احمد سعیدی
نام ملیشه و اربکی به قوت های منطقوی تبدیل گردید
پروردگارا خود عنایت فرما جراات ام بده کمکم کن تا آنچه را که حقیقت است بی پروا از تهدید ها و بی اعتنا در مقابل همه توطئه ها بدون تشویش بنویسم و بیان کنم. خدایا تو از همه بهتر میدانی که ملت عزیز افغانستان در حال حاضر در محاصره انواع توطئه های خودی و غیر خودی قرار دارند برای نجات خویش از این بحران نیاز به مدیریت سالم نیاز به مبارزه ای جدی و صادقانه احساس میشود متاسفانه با گذشت هر روز مشکلی پی مشکل دیگری در سر راه مردم ما خلق میشود از بی کفایتی و وعده های میانتهی زمامداران گله ای ندارم اما آنچه که باعث تشویش من است هر روز در این کشور اعمال و حرکات مورد اجرا قرار میگیرد که نه عقلانی و منطق در آن نهفته است شب گذشته از طریق رسانه ها شنیدم که رئیس جمهور آقای غنی طی فرمانی تشکیل 30 هزار قوت های نظامی را بنام منطقوی در چوکات وزارت دفاع ملی صادر کرده است که ظاهراً نام این قوت ها نیرو های نظامی منطقوی گفته شده است حتی سخنگوی وزارت دفاع چنین اظهار نموده که قومندانان این نیرو ها افسران نظامی خواهند بود که از طریق وزارت دفاع توظیف می شوند اما متاسفانه به باور من بعد از گذشت 17 سال این حاکمیت باز دست به ابتکار نادرست ملیشه سازی بنام قوت های نظامی منطقوی زده است که عواقب آن نهایت خطر ناک خواهد بود. با در نظر داشت آینده ای تاریک که عامل عمده آن ملیشه سازی است خواستم این مقاله را بنویسم تردیدی وجود ندارد آنانیکه خود را عقل کل میدانند اعتنای به این نوشته ام نخواهند کرد ولی خواستم ادای مسئولیت نمایم .
آنچه را که در این مقاله میخواهم بنویسم در مورد ملیشه سازی 30 هزاری این نظام است به عقیده من 30 هزار ساختن قوا بنام قوت های منطقوی که صلاحیت اداره کنترول و رهنمایی و اطاعت پذیری آنها مربوط به ملکان ، اربابان وکلای پارلمان و همه زورمندان زور و زر خواهد بود زنگ خطریست که سر انجامش مشقت زا و حتی خونین خواهد بود ملت صبور و آگاه افغانستان میدانند که پروسه دی دی آر بخاطر خلح سلاح اشخاص غیر مسئول ملیارد ها دالر مصرف برداشت حالا حکومت وحدت ملی از جای آغاز به ملیشه سازی نموده که اگر عقل و منطقی وجود داشته باشد و تجربه از نابسامانی های گذشته و حال داشته باشند موافق این پروسه نیست اگر به گذشته نه چندان دور نگاهی داشته باشیم طرح اربكي يا مليشه قومي را امريكائي ها با تجربه كه از عراق داشتند در افغانستان مطرح نموده و عده ای از اشخاص و افراد ناعاقبت انديش و چاپلوسان معلوم الحال در داخل حكومت آنرا در چوکات وزارت داخله پذيرفتند. و جنرال علیشاه احمد زی را قومندان آن مقرر کردند. اين عمل ناعاقبت انديشانه جنگ هاي قومي را دامن زد و باعث برهم خوردن اندك نظم كه درين نظام بي نظم موجود بود به مشکل مواجه ساخت. با در نظر داشت انچه گفته آمدم ميخواهم ضرر اين طرح ناعاقبت انديشه و طرح را كه بعضی از مسئولین بي كفايت كشور من نیز نا عاقبت اندیشانه پذیرفته و مي پذيرند همه جانبه به برسي بگيرم. رهبران حکومت وحدت ملی روی سخنم با شماست و میخواهم منحیث یک مسلمان و یک افغان به نزد خدا و ملت خود رفع مسئولیت نمایم .
با در نظرداشت وضعیت پیش آمده
در ولایات مختلف آیا تشکیل اربکی ویا ملیشه یک ضرورت جدی است ؟ و آیا گزینه های
بهتر ومفید تر ازان مورد بر رسی قرار گرفته است یا خیر؟ تقاضای تشکیل ملیشه از
طرف زمام داران در حکومت وحدت ملی شاهدیست بر ضعف حاکمیت و انتخابیست انحرافی،
و غیر عقلانی این انتخاب راه را بسوی تضعیف نیرو های امنیتی وتقویت حاکمیت های
قومی در کشور بازنموده و مینماید . به همان تناسبیکه مردم محلی ودور افتاده از
نیروهای خارجی نفرت دارند از ملیشه واربکی نیز متنفر اند. گر چه در یک زمان
حکومت های افغانستان بخاطر بقای خود از ملیشه استفاده کرده اند وخاطرات تلخ
عملیات اربكي ملیشه در روح وروان هر هموطن ما با قیست وتا هنوزمردم عادی قساوت
،سنگدلی وبیرحمی ملیشه و اربكي را فرا موش نکرده اند که بار دیگر تصميم إحیائی
این پدیدۀ شوم گوش ها را می خراشد. شاید دولت های گذشته از وجود ملیشه ویا
اربکی بهره برده باشند واما ملت طعم تلخ این نهال را چشیده ونمیخواهد دوباره
کشور به غولان فرا قانونی سپرده شود. که نا عاقبت اندیشی های در این مورد یک
بار دیگر ملت را گرفتار جنگ داخلی خواهد کرد در گذشته دیکتاتوری بی حد کشور را
به آشوب کشانید وحال دمو کراسی میانتهی مهار گسیختۀ وانارشی زا یکی ملیشه آفرید
دیگری اربکی. مردمان هوشیار که قلب شان بخاطر وطن می تپد خوب میدانند ملیشه ویا
اربکی نه صلح میخواهد ونه هم طرفدار صلح است: تجربه نشان داده است که ملیشه از
متن نا آرامی ها وقانون شکنی هابوجود آمده جنگ ، خون ریزی وخانه جنگی علت اصلی
حیات این معلول نا میمون است. بناء ، صلح، آرامش وختم جنگ به مفهوم ختم حیات
ملیشه واربکیست. هیچ کس بخاطر نزدیک شدن به پایان عمر خود مبارزه نخواهد کرد
واین انتظار از اربکی هم انتظار بد فرجام خواهد بود..ملیشه ها به تجربه نشان
داده در صورت توقف ویا تنقیص امتیاز بخاطر بقای خود یا به دشمن تسلیم میشوند
ویا دست به کودتا می زنند ودر ولایات ومناطق دور دست ادارات محلی را به کنترول
خود درآورده زمینه آشوب وهرج ومرج را مساعد میسازند. ملیشه خودرا ضامن ادامه
حیات دولت ومالک مردم بی دفاع میداند وبا گذشت هر روز وعملیات بی رحمانه حس
تمامیت خواهی در وجود آن رشد میکند، علاوه ازامتیازاتیکه از دولت میگیرند، خانه
هارا تلاشی ،هستی وزیورات خانه را به غارت می برند،واز طریق اختطاف وگروگان
گیری بازار تجارت جنگی را رونق می بخشند.گرچه طراحان ومؤسسان اربکی بشمول بعضی
از سخنگویان وزارت های به این باور اند که اربکی نیروی خارج از دولت نبوده
همیشه زیر اداره وتحت کنترول قرار دارد در حاليكه هرگز چنين نيست در ارتباط به
این حدس خوشبینانه باید عرض کرد که این طرز فکر گمراه کننده باعث فریب خود دولت
میشود. دولت قادر به اداره نیرو های تربیت شده خود نیست وما شاهدیم که پولیس
تربیت شده ملی در مسیر راه گاهی به چه أعمال و جنايات هولناك دست می زنند
ورفتار شان با مردم چگونه است. پس نیروها ی خود سر وفرا قانونی وفرا تشکیلاتی
را که دور از دائره حاکمیت قرار دارند چگونه اداره میکند؟ با آنچه گفته آمد
دانسته میشود که ملیشه پدیده مطلوب نبوده وآرامش وامنیت را مخالف فلسفۀ وجودی
خود میداند همان است که آشوب را گسترش میدهد تا عمرش را طولانی وامتیازاتش را
دایمی بسازد.وخوب است که به برخی خاصیت های ملیشه بیشتر اشاره کنیم.
خصلت های ملیشه ویا اربکی:
ملیشه خاصیت زالو را دارد از خون مردم تغذیه میکند اگر مکیدن خون قطع شود ملیشه
هم می خشکد و بفنا می رود. از لحاظ وضع الجیشی در مناطق شکل میگیرند که حاکمیت
دولت به خطر مواجه است طوریکه ایشان در مناطق اشوب زده در ولایات مختلف خلاء
حاکمیت وقدرت را پر میکنند وتنها از آمر خود که ملک ارباب، ملا وکیل ویا سر
مایه دار است اطاعت میکنند وبا نیروهای دولتی روابط دوستانه دارد چون از ایشان
امتیاز میگیرند نه اینکه اطاعت میکنند. بناء این نیروها قسما از اداره دولت
خارج و به بهانه حالت اضطرار تمام نورم های قانونی ، اخلاقی واداری را زیر پا
گذاشته تابع ذوق وسلیقه خود میباشند، یعنی ملیشه ها نیرو های فرا قانونی اند که
دولت به ایشان نیاز دارد.ملیشه معاش واجوره نمیخواهد ادعای قیمت خون خودرا دارد
وادعا میکند سر وکارش با دشمن است وهر لحظه مرگ به سراغش می آید لذا هر چه
امتیاز بوی داده شود بزعم خودش باز هم کم است، به هر تناسبیکه خشونت وجنگ زیاد
باشد تشکیل این گروه گسترده تر وامتیازات شان بیشتر میگردد همان است که این
نیرو ها در متن کشمکش ها وخون ریزی ها رشد میکنند وتا میتوانند آتش جنگ و خشونت
را شعله ور تر میسازند. چون جنگ است که ایشان را بوجود آورده وهمین جنگ دلیل
تخصیص امتیاز به ایشان محسوب میشود.
ملیشه سازی شبیه یک مرض
ساری!: با مطالعه وشناخت که ازخاصیت اجتماعی وهنجار های اخلاقی مردم فقیر
افغانستان دارم برخی از ایشان در جلب منفعت بسیار حریص وموشکاف اند، بناء یقین
دارم اگر دولت در یکی از ولایات هسته های ملیشه را ایجاد کند ومطابق تشکیل
امیازات نقدی لوژستیکی واکمالاتی را بدسترس شان قرار دهد سائرین با آزمندی تمام
زمینه های تشکیل چنین هسته را مساعد میسازند تا امتیاز بگیرند. .مردم افغانستان
نسبتا فقیر و غالبا در فکر جلب منفعت اند هر پدیده که عاید داشته باشد با آنکه
مبدأ ومسیر منکر وشنیع هم داشته باشد باز هم به سراغ آن میروند مثل اینکه کشت
کوکنار از جنوب تا دور ترین نقاط شمال کشور سرایت کرد وتشکیل گروپ های گروگان
گیر در مراکز. نمونه دیگر از این مشکل است. وقتی مردم ولایات دیگر اطلاع حاصل
نموده اند که در فلان ولایت ملیشه ها به فعالیت آغاز نموده اند دارائی تشکیل
امتیاز ووسائل وتجهیزات اند هم معاش دارند وهم غنیمت میگیرند ،دیگر روحیه وطن
دوستی وفدا کاری از بین رفته همه تلاش می ورزند تا تنها از طریق اخذ امتیاز با
دولت همکار باشند.
بهانه تشکیل ملیشه در
هرولایت وجود دارد: بعضی از ولایات تا کنون از ولایات نسبتا آرام کشور اند واما
در همسایگی با ولایات نا آرام قرار دارند چون می بینند در ولایات دیگر مردم
تشکیلات ملیشه ساخته اند که هم تسلط وقدرت را تمثیل میکنند وهم اقتصاد جنگی
ضریب بالای دارند وهر فرد محیط دارائی معاش بلند است ایشان هم به زمینه های
ملیشه سازی روی میاورند واگر دولت بخواست شان لبیک نگوید باز مسئله نا رضائیتی
وگرایش به مخالفین مطرح میشود.این مسئله ساده است به جزئیات آن اشاره نمیکنم
چون درین مسائل تجربه کافی وجود دارد وبه همین تر تیب ولایات ما یکی در همسایگی
دیگری قرار دارد مردم بجای همکاری با پولیس کوشش میکنند خود شان با قدرت وارد
صحنه شوند ونقش دولت را ضعیف سازند،تا دولت مجبور به تنازل وقبول خواست شان شود.
آضرار ملیشه سازی: در حالیکه
پروسه دی دی آر ودایاگ در برخی ولایات کشور به مؤفقیت اجرا شد و پول های زیادی
مصرف گردید حالا چه ضرورت است که دست به این عمل ملیشه سازی زده اید در حال
حاضر مسلح سازی عدۀ دیگر مردم را عقده مند میسازد.مردم مطمئن نیستند که ملیشه
های تا دندان مسلح یکجا با گروه های شورشی دیگر بالای منا طق که طالبان
میخواهند حمله نکنند ویا با یک تغییر ناگهانی همراه با طالبان با لای ولایات
بدون ملیشه واربکی مارش نکنند این تشویش ها تا سر حد اختلال وحدت ملی وجود
دارد.اینکه با تشکیل اربکی وملیشه نهاد های دولتی وارگانهای امنیتی ضعیف میشود
حقیقتی است انکار نا پذیر وخوش بینی درین زمینه اشتباه زیانبار وغیر قابل جبران
خواهد بود. از سال هاست که مردم افغانستان به اقتصاد غیر مشروع معتاد شده اند،
مانند اقتصاد جنگی ، اقتصاد مواد مخدر، اختلاس ورشوت وغیره اینها همه پدیده های
شوم اند که باید از ریشه بر کنده شوند.اما ملیشه این پدیده های شوم را بارور تر
میسازد.
ســـــه پیشنهاد: اگر کار
شناسان ومتخصصین درون نظام عوامل وانگیزه های نا امنی ورشد خشونت را بر رسی
کرده بتوانند بدون تردید راه بیرون رفت ازین بحران بدون از تشکیل اربکی و ملیشه
ممکن است.
پیشنهاداول انتخابی شدن
مسئولین محلی: مسئولین محلی که خارج از ولایت خویش ایفای وظیفه مینمایند و از
طرف مردم انتخاب نشده اند حمایت مردم را از دولت کم ساخته است به نظر من بهتر
است بجای ملیشه سازی ادارات محلی انتخابی ومردمی باشند این شیوه در امر ثبات
واستقرار امنیت کمک بیشتر خواهد کرد در صورت انتخابی بودن مردم در پهلوی نیرو
های امنیتی از والی منتخب واداره محلی که خود تأئید کرده اند حمایت مکینند یعنی
هم حامیان والی طرفدار دولت اند وهم نیروهای امنیتی.در شرائط فعلی نیروها
امنیتی تنها اند. افراد متنفذ وبا صلاحیت بنام این و آن از منطقه بیرون کشیده
شدند وحال جای شان به نیروهای بمراتب بد تر بنام ملیشه واربکی سپرده میشود.بناء
معقول تر این است تا دولت بجای مصارف زیاد بخاطر تشکیل ملیشه زمینه انتخاب
مسئول مورد تأئید وحمایت مردم را در ولایات مساعد سازد تا مردم بخاطر دفاع از
انتخاب خود شان با نیرو های امنیتی کمک کنند حال مردم هیچ انگیزۀ بخاطر دفاع از
حکومت وحدت ملی ندارند.
ملت بخاطر دفاع از نظام انگیزه ندارد.عوامل متعدد بیرونی ودرونی مردم را از دولت متنفر ساخته، اگر سخنگویان واستراتیجست های رئیس جمهور انتقاد ها را توجیح وتأویل کنند زبان مطبوعات جهان را کس گرفته نمیتواند.این مطلب را بخاطر اضافه کردم که سخنگویان رئیس جمهور و رئیس اجرائیه انتقادات مردم را بسیار سطحی میگیرند وآنرا جزء از خاصیت سیاستمداران افغان می پندارند.باید پرسید، مطبوعات بیرون مرزی ونمایندگان ملل متحد که دولت فعلی را ضعیف وملوث به رشوت وفساد وهمکار با قاچاقچیان معرفی میکنند متأثر از کدام خاصیت است؟.به هر حال دولتمردان باید حقایق را جدی بگیرند ودرپی تلافی وجبران فرصت های از دست رفته بر آیند: یکی ازین فرصت ها انگیزه دهی بجای ملیشه سازیست:فعلا مردم بخاطر دفاع از حکومت وحدت ملی انگیزه ندارد والی ها که از محیط نیستند وپایه مردمی ندارند در ولایات دست بین خارجی ها میباشند روز را در ولایت و شب را در میدان هوایی همان ولایت سپری میکنند خود با یک بکس خالی آمده اند زن وفرزند شان در اروپا و امریکا زنده گی مینمایند مردم ازینگونه والی ها بی صلاحیت ومحتاج به خارجی یکی از عوامل عمده طالب سازی ومخالفت مردم عملیات خودسری نیرو های ملیشه و تلاشی خانه ها وگشت وگذار شان با پاچه های بر زده گاهی سر لچ و گاهی پای لچ بدون یونیفورم در مراکز تجمع مردم است که باید قطع شود .به استثنائی عده محدود در شهر های مختلف مردم از دیدار نیرو های ملیشه خوش شان نمي آید . واز حضور شان در اجتماعات ومساجد نفرت دارند اما حکومت به این امر توجه ندارد.پدیده طالب ساز دیگر مطبوعات تصویری کشور است که بنام دمو کراسی وآزادی بیان مواد قانون اساسی را نقض و با پخش تصاویر نیمه برهنه خارجی حساسیت هارا بر می انگیزند واستدلال طالبان را مبنی بر بی دین بودن دولت تقویت می بخشد،تنظیم وپخش کلپ های افتضاح آمیز موسیقی دانان اماتور شوقی وشهرت طلب کشور که در خارج وداخل تنظیم میشود و با رقص ومعاشرت مرد وزن همراست ماهیت دولت را به نظر عام مردم کفر آمیز ساخته که باید اصلاح شود. اینها همه دلیل عمده بر پروسه طالب سازیست وعلاوتا تخطی از قانون اساسی است که بند اولش بنام اسلام رقم خورده.دولت همیشه به ساختن قانون اساسی افتخار میکند در حالیکه مادۀ اولش را عملی نمیسازد.کدام ماده این قانون در کشور عملی شده؟
دولت بجای ملیشه سازی به برخی قوانین، سنن وعرف کشور إعتنا نماید .با مجر مین چون متجاوزین جنسی آن هم با دختران خورد سال و سارقین دسته جمعی مسلح,اختلاسگران داخل اداره به شدت بر خورد کند.روزانه اخباریکه از تلویزیونها پخش میشود نظیر این وحشت در هیچ گوشه دنیا وجود ندارد.تجاوز های مکرر جنسی بالای اطفال، اختطاف دختران وباز آوردن شان به مطبوعات که به شراب خوردن وفحشاء در ملاء عام اعتراف کنند اینها دمو کراسی نیست بلکه اشاعه فساد وزمینه ساز طالب ومخالفین دولت است.هیج کس نمیخواهد در کشور چون افغانستان با دولت همکاری کند که اخبار روز مره اش را تجاوز جنسی، قتل مردم بیگناه ملکی، اختلاس ملیاردها دالر ، حمایت جانیان حرفوی واختلاف ارکان سه گانه دولت تشکیل دهد. آخر یک روز از محا کمه اختلاس گران، بدار آویختن دزدان متجاوزین وقاچاق چیان وهم آهنگی ارکان دولت هم خبر پخش کنید .دولت باید جلو اینقدر ظلم وفسادرا بگیرد والا هیچ دلیل برای دفاع از حکومت موجود وجود ندارد.شاید مردم خود شان مانند دهۀ هفتاد به کمک بعضی از کشور های خارجی داعش را بخاطر بر داشتن فسادبیاورند ودران وقت پشیمانی سود ندارد. به باور نويسنده ملیشه سازي جنگ داخلي ، قومي و زباني را در كشور شعله ور ساخته مناطق امن را نا امن ميسازد باعث دوام جنگ ها و بلآخره باعث تجزيه افغانستان ميگردد امیدوارم یکبار دیگر در مورد عواقب خطرناک ساختن این قوت ها توجه شود و تجدید نظر صورت گیرد و آينده افغانستان واحد را از حوادث هولناك بعدي نجات داده شود. خوب به یاد دارم که ملیشه ها باعث سقوط حکومت داکتر نجیب الله شدند در حال حاضر ملیشه سازی در حکومت وحدت ملی تازه آغاز گردیده دوام این پروسه نا میمون بر علاوه اینکه برای مردم افغانستان رنج آور و دردناک خواهد بود اگر ادامه پیدا کند باعث سقوط حاکمیت نیز میگردد.