرارت نهائی خود میرسد. به صفر مطلق یا صفر کلوین ( ZERO K ) که (273.15- سانتی گراد ) یا ( 459.67- فارنهایت) است. در آن درجه ، اتمها دیگر از حرکت باز میایستند و جهان بدون حیات میشود.
حالا بگذارید به عقبتر برویم و
فرض کنیم که انرژی تاریک آنقدر ضعیف میشود که دیگر نمیتواند با نیروی جاذبه
مقابله کند. یعنی که جاذبه اختیار را در دست بگیرد ، وهمه چیز ها را به عقب بر
گرداند. کیهان آغاز به جمع شدن میکند ، کهکشانها به یکدیگر نزدیکتر میشوند تا
اینکه در یک ( مگا کهکشان ) در هم ادغام میشوند. وقتی که خورشید ها به یکدیگر
جوش بخورند فضا از خورشید هم داغ تر میشود. البته این فضا پر است از سیاهچاله
هائی که در نتیجه انفجار خورشید ها بوجود آمده اند. این سیاهچاله ها همه چیزهای
اطراف خودشان را به درون خود خواهند کشید. یعنی ، سیاره ها ، خورشید ها ، و
سرتاسر کهکشانها را و حتی یکدیگر را.
بالاخره آنها یک سیاهچاله هیولا مانند میسازند که سرتاسر کیهان را به درون یک
نقطه میکشد.
داغ ، ریز و بی نهایت متراکم ، جهان در آخر خود به یک تراکم فشرده ، به همان شکلی برمیگردد که در آغاز بوده است. کسی چه میداند که این سینگولاریتی ای که در آخر این دنیا شکل گرفته است ، ممکن است که در یک بیگ بنگ دیگر منفجر ( منبسط ) شود و کیهان دیگری ، با سیاره ها و خورشید های تازه ، با یک فرم زندگی تازه را بسازد.
ما هنوز نمیدانیم که دنیا دقیقا
چگونه به پایان خود خواهد رسید. ما حتی نمیتوانیم بفهمیم که آن انرژی ناشناخته
که همه فضا را از هم جدا میکند چیست. بهمین دلیل است که فقط یک تئوری ، سرنوشت
کیهان را توضیح نمیدهد ، بلکه چند تئوری خیلی خوب برای آن وجود دارند. هریک از
آنها امکان دارد که درست باشد. در عین حال همه آنها هم امکان دارد غلط باشند.
دانشمندان همچنان سعی میکنند که بیشتر بفهمند.
شما فکر میکنید که دنیا چگونه به آخرخود برسد؟