مهرالدین مشید
طالبان از راه هایی که حصارکشی می شوند، وارد افغانستان نمی شوند
امریکا با کمترین فرصت دهی به اسلام آباد، تمامی شانس ها را از دست خواهد داد
خواجه آصف وزیر خارجهء پاکستان در گفت و گو با یک مقام امریکایی " پلومبرگ" از وی خواسته است تا هزینهء حصارکشی خط دیورند را امریکا به پاکستان بپردازد. وی گفته است که هزینهء حصارکشی اندک است و اما جنگ در افغانستان برای آنان بیشتر می شود. این خواست وزیر خارجهء پاکستان، سخنان رئیس جمهور امریکا را در خاطره ها تداعی می کند که گفت پاکستان پس از سقنوط طالبان با گرفتن ۳۳ میلیارد از امریکا، پاکستان را احمق ساخته است. این خواست پاکستان از امریکا در واقع فراخوانی تازهء این کشور برای احمق ساختن باربار امریکا است. این چندان ناموجه. نیست؛ زیرا " تا احمق در جهان زنده باشد،مفلس در نمی ماند" این در حالی است که امریکا در حدود دو میلیارد دالر کمک های مالی خود را به پاکستان به حالت تعلیق درآورده و شرط پرداختن آن را مبارزهء واقعی اسلام آباد با تروریزم عنوان کرده است. پاکستان از یک سال بدین سو حصارکشی د امتداد خط دیورند را آغاز کرده است که می گوید، هدف از این کار پیشگیری از تردد طالبان در مسیر این سرحد می باشد.
این دیگر برای هیچ کس پنهان نیست که پاکستان نه تنها در پشت جنگ نیابتی در افغانستان قرار دارد؛ بلکه بگونۀ مستقیم درگیر جنگ در افغانستان است و تمامی امور آموزشی و اکمالاتی مخالفان حکومت افغانستان را نظامیان این کشور به پیش می برند. نظامیان پاکستان همین اکنون مانند دوران جهاد در امور اکمالاتی طالبان و سایر شبکه های تروریستی دخیل بوده و بدون همکاری نظامیان پاکستان حتا بیرون شدن یک میل کلاشینکوف هم از خاک پاکستان ناممکن می باشد. در این شکی نیست که راه هایی شاید موجود باشند که طالبان مخالف پاکستان با عبور تردد از آن اهداف خود را در پاکستان دنبال کنند و اما مخالفان حکومت افغانستان از راه های آشکار بوسیلۀ موتر های باربری سلاح و مهمات شان را از خاک پاکستان وارد افغانستان می کنند. در این میان آنچه مایۀ نگرانی اسلام آباد است. تردد شماری طالبان مخالف این کشور است که باطالبان افغانستان همکاری دارند و گاهی برای اهداف تخریبی مرز را عبور و مرور می کنند. هدف از حصارکشی در مرز دیورند هم جلوگیری از ورود طالبان مخالف حکومت پاکستان است و نه طالبان مخالف حکومت افغانستان. نگرانی مقام های پاکستانی هم از همین ناحیه است و هدف از حصار کشی آنان مبارزه با تروریزم نمی باشد.
پاکستان در حالی ادعای حصارکشی در مرز دیورند به هدف مبارزه با تروریزم و کمک به جنگ افغانستان دارد که طالبان مخالف حکومت افغانستان از راه هایی منتهی به افغانستان چون انگور اده در پکتیا، گنداب در کنر، تری منگل در جاجی، هنگو و راه های دیگر وارد افغانستان می شوند. طالبان از راه هایی وارد افغانستان نمی شوند که پاکستان آنها را حصا کشی می کند. مقام های امریکا به این موضوع آگاهی کامل دارند. آنانی که در دوران جهاد از این راه ها وارد پاکستان شده بودند، از این موضوع بهتر آگاهی دارند. بیرابطه نخواهد بود تا به گونۀ مثال چشم دید خود را اینجا بنویسم. من در آن زمان در دفتر ویتا که مربوط یو اس اید کی از موسسه های خیریه در پاکستان بود، ایفای وظیفه می کردم. هر زمانی که دفتر ویتا مواد ساختمانی را از پشاور به داخل افغانستان می فرستاد. دو سرباز را از صدر ستدیوم دفتر مرکزی استخبارات پاکستان می خواست تا موتر های موادساختمانی را تا عبور از سرحد دو کشور بدرقه کند. یکی از این سربازان در موتر اول و سرباز دومی در موتر اخیر می نشست و موتر ها را تا عبور از سرحد همراهی می کردند. سربازان در حالی موتر ها را استقبال می کردند که دریوران اجازه نامۀ انقتال مواد ساختمانی را نیز با خود می داشتند. پس با این حال چگونه ممکن است که روزانه صدها میل سلاح و هزاران مرمی به ساده گی و بدون نظارت نظامیان پاکستان از راه هایی وارد افغانستان شود که حالا اسلام آباد می خواهد با حصارکشی مانع ورود آنها شود. تنها این موضوع در پردۀ ابهام قرار ندارد؛ بلکه موجودیت رهیران طالبان در شهر های بزرگ پاکستان مانند، پشاور، کراچی، اسلام آباد و راولپندی و شهر های دیگر این کشور و فعالیت های تخریبی و سازماندهی حمله های وحشتبار هراس افگنی آنان زیر نام شورا های کویته و پشاور در افغانستان به جهانیان آفتابی شده است. نه تنها این که همین اکنون تمامی رهبران طالبان و شبکه های تروریستی فعال در دهشت افگنی ها در افغانستان تحت نظر مستقیم استخبارات پاکستان قرار دارند و تحت رهبری آی اس آی تمامی حمله های تروریستی در افغانستان را سازماندهی و طراحی می کنند. در ضمن ده ها شفاخانه در شهر های بزرگ پاکستان در خدمت زخمی های طالبان قرار دارند که زخمی ها از میدان های جنگ افغانستان به آن شفاخانه ها منتقل می شوند. چنان که سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی پاکستان چند ماه پیش اعتراف کرد که طالبان از خدمت های صحی در پاکستان برخوردار می باشند. گفتنی است که وزیر داخله و رئیس امنیت ملی نیز پس از سفر به پاکستان در یک کنفرانس خبری گفتند، به مقامهای پاکستانی در باره موجودیت طالبان و شبکه حقانی اسنادی را ارائه کردهاند که به هیچ وجه به گفته آنان از آن انکار شده نمیتواند و از پذیرش این حقیقت تلخ از سوی پاکستان، برای نخستین بار سخن گفتند. بیرابطه نخواهد بود تا اشاره به حرف های آخیر افراسیاب ختک (*)کنم که وی در نوشته یی زیر نام " اعتراضات پشتون ها در پاکستان" نوشته است. وی می گوید، در سال ۲۰۰۳، شورای طالبان بهصورت رسمی «امارت وزیرستان» را با جلالالدین حقانی بهعنوان امیر امارت، بنا نهادند. جوانان بیکار از وزیرستان شمالی و جنوبی هجوم برده و به صفوف جنگجویان طالبان پیوستند. برخلاف سایر وزیرستانیها که از منابع طبیعی مانند جنگل و زمین حاصلخیز دره ونه برخوردار اند، اعضای قبیلهی مسعود عمدتا برای گذراندن زندگی، به پول کارگران شان در خاورمیانه، کراچی و سایر شهرهای بزرگ پاکستان متکیاند. وی به ادامه نوشته که در ماه دسامبر سال ۲۰۱۷، طالبان تصمیم به ایجاد «تحریک طالبان پاکستان» برای دستهبندی و موثریت فعالیتهایشان گرفتند و قبیلهی مسعود، سکان رهبری گروه جدید را در اختیار گرفت. بیتالله مسعود، حکیمالله مسعود، ولیالرحمان و برخی دیگر از رهبران برجستهی تحریک طالبان پاکستان از قبیلهی مسعود بودند. نه تنها این؛ بلکه منابع استخباراتی امریکا و غرب دهها سند در دست دارند که حاکی از پشتیبانی و همکاری حکومت پاکستان با شبکه های تروریستی می باشد؛ اما این که چگونه با پاکستان و مقام های آن که در کارهراس افگنی دخیل اند، گذشت و چشم پوشی شده است. این پرسشی است که پاسخ آن را تنها در پروندۀ بازی های کلان استراتیژیک یافت. اگر چنین نمی بود، باید پیش از این بر مقام های ارشد نظامی پاکستان که همکار نزدیک دهشت افگنان اند، تعزیرات وضع می شد و در گام بعدی فشار ها بر پاکستان افزایش می یافت و در گام سوم هم حکومت پاکستان تحریم می شد و لانه های تروریستی مورد حمله های هوایی قرار می گرفت. با تاسف که تا کنون به هر دلیلی که بوده، امریکا به پاکستان شانس داده است. چنانکه ستیفن کولد در کتاب جدید خود می نویسدوی می نویسد که پشتیبانی پاکستان از گروه های هراس افگن به اندازه یی گسترده و فراگیر بوده است که سازمان استخبارات امریکا (سی آی ای) گمان می برد که رهبران بلند پایۀ نظامی پاکستان خود در دام اسلام گرایی افراطی گیر مانده اند. وی می افزاید که امریکایی ها یا دو روی نظامیان پاکستان را نمی ددیند و یا در برابر آن بی تفاوت بودند. وی به ادامه شکست امریکایی ها در افغانستان را چهار چیز چون اهداف جنگی امریکا در مرحله های گوناگون جنگ ، دوم رابطه امریکا با حامد کرزی و شکننده گی سرمایه گذاری امریکا در سیاست های دیموکراتیک افغانستان ، سوم اشتباه های امریکا در جنگ ضد هراس افگنی و چهارم هم راهبرد سیاسی و دیپلوماتیک امریکا در جنگ افغاستان عنوان کرده است؛ اما حالا که شمشیر زهرآلود پاکستان به استخوان مردم افغانستان رسیده و تیغ از دمار مردم افغانستان بیرون کرده است، فشار ها بر پاکستان در حال افزایش است. هنوز هم از چانه زنی های مقام های پاکستانی با امریکا فهمیده می شود که اسلام آباد هنوز هم در پشت در های بسته با امریکا سرگرم چانه زنی های سیاسی برای امتیاز گیری ها از این کشور بر سر افغانستان می باشد. در پشت اظهارات وزیر خارجۀ پاکستان مبنی بر تقاضای کمک هزینه های حصار کشی دیورند چنین چانه زنی ها را می توان متصور بود؛ اما باید گفت که هرگاه امریکایی ها بار دیگر فریب اسلام آباد را خوردند. این بار بدانند که با دست دادن این فرصت تمامی فرصت های آینده را برضد پاکستان و مهار کردن آن از دست خواهند داد. این فرصت دهی برای حاکمان پنجابی و نظامیان پاکستان سبب شده تا از چندین دهه بدین سو شاهد تحمل بدترین ستم از سوی پنجابی ها باشند و با استفاده از نیروی انسانی آنان با بازی های دو پهلو افغانستان و منطقه را به آتش بدل کنند. یاهو