محمد الله وطندوست
جنگ افغانستان نه قومیست و نه هم اسلامی
گلب الدین حکمتیار این امیر بی رحم حزب اسلامی و یکی از چهره های جنگ افروزی که سال های متمادی در تنور جنگ هیزم کشی نموده، اخیرا با قومی خواندن جنگ در افغانستان خواسته است شعله های جنگ را باز هم فروزان تر نگه دارد و در میان ملیت های با هم برادر افغانستان عداوت و کینه را فزونی بخشد.
حکمتیار همچون رهبران دیگر به اصطلاح جهادی از تاسیس جمهوریت مرحوم محمد داود تا امروز منحیث وسیله یی در دست آی ،اس ،آی پاکستان قرار داشته ، ابتدا غرض سرنگونی حاکمیت داود خان که هنوز نه تحول ثوری بوقوع پیوسته بود و نه هم از ارتش سرخ خبری بود، به تلاش ناکام دست یازید و بعد از شکست فضیحت بار به آغوش استخبارات پاکستان پناه برد.
این امیر خود خوانده با ابراز قساوت و بی رحمی در برابر هموطنان مظلوم توانست نسبت به همرکابان و همقطاران دیگرش بیشتر توجه افسران پاکستانی را جلب نماید وبه فرزند ناز پرورده آی،اس،آی تبدیل گردد.
حوادث بعدی درکشور و جنگ نیابتی شرق و غرب در افغانستان زمینه مساعدی را برای امیر حزب اسلامی فراهم نمود تا بیشتر مورد توجه قرار گیرد و از کمک های بیشتری برخوردار گردد. چنانکه گفته می شد تا پنجاه فیصد کمک ها به جناب حکمتیار و پنجاه فیصد دیگر به تنظیم های دیگر ساخت پاکستان تعلق می گرفت.
پاکستان با بذل کمک های بیشتر به حکمتیار آرزو مند بود تا روزی این خدمت گذار صادق خود را در راس حاکمیت افغانستان قرار داده بکمک جناب شان کنفدراسیون دو کشور را ایحاد نماید ودر تسخیر بازار های آسیای میانه توفیق یابد. ازجانبی قلمرو افغانستان منحیث حیاط خلوت آن کشور مورد استفاده قرار گیرد. درتحولات دراماتیک و غیر مترقبه یی که در ماه های اخیر سال 1370در کشور رخ داد، پاکستان از حوادث عقب ماند و نتوانست فرزند ناز پرورده اش را در اریکه قدرت جا دهد . ناگزیر جناب حکتیار نقش شخصیت دوم را در هرارشی قدرت پذیرفت و در حاکمیت تنظیم های جهادی پست صدارت را پذیرا شد. اما تلاش توام با توطئه و دسیسه قبل از اشغال پست صدارت از جانب پاکستان و حکمتیار ادامه یافت و به حوادث خونباری که ذکر آن هفتاد من کاغذ می شود ،منجر گردید.
پاکستان چون از طریق جناب حکمتیار نتوانست به اهداف خود نائیل گردد،علی الرغم آنکه دیگر رهبران نیز حاضر بودند کما بیش به میل آن کشور خدمت نمایند و حق نمک بجا آرند، به ایجاد گروه طالبان دست یازید و صفحه سیاه و ننگینی را در تاریخ کشور ما رقم زد.
حوادث بعد از یازدهم سپتامبر و حضور نیرو های بیشتر از جهل کشور در افغانستان ،پلان های پاکستان را برهم زد .اما آن کشور با خیره سری بمنظور تحقق اهداف شوم خود رهبران طالبان و رهبر حزب اسلامی را با آغوش باز پدیرفت و بکمک آنان تا حدی که مقدور بود به تخریب کشور ما مبادرت ورزید. اینک حکمتیار این چهره شناخته شده اما مرموز که با تائید دستگاه های استخباراتی امریکا و پاکستان با دولت افغانستان پیمان صلح بسته است، با زهر پراگنی ها و قومی خواندن جنگ درکشور ،می خواهد آتش نفاق را شعله ور تر سازد و تا بر آورده شدن نهایی اهداف امریکا و پاکستان زمینه جنگ و خون ریزی را بیشتر مساعد نماید.
در حالیکه جنگ در افغانستان از همان آغاز تا امروز جنگ نیابتی بوده ،مردم مظلوم ما نا خواسته به این جنگ کشانیده شده اند و قربانی اهداف شیطانی دیگران شده اند، اقوام شریف افغانستان علی الرغم بی عدالتی ها و حق تلفی هائیکه از جانب سردمداران مزدور و حلقات تمامیت خواه بر آنان تحمیل می گردد، هیچگاهی خواهان تجزیه کشور نبوده و بمنظور تامین عدالت اجتماعی راه مسالمت آمیز مبارزه را بر گزیده اند و متحدانه به مبارزه خود ادامه می دهند.
قومی خواندن و یا اسلامی خواندن جنگ در افغانستان بمنظور شعله ورتر ساختن آتش جنگ و نهان سازی نیات واهداف شوم دشمنان وطن از جانب مزدوران و نوکران بی مقدار آنان صورت می گیرد.
حکمتیار این جیره خوار سابقه دار سرمایه جهانی که در هراس افگنی نسبت به همقطارانش گوی سبقت ربوده است ،می خواهد تا اخیر عمر این نقش را با تفرقه اندازی و نفرت پراگنی طبق خواست باداران انجام دهد و مدال صداقت از دستگاه های استخباراتی کمائی و زیب سینه خودنماید.