افغــان بودن برای وحــدت مــلی
امــرالله صــالــح گفــت : بیــائیــد صــرف بهــر رضــای خــدا و از برای وحــدت مــلی افغــان باشــیم!
در آوانیکه از سنگ و چوب افغانستان صدای تعصب و قومگرایی بلند شده و تیکه داران قومی هر یک در تنور گرم تنش ها و تشنجات قومی برایشان نان های خاصه و روغنی می پزند و ملت افغان بجای لبیک گفتن به ندای برحق زعیم خردمند کشور جلالتماب اشرف غنی که همگان را به وحدت ملی دعوت کرده و نام افغان را می خواهد بر همه اقوام افغانستان اطلاق کند اما مردم بیخرد در مقابلش بلوا کرده و او را به تمامیت خواهی نژادی و تحمیل هویت قومی پشتون بر اقوام دیگر متهم می سازند.
درین میان فقط فرزند صدیق وطن جناب امرالله صالح به ندای وجدانی لبیک گفته و مردم را به وحدت ملی دعوت کرده می گوید:
هموطنان گرامی بیائید صرف بهر رضای خدا و از برای وحدت ملی افغان باشیم!
همینکه صدای خیرخواهی وحدت طلبانه جناب صالح که از نهایت صداقت و دلسوزی و احساس وطنپرستی ایشان سخن میگوید به گوش جلالتماب اشرف غنی رسید جناب ایشان فورا او را در قصر دلگشای ارگ نزد شان خواسته و در مراسم با شگوهی در حضور صد ها نفر از مامورین بلند رتبه دولت ، بزرگان قومی و علمای کرام دهانش را با لعل و جواهرات گران بها و الماس کوه نور پر کردند.
اما از آنجا که جناب امرالله صالح دهانش را خیلی کلان باز کرده بود یک نگین بزرگ الماس در حلقوم او لغزیده و نفس کشیدن را برایش دشوار ساخت که حاضرین مجلس برای نجات وی از مرگ فورا او را به شفاخانه چارصد بستر انتقال دادند اما همینکه چشمان امرالله صالح به لوحه سر دروازه شفاخانه چارصد بستر افتاد و احساس کرد که در کجا است چشمان قیچش از حدقه بیرون آمده و چنان چیغ زد که نگین الماس مانند مرمی تفنگ از حلقومش بیرون پریده و به پیشانی داکتر معالج اصابت کرد و حتی جناب وزیر دفاع از خواب بیدار شده پرسید باز در کجا درین نیمه شب حمله انتحاری صورت گرفته ؟
با تقــــــــــــديم حــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی
https://www.facebook.com/zahrkhand