محمد الله وطندوست
حاکمان ما چگونه سیاستی در قبال پاکستان دارند؟
از زمان صدارت مرحوم محمد داود تا ختم زمام داری شهید دکتور نجیب الله، سیاست دولت ها در قبال پاکستان مشخص بود. دولت های متذکره هیچ گونه کرنشی را در برابر دولت پاکستان بر نتافته با قاطعیت از منافع کشور و خط مشی مطروحه خود در برابرپاکستان دفاع می نمودند.و حتی با زیاده روی های مرحوم محمد داود در پشتونستان خواهی، احتما ل درگیری نظامی میان دو کشور نیز متصور بود و قوای مسلح کشور همیشه در مقابله رو در رو با پاکستان آماده گی داشت.
اما حاکمیت تنظیم های جهادی در حالیکه به دستور پاکستان همه دارائی های مادی و معنوی کشور را بباد فنا داده به مشوره زمامداران آن کشور زیر ساخت های اقتصادی را ویران و قوای مسلح نیرومند را منحل نموده بودند، بازهم گاهی به مخالفت با سیاست های ان کشور تظاهر می نمودندو مظاهراتی را بر ضد پاکستان براه می انداختند ،تا حدی که پاکستان از حاکمیت آنان روگردان شد و طالبان را بر ضد جاکمیت جهادی ایجاد و آنان را بر اریکه قدرت نشانید.
حاکمیت طالبان در حقیقت حاکمیت پاکستانی بود که توسط جرنیل ها و کرنیل های پاکستانی اعمال می شد و ملاعمرها فقط و فقط مجری سیاست آن کشور بودندو بس.
حاکمیت امریکائی ـ جهادی مولود بن اول از یازده سپتامبر تا امروز سیاست نوسانی را در قبال پاکستان تعقیب نموده گاهی شعار مقابله و گاهی هم شعار موافقه سر داده اغلبا با کرنش بر خورد نموده است.
جناب حامد کرزی در بیست بار سفرش در اسلام آباد جز ایجاد امید واری کاذب ارمغانی نداشته است.
جناب اشرف غنی رییس جمهور فعلی کشور در آغاز کارش با سفر پر سر و صدا در پاکستان و با مذاکرات غیر دیپلوماتیک و خلاف عنعنه زمامداری با روحانیون بد نام پاکستانی و مسوولان نظامی آن کشور ، از رابطه حسنه و دوستی بی شائبه سخن زد و گویا یک شبه ره صد ساله پیمود.هنوز زمان زیادی سپری نشده بود که از این دوستی و نزدیکی دلزده شد و شعار مقابله سرداد. با سفر مسوولان نظامی آن کشور به افغانستان ، شعار مقابله به شعار مفاهمه تبدیل شد و حتی همکاری های استخباراتی و اوپراتیفی مورد توجه قرار گرفت.
این نوسانات میان دوستی و دشمنی چندین بار تکرار گردید وتا حدی پیش رفت که رییس جمهور کشور از ملاقات با همتای پاکستانی خود سر باز زد.
پالیسی های مقطعی و نوسانی بازهم زمامداران هردو کشور را به میز مذاکره کشاند و امید واری ها در بهبود مناسبات بوجود آمدکه این پالیسی نیز دیر پا نبود.
اکنون با اعلان راهبرد جدید دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا ، علی الرغم شعار امریکا مبنی بر نابودی مراکز هراس افگنی در خارج از قلمرو افغانستان ، دولت افغانستان و شخص رییس جمهور از امید واری به بهبوئ روابط دو کشور حرف می زند و سفر قمر جاوید باجوا لوی درستیز آن کشور را نشانه و چرخشی در سیاست آن کشور به نفع افغانستان می داند و برای تحقق سیاست مفاهمه با پاکستان از تیکه داران جهادی و رهبران تنظیم های اسلامی این مزدوران دست اموز آن کشور مدد می جوید. در حالیکه پالیسی پاکستان از ایجاد آن کشور تا امروزبر پایه دشمنی و مخاصمت با افغانستان بنا یافته با تجهیز، تربیت و اعزام گویا نیرو های جهادی ، اساس ویرانی وبربادی کشور ما را بنا نهاد و با استخدام اجیران خارجی اعم از القاعده و دیگران این دشمنی را به اوج رسانید . سیاست دشمنانه پاکستان به اندازه یی ویرانگر بود که کشور ما را در زمان طالبان به مرکز تروریسم جهانی مبدل نمود و از این مرکز حتی کشور های اروپائی و ایالات متحده امریکا نیز مورد تهاجم و حمله تروریستی قرار گرفت.
حادثه یازدهم سپتامبر که باعث سقوط حاکمیت طالبان شد و امید واری هائی را برای بازسازی و تعقیب راه درست پیشرفت و انکشاف ایجاد نموده بود، بعد از مدت کوتاهی بنابر دست داشتن مزدوران پاکستانی در حاکمیت دولتی و اغماض و چشم پوشی امریکا از اقدامات دشمنانه پاکستان در قبال افغانستان، این امید واری ها به یاس و نا امیدی مبدل شد و حاکمان کشورما پالیسی کرنش در برابر پاکستان را در پیش گرفتند.
نتیجه چنین بر خورد های غیر مسوولانه در قبال دشمن اصلی مردم افغانستان ادامه و گسترش جنگ،دوام حملات تروریستی و انتحاری،ویرانی کشور، فقر جانکاه مردم، اعتیاد روز افزون جوانان به مواد مخدر ، ایجاد باند های مخوف قاچاق مواد مخدر ،باند های مافیائی غصب زمین و معادن و بالاخره فساد گسترده و غیر قابل مهار کنونیست که نصیب مردم ما گردیده است.
حاکمان کنونی نه اراده و نه هم صلاحیت و کفایت بهبود وضع را دارند. چهره های خزیده در ارگ و قصر سپیدار جز انباشتن زر ومال و تلاش برای دوام حاکمیت فاسد کنونی اندیشه یی در سر ندارند. تا زمانیکه حاکمیت امریکائی ـ جهادی کنونی با حاکمیت بر خاسته از اراده واقعی مردم تعویض نشود، امید بر بهبودوضع و توقع قاطعیت در برابر دشمنان مردم افغانستان توقع بیجا و خود فریبی محض است وبس!