احمد سعیدی

 

اشک تنهایی بخاطر درد مشترک

آقایان غنی و عبدالله:

وظیفه شما انتقال تابوت به قبرستان نیست، بل ختم فاجعه های ملی است

وضعیت موجود با در نظرداشت این همه کشتن ها و بستن ها در تاریخ حیات مردم افغانستان بدون تردید یک استثنا و یک هیولا است. آیا بالاخره صفحه جدید در تاریخ افغانستان برای مردم مظلوم و بی دفاع این سرزمین  گشوده خواهد شد. آیا نسل کشی ها خاتمه خواهد یافت؟ آیا  حافظه تاریخ غم و اندوه و سنگینی بار این همه جنایات را فراموش خواهد کرد؟ آیا برای ادامه این همه جنایات، حوصله و تحمل باقی مانده است؟ آیا باور نماییم که روزی قاتلان مردم بیگناه افغانستان سرافکنده پشت میز محاکمه خواهند ایستاد؟ وضعیت درد ناک است، نه تنها مردم افغانستان، بلکه تمام جهان میدانند که تا هنوز خون شهدای به خون خفتة ولایت پکتیا نه خشکیده بود که جنایت هولناک دیگری در منطقة چشمو ولسوالی میوند قندهار رخ داد. هنوز خبر داغ ولسوالی میوند در رسانه ها به نشر می رسید که مزدوران بیگانه در یک حمله انتحاری نماز گزاران را در مسجد امام زمان به خاک و خون کشیدند، در عین روز حمله خونین دیگری در ولسوالی دولینه ولایت غور صورت گرفت. هنوز گلیم غم هموار بود که حمله انتحاری دیگری بر موتر دانشجویان دانشگاه نظامی مارشال محمد قسیم فهیم  در ناحیه پنجم شهر کابل به وقوع پیوست. طی 74 ساعت گذشته حاکمیت بیچاره و درمانده  مانند همیش این حملات را محکوم و برای مردم وعدة مجازات جنایتکاران را داد. حالا تردیدی وجود ندارد که حکومت وحدت ملی با گذشت هر روز کنترول کشور را از دست میدهد این حاکمیت در برابر دشمنان افغانستان نه تدبیر پیشگیرانهای دارد و نه عملکرد مؤثر. با گذشت هر روز مردم مسلمان افغانستان قربانی رقابت های پاکستان، هند امریکا، ایران و روسیه و قربانی رقابت های سعودی و ایران میشوند. شرایط با گذشت هر روز بحرانی تر میگردد. هیچ کس برای زنده بودن امیدی ندارد. شرایط برای زمامداران با گذشت هر روز تنگ تر می شود. هیچ بازیگر عمده در میدان افغانستان دربرابر حریف خودش کوتاه نمی آید مگر این که امتیازی بگیرد و درعوض چیزهایی را به طرف مقابل بدهد. درباریان متملق و با مدیحه سرایی برای جنایتکاران و ادامه خدمت در باند های مافیایی و حاکمیت پوشالی، وجدان و شرف شانرا ارزان به ادارات استخباراتی این کشور و آن کشور  میفروشند، بعضی از مسؤولان  آنقدر وقیح و بدذات اند که حقایق را وارونه جلوه میدهند، همه جنایتکاران چه در داخل نظام، چه داعش، طالب و القاعده، اینان همه سر و ته یک کرباس اند. متأسفانه تعدادی  بخاطر پوشانیدن حقایق، با فرومایه‌گی و سازشکاری و خیانتها، حرف درستی بر زبان نمی آورند. امریکا منحیث یک ابر قدرت جهانی در حالیکه با افغانستان قرار داد امنیتی را امضا کرده است با چشم سر می بیند و می شنود که هر لحظه علیه مردم ما چه جنایتی که صورت نمیگیرد. در چنین وضعیتی نه تنها امریکا، بلکه جامعه بینالمللی به خصوص شورای امنیت ملل متحد حرفی به زبانی نمی آورد  در حالیکه مردم ما از توحش طالبان، این غلامان خانه زاد و زنجیری پاکستان و تبهکاریهای شان با گذشت هر روز و مبدل شدن افغانستان به مرکز بازی های شیطانی غرب و شرق تبدیل شده، مردم بیگناه این سرزمین عذاب میکشند. خاموشی جهان به اصطلاح متمدن و سازمانهای حقوق بشری در برابر قتل های دسته جمعی، انتحار و انفجار آن هم در مساجد و اماکن مقدسه  به دست دژخیمان مزدور برای انسان های با وجدان و مسؤولان با انصاف دردی مضاعف سهمگین است. مردم هر روز پریشان اند، به این باور که روز دگری را زیر تدابیر شدید امنیتی که در ظاهر خوب به نظر میرسد. نشود دانة دگری از ریسمان توطیه بیافتد وخون های بیشتر جاری شود.

توجه به سراسیمگی مردم نسبت به  تدابیر امنیتی اتخاذ شده درشهر برای هر رهروی، سوال برانگیزه است اما ظاهراً می توان نفس این تدابیر را به حراست از مردم و جلوگیری از حوادث خونین دگر تعبیر کرد، این به معنای تبرئه نیروهای امنیتی نیست، آنان میرزمند وخون میدهند، اما واقعیت مسأله این است که جنگ در افغانستان ابعاد پیچیده  دارد واین پیچیده گی ها درکنار سایر مشکلات بیرونی و درونی، مصیبت ساز و ماتم آور به مردم افغانستان است.
این تنها درشهر کابل نیست که حوادث خونین هراس افگنی تکرار می
شود، در شهر های دیگر نیز مردم قربانی جنگ تحمیلی می گردند که در بیرون از کشور ریشه دارد .
ذهنیت  مردم بیشتر به عوامل بیرونی و درونی
، با در نظرداشت بی کفایتی های مسؤولان دولتی متمرکز است مردم در حال حاضر همه چیز را فراموش کرده اند زیادتر حرف و حدیث شان رویدادهای خونین است وبرخی ریشة تمام این رویداد های خونین را بسته به ریسمان  توطیه ای می دانند که در داخل نظام ریشه دارد اما بشمول خودم، ریشة این توطئه را دربیرون از مرز های افغانستان یعنی در پاکستان باید جستجو کرد.
به هر صورت
، نباید درچنین شرایط دشوار که شماری از خانواده ها با ماتم  وخون مصروف به خاک سپردن عزیزان خود هستند درد و رنج آنها را فراموش کرد ، ماتم آنان را نادیده گرفت، فریاد های خانواده های آنان را نشنید، ضجه های پر از درد مادران داغدار و اشک های گرم  کودکان را نباید نادیده گرفت و باید بر عوامل ریشة این مسایل نگاه کرد و بار این ادعا را دور ساخت که درنظام اراده ای برای بررسی ریشة چنین حوادث متأسفانه وجود ندارد . تا هنوز رئیس جمهور و رئیس اجرائیه نمیدانند که وظایف شان رسانیدن شهدا به قبرستان و گرفتن تابوت آنها بر شانه نیست، بلکه اینها باید بدانند و ظیفه و رسالت شان ختم این فاجعه ملی  است.

نظام باید با قاطعیت عوامل ومسایلی را که یا از روی تعمد ویا از روی اسارت های ذهنی ربطی به چنین حوادث دارند شناسایی وبه مردم معرفی کنند.

مردم منتظر  اند تا بشنوند و بدانند که نظام، خون فرزندان شان را فراموش نمیکند.

مردم  از آقای اشرف غنی و آقای عبدالله و مسؤولان دیگر میخواهند، بر آنچه تمرکز کنند که منافع ملی در آن متصور است. تمرکز به منافع حزبی، گروهی، قومی زبانی و تنظیمی برای ملت ومردم  افغانستان خیلی زیان بار و مصیبت ساز شده است .

مردم می دانند که در افغانستان جنگ تحمیل شده است، ریشة جنگ دربیرون از افغانستان است. تمام عوامل بدبختی این ملت ریشة بیرون دارد، زمانی که دشمن در بیرون است، آیا می توان در برابر آن، پارچه، پارچه با دامن زدن در تعصبات قومی و زبانی  ایستاده شد. از بین بردن دشمن وعوامل داخلی آن مستلزم اتحاد و یک پارچه گی مردم افغانستان است، اتحادی که بر پایه منافع ملی مردم افغانستان اساس گذاشته شود. ظاهر آرایی و لفاظیهای فریبنده نمی تواند دردی را دوا کند. اتحاد وحدت و همدلی با در نظرداشت منافع ملی میتواند گره این مشکل را باز کند .

 

 


 


بالا
 
بازگشت