عبدالو کیل کوچی
آیا امریکا درجنگ افغانستان به بنبست ویا شکست مواجه خواهد شد
جنگ قدرت نیست شوخی با زمان
چا ل و نیرنگ است واسرار نهان
چالش فرضی چنان خصمانه نیست
جنگ موش وگربه جزافسانه نیست
گفته میشود که امریکا در جنگ افغانستان به بنبست وشکست روبرو خواهد بود ولی گفته نشد که این ابر قدرت جهان در جنگ با کی ؟ با چند تا طلب ؟ بایک گروه نوظهور داعش؟ ویا با یک گروه ترریستی غیر قابل مقایسه ؟ درجنگ با کی ؟
آن امریکا ی که دیروز برخی از کشورهای اروپایی را با شوروی هراسی ،وبعضی از کشورهای عربی را از ایران هراسی وافغانستان را از طالب هراسی هراسان وچرخ سود وسرمایه ی خود را شدت بخشیده و چندی پیش پاکستان وگروه های زرخرید آن بنام مجاهد در جنگ ، شوروی را بزعم خود آنها شکست داده و در واقعیت امر افغانستان را بخاک وخون کشانیدند . ولی حالا چه شد که در جنگ با چند تا دشمن فرضی بشکست وبنبست روبرو خواهند بود ؟ باور کردن آن تعجب برانگیزومضحک است .
کسانیکه میگویند امریکا در افغانستان شکست خورده است اولاً اهداف واستراتیژي امریکا را در افغانستان ومنطقه یکبار دیگر دقیق وبطور بنیادی مطالعه فرموده پس از آن روی این اصل توجه خواهند نمود که امریکا روی کدام هدف ، وبنظور کدام منافع در افغانستان آمده و با کی جنگ دارد که شکست خورده و درین جنگ چی را از دست داده است. پس از آن میتواند به رویکرد واقعی مسله تمرکز داشته باشد زیراکه
هر قدرت بزرگ جهان با حضور نظامی خویش قبل از همه منافع خود را دنبال میکند و با توجه به موقف جیوپلیتیک ممالک ، اهداف جیواستراتیژی و رقابتهای منطقوی و تسلط به منابع سرشار طبیعی کشورها ی دیگر حضور نظامی خویش را به طرز دراماتیک وافسانه های رنگارنگ سیاسی قومی ومذهبی مطرح وبا تغیر دادن رژیم های دموکراتیک و ایجاد دولتهای گوش بفرمان وتحت الحمایه در بستر بحرانهای ایجاد شده ، اهداف سیاسی اقتصادی خود را بدست می آورند .
البته هستند کسانیکه امریکایی ها را دراجرانکردن بخش معینی از تعهدات شان گویا در سرکوب تروریزم ، ایجاد امنیت وآرمش وکمکهای موثر بمنظورباز سازی ،تامین امنیت و آرامش ، قطع جنگ ودسترسی به صلح و دفع حملات تروریستی در شهرها وقصبات ،واردکردن فشار بررژیم خونتای پاکستان مبنی برقطع صدور تروریزم از آنکشور بخاک افغانستان ،محوکشت وقاچاق مواد مخدره به شکست نسبت میدهند که این بجز کتمان حقایق سناریوی جنگی امریکا درافغانستان وطالب هراسی دیگر چه میتواند باشد زیرا دیده میشود که یکطرف ناتو وقوای نظامی یک ابرقدرت جهان وطرف دیگر چند تا طالب چطور شده میتواند بگوییم که امریکا ی ابر قدرت در مقابل چندتا طالب شکست خورده است در حالیکه اگر قوای مسلح افغانستان اجازه جنگ مستقلانه با طالبان وتجهیزات عصری مکمل داشته باشد بتنهایی میتوانند طالبان وسایر تروریستان را تار ومار سازند ولی این را خود امریکایی ها نیزمیدانند که در موجودیت قوای ناتو وقوای نظامی امریکا در افغانستان جنگ ویرانگری روز تاروز شدت گرفته نفوذ روز افزون تروریستان در قالب طالب وداعش ونیروهای نفوذی کشور های عربی وپاکستان ،تشدید حملات انتحاری ،نا امنی وتنشهای خطر ناکی که چشم انداز آینده صلح را مکدرساخته وبا موجودیت دولت نا کار آمد ضعیف ، تحت الحمایه و گوش بفرمان آنها مردم در زیر شعله های آتش تعصبات ملی ،سمتی ،قومی ،زبانی ،مذهبی وجنسیتی توام با ظلم ،بیعدالتی ،رشوت ،قاچاق ،غارتگری بیکاری بیماری فقر ، جهل وآلوده شدن جوانان بمواد مخدره ،قانون شکنی ،خود سری میسوزند . بآنکه هیچ طرفی درین جنگ برنده نخواهد بود ولی شکلگیری افسانه جنگ وشکست در افغانستان اصلاً به نیات و سناریوی جنگی امریکا مرتبط دانسته میشود .
زیرا این موضوع یاد آور همان سیاستهای دراماتیک یک قرن قبل است که غربی ها زیر نام خطر کمونیزم اروپا را دچار مخمصه نموده وشرق میانه را از آن خود ساختند وپس از آن افسانه اسلام در خطر است را عنوان کرده که این خود منجر به مجاهد سازی ،طالب سازی واز بطن هردو زایش داعش شد . بهمگان معلوم است کسانیکه بجنگ طلبان ابراز آماده گی نموده چگونه از صحنه بحاشیه رانده میشوند پس معلوم است که سرنوشت مملکت بدست کیست . بنا بر آن باید گفت که با توجه به چشم اندازاکثریت تحلیلگران سرشناس مسایل سیاسی ودیدگاه عمومی ، بنظر میرسد که امریکا در هر قدم ، منافع خود را بطور موثر دنبال نموده که میزان دستاورد و موفقیت های آن به اسرار ونیات درونی وعملکرد نهانی خود آنها مشخص و معین میشود.
در حالیکه قدرت پرنفوذ خارجی ها در تار وپود جامعه ودولت افغانستان بشکل گسترده ی تنیده است ، تحکیم حضور نظامی امریکا وبهره گیری از موقعیت جیوپلیتیک وتحکیم اهداف جیواستراتیژی ونفوذ روزافزون آنها در منطقه وگذشته از همه دستاوردهای منافع حیاتی واهداف اقتصادی از منابع طبیعی کشور موجودیت دولت تحت الحمایه وگوش بفرمان آنها در یک نمایش انتخاباتی پیامد چنین رویکردهای همگون وناهمگون و سیاستهای دوگانه نی بلکه چند گانه ی میباشد که مفاهیم آن در مقاله وزین محمد عالم افتخار تحت عنوان « شریک امریکا در افغانستان ، در دولت »یا « اداره مستعمراتی »
بازتاب یافته است . موصوف ضمن تبصره ی مستند پیرامون عنوان یاد شده در « پرگرافی از خود » چنین مینگارد که بسیار فشرده آن ازینقرار است ...تازه « استراتیژی امریکا در افغانستان » علناً به هدف تامین وتضمین منافع ومصالح امریکا درین سر زمین تعریف میشود نه الزاماً برای تامین منافع ومصالح مردم وملت افغانستان ، حتا در یک مقیاس ناچیز علی الرغم بوغ وکرنا ی انتخابات وآزادی ودموکراسی جهان ، اسم با مسمای آن « اداره مستعمراتی »است ازینجاست که «استراتیژی امریکا در افغانستان »مطرح است ونه از استراتیژی مشترک افغانستان وامریکا .
وحال اگر بگذشته یکنیم دهه اوضاع افغانستان نظر افگنیم وبه استناد همین منبع که میگوید « آیا در عالم واقع چیزی قایم بذات جدا از امریکا مستقل از هدایت وقیمومیت واداره واراده امریکا به فحوای مصداق « دولت افغانستان » پس از سال ۲۰۰۱ عیسوی تا کنون وجود داشته است میتوانسته است وجود داشته باشد ......در جای دیگری میفرمایند « برای امریکا وهر مکتب اجنبی شاد وراضی ساختن همه آحاد یک ملت اشغال شده وتحت تسلط ،سخت وگران ولی غلام ساختن یک مشت لدر ولومپن ومناعت باخته آسان وارزان است » از مطالب فوق چنین استنباط میشود که شراکت کاری در عرصه های کلیدی مسایل افغانستان با امریکا نمایانگر مواضع وتعهدات مشترک مقامات هردو طرف بوده است وپیامد های ناشی ازآن دوام پروسه نا فرجام .
همچنان در رابطه به موضوع یاد شده با توجه به مقاله پر محتوای دکتور جهش تحت عنوان * تغیر نظر غنی از طالب نوازی تا طالب ستیزی * منتشر در سایت وزین همایون که در بخشی از آن آمده است « هفده سال توهم با بمباردمان قتل عام مردم بیگناه افغانستان تجاوز به خانه ها وناموس مردم توسط قوای اشغالگر ،اعمال خاینانه افراد نوکر وطنفروش وخاین وفاسد دست نشانده در قصر ریاست جمهوری ،انفجارات وحملات انتحاری توسط ارتش نیابتی یتالی وداعشی امریکا وبیداد مواد مخدر ،بیکاری وبی نانی ،مریصی و بی سرپناهی همه وهمه مخصو صاً حملات تروریستی اخیر که ظرف یک هفته جان صدها هموطن بیگناه ما را به باد داد .
در بخشی دیگر از ازین مقاله آمده است امروز همه میدانند که امریکا در ایجاد طالب وداعش دست داشته تروریزم را در افغانستان تمویل وتقویه مینماید ازینرو دیر نخواهد گذشت که اعلان جنگ با طالب به اعلان صلح با طالب تبدیل خواهد شد . موصوف به ادامه میگوید اشغالگران همواره با عوامفریبی وبیشرمی اعلان میدارند که ما افغانستان را تنها نمی گذاریم ،ما اجازه نمیدهیم که افغانستان دوباره لانه تروریزم گردد ،یعنی جهت حضور نظامی دایمی شان در افغانستان » حالا که جنگ درافغانستان ادامه دارد ودر چشم انداز آینده های نزدیک چیزی بنام صلح وآرامش بنظر نمیرسد . بنا بر آن از مضمون فوق چنین استنباط میشود که طالب وامریکا هم سبب اند وهم مسبب .
هکذا بقول منبع خبری سایت وزین همایون در رابطه به استخراج منابع سرشار طبیعی توسط خارجی ها درافغانستان بنقل از نماینده ولایت هلمند مینگارد : چندی پیش نماینده هلمند در پارالمان افغانستان گفته بود شواهدی وجود دارد که نشان میدهد محموله های اورانیم معدن خانشین ولایت هلمند توسط هوا پیما های غولپیکر امریکایی قاچاق میشود ونماینده مردم شورای ولایتی جوزجان بتازگی از استخراج یورانیوم توسط داعشیان فرانسوی خبر میدهند . فرانسه یکی از متحدین ایالات متحده نیز در جای پای امریکا قدم گذاشته در چپاول کشور ما آستین برزده است .
بنا بر آن طوریکه دیده میشود هرقدر جنگ درفغانستان بدرازا میکشد ما شاهد شکلگیری منافع روز افزون غربیها در افغانستان ومنطقه هستیم . یکبار دیگر خاطرنشان میگردد که بقرار گفته سرشناسان مسایل سیاسی بنقل از گزارشات داکتر محیط یکی از فعالین سیاسی ، که امریکا در ازا ی هزینه ۷۶ میلیارد دالر اسلحه در افغانستان به توجه به بالا رفتن ارزش سهام وچرخش تولید در کارخانجات اسلحه سازی ،ایجاد پایگاه های نظامی وکنترول کشورهای آسیای مرکزی چین پاکستان ایران استفاده از منابع سرشار طبیعی وقیمتی افغانستان میباشد و در اثر مداخله خارجی واستمرار جنگ نیابتی وهجوم تروریستان از خاک پاکستان وکشورهای عربی افغانستان را بکشور ویرانه مبدل کرده است .
بگذارش از شبکه اطلاع رسانی افغانستان « برخی به این عقیده اند که حضور نظامی کشورهای خارجی درافغانستان بجز اقتصادی توجیه دیگر ندارد در جای دیگری همین مقاله ....امروز غربی ها افغانستان را تقسیم کرده اند هرکدام به کند وکاو قسمتی ازین سر زمین بکر مشغول هستند کشور های غرب منابع را از افغانستان می برند که شاید مردم این سر زمین سالها بعد به اهمیت آن پی برند .به همین دلیل هم است که خارجی ها میخواهند افغانستان را نا آرام نگهدارند ودر کنار مشغول کردن مردم به نا امنی به اهداف از پیش تعین شده خود رسیده گی نمایند »
بنا بر آن نسبت دادن کلمه شکست به امریکا در افغانستان ،کم از کم سه نقطه را برجسته میسازد .
اول اینکه قدرتهای بزرگ جهان در رقابت های منطقوی تبلیغات مبنی بر شکست حریفان خود را جزوکمپاین برنامه های رسانشی نموده وازینطریق اذهان ملتهای جهان را بسود خود تغیر میدهند .
دوم دربعد داخلی نسبت دادن شکست به امریکا در جنگ افغانستان میتواند یک اشتباه سیاسی ونادیده گرفتن نفوذ روز افزون غربیها درافغانستان را تلقی کند .
سوم اینکه با نسبت دادن شکست به امریکا درافغانستان در واقع سرپوش گذاشتن به حقایق پیچیده برخورد امریکا با طالبان وپیگر عوامل نفوذی درافغانستان ونادیده گرفتن بهره گیری امریکا از افغانستان باشد با اینحال همه میدانند که در همین موجودیت قوای ناتو وحضورنظامی امریکا درافغانستان طالبان به نصف خاک افغانستان تسلط پیدا کرده اند .
بنا بر آن واقعیتهای تلخ اوضاع بیانگر آنست که با درد ودریغ وهزاران تُاسف که این ما هستیم که در اثر یک کمپاین تجاوزگری ومداخلات جنگهای نیابتی پاکستان ونوکران زرخرید غربیها بار شکست را کشیده ایم واکنون کشور ما در راستای مداخلات وتجاوز به گورستان عمومی میماند ما در چنین شرایط بیشتر از هرزمان دیگر به دفاع ونجات وطن ،به صلح وآزادی وموفقیت نیازمندیم .زیرا این ما هستیم که جنگ بر کشور ما تحمیل شده وروزانه جان صدها هموطن ما را گرفته مردم عذاب دیده را به ماتم ومصیبت مینشاند .
در اخیر برغم موجودیت پر رنگ ناتو درافغانستان چنین نتیجه گیری میشود که شرایط بوجود آمده ، افغانستان را در موقعیت دشوار وپیچیده قرار داده است که راه نجات آن مستلزم همبستگی همگانی ملت هردم شهید و مردم افغانستان بدفاع از صلح وآزادی است
عبدالوکیل کوچی