محمد الله وطندوست
استقلال کشوررا گرامی بداریم
محک ها ،سنجش ها و معیار ها متاسفانه در بسا موارد ذهنی،من درآوردی و تا حد زیادی تباری و قومی شده است.
زمانی گفته می شد استثمارگران و طبقات حاکم حتی فورمول های ریاضی را هم اگر بتوانند به نفع خود دگر گونه می سازند. امروز دیده می شود که تبار گرایان، هر مسئله را رنگ تباری می زنن دو با کینه و عداوت به جنگ واقعیت ها می روند. در حالیکه واقعیت ها مخصوصا واقعیت های تاریخی را هیچ نیروئی قادر نیست دگرگونه سازد و حادثه یی را دوباره به همان شکل اولیه اش بازسازی نماید.
کسب استقلال سیاسی افغانستان از برتانیه کبیر که آفتاب در قلمرو اش غروب نمی کرد ، از آن واقعیت های تاریخیست که با هیچ سفسطه یی دگرگون نمی شود و منحیث حادثه غرور آفرین به فرد، فرد باشنده این سرزمین تعلق دارد. درجبهات پکتیا،مشرقی و قندهار جوانان پرشور همه ملیت ها ی برادر یکجا با هم اشتراک داشتند و در حصول استقلال سهم میهنی خود را ادا نموده اند. اینکه در راس این افتخار عظیم تاریخی اعلیحضرت امان الله قرار داشت بهیچ وجه از فداکاری های دیگر جانبازان معرکه استقلال نمی کاهد.
شاه امان الله که محصول جنبش مشروطیت اول ودوم و یکی از شیفتگان تحول وترقی در کشور بود و راه مسقل انکشاف را در رهائی از اسارت سیاسی انگلیس می دانست،چهره برازنده ایست که که در دوصد و هفتاد سال حاکمیت سدوزائی ها و محمد زائی ها همتا ندارد. او بعد از امیر شیرعلی خان اولین شاهی بود که مظاهر مدنیت و فرهنگ نوین را می خواست در کشور پیاده نماید . آنهم با شتابی که متاسفانه باعث سرنگونی سلطنتش گردید.
شاه امان الله در حالیکه شاهی ترقیخواه بود اما نسبت وابستگی به خانواده سلطنتی و رشد و نمو در دربار نمی توانست همه قید وبند ها ی درباری را به یکبارگی بدور اندازد و به دموکراسی که همانا حاکمیت مردم در پرتو قانون است ،رو آورد. چنانکه در ده سال سلطنت هیچگاهی نتوانست قدرت اجرائی را به صدر اعظمی بسپارد و یا پارلمانی که از مردم نماینده گی نماید ،ایجاد کند . با مشغولیت مشروطه خواهان در ادارات دولتی ،آنان نیز نتوانستند سنت های مشروطه را حفظ نموده به تاسیس احزاب سراسری ملی نایل گردند. شاه امان الله چنان به غرور شاهی و محبوبیت ناشی از استقلال غرق شده بود که توصیه های خیر خواهانه مشروطه خواهان را نیز بر نمی تابید و حتی محمود طرزی نزدیک ترین دوست و رهبر خود را نیز تا آخر با خود حفظ نتوانست.
با همه این کمبودی ها و ده ها کمبودی دیگر که ناشی از شرایط تاریخی آن زمان و محدودیت های جامعه فئودالی محسوب می گردد ، شاه امان الله منحیث پیشقراول استقلال افغانستان و منحیث بنیان گذار تجدد و تمدن در کشور جایگاهی را بخود اختصاص داده است که با هیچ اباطیلی زدودنی نیست.
در بیست و هشتم اسد نه تنها استقلال کشور بلکه ترقی و تجددرا نیز جشن می گیریم و به شاه امان الله ارج می گذاریم ویاد و خاطرانش را گرامی می داریم.
به هیچ جعلکاری نباید اجازه داد که خیره سرانه افتخار مشترک مردمان ما را کم اهمیت ویا بی اهمیت جلوه دهند ویا این افتخارات را به تبار و گروه خاصی مربوط بدانند
استقلال افتخار مشترک همه خلق های افغانستان است . نباید به بهانه تسلط امپریالیزم جهانی در کشور و حاکمیت فاسد امریکایی ـ جهادی که متاسفانه در کمرنگ ساختن مفهوم آزادی و استقلال در تکاپو اند ، این حادثه را کم بها دهیم و یا همچون غلامان و برده گان به زنجیر های دست وپا گیر امروزه سرمایداری جهانی تمکین کنیم و آن را سرنوشت ابدی خود بدانیم.
اینکه دلقک های بالانشین حاکمیت کنونی بابازی های شیطانی پلان های شوم سرمایه داری جهانی را در منطقه تحقق می بخشند و افراطیون وحشی را به جان مردم می خواهند مسلط سازند، اهمیت مبارزه در راه آزادی و استقلال را چند برابر بیشتر می سازد و ما را یاری می رساند تا تا با الهام از نیاکان پر غرور خویش درفش آزادی و استقلال را بلند نگه داریم و دربرابر تجاوز گران نوین و استعمار گران مدرن با وحدت و اتحاد ایستاده گی نمائیم.
به پیش در راه آزادی و استقلال واقعی کشور!
به پیش در راه افغانستان نوین فارغ از ظلم و ستم، عقب مانی و جهل، بی عدالتی و برتری جوئی !
روح شاه امان الله و همه شهدای راه استقلال ، ترقی ،عدالت و دموکراسی شاد و خاطرات و کارنامه های شان جاودانه باد!