احمد سعیدی
خصومت بین افغانستان و پاکستان ریشه تاریخی دارد
اگر از من سوال شود که پاکـستان از افغـانستان چی میخـواهـد و چرا در امور افغانستان بی شرمانه مداخله مینماید چه جوابی را باید بگویم آنچه که در جواب باید عرض نمایم اینطور آغاز شود .
در گذشته نیز روابط کابل و اسلام آباد نیک و حسنه نبوده است اما بعد از ایجاد
حکومت وحدت ملی نسبت به دوران حاکمیت آقای حامد کرزی این روابط زیادتر تیره و
تار شده است بخصوص زمانی که جناب آقای اشرف غنی خلاف تمام عرف دیپلوماتیک به
راول پندی به دفتر راحیل شریف رئیس سابق اردوی پاکستان رفت ولی دست خالی برگشت
از همان تاریخ به بعد روابط بین این دو کشور با گذشت هر روز بحرانی تر شده است
غرور که مقامات پاکستانی دارند از آنجا سر چشمه میگیرد که پاکستانی ها به این
باور اند و می گویند
هرگونه روند صلح در افغانستان بدون دخالت روشن و کامل پاکستان ناقص است. و عملی
نمی شود از سوی دیگر تردیدی وجود ندارد که پاکستان از زمان ایجادش تا کنون در
افغانستان منافع عمیقی داشته و هنوز آن منافع را دنبال میکند. پاکستان به این
باور است که نادیده گرفتن آن کشور یا به حاشیه راندن آنها نه تنها منافع
پاکستان را تهدید میکند بلکه باعث بیثباتی افغانستان نیز میگردد بی ثباتی
پاکستان و افغانستان بدون تردید در منطقه نیز مشکلات فراوانی را به بار می آورد
جلوگیری از قدرتگرفتن هند در افغانستان در صدر اولویتهای شبا روزی مقامات
پاکستانی قرار دارد نه تنها در حال حاضر پاکستان از زمان تاسیس اش تا کنون
همواره نسبت به نقش و نفوذ هند بد بین بوده از طرف دیگر استخبارات پاکستان به
این باور است که افزایش حضور هند در افغانستان، تهدید مستقیم به امنیت و منافع
ملی پاکستان است. به باور نویسنده این عقیده و بد بینی پاکستان در مورد نقش هند
در افغانستان خیلی اغراقآمیز است، گرچه افغانستان بار بار پیشنهاد نموده است
بخاطر باثبات سازی افغانستان فرصتی ایجاد شود که بر اثر آن روابط
دو
جانبه هند و پاکستان بهبود یابد افغانستان در این مورد آماده همکاری بوده و
خواهد بود اما نبود عدم اعتماد بین این دو کشور هند و پاکستان آنقدر عمیق است
که به آسانی نمیتوان از کنار آن گذشتمنافع اقتصادی پاکستان در افغانستان به
خوبی قابل استدلال است. در سالهای اخیر منابع انرژی فراوان و عمدتاً
دستنخورده در آسیای میانه، رقابتی را میان قدرتهای بزرگ برای خطوط لوله گاز
و نفت در داخل و بیرون منطقه به میان آورده است.
افغانستان و پاکستان از لحاظ جغرافیایی در یک منطقه سرشار از انرژی خاورمیانه و
آسیای میانه واقع شدهاند و کشورهای نیازمند به انرژی همانند هند و چین دارای
ظرفیت بالقوه رشد اقتصادی در افغانستان و پاکستان هستند.
در کنار آنها، پاکستان برای احیای اوضاع اقتصادی خود به انرژی نیاز دارد و
خط لوله گاز تاپی، با همه مشکلات خود منبع انرژی را فراهم میکند که برای
۵۰
سال آینده پاکستان کافی خواهد بود. انتظار میرود که این خط لوله
الی سال 2022
تکمیل شود.
از سوی دیگر کریدور اقتصادی پاکستان و چین بخشی از چهارچوب توسعه یک جاده، یک
کمربند چین است که فراتر از پاکستان و افغانستان، وعده اتصال آسیای میانه با
جنوب آسیا را میدهد. بنابراین چه وضعیت امنیتی افغانستان بدتر شود یا ثبات
یابد، تأثیرات مستقیمی بر منافع اقتصادی پاکستان دارد.
خط دیورند مرز جنوبی افغانستان است که کابل و اسلامآباد را جدا میکند. در
حالی که پاکستان خط دیورند را بهعنوان مرز مشروع غربی خود به رسمیت
میشناسد، اما مقامات عالی رتبه افغانستان نظاره گر اند که در طول خط دیورند
پاکستان دیوار میسازد و بعضی ها زیر لب میگویند ما خط دیورند را به رسمیت نمی
شناسیم اما در این مورد ریاست جمهوری خاموش است گرچه افراد دیگری در مورد
دیورند اعتراضاتی دارند که جای را نمی گیرد این مسأله نیز اغلب عامل
دشواریهای بسیاری بوده از سوی دیگر پاکستانی ها به این باور اند جنبش بلوچ ها
را از طریق افغانستان هندوستان حمایت مینماید و این جنبش مشکلات فراوانی را
برای پاکستان ایجاد کرده است . با وجود کشتن ها و بستن ها زنجیر و زولانه
مردمان بلوچ با آن هم در حال حاضر، نسل پنجم شورشگری در بلوچستان ادامه دارد و
پاکستان ادعا میکند که هند و افغانستان در شعلهور ساختن این شورشگری دست
دارند.
پاکستان همواره حمایت افغانستان برای بلوچستان را بهعنوان تهدیدی علیه امنیت ملیاش در نظر گرفته است. در جریان دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ افغانستان یک جنبش جداییطلب پشتون را در پاکستان به نام «ولایت مرزی شمال غرب که حالا به «خیبرپشتونخواه» تغییر نام یافته، حمایت مالی کرد. اما در حال حاضر چنین نیست مداخلات پاکستان در امور افغانستان اظهر من الشمس است و هیچ کس نمی تواند از حمایت های مالی تسلیحاتی پاکستان و شورشیان که علیه دولت افغانستان می جنگند منکر شود با ظهور گروه داعش در منطقه و بیثباتی فزاینده در کشور های آسیای میانه تهدیدی است که باید عمیقاً متوجه آن بود باور دارم اگر پاکستان دست از مداخله در امور افغانستان بر ندارد بزودی در کشور های آسیای جنوبی، آتشی را شعله ور خواهد شد که مقابله با آن دشوار خواهد شد. درست است که پاکستان همیشه با اهداف مغرضانه ای که داشته در امور افغانستان مداخله نموده پاکستان تلاش کرده است تا افغانها را علیه یکدیگر بجنگاند و اهداف استراتیژی خود را که همانا افغانستان ضعیف ناتوان باشد دنبال کند از سوی دیگر بعضی از افغانها به این باور اند که پاکستان همیشه عامل بدبختی در افغانستان بوده همیشه افغانها را کشته کشور ما را ویران کرده ولی مقامات افغانی هیچ وقت حرکت و عملی را انجام ندادند که موجب نا رضایتی پاکستان بوده باشد نخیر من به شهادت تاریخ باور دارم که افغانستان هم دستش به خینه نبوده به حد توان خویش حرکت ها و تحرکات را بعضی اوقات علیه پاکستان انجام داده که تا کنون پاکستان از همان عملکرد های افغانستان در زمان و مکان مختلف عقده به دل دارد بطور مثال :
1- نخستین مداخله صریح و آشکار در امور داخلی کشور جدید التشكيل پاکستان، راي منفی عبدالحسن خان (عزیز) نمايندۀ افغانستان در سازمان ملل متحد بود که به تاريخ 30 سپتامبر 1947م به عضويت پاكستان در سازمان ملل متحد مخالفت کرد، اما در 20 اكتوبر همين سال مدت 20 روز بعد، راي منفی خود را نماینده افغانستان آقای عزیز بدستور حکومت وقت کابل پس گرفته به عضويت پاكستان راي مثبت داد.
2- دومین حرکت دولت افغانستان، در برابر پاكستان، بیانيه شدید اللحن شاه محمود خان صدراعظم و کاکای پادشاه وقت محمد ظاهر شاه بود که بخاطر رهایی خان عبدالغفار خان از زندان و اعاده حقوق پشتونها در حمل 1327خورشيدي در شهر جلال آباد بر ضد پاكستان ابراز شد و این از نخستین رگه هاي دشمنی و تيره گي روابط ميان دو كشور پنداشته می شود .
3- سومین حركت از طرف دولت افغانستان بر ضد پاكستان، اعلام لغو تمام معاهدات قبلي (خصوصا معاهده دیورند)، بود که تحت فشار ناسيوناليست هاي حاكم در دولت صورت گرفت. در حاليكه در قانون اساسی آنوقت (اصول اساسی عاليه ي افغانستان) از مواد 40 الي 66 قانون لغو معاهدات بزرگ از صلاحيت پارلمان «سركاري» نبوده، از سوي ديگر، دلايل پارلمان افغانستان بسيار ضعيف، نا موجه و صرفاً زورگويي در برابر دولت نوپای پاكستان گفته می شد.
4- مداخله آشکار ديگر دولت افغانستان در امور داخلی پاكستان تشكيل جرگه بزرگ قبايلي در کابل و نام گذاری روز 9 سنبله بنام (روز آزادی پشتونستان) و افتتاح جاده و میدانی بنام پشتونستان كه در زير ريش پادشاه و كنار ارگ سلطنتی قرار داشت.
5- تبلیغ شعار (دا پشتونستان زمونژ) وهم اختصاص چندین هو تل در کابل و شهرهای بزرگ افغانستان برای قبايلي هاي مخالف پاكستان. دادن معاش، خانه، موتر و امتیازات بي حد و حصر از جيب مردم مظلوم افغانستان. برگزاری سمینار ها، کنفرانس ها، محافل شب نشيني و سازماندهی تظاهرات بر ضد پاكستان.
6- تشكيل ریاست اقوام و قبایل و سرحدات بخاطر امتیاز دهي به سران قبایل و پر نمودن جيب هاي، معامله گران سياسي دو طرف، اعزام صدها تن دانشجويان قبايلي ، به كشور هاي خارج به ويژه اتحاد شوروي غرض تحصيل، در بهترين رشته هاي تحصيلي.
7- تعيين معاش مستمري براي سران قبايل بي بندوبار و قانون گريز. به نوشته مرحوم حق نظر اوف مورخ تاجيكي ازمنابع موثق اتحاد شوروي سابق، حدود سي هزار قبايلي، تنها از رياست اقوام و قبايل ننگرهار معاش دايمي گرفته اند حتی کسانی بوده اند از آنطرف خط دیورند که طی سال های زیاد ملیون ها افغانی بنام سران قبایل و خانان دو سره از بودجه افغانستان به آنها پرداخته شده است گرچه مداخلات پاکستان در امور افغانستان خیلی وسیع همه جانبه که باعث خون ریزی و ویرانی زیاد افغانستان گردیده بوده است اما اگر راه تفاهم بین دو کشور ایجاد شود و پاکستان دست از مداخله بر دارد هم به نفع پاکستان است هم به نفع افغانستان همه میدانند پس از سقوط رژیم طالبان درافغانستان روابط این کشور با پاکستان فرازو نشیب های زیادی داشته است که در حال حاضر خیلی تیره و تار است .
این روابط به طور مشخص بخاطر موجودیت مخالفین مسلح در دو طرف خط دیورند بیشتر با مشکلات روبرو بوده است نه تنها افغانستان تمام کشور ها و شخصیت های آگاه میدانند که پاکستان از یک سو شامل ایتلاف جهانی به رهبری امریکا علیه تروریزم گفته می شود و از سوی دیگر آن کشور همیشه تلاش نموده تا با حمایت کردن مخالفین مسلح اهداف خود را در افغانستان دنبال کند. از سوی دیگر از سیاست دوگانه و مغرضانه پاکستان هیچ کس نمیتواند انکار نماید به باور من با در نظرداشت همه مداخلات آنچه که پاکستان انجام داده و آنچه که افغانستان به حد توان علیه آن کشور عمل کرده عمده ترین مشکلات که بین این دو کشور وجود دارد ریشه منطقه ای داشته و پاکستان بیشتر از همه دربرابر افغانستان سیاست منفی داشته است مشکلات را که در دهه های اخیر با پاکستان داشتیم از منطقه برخاسته بود یا از طرف منطقه بالای ما تحمیل شده بود و یا هم ابعاد منطقوی داشت یگانه کشوری که زیادتر سیاست خارجی اش علیه افغانستان منفی و مغرضانه بوده است متاسفانه همین پاکستان است .اما سوال اینجاست که پاکستان برای چه هدفی مداخله در امور افغانستان را ادامه میدهد بعضی ها به این باور اند نزدیک شدن روابط افغانستان و هندوستان یکی از نگرانی های پاکستان می باشد اما با آنهم حکومت قبلی و فعلی افغانستان بارها گفته اند که روابط افغانستان با امریکا و کشور های دیگر جهان بشمول هندوستان به ضرر کدام کشور همسایه ومنطقه نخواهد بود.با در نظرداشت روابط بحرانی میان هر دو کشور مردم عام و کارشناسان می گویند، اکنون باید پاکستان به مداخله هایش در افغانستان خاتمه داده و بخاطر تامین صلح در این کشور همکاری صادقانه کند. به عقیده من تنها راه رسیدن به این هدف فشارآوردن کشورهای پرنفوذ مانند امریکا چین،ترکیه و عربستان سعودی بالای پاکستان می باشد. به باور من سیاست های کهنه در قبال پاکستان نتیجه ندارد و حالا باید هر دو حکومت خواستهایشان را بصورت روشن مطرح نمایند.حکومت افغانستان در گذشته و حال بخاطر تامین صلح و متوقف ساختن حملات راکتی آن کشورتلاش کرد تا همکاری های پاکستان را جلب نماید ولی این همه تلاش ها بی نتیجه بوده با وجود فشار ها که از چندی بدینسو از طرف امریکا بالای پاکستان وارد گردیده حکومت افغانستان هم روی روابط تلاش نموده با وجود اینهمه تلاش ها درموقف پاکستان دربرابر افغانستان هیچ نوع تغییر مثبتی دیده نمیشود. شرایط موجود با در نظرداشت فشار های امریکا بر پاکستان به نفع افغانستان است حالا دیده شود که حکومت وحدت ملی تحت رهبری آقای اشرف غنی بعد از اعلان استراتیژی جدید امریکا تا چه حد می تواند یک سیاست روشن را در قبال پاکستان اختیار کند و اسلام آباد را مجبور نماید تا سیاست مداخله گرانه اش را به سیاست همکاری با کابل مبدل سازد. همچو سیاست را زمامداران آگاه و مدبر میتوانند طراحی و مدیریت کنند