احمد سعیدی
امیدوارم افغانستان قرباني رقابت هاي جهاني نشود!
در ابتدا مي خواهيم مکث مختصري در مورد صحبت هاي آقاي غني در سازمان ملل متحد
داشته باشم .
شما میدانید رييس جمهوري افغانستان در سازمان ملل متحد صحبت خويش را اينطور
آغاز کرد: «افتخار دارم که در مقابل اين مجمع ايستاده ام و به نماينده گي از
مردم افغانستان صحبت مي کنم. ما بدبختي، محروميت و خشکسالي را با عزت و افتخار
تحمل کردهايم،
دليرانه در مقابل تجاوز ايستاديم و با احساس وطن دوستانه از وطن
خود دفاع کرديم. به عنوان دولتي که در خط مقدم نبرد مبارزه جهاني عليه تروريزم
و خط مقدم دفاع از آزاديهاي
دموکراتيک قرار دارد، مردم و نيروهاي امنيتي ما اعمال قهرمانانه شان را به صورت
روزمره انجام داده و ميدهند.»
رييس جمهور آقاي غني در بخش ديگري گفتند: ما به عنوان يک ملت، يک دولت و يک
مردم – در حال تغيير در وضعيت کشور و مردم خود به منظور رسيده گي به چالشها
و در عين حال بررسي ظرفيت بالقوهاي که براي ما در قرن بيست و يکم فراهم شده،
هستيم. رييس جمهور آقاي اشرف غني اظهار نموده گفتند، به باور من با اعلام
استراتيژي جديد امريکا براي مبارزه با تروريزم و باثبات ساختن جنوب آسيا،
همکاري دوامدار افغانستان با ايالات متحده و جامعه بينالمللي تجديد گرديده و
دوباره جهت يافته است. ما از اين استراتيژي که ما را در مسيري به طرف اعتماد
قرار داده است، استقبال ميکنيم. مردم افغانستان براي سالها
منتظر اتخاذ چنين تصميمي از طرف ايالات متحده بودند. ما به تمام مردان و زنان
ملتهايي
که با ما يکجا خدمت کردند بهخصوص
آناني که قرباني گزاف پرداختند، اداي احترام مي نمايم. به گفتة آقاي اشرف غني
اين استراتيژي تمامي ابزارهاي قدرت امريکايي را تحکيم نموده و دربرگيرنده پيامي
است که طالبان و حاميان آنان نميتوانند
از لحاظ نظامي پيروز شوند. ما تنها به واسطه راهحل
سياسي ميتوانيم
به صلح پايدار دست يابيم؛ من از همه افراد در صفوف طالبان دعوت ميکنم
که به يک گفتوگوي بينالافغاني
بپيوندند.
همچنان آقاي غني دست را بخاطر گفتوگو و مصالحه با همسايه ها دراز کرد آقاي غني
گفت، ما همچنين يک فرصت براي گفتوگو با همسايههايمان
داريم که چگونه با هم صادقانه کار کنيم تا تروريزم را از بين برده و افراطگرايي
را مهار سازيم. من از پاکستان دعوت ميکنم
که با ما وارد يک گفتوگوي همهجانبه
دولت با دولت روي صلح، امنيت و همکاري منطقهيي که منتج به رفاه ميگردد،
شود. به گفته آقاي غني حکومت افغانستان تعهد خود به صلح را از طريق پروسههاي
داخلي ثابت کرده ايم؛
هرچند رو به جلو حرکت ميکنيم،
ما خواستار يک تغيير ديدگاه از سوي شرکاي بينالمللي
هستيم. براي مدت زمان طولاني، به جنگ در افغانستان به مثابه يک جنگ داخلي
نگريسته شده، اما جنگ کنوني در داخل خاک ما نه، بلکه فراتر از خاک ماست.
امروز، بيش از بيست گروه تروريستي بينالمللي
که بر خاک افغانستان تحميل شدهاند، در کشور ما فعاليت دارند. آينده افغانستان
مهم است، زيرا ما در خط مقدم يک مبارزه جهاني به منظور ريشهکن
نمودن خطر تروريزم قرار داريم. سربازان شجاع ما به اين منظور و به خاطر استقلال
ملت افغان هر روز ميجنگند
و کشته ميشوند.
ما شايد در خط مقدم نبرد باشيم، اما اين تهديد هيچ سرحدي نميشناسد.
براي گروههاي
تروريستي که در منطقه پناه گرفتهاند، حمله بر کابل و حمله به بروکسل، پاريس،
بارسلونا، لندن و يا هر جاي ديگري، پيروزي مشابه محسوب ميگردد.
در استراتيژي جديد رييسجمهور
ترامپ، درهم شکستن و عدم پذيرش پناهگاههاي تروريستان که محرکانشان
هيچ مرزي نميشناسند،
شامل شده است.
اگرچه، تنها يک تعهد قدرتمند و دوامدار از جانب شرکاي بينالمللي
ما بهتنهايي نميتواند
موفقيت جمعيمان
در افغانستان را تضمين کند – ريشههاي
موفقيت در حقيقت در ما به عنوان افغانها
وجود دارد. آقاي غني در بخش ديگري از صحبت هاي خود در مجمع عمومي سازمان ملل
متحد گفتند ما به همسايه گان
خود در آسياي جنوبي و آسياي ميانه نظر افکندهايم
و به صورت همزمان در حال تقويت اتصال ملي، جهاني و منطقوي نيز هستيم. افغانستان
مجدداً در قرن بيست و يکم به محور چندجانبه در عرصههاي
ترانسپورت، انرژي، آب و معدن و به منظور برقراري امنيت و رفاه اقتصادي در تمام
منطقه مبدل خواهد شد.
ما پيشاپيش نتيجه کار و زحمت
ما را ميبينيم.
پروژه لين
انتقالي برق آسياي ميانه به آسياي جنوبي در حال ساخت است. خط آهن ترکمنستان به
سرحد ما رسيده است. خط لوله گاز طبيعي تاپي در حال ساخت است.
به عنوان بخش مرکزي پلان به منظور پيشرفت اقتصادي، ما به کار با شرکاي منطقهيي
براي جستوجوي مسيرهاي همکاري ادامه ميدهيم.
از سوي ديگر به گفته آقاي غني در ميان ابهامات، تهديدها و چالشهاي
منحصر به فرد قرن بيست و يکم، اکنون شاهد آن هستيم که افغانستان، که به يک معما
براي رويکردهاي قرن بيستم مبدل شده است، چگونه هنوز به برقرار شدن نظم جهاني
گرايش دارد.
اطمينان دارم که برنامههاي
ما براي خودکفايي و اصلاحات، با تکيه بر تعهدات شرکاي بينالملليمان،
مسيري را به سوي درک ظرفيت
کاملمان،
براي ما ترسيم خواهد کرد. آنچه را که آقاي غني در مجمع عمومي سازمان ملل متحد
به خوانش گرفت درست و منطقي طراحي شده بود تنها آقاي غني نخواست يا نتوانست
واضح نامي از کشور پاکستان بخاطر تروريست پروري هاي که دارد به زبان بياورد .
احتمال ديگري که آقاي غني نخواست نامي از پاکستان بگيرد شايد هدف آن باشد تا
دروازه گفتمان و مذاکره بين پاکستان و افغانستان براي هميش مسدود نگردد احتمال
ديگر اين است چون رييس جمهوري امريکا از پاکستان نامي نگرفت آقاي اشرف غني نيز
با پيروري از رييس جمهوري امريکا از نام گرفتن پاکستان خودداري کرده باشد با در
نظرداشت صحبت هاي آقاي اشرف غني رييس جمهور آنچه که در وضعيت افغانستان سايه
افگنده آيا اين بيانيه ها و اين ديدگاه ها که جناب رييس جمهور در سازمان ملل
متحد مطرح کرد مي توان به زودي مشکل گشا باشد يا خير؟ متأسفانه به باور من
وخامت اوضاع امنيتي در کشور ما در اثر مداخله کشور هاي تروريست پرور با گذشت هر
روز ابعاد گسترده تري پيدا مي کند ناامني ها چه در ساحه حاکميت دولت و چه در
مناطق تحت نفودو تسلط نيروهاي طالبان و داعش و گروه هاي ديگر خيلي فاجعه بار
است.
ادامه جنگ، انتحار، انفجار، آواره گي، آشکارا با گذشت هر روز شيرازه جامعه ما
را از هم ميپاشد.
به عقيده من در حالي که جناب آقاي غني از اعلان استراتيژي امريکا همه جانبه
حمايت و دفاع کرد استراتيژي جديد امريکا در افغانستان در چنين وضعيتي بحراني
ظاهراً بخاطرمهار کردن نا امني ها يکي از توجيهات تقويت حضور نظامي آمريکا در
سرزمين افغانستان شمرده مي شود. حضور امريکا طي اضافه تر 16 سال گذشته بر علاوه
تلفات جاني هنگفتي را که به مردم افغانستان وارد کرده امريکايي ها نيز در اين
جنگ اضافه تر دو 2500 نفر کشته و تعداد زيادي زخمي شده اند در اين جنگ مصارف
مالي را که امريکا متقبل شده اضافه تر از 700 ميليارد دالر بوده است.
به باور من اين استراتيژي تنها مربوط به افغانستان نيست بلکه يک استراتيژي
درازمدت فرا منطقهاي در جنوب آسيا بوده اعلام استراتيژي جديد امريکا به دنبال
تغيير و تحولات سياسي و نظامي در منطقه و صف بنديها و رقابتهاي بينالمللي
امري قابل انتظار بوده مي تواند. بعد از اعلان اين استراتيژي بدون ترديد از طرف
امريکا وبعضي از کشور هاي ديگر نيروها و ساز و کار بيشتري به افغانستان گسيل
خواهد گرديد. از سوي ديگر همه مي دانيم جناب آقاي غني بعد از ايجاد حکومت وحدت
ملي پس از چند ساعت محدود جابه جايي قدرت در ارگ رياست جمهوري، امضاي
پيماننامه امنيتي با امريکا و تأمين هژموني و حضور نظامي آن را تصديق و امضا
کرد . بدون ترديد حضور نظامي امريکا در عين حال يک بهانه و توجيه و عامل مهمي
در عمليات تروريستي – نظامي و سربازگيري هميشگي طالبان و تشديد عمليات نظامي
عليه نيرو هاي بيگانه ناميده ميشود.
به عقيده من اعلان استراتيژي جديد امريکا که دولت افغانستان نهايت به آن دل
بسته است بلوک بندي چين- روسيه، عملاً پاکستان و به درجات زيادي ايران و قطر را
با خود همگام ساخته است پاکستان در حالي که اضافه تر از شش دهه در ساحه
مقناطيسي امريکا و چين قرار داشته در حال حاضر آن کشور بعد از نااميدي از
امريکا در سياستهاي منطقهاي، رفته رفته به روسيه و چين خود را نزديک ساخته
است تشکيل اين بلوک ها و جهت گيري هاي تازه اتحاد و ايتلاف دراز مدت اين بلوک
در قبال حضور امريکا در افغانستان جنگهاي نيابتي و تغيير و تحولات سياسي و
بلوکبندي هاي منطقهاي از يک طرف و نبودن عزم قوي و ارادهاي همه جانبه اي
بخاطر سرکوب تروريستان،عملاً سبب گرديد که نه تنها طالبان بلکه ساير گروه هاي
تروريستي به عنوان يک طرف مطرح در مناقشات بر سر کسب قدرت سياسي در افغانستان
مجدداً به صحنه سياسي افغانستان برگردند. درست است که بطور نسبي بعد از اعلان
استراتيژي امريکا عملاً و به وضوح پاکستان تحت فشار بيشتري قرار گرفته است، اما
کافي نيست، از سوي ديگر هيچ کس نمي تواند از اين حقيقت انکار نمايد که تأمين
حضور و تقويت رو به گسترش نيروي نظامي امريکا صرفاً نمي تواند در محدوده به
اصطلاح اهداف نظامي باقي بماند. اين سياست عملاً بايد بر دستگاه حکومتي تکيه
کند که خود را با منافع استراتيژيک امريکا و متحدين آن همآهنگ و منطبق کرده
باشد و در کشمکشهاي بينالمللي و منطقهاي با منافع استراتيژيک امريکا همسو و
گوش به فرمان باشد. امريکا بعد از اعلان اين استراتيژي اميدوار است تا تمام
دستگاه دولتي افغانستان بايد منطبق بر اين سياست باشد که منافع امريکا به خطر
نيفتد. حضور سياسي تنظيمات جهادي بدون چون و چرا بايد در اين مسير کاناليزه
شوند. افسران و صاحب منصبان که از دوران حکومت دوکتور نجيب الله و دوران
مجاهدين باقي مانده اند بايد کنار زده شوند اشخاص و افراد حضور فعال در بدنه
نظام داشته باشند که وفا داري شان تأمين کننده منافع امريکا در افغانستان و
منطقه باشد.
به باور من متأسفانه در حال حاضر دايره جنگ نيابتي در منطقه عملاً دستخوش
تغييرات چشمگيري شده است.صف متحدين امريکا نير تغيير کرده است.ايتلاف متحدين
امريکا در مقابل بلوک بندي روسيه و چين ميرود که به تحولات ديگري در کل منطقه
خاورميانه منجر گردد. اکنون دامنه و شعاع جنگ نيابتي شامل پاکستان به عنوان
مهندس و سازمانده طالبانيزمي شود. جمهوري اسلامي ايران با سياست ضد امريکايي
بيشتر از پيش به پايگاهي براي تقويت طالبان در مقابل داعش تبديل مي گردد. از
سوي ديگر نيرو هاي شريک در قدرت سياسي افغانستان عملاً صف بندي هاي جديدي ايجاد
کرده اند. تلاش براي شريک ماندن در قدرت حکومتي، اينک بستگي به تنظيم رابطه
پنهان و آشکار با هژموني امريکا دارد نه منافع ملي افغانستان از سوي ديگر
طالبان و گروه هاي تروريستي ديگر نيز به بهانه حضور نظامي امريکا جنايات خود را
گسترش داده اند و امريکا و متحدين آن به بهانه وجود طالبان بر شدت ناامني منطقه
نيز افزوده اند. شعله کشيدن دامنه جنگ،عملاً به رشد نفرت پراکني قومي، زباني
خراب تر شدن وضعيت اقتصادي و آواره گي بيشتر خواهد افزود. اين مانند جهنم بي
انتهايي است که مردم افغانستان متأسفانه در آن مي سوزند اگر حکومت موجود
افغانستان حاصل انتخاب و اراده سياسي مردم مي بود، نه طالبان مي توانست به حيات
خود ادامه دهد و نه امنيت مردم به معناي وسيع اجتماعي آن چنين توسط مافياي فوق
فاسد دولتي به خطر ميافتاد. اين وضعيت جهنمي که مردم افغانستان را چنين به
پرتگاه سقوط رسانده است، فقط با نيروي ملي و مردمي ما مي توانيم کشور را با يک
اتحاد فراگير از بن بست سياسي نجات دهيم نه بيانيه هايي که در مجمع عمومي ملل
متحد به خوانش گرفته مي شود . به عقيده من مجمع عمومي ملل متحد بايد تريبوني
باشد براي تفاهم و حل معضلات بين المللي متأسفانه سخنان آقاي دونالد ترامپ عليه
کورياي شمالي، ايران و ونزويلا تريبون ملل متحد را در هفتاد دومين سال آن به
تريبون جنگ و مقابله تبديل ساخت بعد از همين اجلاس صف بندي ها و زور آزمايي ها
اضافه تر خواهد شد تشويش دارم افغانستان قرباني اين رقابت ها نشود از سوي ديگر
اگر بخواهيم بر بيانات رييس جمهور آقاي اشرف غني سخني پاياني را بگوييم اين است
آنچه را که رييس جمهور در سازمان ملل متحد اعلان کرد بايد جهت تحقق آن گام هاي
وسيع و همه جانبه اي برداشته شود در غير آن بيانيه ها و سخنراني ها در مجمع
عمومي ملل متحد تحقق و عملکرد به آنها الزامي نيست يعني به يخ نوشتن و به آفتاب
ماندن است .